responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 11  صفحه : 4409
بالكان‌
جلد: 11
     
شماره مقاله:4409


بالْكان‌، شبه‌ جزيره‌اي‌ در جنوب‌ اروپا. نام‌ بالكان‌ به‌ رشته‌ كوههايى‌ اطلاق‌ مى‌شد كه‌ در نوشته‌هاي‌ مؤلفان‌ باستان‌ و سده‌هاي‌ ميانه‌ به‌ صورت‌ هايموس‌2 آمده‌ است‌. استرابن‌ از وجود كوههاي‌ هايموس‌ در نزديكى‌ درياي‌ سياه‌ (پونتوس‌) ياد كرده‌ است‌ VIII/345) .(III/251, پلينى‌ به‌ منطقه‌اي‌ با نام‌ هايمونيا اشاره‌ كرده‌، و آن‌ را با سرزمين‌ يونان‌ يكى‌ دانسته‌ است‌ .(II/138-139) در زبان‌ تركى‌ اين‌ نام‌ به‌ صورت‌ بالقان‌ و بلقان‌ آمده‌ كه‌ به‌ معناي‌ رشته‌ كوه‌ است‌. تركان‌ منطقة ناهموار را بالقانليق‌ مى‌نامند I/998) , 2 ؛ EIسامى‌، 2/1210). خليل‌ اينالجيك‌ نوشته‌ است‌ كه‌ واژة بالك‌ (بالق‌) به‌ مفهوم‌ گِل‌ و لجن‌ نيز آمده‌ كه‌ پسوند (ان‌) بدان‌ افزوده‌ شده‌ است‌ ( ، EIهمانجا). بالق‌ به‌ زبان‌ برخى‌ از مردم‌ ارغو (ساكنان‌ نواحى‌ ميان‌ طراز و بلاساغون‌) به‌ معناي‌ گِل‌ بوده‌ است‌ (كاشغري‌، 111، 375). بارتولد از كوهى‌ به‌ نام‌ بلخان‌ در شرق‌ درياي‌ خزر ياد كرده‌ كه‌ گويا از واژة پارسى‌ بالاخانه‌ پديد آمده‌ است‌. بعدها تركمانان‌ آن‌ را در اروپا نيز به‌ مفهوم‌ كوه‌ به‌ كار گرفتند. بدين‌سان‌، نام‌ بالكان‌ براي‌ كوه‌ و نيز براي‌ شبه‌ جزيرة واقع‌ در جنوب‌ اروپا از اينجا پديد آمده‌ است‌ (بارتولد، .(III/359 بلغارها و صربها بالكان‌ غربى‌ را استارا پلانينا مى‌ناميدند كه‌ به‌ معناي‌ كوه‌ قديمى‌ و كهن‌ است‌. اين‌ نام‌ در ميان‌ اقوام‌ اسلاو نيز رواج‌ داشته‌ است‌. نام‌ بالكان‌ در اطلس‌ بزرگى‌ كه‌ در 1170ق‌/1757م‌ از سوي‌ روبر دو وگوندي‌3 تهيه‌ شد، آمده‌ است‌ II/280) .(IA, تركان‌ عثمانى‌ پس‌ از نفوذ در قارة اروپا و تصرف‌ منطقة بالكان‌ آن‌ را روم‌ ايلى‌ ناميدند (همان‌، .(II/280-281
شبه‌ جزيرة بالكان‌ در 36 و 30 تا 47 و 30 عرض‌ شمالى‌ و 15 و 20 تا 29 و 40 طول‌ شرقى‌ واقع‌ شده‌ است‌ (سامى‌، 2/1211). درياي‌ مرمره‌، تنگة بسفر و داردانل‌ اين‌ شبه‌ جزيره‌ را از آسياي‌ صغير جدا مى‌كند. درياهاي‌ اژه‌، مرمره‌ و سياه‌ در شرق‌ شبه‌ جزيرة بالكان‌ واقعند («دائرةالمعارف‌ جغرافيايى‌...4»، .