بَحْرِيْن، كشوري كه در 1349ش/1970م در پى كشمكشهايى ميان دولتهاي ايران
و انگلستان پديد آمد و سرانجام با همهپرسى سازمان ملل متحد و موافقت دولت
ايران به استقلال رسيد و در 1350ش/1971م بهعضويت آن سازمان پذيرفته شد.
نظام حكومتى بحرين مشروطة سلطنتى است و بنابر قانون اساسى از 3 قوة مقننه،
مجريه و قضاييه تشكيل يافته است.
مجلس بحرين پس از يك دورة كوتاه مدت توسط شيخ عيسى آلخليفه، امير بحرين،
منحل شد و شورايى مشورتى جايگزين آن گرديد. قوة مجريه و قضاييه از يكديگر
جداست و هيچ يك حق مداخله در امور ديگري را ندارد. قوة مجريه از امير و
هيأت دولت تشكيل مىشود. طبق بند «ب» مادة يك قانون اساسى بحرين، سلطنت
در خانوادة آل خليفه موروثى است و فرزند بزرگ ذكور امير نسل به نسل، از
طرف امير وقت، به عنوان جانشين تعيين مىشود. شوراي عالى قضايى بالاترين
مرجع قضا در بحرين است كه وظيفة اصلى آن نظارت بر گردش كار دادگاهها و
رسيدگى به امور استخدامى و شغلى دستاندركاران قضايى است (نك: ه د، آل
خليفه).
مجمعالجزاير بحرين مركب از 33 تا 35 جزيرة كوچك و بزرگ است كه در دهانة
خليج سَلوا (شلوا) در جنوب خليج فارس ميان ناحية حسا (احسا) در عربستان
سعودي در مغرب و كشور قطر در مشرق، در فاصلة تقريباً برابر از اين دو سرزمين
قرار دارد.
بحرين ميان 50 و 21 تا 50 و 25 طول شرقى و در 26 و 5 عرض شمالى واقع است
(يغمايى، 119-120). اين مجمع الجزاير از دو گروه جزاير كوچك و بزرگ تشكيل
مىشود: نخستين گروه متشكل از جزيرة بزرگ بحرين و جزاير كوچكتري است كه
آن را احاطه كردهاند و دومين گروه جزاير حوار نام دارد ( بريتانيكا، .(II/594
در ميان گروه اول، بزرگترين جزيره همان است كه در سدههاي نخستين
اسلامى آن را اُوال مىخواندهاند (نك: ه د، بحرين، پيشينة تاريخى 1 و 2) و
پس از قشم بزرگترين جزيره در خليج فارس است (اقبال، 9). اين جزيره را
منامه، منعمه و ميان آبه نيز خواندهاند و در پارهاي مآخذ از آن به جزيرة
ماهى يا ماهى بهطور مطلق نيز نام برده شده است (زرين قلم، 9).
طول جزيرة بحرين از شمالىترين نقطة آن در نزديكى منامه تا رأسالبر در
جنوبىترين نقطه 47 كم و عرض آن به طور متوسط ميان 10 تا 12 كم و مساحت آن
335 كم 2 است (همانجا) كه خود 85% مساحت كل كشور را تشكيل مىدهد. جزيرههاي
مهم اين مجمع الجزاير در گروه اول، همه در پيرامون جزيرة بزرگ بحرين قرار
دارند، از آن جمله جزيرة محرق يا محرك در 5/2 كيلومتري شمال شرق بحرين است
كه 5/6 در 8/0 كم وسعت دارد (اقبال، همانجا) و به وسيلة پلى به طول 5/2 كم
به جزيرة اصلى متصل مىگردد. در همين جزيره، محرق دومين شهر بحرين و نيز
تنها فرودگاه كشور قرار دارد.
در آبهاي شرقى بحرين و در فاصلة كوتاهى در امتداد جنوب منامه فرورفتگى خليج
مانندي، جزيرة حاصلخيز و پوشيده از نخلستان نبى صالح به چشم مىخورد كه
پيرامون آن قريب به 3 كم است (همانجا). در جنوب شرقى نبى صالح و به
موازات ساحل شرقى بحرين، جزيرة مهم ستره واقع است كه 8/4 كم طول و 6/1 كم
عرض دارد (همانجا) و پايانة صادرات نفت بحرين با لولهكشيها و اسكلهها در آن
قرار دارد. در طول سواحل غربى بحرين و به فاصلة اندكى از جزيرة اصلى، جزيرة
كوچك ام الصَّبان و پس از آن جزيرة جِدّه واقعند. در جنوب اين جزيره،
جزيرة بزرگ ام نعسان كه دومين جزيرة بزرگ مجمعالجزاير است، ديده مىشود
(اسعدي، 1/360).
