بافَضْل، عنوان خاندانى از تَريمِ حضرموت كه شماري از آنان به دانش فقه
و اصول، حديث و تصوف شهرت داشتند و به خصوص در سده هاي 9-11ق/15-17م از
نفوذ اجتماعى قابل ملاحظهاي برخوردار بودند. نياي خاندان، ابوالفضل محمد بن
عبدالكريم فقيه شافعى است كه در تريم مىزيست و نسب او به شاخة سَعد
العشيره از قبيله مَذحِج، يا به قولى به بنىهلال باز مىگشت (محبى،
2/114).
خاندان بافضل به تدريج در نقاط مختلفى از يمن پراكنده گشتند و افرادي از
اين خاندان افزون بر تريم، در بندر شِحر و عدن ساكن شدند. شاخة اين خاندان
در شحر به خاندان بَلْحاج شهرت داشت. مهمترين افراد خاندان بافضل اينانند:
1. ابوعبدالله جمالالدين محمد بن احمد بن على حضرمى تريمى عدنى (شعبان
840 - 15 شوال 903/فورية 1437- 6 ژوئن 1498)، اصولى و فقيه شافعى. وي در
تريم به دنيا آمد و در جست و جوي علم به عدن رفت؛ در همانجا اقامت گزيد و
به تحصيل مقدمات دانش روي آورد. سپس در عدن از قاضى محمد باحَميش فقه
آموخت و نزد قاضى محمد باشكيل حديث خواند، و از ديگر شيوخ در ادب عربى و
علوم اسلامى نيز بهره گرفت. وي به زودي خود در جايگاه تدريس و افتا قرار
گرفت و شاگردانى از مكتب او برآمدند (سخاوي، 7/14؛ عيدروس، 24). در منابع او
را عالمى دوستدار مردم وصف كردهاند كه در رفع نيازهاي آنان بسيار كوشا بود
و نزد سلاطين و امرا، به ويژه عامر بن عبدالوهاب سلطان طاهري يمن چنان
احترامى داشت كه شفاعت او رد نمىشد. سراجالدين عمر بن عبدالرحمان
قصيدهاي در ستايش او سروده است. او در عدن درگذشت و در همانجا به خاك
سپرده شد (همو، 24- 25).
جمالالدين شعر نيز مىسرود و در رشتههاي علوم اسلامى آثاري داشت كه از آن
جمله است: كشف الحجاب و لب اللباب و المحاضر و السجلات الشرعيه كه در
كتابخانة جامع كبير صنعا از هر يك نسخهاي موجود است (صنعا، 3/1148، 1165).
همچنين بايد از اثر وي با عنوان العدة و السلاح فى احكام النكاح ياد كرد كه
عبدالله بن عمر بافضل از همين خاندان آن را با عنوان مشكاة المصباح شرح
كرده، و نسخهاي از آن برجاي مانده است (نك: طلس، 91؛ براي آثار يافت نشدة
او، نك: عيدروس، 27؛ ابنعماد، 8/20؛ نيز نك: بغدادي، هديه، 2/222).
2. عبدالله بن عبدالرحمان بن ابى بكر (850 - 5 رمضان 918ق/ 1446- 14 نوامبر
1512م)، فقيه شافعى. او در تريم به دنيا آمد (زركلى، 4/96) و به طلب علم
به شحر و سپس به عدن و جاهاي ديگر سفر كرد و سرانجام، در شحر سكنى گزيد. او
از محمد بن احمد بافضل و به ويژه عبدالله بن احمد بامخرمه بهرة علمى برد؛
همچنين از قاضىالقضات برهان الدين ابن ظهير و ابوالفتح مراغى و جز ايشان
كسب علم كرد. وي افزون بر منزلت علمى، از جايگاه اجتماعى والايى نيز
برخوردار بود؛ در رفع نيازهاي مردم بسيار فعال، و نزد سلاطين حضرموت و قبايل
آن داراي احترام فراوان بود. وي روزگارش را به تدريس و مطالعه و عبادت
مىگذراند و رياست فقهى آن سامان به او رسيد و عالمانى مانند عبدالله بن
محمد باقشير از او كسب علم كردند (عيدروس، 92-93). وي در شحر درگذشت و در
همانجا به خاك سپرده شد و آرامگاه وي كه بنايى بر آن ساخته شد، زيارتگاه
گشت (همانجا).