(I/184 بدين‌سان‌، بلغارستان‌، بخش‌ بزرگى‌ از يوگسلاوي‌ سابق‌، آلبانى‌، يونان‌، جنوب‌ رومانى‌، بخش‌ اروپايى‌ تركيه‌ و نيز بخشى‌ از زمينهاي‌ شمال‌ شرق‌ ايتاليا در شبه‌ جزيرة بالكان‌ قرار دارند. سواحل‌ بالكان‌ مضرس‌، مرتفع‌ و داراي‌ شيب‌ است‌. در غرب‌ و جنوب‌ آن‌ خليجهاي‌ كوچكى‌ وجود دارد كه‌ در مجاورت‌ آنها جزاير بسياري‌ با مساحت‌ 500 ،21كم2 ديده‌ مى‌شوند. بيشتر نواحى‌بالكان‌ كوهستانى‌ و ادامةچين‌ خوردگيهاي‌ آلپى‌ است‌.بلندترين‌ نقطة آن‌ قلة موسالا در رشته‌ كوه‌ ريلا 925 ،2متر بلندي‌ دارد. آب‌ و هواي‌ نواحى‌ شمالى‌ و مركزي‌ بالكان‌ معتدل‌، و ديگر نواحى‌ آن‌ مديترانه‌اي‌ است‌ II/576) , 3 .(BSEميانگين‌ دما در نواحى‌ شمالى‌ حدود 22 و در جنوب‌ 25 در ماه‌ ژوئيه‌ است‌ كه‌ در زمستانها به‌ 2- و در مناطق‌ كوهستانى‌ به‌ 5 - مى‌رسد. ميانگين‌ بارش‌ سالانه‌ در مناطق‌ كوهستانى‌ غرب‌ 000 ،1تا 500 ،1ميلى‌متر و در سواحل‌ جنوبى‌ بيش‌ از 5 هزار ميلى‌متر است‌. مهم‌ترين‌ رودهاي‌ شبه‌ جزيرة بالكان‌ ماريتسا، مُراوا و رودهاي‌ مرزي‌ دانوب‌ و ساوا هستند كه‌ بيشترشان‌ سيلابى‌ و بعضى‌ چون‌ دانوب‌ و ساوا قابل‌ كشتيرانى‌ است‌ (« دائرة المعارف‌ جغرافيايى‌»، همانجا). در منطقةكوهستانى‌ريلا، يخچالها و درياچه‌هاي‌ بسياري‌ وجود دارد كه‌ بزرگ‌ترين‌ آنها اسكوتاري‌، اُهريد و پرسپاست‌ (همانجا). بالكان‌ از ديدگاه‌ تنوع‌ رستنيها، غنى‌ترين‌ بخش‌ منطقة مديترانه‌ است‌ كه‌ در آن‌ بيش‌ از 500 ،6نوع‌ گياه‌، شناخته‌ شده‌ است‌. حدود 27% گياهان‌ اين‌ منطقه‌ بومى‌ است‌. در اين‌ شبه‌ جزيره‌ انواع‌ مختلف‌ جانوران‌ پستاندار، خزندگان‌ و پرندگان‌ وجود دارد (همانجا).
مردم‌ ساكن‌ شبه‌ جزيرة بالكان‌، شامل‌ بلغارها، يونانيان‌، آلبانياييها، رومانياييها، يوگسلاوياييها و تركان‌منطقةتراكيه‌هستند («دائرةالمعارف‌ ديانت‌5»، .(V/25 از عهد باستان‌ در جنوب‌ اين‌ شبه‌ جزيره‌، يونانيان‌ كه‌ با نام‌ هلن‌ شهرت‌ داشتند، سكنى‌ گزيدند. بعدها اين‌ گروه‌، مقدونيه‌ و تراكيه‌ را تصرف‌ كردند. در شمال‌ شرق‌ شبه‌ جزيرة بالكان‌، اسكيتها (سكاهاي‌ غربى‌) و در شمال‌ غرب‌ كِلتها (سلتها) سكنى‌ داشتند. بالكان‌ يكى‌ از سرزمينهايى‌ بود كه‌ اقوام‌ متعدد از شمال‌ و نيز از سواحل‌ جنوبى‌ درياي‌ مديترانه‌ بدانجا كوچ‌ كردند. پيش‌ از تأسيس‌ امپراتوري‌ روم‌ شرقى‌ (بيزانس‌)، مدتى‌ اين‌ سرزمين‌ در تصرف‌ روميان‌ بود. رود دانوب‌ مرز شمالى‌ متصرفات‌ روم‌ محسوب‌ مى‌شد. روميان‌ خط دفاعى‌ خود را در ساحل‌ رود دانوب‌ به‌ امتداد ديوارهاي‌ مشهور به‌ ديار ترايانوس‌ (تراژان‌)، ميان‌ چرناودا، كنستانزا و دوبروجا پديد آوردند. در عهد يوستى‌ نيانوس‌ اول‌ (ژوستى‌ نين‌) و بازيليوس‌ دوم‌، امپراتوران‌ روم‌ شرقى‌، مرز امپراتوري‌ در شمال‌ به‌ رودهاي‌ دانوب‌ و دراوا رسيد (سامى‌، 2/1215-1216؛ I/998 , 2 .