بابِ اَلاّن، يا درِ آلان، گذرگاهى طبيعى در كوههاي قفقاز، شرق ارتفاعات
كازبِك، به ارتفاع حدود 798 ،1متر كه رود تِرِك از كنار آن مىگذرد. اين
گذرگاه 3 كيلومتري داراي صخرههايى به ارتفاع 000 ،1متر است («دائرةالمعارف
جغرافيايى1»، ؛ I/523 بروكهاوس، ؛ V/320 دايرةالمعارف فارسى، ذيل داريال).
اين گذرگاه در عهد باستان تنها راه شمال و جنوب قفقاز بود. فرضية محققان بر
اين است كه كيمريان از طريق باب الان (گذرگاه داريال) به قفقاز رفتهاند
(نك: دياكونف، 295). بعدها مهاجران و كوچندگان از گذرگاههاي ديگري استفاده
كردند. اكنون تنها در سرزمين اوسِتيا (آلان قديم) حدود 20 گذرگاه وجود دارد
كه به فاصلههاي 5 تا 15 كم از يكديگر قرار گرفتهاند. اين گذرگاهها از قديم
با نام ساكنان آن شهرت يافتهاند («مردم...2»، .(I/10 وجود همين دروازهها
سبب شده است كه بعدها «دروازة خزر» يا دربند قفقاز، «بابالابواب» ناميده
شود.
نام باب الان برگرفته از نام قوم آلان (ه م) است. آلانها در دامنة شمالى
كوههاي قفقاز، در نزديكى گذرگاه داريال و مشرق آن، سكنى داشتهاند (ترور،
.(127 بنا به نظر كروپنف3، در عصر نوسنگى، سكاهاي غربى، از 4 طريق به قفقاز
درآمدند كه يكى از آن راهها گذرگاه داريال بود (پيوتروفسكى، .(245 ترور به
نقل از بطلميوس مىنويسد كه در عهد باستان، اين گذرگاه دروازة سرمت نام
داشت (ص .(38 اين نكته مؤيد نظر آن گروه از مؤلفانى است كه آلانها را
شاخهاي از قوم سرمت دانستهاند (نك: همو، .(117
پلينى از اين گذرگاه با عنوان دروازة قفقاز ياد كرده است (كتاب ، VI فصل
.(12 ظاهراً نام داريال صورت گرجى، يا تصحيفى از نام پارسى اين گذرگاه
است، چنانكه در حدود العالم، اين نام به صورت «در الان» آمده است (ص
191). باكيخانف ضمن بحث دربارة نام داريال، چنين مىنويسد: «تسلط ايرانيان
به اين امكنه به قراين بسيار معلوم مىگردد، از آن جمله خود «دَريَل» لفظ
فرس قديم است» (ص 7)، و گوميلف «راه خزر» را همان دروازة آلان دانسته است
(ص .(125 در آثار مؤلفان قديم عنوانهاي دروازة كاسپى (خزر) و دروازة آلان با
يكدگر در آميختهاند. يونانيان و روميان در عهد پادشاهى نرون، گذرگاه داريال
را دروازة كاسپى مىناميدند كه اعتراض پلينى را برانگيخت (ماركوارت، .(100
پروكوپيوس نيز همان خطاي مؤلفان رومى را تكرار كرده، و گذرگاه آلان را
دروازة كاسپى ناميده است 78) .(I/76,
در حدود سال 72م هنگامى كه ارمنيان با روميان و ايرانيان سرگرم پيكار
بودند، آلانها بارها به ارمنستان تاختند و شاهزادهاي به نام زارِن را اسير
كردند و در قلعهاي كه «درآلان» نام داشت، زندانى كردند (كوالوسكايا، .(86-87
به نوشتة مسعودي ميان مملكت آلان و جبل قبخ (قفقاز)، بر يك درة بزرگ،
قلعه و پلى است كه قلعه را قلعة باب الان گويند و آن را به روزگار پيشين،
اسفنديار فرزند ويشتاسپ بنا كرد و كسانى را گمارد كه مانع رسيدن آلانها به
جبل قبخ شوند. بجز پل زير قلعه راه ديگري نيست و قلعه بر صخرهاي سخت
قرار دارد. از بالاي صخره درون قلعه را كه به بلندي و سرسختى در جهان
معروف است، مىتوان ديد. از تفليس تا اين قلعه 5 روز راه است (1/216-217).
