بالْكار، مردمى مسلمان از ساكنان قديمى بخش مركزي دامنة شمالى كوههاي بزرگ
قفقاز. محل استقرار آنان، باكسان، چِگِم، چِرِك (بالكار) و نيز اراضى
جلگهاي دامنة مناطق كوهستانى جمهوري خودمختاركاباردينو - بالكاراست
(«تاريخ...1»، .(I/72-73 عمدهترين زيستگاهبالكارها، اراضى كوهستانىاِلبروس
قفقازاست («مردم...2»، كه بعضى آن را دگرگون شدة نام البرز مىدانند.
بالكارها خود را تائولو - مالكارلى مىنامند II/578) , 3 كه ظاهراً به معناي
كوهنشين است (آكينر، .(226
منشأ قومى بالكارها مشخص نيست. بعضى آنان را از اعقاب بلغارهايى دانستهاند
كه در سدههاي 6 و 7ق/12 و 13م ناگزير از عقبنشينى به جانب مناطق
كوهستانى شدند. برخى ديگر آنان را از اخلاف خزرهايى دانستهاند كه در سدة 5
ق/11م به بخش علياي رود تِرِك رانده شدند. شماري نيز آنان را ايبريايى -
قفقازي و يا فينهايى دانستهاند كه ويژگيهاي تركان را به خود گرفتهاند (
.(EIدر «دائرةالمعارف بزرگ شوروي» آمده است كه به احتمال بالكارها از
امتزاج طوايف بومى قفقاز شمالى با اقوام ايرانى زبان (آلانها) و تركى
زبانان كوچنده (بلغارها، خزران و ديگران به ويژه قپچاقها) تشكل يافتهاند (
، BSEهمانجا). بنابر روايت خود بالكارها، اجدادشان كه در جلگههاي كوبان
مىزيستند، به سبب هجوم طوايف چركس (آديگه) به كوهها رانده شدند و گروهى
از آسها را از كوهها بيرون راندند و گروهى از آنان را نيز در خود مستحيل كردند
( .(EI
قپچاقها در تشكل بالكارها و قراچاييها نقش چشمگيري داشتند. پس از هجوم مغولان
در سدة 7ق/13م بالكارها به اراضى كوهستانى شمال قفقاز رانده شدند. پس از
اين ماجرا در مناطق مذكور 5 گروه به نامهاي بالكار، خولام، بِزِنگى، چگم و
اوروسبى پديد آمد ( ، BSEهمانجا). از سدة 10ق/16م بالكارها زير سلطة كابارداها
(قبارطه) درآمدند و شيوة زندگى آنان را پذيرفتند. اين وضع تا زمان استيلاي
روسها ادامه يافت ( .(EIدر نيمة دوم قرن 13ق/19م گروهى از بالكارها بار ديگر
به جلگهها كوچ كردند ( ، BSEهمانجا). در دوران سلطة روسها، سرزمين بالكار
بخشى از شهرستان نالچيك در استان تِرِك بود («مردم»، همانجا).
زبان بالكارها، گويش سادة قراچايى از گروه قپچاقى است كه به گروه زبانهاي
تركى تعلق دارد و تحت نفوذ زبان آسى و زبانهاي ايبريايى - قفقازي همسايه،
يعنى زبان كاباردا - چچن و اَبازه است. اين زبان در دورة گذشته فاقد خط و
كتابت بود، ولى در 1920م به الفباي عربى با اندك تغييري مجهز شد. زبان
بالكارها در 1924م ضمن ارتباط با زبان كاباردا ها، صورت مكتوب يافت. در
1925م الفباي لاتينى جاي آن را گرفت و سال بعد نخستين آثار مكتوب آن به
زبان بالكار - قراچايى منتشر شد ( ؛ EIبنيگسن، 74؛ نيز نك: آكينر، همانجا). از
1938م خط سيريليك جانشين خط لاتين شد. مردم بالكار مسلمان حنفى مذهبند. دين
اسلام از اواخر سدة 12ق/18م توسط تاتارهاي كريمه و نوغاي كوبان، به ميان
بالكارها راه يافت ( .(EI
بالكاريا: در 1918م پس از برقراري حكومت شوروي در نالچيك، در اراضى كاباردا
و بالكار حكومت شوروي برقرار گرديد. چندي بعد در منطقة نالچيك، اهالى به
فرماندهى ژنرال لازار فئودُرويچ بيچراخُف كه در اوايل سال 1918م فرماندهى
گارد قزاق در ايران را برعهده داشت، سر به شورش برداشتند. اين شورش در ماه
نوامبر همان سال سركوب گرديد XI/90) III/403, , 3 .(BSEدر ژانوية 1921 منطقة
بالكار به جمهوري شوروي گورسكايا و در 16 ژانوية 1922 به كاباردا پيوست و از
اتفاق اين دو قوم و سرزمين، ايالت خودمختار كاباردينو - بالكار تأسيس شد.
ايالت مذكور در 5 دسامبر 1936 به صورت جمهوري خودمختاري با همين نام درآمد
كه مركز آن شهر نالچيك بود (آكينر، 227 ؛ 3 ، BSEهمانجا). در اكتبر 1942 در
جريان جنگ جهانى دوم، نيروهاي آلمان، نالچيك را تصرف كردند. در 8 مارس
1944، يك سال پس از تصرف مجدد اين منطقه توسط نيروهاي شوروي، بالكارها به
جمهوريهاي قزاقستان و قرقيزستان تبعيد شدند. در آوريل همان سال نام بالكار
از عنوان جمهوري خودمختار كاباردينو بالكار حذف شد. در 25 ژوئن 1946 بالكاريا
به عنوان واحدي از تقسيمات كشور ملغى شد. در ژانوية 1957 بار ديگر جمهوري
كاباردينو - بالكار تشكيل گرديد و به تبعيد شدگان اجازه داده شد، به موطن
خود بازگردند (همانجا؛ 2 .(EIحداقل شمار تبعيد شدگان بالكار را 45 هزار نفر
نوشتهاند. اينان در نامساعدترين مناطق سيبري، قزاقستان و قرقيزستان اسكان
داده شدند. در 1959م/1338ش شمار بالكارها 42 هزار نفر بود كه در 1970م به 59
هزار و در 1979م/1358ش به 66 هزار نفر رسيد (بنيگسن، 62 -63؛ «فرهنگ...1»،
.(105
مآخذ: بنيگسن، الكساندر و مري براكس آپ، مسلمانان شوروي، گذشته، حال و
آينده، ترجمة كاوه بيات، تهران، 1370ش؛ نيز:
, Sh., Islamic Peoples of the Soviet Union, London, 1986; BSE 3 ; EI 2 ;
Istoriya Kabardino - Balkarsko o ASSR, Moscow, 1967; Narody Kavkaza, Moscow,
1960; Sovetski o entsiklopedicheski o slovar', Moscow, 1987.
عنايتالله رضا