(EIبالكان‌ در معرض‌ هجوم‌ و مهاجرت‌ هونها، گُتها، بلغارها، اسلاوها، بجناكها (پچنكها)، كومانها، قپچاقها و ديگر اقوام‌ قرار گرفت‌ (همانجا). در نيمة نخست‌ سدة 6م‌ هونها به‌ منطقة بالكان‌ رسيدند و با گذر از رود دانوب‌ به‌ اروپا روي‌ آوردند. آنها از خليج‌ ايونى‌ تا حوالى‌ بيزانس‌ را به‌ باد يغما گرفتند (پروكوپيوس‌، .(I/287 در زمستان‌ 559م‌ آوارها به‌ شبه‌ جزيرة بالكان‌ روي‌ آوردند و ضمن‌ گذر از آبهاي‌ منجمد رود دانوب‌ به‌ 3 گروه‌ بخش‌ شدند: گروه‌ نخست‌ راه‌ مقدونيه‌ و اِلادا را در پيش‌ گرفتند و تاترموپيل‌ پيش‌ تاختند؛ گروه‌ دوم‌ استحكامات‌ خِرسون‌ و تراكيه‌ را تهديد كردند؛ و گروه‌ سوم‌ به‌ كنستانتينوپوليس‌ روي‌ آوردند (گوميلف‌، .(38 هجوم‌ آوارها ماية ضعف‌ امپراتوري‌ روم‌ شرقى‌، و مهاجرت‌ اسلاوها به‌ بالكان‌ شد.
در حدود سال‌ 60ق‌/680م‌ بلغارها به‌ اراضى‌ مسير سفلاي‌ رود دانوب‌ روي‌ آوردند، در آنجا مستقر شدند و رفته‌ رفته‌ دولت‌ نيرومندي‌ را در شبه‌ جزيرة بالكان‌ تأسيس‌ كردند كه‌ رقيب‌ امپراتوري‌ روم‌ شرقى‌ شد ( ، EIهمانجا). در سدة 7م‌ با ورود اسلاوها به‌ منطقة بالكان‌، دگرگونيهايى‌ در اين‌ شبه‌ جزيره‌ روي‌ داد III/477) , 3 .(BSEبلغارها از 250ق‌/864م‌ به‌ آيين‌ مسيح‌ روي‌ آوردند. ابوعبيد بكري‌ (ص‌ 334- 335) به‌ نقل‌ از ابراهيم‌ بن‌ يعقوب‌ اسرائيلى‌ طرطوشى‌ (ه م‌) از ترجمة انجيل‌ به‌ زبان‌ اسلاوي‌ به‌ فرمان‌ ملك‌ بلغار خبر داده‌، و آنان‌ را نصارا ناميده‌ است‌ (نيز نك: 2 ، EIهمانجا)، ولى‌ از نوشتة ادريسى‌ چنين‌ برمى‌آيد كه‌ بلغارهاي‌ منطقة بالكان‌ كه‌ در همسايگى‌ روم‌ شرقى‌ مى‌زيسته‌اند، مسيحى‌ و مسلمان‌ بوده‌اند. وي‌ از وجود مسلمانان‌ و مسجدجامع‌ آنان‌ در سرزمين‌بلغار خبرداده‌است‌ (2/918). ابن‌خردادبه‌ كه‌ آگاهيهاي‌ خود را از مسلم‌ بن‌ ابى‌ مسلم‌ جَرمى‌ به‌ دست‌ آورده‌ است‌. ضمن‌ شرح‌ اعمال‌ روم‌ (بيزانس‌) از 3 ناحية طافلا (تفله‌)، تراقيه‌ (تراكيه‌) و مقدونيه‌ ياد كرده‌، و اين‌ 3 سرزمين‌ را بلاد الصقالبه‌ (سرزمين‌ اسلاوها) در شمال‌ ارض‌ بُرجان‌ (بلغار) ناميده‌ است‌ (ص‌ 105؛ 2 ، EIهمانجا). در حدود العالم‌ رود دانوب‌ «رود بلغري‌» (ص‌ 580) و كوههاي‌ بالكان‌ «كوه‌ بلغري‌» ناميده‌ شده‌ است‌ (ص‌ 574).