گرديزي مىنويسد كه از ولايت سرير تا الان 3 روز راه است كه از ميان كوهها
و مرغزارها مىگذرد. از آنجا تا قلعهاي كه باب الان گويند، ميان درختان و
جويها و جاهاي خرم 10 روز راه است. قلعه بر سر كوهى نهاده است؛ زير كوه
راهِ راست، و گرداگرد آن كوههاي بلند است و هزار مرد اين قلعه را پاس دارند
(ص 278-279؛ نيز نك: ابن رسته، 148).
در عهد نرون، امپراتور روم، سرزمين ارمنستان توسط يكى از دودمانهاي اشكانى
اداره مىشد كه متحد روميان بود. چون آلانها دشواريهايى براي ارمنستان
فراهم مىآوردند، دولت روم لازم مىدانست از دروازة آلان حفاظت كند. پس از
برقراري صلح 30 ساله ميان ايران و روم و باز پس گرفته شدن ارمنستان صغير
از سوي ايرانيان، شاپور دوم پادشاه ساسانى (سل 310-379م)، فردي ايرانى را
جايگزين حاكم رومى كرد. ناگزير حفاظت از اين دروازه برعهدة ايرانيان گذارده
شد. به ويژه آنكه هونها وارد عرصة سياست و كارزار شده بودند و امنيت مرزهاي
ايران ايجاب مىكرد كه دروازههاي قفقاز بر روي مهاجمان مسدود بماند
(ماركوارت، 95 ؛ كريستن سن، 264). نولدكه در شرح جنگ بهرام پنجم با روميان
و پيمان صلح ميان ايران و روم مىنويسد: روميان پذيرفتند تا همه ساله
مبلغى به عنوان كمك به مراقبت از گذرگاه داريال بپردازند (ص 195). در عهد
پادشاهى قباد (488-531م)، خزران مناطق گرجستان و اران را تصرف كردند. قباد
آنان را به عقب راند و زمينهاي ميان رود ارس و شروان را گشود و ديواري از
خشت ميان شروان و باب الان پديد آورد (بلاذري، 280؛ آرتامونف، .(116 يعقوبى
مىنويسد (1/178) كه قباد پادشاه ايران، ارمنستان چهارم (نك: ه د، 7/677) را
فتح كرد و تا دربند الان، حدود 100 فرسنگ كه 360 شهر داشت، به انوشيروان
تعلق يافت.
در 22ق/643م عمر خليفة دوم، سُراقة بن عمرو را مأمور فتح قفقاز كرد. او نيز
حذيفة بن اُسيد غفاري را به كوهستان الان فرستاد (طبري، 4/157). در 42ق
مسلمانان در الان به پيكار دست زدند (همو، 5/172). با ورود تركان به شمال
قفقاز و غارت الان در 103ق/721م (همو، 6/619)، آلانها ناگزير از اطاعت شدند،
ولى سرانجام ضمن اتحاد با خزران، دولت واحدي پديد آوردند. عربها در جريان
پيكار با خزران بارها كوشيدند تا در سرزمين آلانها و باب الان مستقر شوند و از
اين طريق به سرزمين خزران حمله كنند (آرتامونف، .(360 در 105ق جراح بن
عبدالله حكمى به الان لشكر كشيد و چند قلعه را فتح كرد، و سال بعد مردم
آنجا با عربهاي مهاجم صلح كردند و به پرداخت جزيه تن در دادند (طبري، 7/21،
29). در 110ق مسلمة بن عبدالملك با لشكريان خود از باب الان گذشت و قلعة
آنجا را به تصرف در آورد و گروهى از تازيان را به نگهبانى آن گمارد
(آرتامونف، .(210-211 در 112ق خزران و تركان كه با يكديگر متحد شده بودند، از
باب الان گذشتند و به سوي اردبيل پيش تاختند (ابن اثير، 5/159). در 114ق
مروان بن محمد با سپاه خود از نزديكى باب الان عبور كرد و به سرزمين خزران
رفت (بلاذري، 292). در 141ق/758م، يزيد بن اسيد سلمى، والى ارمنستان در عهد
خلافت منصور عباسى، باب الان را فتح كرد و مأمورانى را از اهل ديوان بر آن
گمارد (همو، 295).
