responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 10  صفحه : 4156
اهل‌ هوا
جلد: 10
     
شماره مقاله:4156


 


اَهْل‌ِ هَوا
، در باور عامه‌ به‌ كسانى‌ مى‌گويند كه‌ به‌ تسخير بادهاي‌ جادويى‌ و مرموز بيماري‌زا درآمده‌، و از گزند آنها رسته‌ و آزاد شده‌اند. سواحل‌نشينان‌ جنوب‌ ايران‌ برآنند كه‌ اهل‌ هوا در تمام‌ طول‌ عمر، مركب‌ (فرس‌) بادهاي‌ رام‌ شده‌ در درون‌ خود، و ميانجى‌ و وسيلة ارتباطى‌ با آنها هستند (قس‌: فيرث‌، :297-298 ميانجى‌ روح‌ در ميان‌ مردم‌ ابتدايى‌ تيكوپيا در پولينزي‌). مادام‌ كه‌ اهل‌ هوا از اين‌ بادها فرمان‌ مى‌برند و خواسته‌ها و نيازهايشان‌ را برآورده‌ مى‌كنند، از گزند و آزار آنها در امانند.
باد، يا هوا يكى‌ از اسرارآميزترين‌ خدايان‌ هند و ايرانى‌ بوده‌ است‌ (هينلز، .(31 در دوران‌ باستان‌، ايرانيان‌ به‌ دو باد با شخصيتى‌ واحد، ليكن‌ با سيما و خصلتى‌ دوگانه‌ اعتقاد داشتند و يكى‌ را ايزد سود رسان‌ (ايزد وَيو1) و ديگري‌ را ديو زيانكار (ديو وَيو) مى‌انگاشتند (نك: پورداود، 2/136- 138؛ هينلز، همانجا). از ايزد وَيو در «رام‌ْ يشت‌» (پانزدهمين‌ يشت‌ از اوستا ) و از ديو وَيو همراه‌ با ديومرگ‌ اَسْتُويذُتو در كتاب‌ ونديداد نام‌ برده‌ شده‌ است‌ (پورداود، 2/136- 137؛ نيز نك: هينلز، همانجا). ديو وَيو هراس‌انگيز و بى‌رحم‌ بود و با مرگ‌ پيوند داشت‌ و كسى‌ را ازو گريز نبود. خشنود كردن‌ او، آدميزادگان‌ را از حملة آفتها مى‌رهاند (همانجا).
باور به‌ ثنويت‌ و به‌ دو نمود خير و شر، انديشه‌اي‌ آريايى‌ بود و ظاهراً به‌ دورة هند و ايرانى‌ مى‌رسد (نيبرگ‌، .(21 اين‌ پنداشت‌ در فرهنگ‌ اعتقادي‌ ايرانيان‌ از ديرباز وجود داشته‌، و به‌ گفتة معين‌ از خصوصيات‌ شيوة تفكر ايرانى‌ بوده‌ است‌ (1/43). با ظهور اسلام‌، اين‌ پنداشتهاي‌ ابتدايى‌ با برخى‌ از اعتقادات‌ دينى‌ درآميخت‌ و پنداشت‌ به‌ ثنويت‌ِ بادها را در انديشه‌ و ذهن‌ مردم‌ مسلمان‌ نيز پديد آورد. در فرهنگ‌ اسلامى‌، برداشتى‌ كم‌ و بيش‌ مشابه‌ جن‌ (ه م‌) دربارة باد وجود دارد (نك: قزوينى‌، 379-380). مجلسى‌ بنابر حديثى‌، باد را كنايه‌ از جن‌ گرفته‌، و آن‌ را «باد جن‌» ناميده‌، و بيماري‌ ريح‌ الصبيان‌ يا باد كودكان‌ (نك: ه د، ام‌ صبيان‌) را در اثر بادِ جن‌ دانسته‌ است‌ (نك: رسولى‌، 4/362).