در سدة 5ق‌/11م‌ پس‌ از سقوط خانات‌ خزر، كوچ‌ غُزان‌ (اغوزها) از طريق‌ِ ولگا به‌ سوي‌ جنوب‌ روسيه‌ آغاز گرديد. در مآخذ بيزانسى‌ اين‌ دوره‌ از غزان‌ با نام‌ اوز، و در رويداد نامه‌هاي‌ روسيه‌ با نام‌ ترك‌ ياد شده‌ است‌. غزان‌ با خويشاوندان‌ بجناك‌ خود به‌ پيكار دست‌ زدند. بجناكها ناگزير به‌ شبه‌ جزيرة بالكان‌ كوچ‌ كردند، متعاقب‌ آنان‌، غزان‌ نيز روانة بالكان‌ شدند. اين‌ حوادث‌ مصادف‌ با زمانى‌ بود كه‌ گروه‌ ديگري‌ از غزان‌ به‌ همراه‌ سلجوقها متوجه‌ سرزمين‌ بيزانس‌ در آسياي‌ شرقى‌ شده‌ بودند (بارتولد، .(VI/91
به‌ نظر مى‌رسد كه‌ اسلام‌ نخستين‌ بار در 662ق‌/1264م‌ به‌ كوشش‌ يكى‌ از عارفان‌ آناتولى‌ با نام‌ ساري‌ صالتق‌ به‌ شبه‌ جزيرة بالكان‌ راه‌ يافته‌ باشد (نك: I/998 , 2 .(EIدر آغاز نيروهاي‌ عثمانى‌ بيشتر به‌ تاخت‌ و تاز و غارت‌ در نواحى‌ مفتوحه‌ توجه‌ داشتند و در حملات‌ خود به‌ بالكان‌، دژها و استحكامات‌ آن‌ سرزمين‌ را ويران‌ مى‌كردند و پس‌ از غارت‌ و چپاول‌ به‌ فرمانروايان‌ مسيحى‌ وامى‌گذاردند. ويرانى‌ استحكامات‌ صرفاً جنبة نظامى‌ داشت‌. آنها گاه‌ در بعضى‌ از دژها، پادگانهايى‌ را از خود باقى‌ مى‌گذاردند، زيرا بيم‌ آن‌ مى‌رفت‌ كه‌ اهالى‌ مناطق‌ متصرفى‌، برضد آنان‌ سر به‌ شورش‌ بردارند؛ از اين‌رو، مى‌كوشيدند تا در اراضى‌ مفتوحه‌ متحدانى‌ از ميان‌ اشراف‌ و فئودالها جست‌ و جو كنند، زيرا هنوز تسلط كامل‌ بر آسياي‌ صغير براي‌ آنان‌ ميسر نشده‌ بود. آنها در پيكار با بقاياي‌ دولت‌ بيزانس‌، گروههايى‌ از مسيحيان‌ اراضى‌ بالكان‌ را در صفوف‌ لشكريان‌ خود جاي‌ مى‌دادند. در سدة 8ق‌/14م‌ و در اوايل‌ سدة 9ق‌/15م‌ گروهى‌ از فئودالها و اشراف‌ حاكم‌ بر نواحى‌ مختلف‌ بالكان‌ وابستگى‌ خود را به‌ سلطان‌ عثمانى‌ پذيرفته‌ بودند. يكى‌ از شرايط وابستگى‌، مشاركت‌ در لشكركشيهاي‌ تركان‌ بود. گروههايى‌ از صربها و بلغارها نيز در لشكركشيهاي‌ تركان‌ شركت‌ داشتند. پس‌ از انهدام‌ دولتهاي‌ بالكان‌، نمايندگان‌ اشراف‌ و فئودالهاي‌ محلى‌ به‌ خدمت‌ تركان‌ درآمدند و توانستند در شرايط جديد موقعيت‌ پيشين‌ را حفظ كنند. تركان‌ نيز دشمنى‌ با مسيحيان‌ را ناديده‌ گرفتند («امپراتوري‌...1»، .(107