رويداد نامههاي گرجى مؤيد آنند كه به سرزمين گرجستان، بارها از سوي
كوهنشينان شمال قفقاز، از طريق اين گذرگاه حمله شده است. گروهىاز گرجيان
براي جلوگيري از هجوم كوچنشينان در نقاط مختلف اين گذرگاه، استحكامات و
برجهايى تعبيه كرده بودند ( بروكهاوس،.(V/320 برخى از اميران عرب ساكن
قفقاز مىكوشيدند تا از وابستگى به خلافت بغداد رها شوند و به استقلال دست
يابند؛ از اين رو با اميد بسيار به خزران مىنگريستند و از آنها در مبارزه با
دستگاه خلافت، انتظار ياري داشتند. در يكى از آثار قديم گرجى با عنوان
«رنجهاي آبوي تفليسى» در دهة 80 سدة 8م آمده است كه شاهزادهاي فرمانروا از
آن ديار، از عربها روي گرداند و در 155-156ق/772-773م به گناه همكاري با
كسانى كه طريق دشمنى با مأموران خليفه را در پيش گرفته بودند، در بغداد
زندانى شد، ولى در اوايل خلافت مهدي عباسى (158-169ق/755- 785م) از زندان
آزاد گرديد و به سرزمين خود بازگشت؛ چندي بعد افراد خانوادة خود را در ابخاز
پنهان كرد و با 300 سوار از طريق باب الان به سرزمين خزران گريخت
(آرتامونف، .(248
عربها در جريان پيكار با خزران بارها كوشيدند تا در باب الان مستقر شوند و آن
را به پايگاه خود بدل كنند (همو، .(360 ياقوت در سدة 7ق/13م از قلعة باب
الان ياد كرده، و بناي آن را به شاهان ايران در عهد باستان نسبت داده
است (1/351). يك قرن بعد ابوالفدا نيز به باب الان اشاره كرده است (ص
72).
با نفوذ روسها به قفقاز از زمان پتركبير، آسها (آلانها) و لزگيها تابع روسيه
شدند و بر گذرگاه داريال تسلط يافتند. در 1183ق/1769م، يكى از سرداران
آلمانى كه در خدمت دولت روسيه بود، با نيرويى مركب از 400 سرباز و 4 عراده
توپ از طريق گذرگاه داريال از ارتفاعات قفقاز گذشت و شهر تفليس را فتح كرد
(مك لين، 29). شيخ شامل نيز در جريان قيام مردم داغستان و چچن كوشيد تا بر
گذرگاه داريال مسلط شود، ولى طرح او ناكام ماند (همو، 103).
مآخذ: ابن اثير، الكامل؛ ابن رسته، احمد، الاعلاق النفيسة، ليدن، 1891م؛
ابوالفدا، تقويم البلدان، به كوشش رنو و دوسلان، پاريس، 1840م؛ باكيخانف،
عباسقلى، گلستان ارم، به كوشش عبدالكريم على زاده و ديگران، باكو، 1970م؛
بلاذري، احمد، فتوح البلدان، به كوشش عبدالله انيس طباع و عمر انيس طباع،
بيروت، 1407ق/1987م؛ حدودالعالم، به كوشش منوچهر ستوده، تهران، 1340ش؛
دايرةالمعارف فارسى؛ دياكونف، ا. م.، تاريخ ماد، ترجمة كريم كشاورز، تهران،
1345ش؛ طبري، تاريخ؛ كريستن سن، آرتور، ايران در زمان ساسانيان، ترجمة رشيد
ياسمى، تهران، 1332ش؛ گرديزي، عبدالحى، زين الاخبار، به كوشش عبدالحى
حبيبى، تهران، 1347ش؛ مسعودي، على، مروج الذهب، به كوشش يوسف اسعد داغر،
بيروت، 1385ق/ 1965م؛ مك لين، ف. ر.، شيخ شامل داغستانى، ترجمه و تلخيص
كاوه بيات، تهران، 1370ش؛ نولدكه، تئودور، تاريخ ايرانيان و عربها در زمان
ساسانيان، ترجمة عباس زرياب، تهران، 1358ش؛ ياقوت، بلدان؛ يعقوبى، احمد،
تاريخ، بيروت، 1379ق/ 1960م؛ نيز:
, M. I., Istoriya Khazar, Leningrad, 1962; Brockhaus; Gumilev, L. N., Drevnie
Tyurki, Moscow, 1967; Kovalevskaya, V.B., Kavkaz i Alany, Moscow, 1984; Kratkaya
geograficheskaya entsiklopediya, Moscow, 1960; Marquart, J., Er ? n l ahr,
Berlin, 1901; Narody Kavkaza, ed. M.O. Kosvena et al., Moscow,1960;Piotrovski o
, B. B., Vanskoe tsarstvo, Moscow, 1959; Pliny, Historia naturalis; Procopius,
History of the Wars, London, 1954; Trever, K. V., Ocherki po istorii i kulture
Kavkazsko o Albanii, Moscow, 1959.
عنايتالله رضا