مردم‌ ساحل‌نشين‌ جنوب‌ ايران‌، ارواح‌ و جنها را به‌ صورت‌ باد مى‌پندارند و معتقدند كه‌ هر بادي‌ جنى‌ دارد كه‌ با آن‌ به‌ درون‌ جسم‌ آدميزادگان‌ مى‌رود و آنها را تسخير و «هوايى‌» مى‌كند (ساعدي‌، 48، 52 -53، 57). اينان‌ جن‌ بادهاي‌ خطرناك‌ و موذي‌ و آسيب‌رسان‌ را «مَضِرّاتى‌» مى‌نامند (همو، 91، 121). به‌ عقيدة اهل‌ هوا شخص‌ مُسخَّر باد يا «بادْزده‌» (قس‌: جن‌زده‌)اختيارش‌ را از دست‌مى‌دهد و به‌ بيماري‌ «ديوْباد»، يعنى‌ جنون‌ و ديوانگى‌ ( برهان‌...، ذيل‌ ديوباد) دچار مى‌شود و به‌ صورت‌ مركب‌ و فرس‌ باد در مى‌آيد (قس‌: لويس‌، :58 به‌ صورت‌ اسب‌ و استر درآمدن‌ مردان‌ و زنان‌ مسخَّر روح‌ در ميان‌ اقوام‌ مسلمان‌ هوسا در افريقاي‌ غربى‌ و قبايل‌ سدامو در جنوب‌ حبشه‌). اهل‌ هوا ، اين‌ بيماران‌ را «هوايى‌»، و بادهاي‌ سوار بر مركب‌ يا بيمار را در زبان‌ سواحلى‌ «په‌ په‌2» و در عربى‌ «هُبوب‌» مى‌نامند (ساعدي‌، 48).
روح‌ پنداري‌3، يا اعتقاد به‌ روح‌ْ باد، يا جن‌ باد و تسخير روح‌ يا جن‌4 (جن‌ زدگى‌5)، از زمانهاي‌ بسيار دور و دورة جان‌انگاري‌6 در جامعه‌هاي‌ ابتدايى‌ وجود داشته‌، و هنوز هم‌ در ميان‌ بسياري‌ از اقوام‌ سرزمينهاي‌ آسيايى‌، افريقايى‌، اروپايى‌ و مردم‌ سرخ‌پوست‌ ا¸مريكا باز مانده‌ است‌ (مثلاً براي‌ باورهاي‌ بابليها و هنديها به‌ ارواح‌، نك: مكنزي‌، «اساطير...7»، 60 ، «اسطوره‌...8»، 85 ؛ براي‌ باورهاي‌ مسلمانان‌ مورو، نك: توكلى‌، 230-231).
جن‌بادها و اعتقاد به‌ تسخير روح‌ يا جن‌زدگى‌ در فرهنگ‌ اقوام‌ مسلمان‌ جهان‌ با نامهاي‌ گوناگون‌ «بوري‌9»، در نيجريه‌ و طرابلس‌ و در ميان‌ اقوام‌ هوسازبان‌ غرب‌ افريقا؛ «آموك‌»، در مالايا VIII/) , 1 EI1217 ؛ لويس‌، همانجا)، فيليپين‌ و افريقا (ساعدي‌، 37)؛ «سار»، در سومالى‌؛ «زار» (ه م‌) در حبشه‌ (اتيوپى‌) و زار و «زيران‌» (صورت‌ جمع‌ زار) در عمان‌ شناخته‌ شده‌، و مشهور است‌ (لويس‌، 79 ؛ 1 ، EIهمانجا).