در سالهاي‌ 755-757ق‌/1354-1356م‌ سليمان‌ پاشا تراكيه‌ را تصرف‌ كرد و متعاقب‌ آن‌ گروه‌ بزرگى‌ از تركمانان‌ را به‌ تراكيه‌ فرستادند و آن‌ سرزمين‌ را به‌ صورت‌ قلمرو ترك‌ درآوردند (شاو، 1/46-47). مهاجرت‌ گروههاي‌ بزرگى‌ از تركان‌ در سدة 8ق‌/14م‌ به‌ تركى‌ شدن‌ تراكيه‌ و بلغارستان‌ شرقى‌ انجاميد (نك: اينالجيك‌، .(103-129 سياست‌ دولت‌ عثمانى‌ در سدة 8ق‌/14م‌ سبب‌ شد كه‌ مسيحيان‌ منطقة بالكان‌ تا مدتى‌ دين‌ خود را حفظ كنند. اين‌ نكته‌ در مآخذ عثمانى‌ قرن‌ 9ق‌/15م‌ آمده‌ است‌ («امپراتوري‌»، .(108 تركان‌ گروه‌ مسيحيان‌ وابسته‌ به‌ لشكر عثمانى‌ را «سپاه‌ مسيحى‌» مى‌ناميدند. اين‌ سپاهيان‌ در سراسر شبه‌ جزيرة بالكان‌ حضور داشتند. تركان‌ به‌ مقياسى‌ وسيع‌ از سپاهيان‌ وابسته‌ به‌ اشراف‌ و فئودالهاي‌ حاكم‌ بر سرزمينهاي‌ مختلف‌ بالكان‌ بهره‌ مى‌جستند. آنان‌ سازمانهاي‌ نظامى‌ موجود در بالكان‌ را كه‌ پيش‌ از حمله‌ به‌ اين‌ مناطق‌ وجود داشت‌، همچنان‌ باقى‌ گذاردند، چنانكه‌ نامهاي‌ محلى‌ خود مؤيد اين‌ واقعيت‌ است‌ (همان‌، 109 .(108,
پيوستن‌ اهالى‌ مسيحى‌ بالكان‌ به‌ سازمان‌ نظامى‌ عثمانى‌، با نفوذ سپاه‌ عثمانى‌ در اراضى‌ متصرفى‌ بالكان‌، رابطه‌اي‌ مستقيم‌ داشت‌. سپاه‌ مسيحى‌ در بسياري‌ از گروههاي‌ جنگى‌ عثمانى‌ در قرن‌ 9ق‌/15م‌ آمادة خدمت‌ بود. در سده‌هاي‌ بعد اين‌ سپاهيان‌ اسلام‌ آوردند. سپاهيانى‌ كه‌ اسلام‌ را مى‌پذيرفتند از امتيازهايى‌ برخوردار مى‌شدند (همان‌، .(113 عثمانيها در آغاز با اهل‌ كتاب‌، يعنى‌ مسيحيان‌ و يهوديان‌ با مدارا رفتار مى‌كردند. در نتيجه‌ شماري‌ از مسيحيان‌ براي‌ بهره‌گيري‌ از مزاياي‌ دين‌ رسمى‌، به‌ اسلام‌ گرويدند (شاو، 1/51). ابتدا دولتهاي‌ كوچك‌ بالكان‌ در اختلافهاي‌ ميان‌ خود به‌ دولت‌ عثمانى‌ تكيه‌ مى‌كردند و آن‌ را به‌ چشم‌ دولتى‌ فرعى‌ مى‌نگريستند؛ اما سلاطين‌ عثمانى‌ با گذشت‌ زمان‌ و احراز قدرت‌، فرمانرواي‌ متحدان‌ پيشين‌ خود شدند. هنگامى‌ كه‌ دولتهاي‌ كوچك‌ بالكان‌ درصدد تشكيل‌ جبهة مشترك‌ برآمدند و كوشيدند تا از مسيحيان‌ غرب‌ ياري‌ بخواهند، كار از كار گذشته‌ بود، زيرا دولت‌ عثمانى‌ از اواخر قرن‌ 8ق‌/14م‌ سياست‌ تازه‌اي‌ را آغاز كرده‌ بود ( ، EIهمانجا). به‌ تدريج‌ همة مسيحيان‌ بالكان‌ مى‌بايست‌ مسلمان‌ شوند، تا نيروي‌ جنگى‌ عثمانى‌ استحكام‌ پذيرد («امپراتوري‌»، همانجا).
