باباشاهِ اِصْفَهانى، فرزند سلطان على، خوشنويس نامدار و شاعر (زنده
در 1010ق/1601م). خانوادة او در اصل از مردم كهپاية (قهپاية) اصفهان و خود او
زاده و پرورش يافتة شهر اصفهان بود (اوحدي، 215).
باباشاه را برخى از تذكرهنويسان شاگرد سيداحمد مشهدي مىدانند (عالى، 50). از
متأخران، ميرزاي سنگلاخ به روش هميشگى خود به او لقب «رئيسالرؤسا» داده،
و داستانى دربارة او ساخته و پرداخته، و وي را شاگرد ميرعلى هروي معرفى
كرده است (1/187- 188). وي مىنويسد: باباشاه در 8 سالگى به خدمت ميرعلى
هروي رسيد و به مدت 8 سال از او تعليم خط گرفت (1/188-189)؛ در حالى كه در
هيچ مأخذي نشانهاي از سفر باباشاه 8 ساله از اصفهان به مشهد و هرات كه
ميرعلى بين سالهاي 911 تا 935ق در آنجا مىزيست، يا به بخارا كه از آن پس
تا مرگ (951ق) در آن به سر برد (بيانى، احوال...، 2/493- 495، 500)، ديده
نشده است. از سوي ديگر گزارشى نيز از سفر ميرعلى به اصفهان در دست نيست.
در مورد استادي سيداحمد مشهدي بر او نيز جاي سخن است؛ زيرا چنانكه گذشت،
گزارشى از سفر باباشاه به خراسان در دست نيست و نيز سندي از سفر سيداحمد به
اصفهان وجود ندارد (نك: ه د، احمد مشهدي). مشكل شناخت استاد باباشاه در
خوشنويسى را خود او در رسأله مشهورش «آداب المشق» (ه م) حل مىكند. او در
مقدمة اين رساله سلطان على مشهدي (د 926ق) را استاد غيرمستقيم خود معرفى
كرده است (ص 58 -59)؛ از اينرو، باباشاه را مىتوان خوشنويسى دانست كه
داراي استادي مستقيم و معين نيست، بلكه با پيروي از سلطان على مشهدي و
ديگر استادان پيش از خود و با ممارست و مشق بسيار به استادي رسيد. در اين
ميان، استعداد شخصى او را نبايد ناديده گرفت. قطبالدين يزدي صاحب رسالة
قطبيه كه بابا شاه را در 995ق در اصفهان ديده، دربارة او مىنويسد:
«خوشنويسى او مادرزاد، و حسن خطش خدادادي است و خط او از ديگر خوشنويسان
اصفهان برتر است» (نك: عالى، همانجا؛ حبيب، 189، 216؛ ايرانى، 140- 141).
نويسندگان و شعراي همزمان و پس از او در اينكه تا ظهور اين هنرمند هيچ يك
از نستعليق نويسان به پاي باباشاه نرسيدهاند، اتفاق نظر دارند. اوحدي
بليانى (973- ح 1050ق) او را «خوشنويسى بىبديل و كاتبى بىعديل» مىنامد
(همانجا). تقىالدين كاشى (975- 1016ق) به نقل از معزالدين محمد خوشنويس
دربارة او مىنويسد: «كتابت مشاراليه در پختگى وشيرينى اگر از كتابت
خوشنويسان و استادان بهتر نيست، كمتر نيز نيست»، و به گفتة همو «قلمرو
نستعليق او را مسخر است» (ص 395). دستنوشتههاي باباشاه خريداران و
هواخواهان بسيار داشت و ارزش هر 000 ،1بيت كتابت او 3 تومان صفوي برابر با
100 روپية هندي بود. نسخههاي نوشتة او را در زمان زندگى و پس از مرگش به
سراسر ايران بردند و به بهاي گزاف خريد و فروش شد. اين آثار نفيس، كوتاه
مدتى پس از او در شمار آثار ناياب درآمد (رازي، 2/430؛ اسكندربيك، 1/171).