مشهورترين اثر او المقدمة الحضرميه در فقه شافعى است كه بارها از جمله در
دمشق (1992م) بهچاپ رسيدهاست. بر اين كتاب ابنحجر هيتمى شرحى نوشته كه
در بيروت و دمشق (1975م) انتشار يافته، و محمد بن سليمان كردي مدنى نيز بر
شرح ابن حجر حاشيه زده است (بغدادي، ايضاح، 2/543). از ديگر آثار او حلية
البررة و شعار الخيره در اذكار حج و عمره است كه نسخة خطى آن در دار الكتب
مصر موجود است (نك: II/555 ؛ GAL,S, براي آثار يافت نشدة او، نك: عيدروس، 93؛
ابن غزي، 2/170).
3. شهابالدين احمد بن عبدالله بن عبدالرحمان (شوال 877 - 929/ مارس
1473-1523)، فقيه شافعى. ظاهراً در شحر به دنيا آمد و از پدرش و نيز محمد بن
احمد بافضل فقه آموخت و از قاضىالقضات يوسف بن يونس مقري و قاضى احمد بن
عمر و غير ايشان بهرة علمى برد. وي در جامع شحر به جاي پدر درس مىداد و بعد
از فوت پدر جانشين او شد. شهابالدين بارها به حج رفت و در آخرين سفر با
محمد ابن عراق (ه م) كه از بزرگان صوفيه بود، آشنا شد. وي زمانى كه
پرتغاليان به بندر شحر وارد شدند، در جنگ با آنان شهيد، و در جوار مدفن پدرش
دفن شد (عيدروس، 125-126). از او آثاري با عناوين نكت على الروض المقري،
نكت على الارشاد و مشكاة الانوار برشمردهاند (همو، 126؛ ابن غزي، 1/215).
4. حسين بن عبدالله بن عبدالرحمان (د ربيعالا¸خر 979/سپتامبر 1571)، صوفى و
فقيه شافعى. از تاريخ و محل تولد وي اطلاعى در دست نيست. او عارفى جامع
بين شريعت و حقيقت بود و مقامات و كراماتى از او نقل مى شد (عيدروس، 308).
وي به نوشتههاي شاذليه بسيار مشتاق، و به طريقت ايشان مايل بود، تا جايى
كه گفته شد: او خود شاذلى زمان است. وي محيىالدين ابن عربى را نيز بزرگ
مىداشت و به مطالعة آثار او مىپرداخت. وي در تريم درگذشت و تنها نوشتة
برجاي مانده از او رسالهاي در تصوف با عنوان الفصول الفتحية و النفثات
الروحيه بود (همو، 308-309) كه نسخهاي از آن در كتابخانة احقاف تريم (نك:
فهرست ...، 27)، و نسخهاي ديگر در كتابخانة بانكيپور به شمارة 929 شناخته شده
است (نك: بانكيپور، .(XIII/135
گفتنى است كه گرايش صوفيانه در فرزندان حسين دوام يافت و در ميان آنان
كسانى چون زينالدين پسر حسين صوفيانى شاخص بودند (محبى، 2/190).
از رجال متأخر اين خاندان، محمد بن عوض بافضل (د 1340ق/ 1922م) كه مشربى
صوفيانه داشته، و يك يا دو اثر در فضايل احمد بن حسن عطّاس نوشته است
(براي نسخ خطى، نك: حبشى، 178، 186). او كتابى نيز با عنوان صلة الاهل در
شرح احوال و فضايل بزرگان خاندان بافضل نگاشته كه نسخهاي از آن در
كتابخانة شخصى فرزندش على در تريم نشان داده شده است (نك: زركلى، 6/320؛
سرجنت، .(256
مآخذ: ابنعماد، عبدالحى، شذرات الذهب، بيروت، دار الفكر؛ ابن غزي، محمد،
ديوان الاسلام، به كوشش كسروي حسن، بيروت، 1411ق/1990م؛ بغدادي، ايضاح؛
همو، هديه؛ حبشى، عبدالله محمد، فهرس مخطوطات بعض المكتبات الخاصة فى
اليمن، لندن، 1994م؛ زركلى، اعلام؛ سخاوي، محمد، الضوء اللامع، قاهره،
1354ق؛ صنعا، خطى؛ طلس، محمد اسعد، الكشاف عن مخطوطات خزائن كتب الاوقاف،
بغداد، 1372ق/ 1953م؛ عيدروس، عبدالقادر، النور السافر، بيروت، 1405ق/1985م؛
فهرست الكتب المخطوطة بمكتبة الاحقاف بتريم، يمن، المركز اليمنى للابحاث
الثقافيه؛ محبى دمشقى، محمد امين، خلاصة الاثر، قاهره، 1284ق؛ نيز:
Bankipore; GAL,S; Serjeant, R.B., X Historians and Historiography of V a d
ramawt n , Bulletin of the School of Oriental and African Studies, 1962, vol.
XXV.
بخش فقه، علوم قرآنى و حديث