مراداول‌ كه‌ با مرگ‌ زودرس‌ برادرش‌ سليمان‌، جاي‌ او را گرفته‌ بود، دامنة متصرفات‌ عثمانى‌ را گسترش‌ داد و منطقة اطراف‌ رود ماريتسا را تصرف‌ كرد و انبوهى‌ از تركمانان‌ را به‌ سرزمينهاي‌ مفتوحة بالكان‌ فرستاد تا از اين‌ رهگذر سلطة خود را بر آن‌ نواحى‌ اعمال‌ كند. اين‌ حوادث‌ در فاصلة سالهاي‌ 766- 768ق‌/1365-1367م‌ روي‌ داد (شاو، 1/47، 50). پيكارهاي‌ كوسوو در غرب‌، پريشتينا و اسكوپيه‌ در صربستان‌، اقدام‌ نهايى‌ مراداول‌ براي‌ تصرف‌ بالكان‌ در 791ق‌/1389م‌ بود (همو، 1/55؛ اوزون‌ چارشيلى‌، .(I/252-255 اين‌ جنگها اگرچه‌ به‌ سود سپاه‌ عثمانى‌ پايان‌ يافته‌ بود، ولى‌ مراداول‌ به‌ زخم‌ خنجر يكى‌ از اصيل‌ زادگان‌ صرب‌ از پاي‌ درآمد. وي‌ پيش‌ از مرگ‌، ايلدرم‌ بايزيد را به‌ عنوان‌ جانشين‌ خود معين‌ كرد (همو، .(I/256-257
بايزيد با نظارت‌ مستقيم‌ بر ممالك‌ تابع‌ دولت‌ عثمانى‌، سياست‌ تازه‌اي‌ را آغاز نمود. او فرمانروايان‌ ترك‌ را بر اسكوپيه‌، نيكيپولى‌ و ديگر نواحى‌ مفتوحه‌ گمارد و گروههايى‌ از مهاجران‌ ترك‌ و تاتار را ميان‌ مناطق‌ اسكوپيه‌ و نيش‌ سكنى‌ داد. وي‌ از اين‌ رهگذر مى‌خواست‌ در بالكان‌ حكومت‌ واحدي‌ پديد آورد، ولى‌ اختلافهاي‌ درون‌ شبه‌ جزيرة آناتولى‌ موجب‌ شد كه‌ بايزيد به‌ آسياي‌ صغير باز گردد (همو، .(I/261-262 با بازگشت‌ او، فرمانروايان‌ محلى‌ بالكان‌ از اطاعت‌ سر باز زدند و ضمن‌ اتحاد با دولت‌ مجارستان‌، ونيزيها و ديگران‌، اتحادي‌ از مسيحيان‌ برضد دولت‌ عثمانى‌ ترتيب‌ دادند كه‌ فرانسويان‌ نيز در آن‌ شركت‌ داشتند. آنان‌ جنگهاي‌ صليبى‌ را سامان‌ دادند كه‌ يكى‌ از پيكارهاي‌ عمدة آن‌، نبرد نيكيپولى‌ بوده‌ است‌. اين‌ نبرد در 798ق‌/ 1396م‌ به‌ پيروزي‌ بايزيد انجاميد (همو، 287 .(I/279, وي‌ پس‌ از اين‌ پيروزي‌ در سال‌ بعد با يونانيان‌ پيكار كرد و پس‌ از كسب‌ پيروزي‌ به‌ آناتولى‌ بازگشت‌ (همو، .(I/293
سامان‌ دادن‌ اوضاع‌ آناتولى‌ ديري‌ نپاييد كه‌ تيمور گوركانى‌ در 804ق‌/1402م‌ در پيكار آنكارا سپاه‌ بايزيد را درهم‌ شكست‌. چندي‌ بعد بايزيد چون‌ دريافت‌ تيمور قصد دارد او را همراه‌ خود به‌ سمرقند ببرد، با خوردن‌ زهري‌ كه‌ در زير نگين‌ انگشتري‌ داشت‌، دست‌ به‌ خودكشى‌ زد و در 14 شعبان‌ 805ق‌/ 9 مارس‌ 1403م‌ درگذشت‌ (همو، I/309-310, .