اهل‌ هوا مى‌گويند بيشتر بادها، از جمله‌ بادهاي‌ زار، از سواحل‌ افريقاي‌ سياه‌، هند، و شمار كمى‌ از آنها از عربستان‌ و جزاير ديگر به‌ ايران‌ آمده‌اند (ساعدي‌، 46). مردم‌ بلوچ‌ بادها را به‌ مهاجر و بومى‌ تقسيم‌ مى‌كنند و مى‌گويند: ارواح‌ مهاجر همراه‌ سياهان‌ افريقايى‌ به‌ ايران‌ و نواحى‌ بلوچستان‌ آمده‌اند و ارواح‌ بومى‌ از ساكنان‌ قديمى‌ اين‌ نواحى‌ بوده‌اند و از ديرباز با مردم‌ آن‌ مى‌زيسته‌اند (رياحى‌، 2).
گروه‌بندي‌ بادها: بادها بنابر حوزة جغرافيايى‌ و شكل‌ و ويژگى‌ و شيوة عمل‌ به‌ چند گروه‌ تقسيم‌ مى‌شوند. ساعدي‌ بادهاي‌ پراكنده‌ در سواحل‌ و جزاير خليج‌ فارس‌ را به‌ 7 گروه‌ (ص‌ 50)، و رياحى‌ بادهاي‌ پراكنده‌ در بلوچستان‌ را به‌ 5 گروه‌ (ص‌ 3) تقسيم‌ مى‌كنند. مردم‌، بنابر شناخت‌ و تجربة خود، در هر گروه‌، چند باد با نامهاي‌ خاص‌ مى‌شناسند. مثلاً بلوچها با 15 نوع‌ بادِ زار، 12 نوع‌ باد، 5 نوع‌ جن‌، 22 نوع‌ بادِ مشايخ‌ و 2 نوع‌ ديو سپيد و سياه‌ آشنا هستند. مردم‌ سواحل‌ خليج‌ فارس‌ بيش‌ از 72 نوع‌ بادِ زار مى‌شناسند (نك: ساعدي‌، 62 -63، 74، 80 -81، 91). بادها را به‌ دو دستة مسلمان‌ و كافر نيز تقسيم‌ كرده‌اند. بادهاي‌ مسلمان‌ را صالح‌ و بينا مى‌پندارند. اين‌ باد با چشم‌ باز راه‌ مى‌رود و از همه‌ چيز آگاه‌ است‌. اگر بتوانند آن‌ را از مركبش‌ پايين‌ بياورند و تسخيرش‌ كنند، از تمام‌ دنيا خبر مى‌دهد. اين‌ بادها را اهل‌ هوا بادِ صاف‌ و آرام‌ و بى‌زيان‌ مى‌دانند و بادهاي‌ كافر را كور و ناصالح‌ مى‌انگارند. باد كافر همه‌ چيز را در سر راه‌ خود ويران‌ مى‌كند. اهل‌ هوا اين‌ بادها را ناصاف‌ و ناآرام‌ و زيانكار مى‌انگارند و معتقدند كه‌ بادهاي‌ ناصاف‌ مركبهاي‌ خود را آزار مى‌رسانند و گاهى‌ هم‌ هلاك‌ مى‌كنند. بادهاي‌ كور را در مجالس‌ مخصوص‌ جن‌ زُدايى‌ از مركب‌ به‌ زير مى‌آورند و بينا و صاف‌ و بى‌زيان‌ مى‌كنند (همو، 48-49).
در برخى‌ از سرزمينها، مردم‌ ميان‌ اينگونه‌ ارواح‌ و گروه‌ بنديهاي‌ اجتماعى‌ در جامعه‌ پيوندي‌ قائلند. مثلاً در جامعه‌هاي‌ افريقايى‌ كه‌ بر بنياد دودمانها سازمان‌ يافته‌اند، ارواح‌ را از اعضاي‌ دودمانها، يا در پيوند با يكى‌ از دودمانها و غالباً سايه‌هايى‌ از نياكان‌، يا ارواح‌ دودمانى‌ و خانوادگى‌ خود مى‌انگارند XIV/15) .(ER, در ايران‌، اين‌ چنين‌ پيوندي‌ به‌ صورت‌ يك‌ پيوند روحانى‌ ميان‌ بادهاي‌ مسلمان‌ِ مشهور به‌ بادهاي‌ مشايخ‌ كه‌ صاحب‌ مزار و قدمگاه‌ نيز هستند، و گروههاي‌ قومى‌ و اجتماعى‌ جامعه‌ ديده‌ مى‌شود (يادداشتها...؛ براي‌ آگاهى‌ از رابطة بادهاي‌ مشايخ‌ با گروههاي‌ اجتماعى‌ و نشانه‌هاي‌ ويژة آنها، نك: ساعدي‌، 81 -82، 84، 86، 90).
اهل‌ هوا بادهاي‌ مشايخ‌ را ارواح‌ شيوخ‌ و پيران‌ عابد و زاهدي‌ مى‌دانند كه‌ ميان‌ قوم‌ و مردم‌ خود منزلت‌ و اعتبار قدسيانه‌ داشته‌اند. امروزه‌ قدمگاههاي‌ مخصوص‌ اين‌ مشايخ‌ زيارتگاه‌ مريدان‌ و دردمندان‌ و بيماران‌ گرفتار باد، يا باد زدگان‌ است‌ (رياحى‌، 28؛ ساعدي‌، 80).
حوزة عمل‌ بادها: بنابر پنداشت‌ اهل‌ هوا، همة نيروهاي‌ خيالى‌ و وهمى‌ كه‌ به‌ چشم‌ نمى‌آيند، از پريها و ديوها گرفته‌ تا ارواح‌ نيك‌ و بد، همه‌ باد يا هوا هستند كه‌ فضاي‌ درون‌ و بيرون‌ زمين‌ را پر كرده‌اند (همو، 46-47). اين‌ روح‌ْبادها يا جن‌ْبادها طالب‌ كالبد آدمهاي‌ پريشان‌ و خسته‌ جان‌ هستند و بيشتر در فضاهاي‌ آكنده‌ از وحشت‌ و اضطراب‌ و در عرصه‌هاي‌ فقر و بيكاري‌ و ميان‌ سياه‌پوستان‌ مهاجر و لايه‌هاي‌ فرودست‌ عمل‌ مى‌كنند (يادداشتها؛ نيز نك: ساعدي‌، 30، 47).
علائم‌ بادزدگى‌: باد كسى‌ را كه‌ مى‌زند، به‌ درون‌ جسم‌ او مى‌رود و او را تسخير مى‌كند. حلول‌ جن‌ْ باد در شخص‌، رابطه‌اي‌ ميان‌ آن‌دو پديد مى‌آورد. در هر فرهنگى‌، تعابير استعاري‌ مختلفى‌ براي‌ بيان‌ اين‌ پيوستگى‌، و رابطةروح‌ با ميزبانش‌ به‌كار مى‌رود(نك: .(ER,XIV/114
بيمار جن‌زده‌ در حالت‌ بيماري‌ وضعيت‌ خاص‌ و تازه‌اي‌ مى‌يابد كه‌ معمولاً با رفتارهاي‌ نابهنجار و رعشه‌ و حمله‌هاي‌ خفيف‌ و اختلالهاي‌ عضوي‌ همراه‌ است‌ (نك: لويس‌، .(75 در ميان‌ اهل‌ هوا نشانه‌هاي‌ بيماري‌ بادزدگى‌، بنابر نوع‌ بادي‌ كه‌ بيمار را تسخير كرده‌، فرق‌ مى‌كند. به‌ باور اين‌ مردم‌، باد مَتوري‌، بيشتر با حملة قلبى‌؛ دينْگ‌ مارو، با سر درد و چشم‌ درد؛ بومَريوم‌، با كمر درد و خونريزي‌ رحم‌؛ و داي‌ْ كِتُو، با بى‌حركتى‌ و در خود فرو رفتگى‌ آشكار و نمايان‌ مى‌شوند (ساعدي‌، 42، 92). حالت‌ جنون‌، خود زنى‌، داد و فرياد كردن‌، دريدن‌ لباس‌ تن‌ و گه‌گاه‌ بى‌حركت‌ و آرام‌ ماندن‌ را نيز از نشانه‌هاي‌ باد مى‌ياساانگاشته‌اند (رياحى‌،18).
