ايرانْشَهْر، مجلة علمى - ادبى مصوري كه از ذيقعدة 1340 (تير 1301) تا
اسفند 1305/ژوئن 1922 تا فورية 1927 به مديريت
حسينكاظمزادةايرانشهر(1262-1340ش) نويسنده، فيلسوف و روزنامهنگار آزاديخواه
ايرانى در برلين انتشار مىيافت.
ايرانشهر در خاطرات خود آورده كه انديشة روزنامهنگاري و انتشار مجله را از
دوران تحصيل در سر مىپرورانده است، تا اينكه بعد از تعطيل شدن مجلة معروف
كاوه به مديريت سيدحسن تقىزاده (1300ش/1921م) كه وي از نويسندگان و
همكاران آن بود، با آنكه ادوارد براون بار ديگر تدريس زبان فارسى در كمبريج
را به او پيشنهاد كرد، وي ترجيح داد تا تحقيقات و افكارش را با نشر يك مجله،
در اختيار هموطنان خود قرار دهد (نك: كاظمزاده، 175-176، 183). سرانجام در 26
ژوئن سال بعد، پس از 3 سال تلاش، اولين شمارة ايرانشهر را منتشر كرد و در
سرمقالة آن، با اشاره به مشكلات موجود در راه نشر مجله، برخى از اهداف آن
را چنين برشمرد: ايجاد زمينهاي براي پرورش «روح ايران جوان و آزاد»، ايجاد
«محيط پاك و آزاد براي نشو و نماي قواي معنوي» نسل جديد ايران، انعكاس
«افكار و احساسات ايران جوان و آزاد» و «جلوهگري تجليات روح ايرانى در
ساحت علم و ادب» (س 1، شم 1، ص 1-2؛ نيز نك: كاظمزاده، 176). ايرانشهر در
آخرين شمارة همين سال (شم 12) از بىتوجهى برخى از مشتركان مجله در ارسال
وجه اشتراك از ايران، گله مىكند؛ با اينهمه، عشق و علاقة ايرانشهر به
ايران، او را از پيمودن راهى كه در پيش گرفته بود، نااميد نساخت (س 1، شم
12، ص 376) و در سر مقالة سال دوم (6 صفر 1343ق/6 سپتامبر 1924م)، با اشاره
به تيرهروزي وطن، بازهم از قيام برضد فساد اخلاق و اسارت معنوي و فكري
سخن گفت و اعلام كرد: وظيفة اصلى ايرانشهر اين است كه نسل جوان مملكت را
فريادرس باشد (س 2، شم 1، ص 1-4).
با آغاز سال سوم، مشكلات مالى، ادامة انتشار ايرانشهر را سخت تهديد مىكرد و
به تدريج مقدمات تعطيلى آن فراهم مىشد؛ زيرا از يك سو به سبب بحران
اقتصادي آلمان، هزينة انتشار مجله افزايش يافته بود و از ديگرسو، مشتركان
مجله به درخواستهاي مكرر ايرانشهر مبنى بر ارسال بموقعِ وجه اشتراك و
اعطاي وام پاسخ نگفتند. سرانجام در پايان سال 1305ش ايرانشهر براي هميشه
تعطيل شد (ايرانشهر، س 4، شم 8 -9، ص 574 -576؛ نيز نك: كاظمزاده، 190- 195).
با اينكه در شمارة اول ايرانشهر، وعده داده شده بود كه مجله ماهى دوبار نشر
مى يابد، ولى به سبب مشكلات مالى، تا پايان كار خود همچنان ماهانه انتشار
مىيافت. اين مجله طى 4 سال فعاليت نه تنها در ايران و افغانستان، بلكه
در بيشتر ممالك اروپا نيز هواخواهان بسيار داشت، و بيش از 140 نويسندة معروف
از ايران، آلمان، انگلستان، دانمارك، كويت، هند، مصر، عثمانى و لبنان با آن
همكاري داشتند (نك: همو، 176، 195؛ براون، .(IV/488
ايرانشهر بعد از مجلة كاوه، معروفترين نشرية ايرانى در اروپاي بعد از جنگ
جهانى اول محسوب مىشد (محيط طباطبايى، 244). زبان آن بسيار سادهتر از كاوه
بود و به مسائل و مشكلات جوانان مىپرداخت (براون، همانجا). مقالات متنوع
سياسى، اجتماعى، تاريخى، علمى، ادبى و فلسفى ايرانشهر، به ويژه نوشتههاي
خودِ كاظمزادة ايرانشهر كه زبانى ساده و شيرين داشت، تأثير بسزايى بر افكار
ايرانيان مىنهاد و در اعتلاي فرهنگى جامعة ايران نقش مهمى ايفا مىكرد (صدر
هاشمى، 1/337؛ رضازاده، 2-3).
مآخذ: ايرانشهر، حسين كاظمزاده، ايرانشهر، برلين، 1301- 1305ش/1922- 1927م؛
رضازادة شفق، صادق، «ياد ياران»، تجليات روح ايرانى كاظمزادة ايرانشهر،
تهران،1320ش؛صدرهاشمى،محمد، تاريخجرائد و مجلاتايران، تهران،1363ش؛
كاظمزادة ايرانشهر،كاظم، آثار و احوال كاظمزادةايرانشهر، تهران،1363ش؛ محيط
طباطبايى، محمد، تاريخ تحليلى مطبوعات ايران، تهران، 1366ش؛ نيز:
, E.G., A Literary History of Persia, Cambridge, 1930.
ابوالفضل خطيبى