(320 عثمانيها كه‌ با پيروزي‌ تيمور بيشتر متصرفات‌ خود را در آناتولى‌ از دست‌ داده‌ بودند، به‌ شبه‌ جزيرة بالكان‌ روي‌ آوردند و به‌ آن‌ سرزمين‌ مهاجرت‌ كردند. در نيمة سدة 9ق‌/15م‌ لاتينيها از بالكان‌ رانده‌ شدند و بازرگانان‌ محلى‌، مسلمانان‌، يهوديان‌، يونانيان‌ و راگوزاييها جاي‌ آنان‌ را گرفتند. با روي‌ كار آمدن‌ دولت‌ عثمانى‌، دوباره‌ دولت‌ مركزي‌ نيرومندي‌ در بالكان‌ برقرار شد. سلطان‌ محمد دوم‌ سياست‌ وحدت‌ بالكان‌ را با قدرت‌ اجرا كرد. در 864ق‌/1459م‌ صربستان‌ و مورئا (پلوپونز)، و در 867ق‌/1463م‌ بوسنى‌ به‌ تصرف‌ دولت‌ عثمانى‌ درآمد ( 2 ، EIهمانجا). بوگوميلهاي‌ بوسنى‌ كه‌ گروهى‌ از بقاياي‌ پيروان‌ آيين‌ مانى‌ بودند و از زمانهاي‌ پيشين‌ به‌ بالكان‌ مهاجرت‌ كرده‌ بودند (ناطق‌، 103-104)، داوطلبانه‌ به‌ اسلام‌ روي‌ آوردند.
پس‌ از بايزيد دوم‌ دولت‌ عثمانى‌ به‌ اسلامى‌ كردن‌ بالكان‌ توجه‌ بيشتري‌ معطوف‌ نمود. از سدة 11ق‌/17م‌ عثمانيها در برابر مسيحيان‌ صربستان‌، آلبانى‌ و بلغارهاي‌ ساحل‌ جنوب‌ كه‌ مورد حمايت‌ خاندان‌ هابسبورگ‌ و ونيزيها بودند، در زمينه‌هاي‌ دينى‌ شدت‌ عمل‌ بيشتري‌ از خود نشان‌ دادند و از اعمال‌ زور خودداري‌ نكردند I/999) , 2 .(EI
در سده‌هاي‌ 9 و 10ق‌/15 و 16م‌ گروههاي‌ بسياري‌ از تركان‌ به‌ شبه‌ جزيرة بالكان‌ مهاجرت‌ كردند، به‌ گونه‌اي‌ كه‌ شمار آنان‌ در 957ق‌/ 1550م‌ به‌ 000 ،200،1نفر رسيد. وجود مساجد و تأسيسات‌ متعدد اسلامى‌ در منطقة بالكان‌ مؤيد اين‌ نظر است‌. از اواخر سدة 11ق‌/17م‌ شمار مسلمانان‌ منطقة بالكان‌ به‌ سبب‌ جنگهاي‌ پى‌ در پى‌ كاستى‌ پذيرفت‌ (نك: ه د، بالكان‌، جنگها) و شمار مسيحيان‌ فزونى‌ گرفت‌ («دائرةالمعارف‌»، 30 .(V/29,
مردم‌ بالكان‌ را از ديدگاه‌ دينى‌ و مذهبى‌ مى‌توان‌ به‌ 3 گروه‌ بخش‌ كرد: گروه‌ مسيحيان‌ ارتدكس‌ شامل‌ يونانيها، صربها، بلغارها، رومانياييها، مقدونياييها و اهالى‌ قراداغ‌ كه‌ شمار آنان‌ را حدود 55 ميليون‌ نفر تخمين‌ زده‌اند. گروه‌ دوم‌ مسلمانان‌ كه‌ حدود 15% جمعيت‌ شبه‌ جزيرة بالكان‌ را تشكيل‌ مى‌دهند و شمار آنان‌ حدود 9 ميليون‌ نفر است‌؛ با اين‌ تفاوت‌ كه‌ شمار مسلمانان‌ منطقة تراكية