اما گروه دوم، جزاير حوار (شامل 16 جزيره از جمله اَلمَحْزوره، رُبَض،
عُجَيره، سواد الشماليه، سواد الجنوبيه، بوسداد، جنان و مشتان) است كه از
زمرة جزاير كوچك كشور بحرين به شمار مىآيند و در فاصلهاي كمتر از يك ميل از
ساحل غربى قطر قرار دارند. اغلب اين جزاير خالى از سكنهاند. كل طول سواحل
اين مجمعالجزاير را 126 كم و مساحت مجموع آنها را از 653 تا 694 كم 2 تخمين
زدهاند (جعفري، 327- 328؛ اسعدي، همانجا؛ «سالنامه...1»، .(551
از نظر زمينشناسى، جزيرة اصلى بحرين دنبالة طاقديسى رسوبى است كه مركز آن
جبل دخان حدود 150 متر از سطح دريا بلندي دارد I/941) , 2 .(EIرسوباتى كه
بلندترين نقطة مجمعالجزاير را به وجود مىآورد، به سنگهاي آهكى و ماسه سنگ
و مارل دوران كرتاسه و دوران سوم زمينشناسى تعلق دارد ( بريتانيكا،
همانجا). قسمت اعظم بحرين مسطح است، ولى از همه طرف به سوي مركز به
ارتفاع زمين افزوده مىشود تا به حدود 70 متر مىرسد. در مركز جزيره حفرة
بيضى شكلى به ابعاد تقريبى 20 كم از شمال به جنوب و 6 كم از مشرق به مغرب
قرار دارد كه مركز آن جبل دخان، مهمترين مركز نفتخيز بحرين بهشمار مىرود
(اسكويل، .(I/408 ديگر جزاير اين سرزمين غالباً هموار، شنى يا صخرهاي و خالى
از سكنهاند.
از پديدههاي طبيعى مجمعالجزاير بحرين وجود چشمههاي آب شيرين فراوان است
كه همواره توجه دريانوردان را به خود جلب مىكرده، و اكنون هم عامل اصلى
در رونق كشاورزي و وجود نخلستانهاي انبوه است. اين چشمهها كه گاهى به
صورت آرتزين از زمين مىجوشند، بيشتر در طول ساحل شمال جزيرة بحرين واقعند و
در باريكة ساحلى شمالى و شمال شرقى است كه كشت و زرع دائمى را ممكن
ساختهاند ( بريتانيكا، همانجا).
آب و هواي بحرين گرم و مرطوب است. متوسط دماي تابستان آن 29 و متوسط
زمستان آن 21 سانتىگراد است (همانجا). حداكثر دما در تابستان تا 44 سانتىگراد
مىرسد و در زمستان در حدود 10 است (اسعدي، 1/361). رطوبت نسبى هوا در تمام
سال بالا و در سواحل بيشتر از بيابانهاي داخلى است. باران سالانة بحرين
بسيار اندك و در حدود 80 ميلىمتر است كه تمام آن در ماههاي سرد سال فرو
مىريزد. باد غالب در بحرين بر دو نوع است: يكى باد شمال كه سرد و مرطوب
است و در ماههاي زمستان از شمال غربى مىوزد و ديگري باد قوس كه گرم و
خشك است و در ماههاي تابستان از جنوب غربى مىوزد و گاهى پايتخت را دچار
گرد و غبار و شنهاي جزيره مىكند ( بريتانيكا، همانجا).
غنىترين بخش بحرين از نظر پوشش گياهى نوار 5 كيلومتري در سواحل شمال و
شمال شرقى است كه بيشتر آن از نخلستان پوشيده شده است. در ساية درختان
نخل يونجه فراوان بهدست مىآيد. در همين بخش، به سبب چشمهها و چاههاي
آرتزين باغستانهاي وسيع وجود دارد كه در آن انواع ميوهها، به ويژه خرما،
بادام، انار، موز، انجير، انبه، انگور، مركبات و انواع سبزيجات به دست
مىآيد. خارج از اين منطقه شرايط بيابانى حكمفرماست و پوشش گياهى طبيعى
محدود به نباتات صحرايى است كه 200 گونه از آنها شناسايى شدهاند (همانجا).