باباشاه بيشتر به نوشتن كتاب و رساله مىپرداخت و از قطعهنويسى دوري
مىجست. آثارش بيشتر به قلم كتابت و يكدست و روان نوشته شده است (عالى،
همانجا؛ بيانى، كارنامه...، 168).
باباشاه شعر نيز مىسرود و «حالى» تخلص مىكرد. در تذكرههاي شعر عصر صفوي
نمونههايى از سرودههاي او نقل شده است. تقىالدين كاشانى مىنويسد: «طبعش
در شاعري نيز بد نيست و در سلك شعراي كرام انتظام دارد» (همانجا).
تمامى كسانى كه دربارة زندگانى باباشاه آگاهيهايى دادهاند، با ستايش از او
ياد مىكنند و او را شاعر و خوشنويسى «به غايت خوش فهم، خوشمنش، عالىفطرت
و صوفى طبيعت» وصف كردهاند. در همان حال، او را انزواطلب و الفتگريز
دانسته، و نوشتهاند كه جز با فقرا و اهل الله سخن نمىگفت (اوحدي، 215؛
واله، ذيل باباشاه). نويسندة ديگري از هم عصران او برآن است كه باباشاه
به چنان اخلاق پسنديده و رفتار عارفانهاي آراسته است كه قلم در شرح آن
ناتوان است. برخى او را «اهلنقطه» (از نقطويه)،و جمعى صوفىو درويش مسلك
دانستهاند
برگى از سلسلة الذهب جامى، به قلم بابا شاه اصفهانى (977ق)
كتابخانة كاخ گلستان
(تقىالدين كاشى، همانجا). قاضى احمد قمى او را از «خوش نويسان مقرر» مىداند
كه مدتى نيز در بغداد به كتابت اشتغال داشته است (ص 119). اسكندربيك در
گزارشى آورده است كه باباشاه اوقات خود را به كتابت مىگذراند و از اين
راه تأمين معاش مىكرد (همانجا).
همچنان كه از زندگى اين خوشنويس نامدار آگاهى چندانى نداريم، دربارة زمان
و مكان مرگش نيز آگاهى دقيقى در دست نيست. آثار شناخته شدة او بين سالهاي
974تا 986ق كتابت شده است. بنابراين، تا تاريخ پديد آمدن آخرين اثر در
زنده بودن او جاي دودلى نيست؛ اما دركمال شگفتى ميرزاي سنگلاخ مىنويسد
كه در 925ق در مشهد درگذشت (1/192). قاضى احمد مرگ او را در 996ق در بغداد
(همانجا)، ميرزاحبيب (ص 189) و ايرانى (ص 141) سال 1012ق در مشهد و يا بغداد
نوشتهاند. بيانى قول قاضى احمد را برگزيده، و آن را امري «مسلم» مىداند (
احوال، 1/87). اما گزارش تذكرهنويس همزمان او اوحدي بليانى كه از مصاحبت
او مكرر بهرهمند شده است، نشان از جوانى او در 1000ق دارد. تنها نشانهاي
كه پس از آن بر زنده بودن وي حكايت دارد، نوشتة صاحب هفت اقليم در 1010ق
است كه مىنويسد: «باباشاه... نسخ تعليق را درغايت عذوبت تحرير مىنمايد»
(رازي، همانجا).
آثار:
الف - قطعات: 3 قطعه به قلم نستعليق 3 دانگ عالى و خوش، با رقمهاي «كتبه
العبد باباشاه» و «فقيرحالى» در 3 مرقع موجود در كتابخانة دانشگاه استانبول و
توپكاپى سرايى استانبول (بيانى، همان، 1/90).
ب - نسخهها:
1. تذكرةالشعرا ي دولتشاه سمرقندي، وزيري(15ئ24سانتىمتر)، 202 ورق، به قلم
نستعليق عالى، به تاريخ 974ق، باجلد روغنى زيبا، در كتابخانة ملى پاريس
(بلوشه، .(II/312
2. منتخب ديوان غزليات اميرخسرو، 203 ورق، جدول زرين، به قلم نستعليق
خوش، با رقم باباشاه اصفهانى، به تاريخ 974ق، با جلد زركوب، از مجموعة
اردبيل، وقفى شاهعباس، در كتابخانة شچدرين سنپترزبورگ (دورن، 354 ؛
دانشپژوه، 8/137).
3. سلسلة الذهب جامى، وزيري (5/15ئ5/24سانتىمتر)، 498 صفحه، هر صفحه 14سطر،
به قلم نستعليق كتابت خفى ممتاز، با رقم «به سعى فقير باباشاه
اصفهانى...»، به تاريخ رمضان 977. اين نسخة نفيس افزونبر 2سرلوح مذهب و
ديگر آرايههاي كتابسازي، داراي 14 مجلس نگارگري شدة ممتاز و جلد روغنى و
سوخت بسيار زيباست. اين نسخه در كتابخانة كاخ گلستان تهران به شمارة 671
نگاهداري مىشود (بيانى، فهرست ...، 320-321؛ آتاباي، فهرست ديوانها...،
1/223-224).
4. ترجمة منظوم چهل كلمه، وزيري ( 14ئ24سانتىمتر )، 16صفحه، هر صفحه 3 سطر،
متن به قلم نستعليق نيمدودانگ عالى كتابت خفى، به زر و لاجورد و 6 سطر
ترجمه به فارسى با مركب، با رقم «العبدالمذنب باباشاه اصفهانى»، به تاريخ
رمضان 978، نسخه با سرلوح مذهب، بينسطور طلااندازي و صفحههاي تزيين شده
به گل و برگ آراسته است و جلد ميشن قهوهاي ساده دارد. اين نسخة نفيس در
1105ق وارد كتابخانة شاه سلطانحسين صفوي شده است و اينك در كتابخانة كاخ
گلستان تهران به شمارة 1896 نگاهداري مىشود (بيانى، فهرست، 334؛ آتاباي،
فهرست كتب دينى...، 293-294).
5. نصاب الصبيان ابونصر فراهى، نيم ربعى (9ئ17 سانتىمتر)، 30 برگ، هرصفحه
10 سطر، كاغذ سپاهانى نخودي، بهقلم نستعليق خوش، به تاريخ ذيقعدة 979، با
سرلوح زرين و صفحههاي آراسته با طرحهاي ظريف اسليمى وختايى، جلد تيماج
سرخ ضربى، در موزة هنرهاي تزيينى ( نشريه... ، 3/131).
6. نصايح الملوك، وزيري كوچك (9/14ئ21 سانتىمتر)، 46 صفحه، هر صفحه 10سطر،
به قلم نستعليق نيم دودانگ كتابت عالى، بارقم «فقير باباشاه اصفهانى»،
به تاريخ 980ق، بر پيشانى صفحة نخست يك سرلوح مذهب مرصع، حاشية همگى
صفحات تشعير شده، بينسطور طلااندازي و آراسته به گلهاي ريز، جلد روغنى
بوممشكى با طرح تشعير، اندرون ميشن مشكى، به شمارة 2227م در كتابخانة كاخ
گلستان (بيانى، احوال، 1/91؛ آتاباي، فهرست كتب ادبى...، 757- 758).
7. تحفة الابرار جامى، 89 ورق، متن و حاشيه شدة رنگين، هر صفحه 10 سطر بر
متن زرافشان، به قلم نستعليق خفى عالى، با رقم «سوّدَهُ باباشاه
اصفهانى»، به تاريخ ذيحجة 982، داراي يك سرلوح مذهب، جلد روغنى زمينه
ترياكى بانقش گل و بوته، به شمارة 32 در كتابخانة مجلس شوراي ملى (شورا،
1/10؛ بيانى، همانجا).
8. منظومة خضرخان و دولرانى از اميرخسرو دهلوي، 189 ورق، با رقم «باباشاهبن
سلطان على اصفهانى»، به تاريخ جمادي الثانى 983، در كتابخانة شچدرين سن
پترزبورگ (دورن، 355 ؛ دانشپژوه، 138).
9. بوستان سعدي، 176ورق، ورقها متن و حاشيه شده، حاشيهها به رنگهاي
گوناگون و برخى زرافشان، با جدولهاي زرين و رنگين، به قلم نستعليق عالى،
با رقم «باباشاه بن سلطان على» به تاريخ 986ق، در همان كتابخانه (دورن،
345 ؛ دانشپژوه، 135).
10. بوستان سعدي، 173ورق، به قلم نستعليق ممتاز، با رقم «باباشاهبن سلطان
على اصفهانى»، به تاريخ شوال 986. اين نسخه از ديدگاه زيبايى خط و جلد
شاهكاري نفيس به شمار مىآيد. بر پشت ورق نخست نسخه، اثر مهرهاي صاحبان
آن پيش از 1055 تا 1070ق ديده مىشود. واپسين آنها اثر مهراورنگ زيب
امپراتور مشهور مغول هند است، در همان كتابخانه (دورن، 347 ؛ دانش پژوه،
همانجا).
11. منتخب اشعار جامى، به قلم نستعليق نيم دودانگ عالى، با رقم «العبد
المذنب باباشاه اصفهانى»، در مجموعة مهدي بيانى (بيانى، همانجا).
ج آثار منسوب: افزون بر آنچه گذشت، شماري آثار بدون رقم و منسوب به او
نيز وجود دارد؛ از جملة اين نسخهها در كتابخانة كاخ گلستان تهران: منتخبى از
حديقة الحقيقة سنايى، دو نسخة اسكندرنامة نظامى، يك نسخه خمسة اميرخسرو دهلوي،
يك نسخه سبحة الاحرار جامى، سرانجام مجموعهاي شامل خمسة نظامى در متن
نسخه و خمسة اميرخسرو در حاشية آن، با رقم افزوده و ناقص در آخر كتاب و
تاريخ 994ق (بيانى، فهرست، 39، 87 -90، 200-202، 319، 499-500).
مآخذ: آتاباي، بدري، فهرست ديوانهاي خطى كتابخانة سلطنتى، تهران، 1355ش؛
همو، فهرست كتب ادبى عرفانى كاخ گلستان، تهران، كاخ گلستان؛ همو، فهرست
كتب دينى و مذهبى خطى كتابخانة سلطنتى، تهران، 1352ش؛ اسكندر بيك منشى،
عالم آراي عباسى، تهران، 1334ش؛ اوحدي بليانى، محمد، عرفات العاشقين، نسخة
عكسى موجود در كتابخانة مركز؛ ايرانى، عبدالمحمد، پيدايش خط و خطاطان، قاهره،
1345ق؛ بابا شاه اصفهانى، «آداب المشق» اورينتل كالج ميگزين، لاهور،
1905م، ج 26(3)، شم 101؛ بيانى، مهدي، احوال و آثار خوشنويسان، تهران،
1345- 1358ش؛ همو، فهرست ناتمام تعدادي از كتب كتابخانة سلطنتى، تهران؛ همو،
كارنامة بزرگان، تهران، 1340ش؛ تقىالدين كاشى، محمد، خلاصةالاشعار، نسخة
عكسى موجود در كتابخانة مركز؛ حبيب اصفهانى، خط و خطاطان، قسطنطنيه، 1305ق؛
دانشپژوه، محمدتقى، نسخههاي خطى در كتابخانههاي اتحاد جماهير شوروي،
تهران، 1358ش؛ رازي، امين احمد، هفت اقليم، تهران، 1340ش؛ شورا، خطى؛
عالى، مصطفى، مناقب هنروران، استانبول، 1926م؛ قاضى احمد قمى؛ گلستان هنر،
تهران، 1366ش؛ ميرزاي سنگلاخ، تذكرة الخطاطين، تبريز، 1295ق؛ نشرية كتابخانة
مركزي دانشگاهتهران، بهكوشش محمدتقى دانش پژوه و ايرج افشار، تهران،
1342ش؛ واله داغستانى، عليقلى، رياض الشعرا، نسخة عكسى موجود در
كتابخانةمركز؛ نيز:
, E., Catalogue des manuscrits persans, Paris, 1912; Dorn, R., Catalogue des
manuscrits et xylographes orientaux..., St. Petersburg. 1852.
محمد حسن سمسار