بالكان‌ كه‌ اكنون‌ بخشى‌ از كشور تركيه‌ است‌، به‌ تنهايى‌ متجاوز از 15 ميليون‌ نفر است‌. بجز اين‌ عده‌، حدود 70% از مردم‌ آلبانى‌، 17% از اهالى‌ يوگسلاوي‌ سابق‌ و 26% از مردم‌ بلغارستان‌ مسلمانند. شمار مسلمانان‌ در يونان‌ 250 هزار، و در رومانى‌ 70 هزار نفر است‌ كه‌ جملگى‌ آنان‌ سنى‌ مذهبند. از اهالى‌ كوسوو 80%، و بوسنى‌ 42% مسلمانند. گروه‌ سوم‌ مسيحيان‌ كاتوليك‌ كه‌ شمار آنان‌ را ميان‌ 4 تا 5 ميليون‌ نفر تخمين‌ زده‌اند. زبانهاي‌ اسلاوي‌، مقدونيايى‌، يونانى‌، بلغاري‌، رومانيايى‌، ايتاليايى‌ و تركى‌ را مى‌توان‌ از جملة زبانهاي‌ رايج‌ در شبه‌ جزيرة بالكان‌ به‌ شمار آورد (همان‌، .(V/27
مآخذ: ابن‌ خردادبه‌، عبيدالله‌، المسالك‌ و الممالك‌، به‌ كوشش‌ دخويه‌، ليدن‌، 1889م‌؛ ابوعبيد بكري‌، عبدالله‌، المسالك‌ و الممالك‌، به‌ كوشش‌ وان‌ لون‌ و ا. فره‌، تونس‌، 1992م‌؛ ادريسى‌، محمد، نزهة المشتاق‌، بيروت‌، 1409ق‌/1989م‌؛ حدودالعالم‌، به‌ كوشش‌ مريم‌ ميراحمدي‌ و غلامرضا ورهرام‌، تهران‌، 1372ش‌؛ سامى‌، شمس‌الدين‌، قاموس‌ الاعلام‌، استانبول‌، 1306ق‌/1889م‌؛ شاو، ا. ج‌. و ا. ك‌. شاو، تاريخ‌ امپراتوري‌ عثمانى‌ و تركية جديد، ترجمة محمود رمضان‌زاده‌، مشهد، 1370ش‌؛ كاشغري‌، محمود، ديوان‌ لغات‌ الترك‌، ترجمة محمد دبيرسياقى‌، تهران‌، 1375ش‌؛ ناطق‌، ناصح‌، بحثى‌ دربارة زندگى‌ مانى‌ و پيام‌ او، تهران‌، 1357ش‌؛ نيز:
, W. W., Sochineniya, Moscow, 1966; BSE 3 ; EI 2 ; Gumilev, L. N., Drevnie tyurki, Moscow, 1967; IA; Inalcik, H., X Ottoman Methods of Conquest n , SI, 1954, vol. II; Kratkaya geograficheskaya entsiklopediya, Moscow, 1960; Osmanskaya imperiya, Moscow, 1990; Pliny, Natural History, tr. H. Rackham, London, 1947; Procopius, History of the Wars, tr. H. B. Dewing, London, 1954; Strabo, The Geography, tr. H. L. Jones, London, 1967-1969; T O rkiye diyanet vakf o Isl @ m ansiklopedisi, Istanbul, 1992; Uzun 5 ars o l o , I. H., Osmanl o tarihi, Ankara, 1972.
عنايت‌الله‌ رضا

 

نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 11  صفحه : 4409
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست