باعَيْناثا، شهر و روستايى كهن در شمال عراق.
1. شهر: باعيناثا شهري از ديار ربيعه بود و در راه موصل به نصيبين قرار داشت
و فاصلة آن با موصل (در جنوب شرقى) 13 فرسخ و با نصيبين (در شمال غربى) 21
فرسخ بود. شهرهايى كه بين موصل و نصيبين واقع بودند، عبارتند از بَلَد،
باعيناثا، بَرقَعيد، اَذرَمه و تلّ فَراشه (نك: ابن خردادبه، 95؛ قس: قدامه،
214، كه مسافت ميان اين شهرها را با اندكى تفاوت ياد كرده است؛ لسترنج،
نقشة شم .(3 يعقوبى (2/476) نيز باعيناثا را در يك منزلى نصيبين نوشته است.
بنا به نوشتة يك منبع سريانى، باعيناثا ميان شَلْمَث و ده باشوش واقع
بوده كه يكى از اشراف عرب مسيحى به نام حُجَير ديري در آن ساخته بوده
است. با توجه به اينكه اين نواحى در نزديكى موصل قرار داشتهاند،
باعيناثاي ياد شده نيز احتمالاً در حوالى موصل واقع بوده است؛ هرچند احتمال
قرار گرفتن آن در مشرق موصل نيز مىرود، به خصوص كه شوش و عَقر حُمَيديه
كه در نزديكى آن ذكر شدهاند، در مشرق موصل بودهاند (هوفمان، .(224 به گفتة
ابن حوقل (1/218) باعيناثا حد [شرقى] استان (كوره) باعَربايا (ه م) در ناحية
موصل محسوب مىشد. ابوتمام در شعر خود از «ارض باعيناثا» و برقعيد ياد كرده
است (1/324). به نوشتة لسترنج (ص 99 ، نيز نك: نقشة شم 3 )، وصفى كه مقدسى
از باعيناثا به دست داده، راجع به همين شهر است. به گفتة مقدسى (ص 139)
باعيناثا جايى خوش آب و هوا و خرم بود و داراي 25 محله كه بين اين محلهها
باغها و آبها بود، به گونهاي كه از لحاظ رفاه و ارزانى در عراق مانند
نداشت. هم به گفتة او (ص 35) باعيناثا از جهت وفور نعمت و ارزانى و ميوه
همسنگ با شهرهايى مانند قيساريه، خُجَنده، دينور و نوقان بود.
در 223ق/838م عُجَيف بن عَنبَسه از سرداران معتصم عباسى كه با عباس بن
مأمون برضد خليفه توطئه كرده بود، گرفتار آمد و در همين باعيناثاي موصل
درگذشت و يا از رنج تشنگى جان داد و در تل باعيناثا مدفون شد (يعقوبى،
همانجا؛ طبري، 9/76-77؛ ابن اثير، 6/492-493). در 304ق/916م نيز مونس مظفر
(خادم)، سردار عباسيان به هنگام لشكركشى به بلاد روم، ولايتِ بخشى از بلاد
ربيعه، يعنى بلد و باعيناثا و سنجار را به عثمان عنزي سپرد (همو، 8/106).
2. روستا: باعيناثا قرية بزرگ شهر مانندي بود كه در شمال جزيرة ابن عُمر قرار
داشت. در كنار اين قريه نهري بزرگ موسوم به باعيناثا جاري بود كه از ساحل
چپ دجله به اين رود مىريخت. به نوشتة على بن مهدي كسروي، نهر باعيناثادر
جنوب نهر يَرنى (يارنا) بود كه آن نيز در حد جنوبى ارمينيه به دجله
مىريخت (ياقوت، 1/472، 2/551 -552؛ لسترنج، 99 ,94 -93 ، نيز نقشة شم .(3 در
كتاب عجائب الاقاليم (سهراب، 126) از نهري با نام باسانفا ياد شده كه از
ميافارقين سرچشمه مىگرفته، و در 5 فرسخى شمال شرقى جزيرة ابن عمر به دجله
مىريخته است. لسترنج اين نام را تحريف باعيناثا دانسته است (ص .(93-94
به عقيدة ماركوارت (ص 347 )، نهر باعيناثا بايد همان رودخانة دير گلى1 باشد
كه از جنوب اَوا سرچشمه مىگرفته، و ميان فَنَك (در جزيرة ابن عمر) و
منصوريه به دجله مىريخته است.
به گفتة ياقوت باعيناثا باغهاي بسيار داشت و جايى خرم بود. وي آنجا را از
اين جهت به دمشق تشبيه كرده است (1/472).
مآخذ: ابن اثير، الكامل؛ ابن حوقل، محمد، صورة الارض، به كوشش كرامرس،
ليدن، 1938م؛ ابن خردادبه، عبيدالله، المسالك و الممالك، به كوشش دخويه،
ليدن، 1306ق/1889م؛ ابوتمام، حبيب، ديوان، همراه با شرح خطيب تبريزي، به
كوشش محمد عبده عزام، قاهره، 1957م؛ سهراب، عجائب الاقاليم السبعة، به
كوشش هانس فون مژيك، وين، 1347ق/1929م؛ طبري، تاريخ؛ قدامة بن جعفر،
«الخراج»، همراه المسالك و الممالك ابن خردادبه، به كوشش دخويه، ليدن،
1306ق/1889م؛ مقدسى، محمد، احسن التقاسيم، به كوشش دخويه، ليدن، 1906م؛
ياقوت، بلدان؛ يعقوبى، احمد، تاريخ، بيروت، دارصادر؛ نيز:
Hoffmann, G., Ausz O ge aus syrischen Akten persischer M L rtyrer, Leipzig,
1880; Le Strang, G., The Lands of the Eastern Caliphate, London, 1966; Markwart,
J., S O darmenien und die Tigrisquellen, Wien, 1930.
محمدرضا ناجى