بُتَّم، نام ولايت و ناحيهاي كوهستانى در ماوراءالنهر در بخش علياي رود سغد (زرافشان) در حد فاصل جيحون و سيحون عليا (ناحية كوهستانى حصار و زرافشان كنونى). اين ناحية كوهستانى از 3 بخش بتم نخستين، بتم ميانى و بتم بيرونى تشكيل مىشده (اصطخري، 328؛ حدودالعالم، 395: بتمان)، و روستاهاي بسيار و كوههاي بلندِ غالباً سرسبز و با صفا داشته (همانجا؛ ابن حوقل، 2/488، 505) كه قلل آنها در سراسر سال پوشيده از برف بوده است (ابن خردادبه، 181؛ نيز نك: مدرس، 149-150). از اين كوهها رودخانههاي پرآبى سرچشمه مىگرفته، و به رودخانههاي سيحون و جيحون مىپيوستهاند. از جملة اين رودها، رود سغد بوده كه از بتم ميانى از آبگيري موسوم به «جَن» سرچشمه مىگرفته، و به سوي سمرقند و بخارا جاري بوده است (نك: ابن حوقل، 2/506؛ اصطخري، 319). جن گويا واژهاي سغدي به معناي جوي، چشمه و چاه است كه هم به آب ايستاده و هم به آب روان گفته مىشده، و با توصيفاتى كه از اين آبگير در كتابهاي جغرافيايى شده، آبگير جن همان «كول اسكندر» امروزي است (ماركوارت، 82 -81 ؛ نيز نك: سمرقندي، 32). اصطخري اين آبگير را به درياچه تشبيه كرده است (همانجا) و مؤلف حدود العالم از آن با عنوان درياچهاي ياد كرده است كه از به هم پيوستن 4 رود در ناحية بُرغَر تشكيل مىشده، و مساحت آن 4 فرسنگ در 4 فرسنگ بوده، و پيرامون آن دهكدههاي فراوانى وجود داشته است (ص 353؛ ابن حوقل، 2/495). برغر احتمالاً معرب پرغر يا فرغر، و نام كنونى آن «فَلْغَر» است (بارتولد، 168 )؛ اين كلمه در زبان سغدي به معناي زمين بالاي كوه است (غفورف، 1/383). از ديگر رودهايى كه از اين ناحيه سرچشمه مىگرفته، رودهاي خُرشاب، اوش و قُبا بوده كه پس از پيوستن به اوزكند به سيحون مىريخته است ( حدود العالم، 366؛ بارتولد، .(159-160 رودهاي قباديان و چغانيان نيز از رودهايى بودهاند كه از كوههاي بتم سرچشمه گرفته، به جيحون مىريختهاند (ابنحوقل، 2/475). در اين كوهها چشمههايى با آبهاي گرم و سرد وجود داشته (همو، 2/488)، و از برخى چشمههاي آب گرم آن بخارهايى متصاعد مىشده كه از آنها نشادر به دست مىآوردند و به ديگر نقاط صادر مىكردند (نك: همو، 2/505 - 506؛ اصطخري، 327- 328؛ اشكال العالم، 190-191). همچنين در اين كوهها معادن آهن، جيوه، مس، سرب، طلا، نقره، نفت، فيروزه و زغال سنگ وجود داشته است (اصطخري، 313؛ ابن حوقل، 2/488). ولايت بتم در دورة ساسانيان از نيمه استقلالى برخوردار بوده است و مانند ديگر نواحى سغد بر آن شاهانى محلى فرمانروايى داشتهاند. ابنخردادبه لقب شاهان بتم را «ذوالنعنعه» ذكر كرده است (ص 40). بتم در اوايل سدة 2ق/8م به دست مخلد بن يزيد بن مهلب گشوده شد (بلاذري، 586 -587). در سدة 3ق/9م ماليات ولايت بتم 5 هزار درهم بوده كه مىتواند مبين وسعت كم اين ناحيه باشد (نك: ابن خردادبه، 38). بنابر گفتة مقدسى بتم از نواحى بدون شهر در ماوراءالنهر بوده است (ص266)، ولى اصطخري(ص 327) و ابن حوقل(2/505) از دژهاي استوار اين ناحيه سخن گفتهاند. بتم اگرچه مدتى ظاهراً ناحيهاي مستقل بوده، ليكن در سدة 4ق/10م جزو اسروشنه به شمار مىرفته است (نك: مقدسى، 265-266). در سدة 7ق/13م بتم از نواحى فرغانه به شمار مىرفت (ياقوت، 1/490) و در زمان يورش مغولان، اين ناحيه همچون ديگر نواحى فرغانه به تصرف سپاهيان چنگيز درآمد (منهاج، 1/107). چنگيز در اواخر عمر خود متصرفاتش را ميان پسرانش تقسيم كرد و ماوراءالنهر و از جمله بتم سهم جغتاي گرديد (نك: غفورف، 1/709). مآخذ: ابن حوقل، محمد، صورة الارض، به كوشش كرامرس، ليدن، 1939م؛ ابن خردادبه، عبيدالله، المسالك و الممالك، به كوشش دخويه، ليدن، 1306ق؛ اشكال العالم، منسوب به ابوالقاسم جيهانى، مشهد، 1368ش؛ اصطخري، ابراهيم، مسالك الممالك، به كوشش دخويه، ليدن، 1927م؛ بلاذري، احمد، فتوح البلدان، به كوشش عبدالله انيس طباع، بيروت، 1407ق/1987م؛ حدود العالم، به كوشش مينورسكى، تعليقات ترجمة ميرحسين شاه، كابل، 1342ش؛ سمرقندي، ابوطاهر، سمريه، به كوشش ايرج افشار، تهران، 1343ش؛ غفورف، باباجان، تاجيكان، ترجمة محمد نيازف، دوشنبه، 1997م؛ مدرس رضوي، محمدتقى، حواشى و تعليقات بر تاريخ بخاراي نرشخى، تهران، 1351ش؛ مقدسى، محمد، احسن التقاسيم، به كوشش دخويه، ليدن، 1906م؛ منهاج سراج، طبقات ناصري، به كوشش عبدالحى حبيبى، تهران، 1363ش؛ ياقوت، بلدان؛ نيز: Barthold, W.W., Turkestan Down to the Mongol Invasion, London, 1977; Markwart, J., Wehrot und Arang, Leiden, 1938. على كرمهمدانى