بحرين به سبب جزيره بودن از داشتن حيات وحش غنى محروم است و آنچه از
انواع غزال و آهو و مخصوصاً خرگوش كه درگذشته در اين جزيره وجود داشت،
اكنون به ندرت ديده مىشوند. در ميان خزندگان از سوسمار كه 15 گونة آن در
آنجا تشخيص داده شده، مىتوان ياد كرد. پرندگان صحرايى مانند گنجشك، كاكلى،
بلبل، قمري و چلچله و نيز گونههايى مانند مرغ ماهىخوار، انواع مرغابى و
فلامينگو بيشتر در جزاير غيرمسكون مجمع الجزاير مشاهده مىشوند (بلگريو،
.(94-106
بنابر آمار 1378ش/1999م جمعيت بحرين بالغ بر 646 هزار نفر و تراكم آن 6/930
نفر در كم 2 بوده است كه يكى از بزرگترين ارقام تراكم در جهان به شمار
مىرود. پيشبينى شده است كه جمعيت بحرين در 2020م به 895 هزار نفر برسد و
در هر 37 سال دو برابر خواهد شد. در 1994م از رقم جمعيت بحرين 78/57% مرد و
22/42% زن بودهاند كه علت فزونى مردها را بايد در وجود كارگران مهاجر بدون
خانواده دانست. در 1991م تركيب نژادي جمعيت چنين بوده است: عرب بحرينى
6/63%، ايرانى، هندي، پاكستانى و ديگر كشورهاي آسيايى 3/30%، اعراب كشورهاي
ديگر 5/3%، و اروپايى و متفرقه 6/2% . در 1374ش/1995م از كل جمعيت بحرين
3/90% شهري و تنها 7/9% روستانشين بودهاند و در 1991-1992م جمعيت شهرهاي
عمده بدينسان بوده است: منامه (پايتخت كشور) 401 ،140نفر، رفاع 956 ،45نفر،
محرق 337 ،45نفر و شهر عيسى (مركز تأسيسات شركت نفت بحرين) 509 ،34 نفر
(«سالنامه»، .(551
در 1991م از جمعيت بحرين 8/81% مسلمان بودهاند (3/61% شيعه و 5/20 سنى) و از
بقيه 5/8% مسيحى و 7/9% پيروان ديگر مذاهب بودهاند (همانجا). بسياري از
منابع جمعيت مسلمان بحرين را بيشتر از 98% دانستهاند (نك: اسعدي، 1/363) كه
بيشتر آنها پيرو مذهب تشيع (اصولى امامى) و برخى نيز شيخى (پيروان شيخ احمد
احسايى) هستند. مسلم اينكه بحرين يكى از مراكز عمدة تشيع اثنا عشري در جهان
اسلام به شمار مىرفته است و بسياري از بزرگان علما و فقهاي اماميه از آنجا
برخاستهاند و فرهنگ تشيع در بحرين پس از عراق و ايران، سومين و عظيمترين
حوزة علمى شيعه را به خود اختصاص داده است. يكى از جلوههاي مهم تشيع در
بحرين حسينيههاي شيعيان است كه به اصطلاح محلى آنها را «ماتم» مىنامند و
شمار آنها را در منامه 40 و در محرق بيشتر از 10 دانستهاند و ديگر، مساجد
شيعيان است كه 260 باب از آنها در ادارة اوقاف بحرين به ثبت رسيده است.
حكومت در بحرين در دست طايفهاي از اهل تسنن است و شيعيان اين كشور بيشتر
در روستاها زندگى مىكنند. آنان ايرانى تبارند و به بحارنه (بَحرانى) يعنى
شيعيانى كه زبان مادريشان عربى بوده باشد، اشتهار دارند؛ در حالى كه
بوميان سنى مذهب بحرين خود را اهل البحرين مىنامند ( دايرة المعارف...،
3/118-119).
زبان رسمى در بحرين عربى است و مردم عموماً به گويش عربى رايج در
كرانههاي جنوبى خليج فارس گفت و گو مىكنند. زبان انگليسى نيز در سطح
وسيعى كاربرد دارد و در مدارس متوسطه به عنوان زبان دوم تدريس مىشود
(اسعدي، همانجا). خدمات آموزش و پرورش در بحرين رايگان است ( بريتانيكا، و
پيشينهاي نسبتاً كهن دارد. در اوايل سدة 20م اولين مدارس (احمديه و اتحاد)
را فارسى زبانان بحرين تأسيس كردند كه از سوي انجمن سعادت بوشهر اداره
مىشد. بعدها مدارس عربى زبان با استفاده از معلمان مصري، عراقى و اردنى
تأسيس گرديد (مجتهدزاده، 361). در 1374ش/ 1995م از جمعيت 15 ساله به بالا
2/85% با سواد (مردان 1/89% و زنان 4/79%) بودهاند. در همان سال در بحرين 124
دبستان ، 35 دبيرستان، 9 دانشسرا و 4 مؤسسة آموزش عالى وجود داشته است.
خدمات بهداشتى نيز رايگان است و در 1993م در بحرين 482 پزشك (يك نفر در
ازاي هر 115 ،1نفر) و 529 ،1تخت بيمارستانى (يك تخت براي هر 352 نفر) وجود
داشته است («سالنامه»، همانجا).
بحرين همواره جامعهاي مرفهتر از ديگر جوامع كرانههاي جنوب خليج فارس
بوده است؛ زيرا صيد مرواريد و بازرگانى آن قرنها مهمترين پيشة اهالى به
شمار مىرفت (مجتهدزاده، 362).
توليدات عمدة كشاورزي و دامپروري بحرين در 1997م شامل انواع ميوه 095
،25تن، خرما 20 هزار تن، گوجه فرنگى 5 هزار تن، شير گاو 20 هزار تن و تخم
مرغ 050 ،3 تن بوده است. در 1991م حدود 031 ،9تن ماهى در آبهاي بحرين صيد
شده است («سالنامه»، همانجا). با به بازار آمدن مرواريد پرورشى ژاپن
روزبهروز از رونق تجارت مرواريد در بحرين كاسته شده، و جاي خود را به صنعت
و توليد نفت داده است. نفت در بحرين در ناحية جبل دخان در 1311ش/ 1932م
كشف شد و در 1934م توليدات آن به بازار بينالمللى راه يافت. پالايشگاه
عمدة نفت بحرين در جزيرة ستره در نيمة اول سدة 20م دومين پالايشگاه در خليج
فارس (بعد از آبادان) بود. همواره مقداري از نفت عربستان سعودي از راه
لولههاي زيردريايى به بحرين حمل، و در اين مركز پالايش مىشود. در 1994م
انواع توليدات نفتى بحرين نفت گاز 000 ،900،28بشكه، نفت كوره 000
،900،20بشكه، نفت چراغ 000 ،400،10بشكه و كارونين 000 ،700،7بشكه بوده است
(همانجا). بحرين داراي صنايعى چون آلومينيمسازي (200 ،461تن در 1996م)، كود
شيميايى، پتروشيمى، ذوب آهن، فولاد و توليد گاز است. همچنين كشتىسازي سنتى
در كنار كارگاههاي تعمير كشتيهاي بزرگ اقيانوس پيما در اين كشور وجود دارد.
واحد پول بحرين دينار بحرين است كه در 1999م برابر با 63/2 دلار آمريكا و
61/1 پوند انگليس بوده است.
بحرين به سبب وسعت كم از داشتن راه آهن بىنياز است، ولى در 1995م
داراي 835 ،2كم راه (6/74% شوسه) بوده است. درآمد سرانة (توليد ناخالص)
بحرين در 1997م، 330 ،8دلار و يكى از بالاترين ارقام درآمد سرانه در جهان
بوده است (همانجا).
مآخذ: اسعدي، مرتضى، جهان اسلام، تهران، 1366ش؛ اقبال آشتيانى، عباس،
مطالعاتى در باب بحرين و جزاير و سواحل خليج فارس، تهران، 1328ش؛ جعفري
ولدانى، اصغر، كانونهاي بحران در خليج فارس، تهران، 1371ش؛ دايرة المعارف
تشيع، به كوشش احمد صدر حاج سيدجوادي، تهران، 1371ش؛ زرين قلم، على،
سرزمين بحرين از دوران باستان تا امروز، تهران، 1337ش؛ مجتهدزاده، پيروز،
ايدههاي ژئوپوليتيك و واقعيتهاي ايرانى، تهران، 1379ش؛ يغمايى، اقبال،
خليج فارس، تهران، 1352ش؛ نيز:
Belgrave, J.H.D., Welcome to Bahrain, Manama, 1975; Britannica, macropaedia,
1978; Britannica Book of the Year (2000); EI 2 ; Scovile, Sh. A., Gazetteer of
Arabia, Graz, 1979.
محمدحسن گنجى