به‌طور كلى‌، از ديدگاه‌ روان‌شناسى‌، برخى‌ از علامتهاي‌ جن‌زدگى‌، نشانه‌هايى‌از جنون‌ يا طبيعت‌ هيستريايى‌1 (جنون‌آميز) است‌، ليكن‌ بنابرنظر كراپانزانو2، بررسيهاي‌ دقيق‌ نشان‌ مى‌دهند كه‌ اين‌ علامتها مى‌توانند صورتهايى‌ از اختلالها يا واكنشهاي‌ روانى‌ بيمار در برابر فشارها و تنشهاي‌ ناشى‌ از وضعيت‌ اجتماعى‌ او نيز در جامعه‌ باشند XIV/16) .(ER,
جادو پزشكان‌: جادوپزشكان‌ يا عزايم‌خوانان‌، كارشان‌ سحر و جادو و عزايم‌خوانى‌ و افسونگري‌ براي‌ احضار و تسخير روح‌ يا جن‌، و اخراج‌ آن‌ از تن‌ مسخَّر روح‌ يا جن‌، و شفاي‌ اوست‌. جن‌گيري‌ جادوپزشكان‌ را دنبالة كار شَمنان‌ و يادگار دوره‌اي‌ دانسته‌اند كه‌ كاهنان‌ در جامعه‌هاي‌ بدوي‌ نقش‌ دوگانة روحانى‌ و پزشك‌ را ايفا مى‌كردند (زرين‌كوب‌، 947). جادو پزشكان‌ مانند شمنها در كيش‌ شمنى‌، كارشان‌ «ميانجى‌گري‌ روح‌3» و برقرار كردن‌ ارتباط ميان‌ ارواح‌ و انسانها، و كنترل‌ و تسخير ارواح‌ است‌ (فيرث‌، .(296 جن‌گيران‌ همچون‌ شمنها در مراسم‌ جن‌گيري‌ با طبل‌كوبى‌، خواندن‌ آواز، ذكر اوراد و اعمال‌ جادويى‌ ديگر، نوعى‌ حالت‌ گسستگى‌ ذهنى‌ مى‌يابند و به‌ خلسه‌ فرو مى‌روند. همين‌ حالت‌ خلسه‌ و جذبه‌ در هم‌كيشان‌ حاضر در مراسم‌ و جن‌زدگان‌ نيز پديد مى‌آيد. در اين‌ فضا، جن‌گيران‌ يا شمنها ارواح‌ را فرا مى‌خوانند و آنها را مطيع‌ و فرمانبردار خود مى‌كنند و از آنها در برآوردن‌ خواسته‌هايشان‌ ياري‌ مى‌طلبند (براي‌ اطلاع‌ بيشتر، نك: نيبرگ‌، .(167-169
جادو پزشكى‌ و درمانگري‌ در ميان‌ اهل‌ هوا در تخصص‌ گروهى‌ مرد و زن‌ است‌ كه‌ آنها را «بابا» و «ماما» مى‌خوانند. باباها و ماماها همه‌ سياه‌ اصيل‌ افريقايى‌، يا دو رگه‌ هستند، و بيشترشان‌ از سواحل‌ افريقا به‌ ايران‌ مهاجرت‌ كرده‌اند (ساعدي‌، 60). كار احضار و تسخير روح‌، يا جن‌ زُدايى‌ در سرزمينهاي‌ مصر، سودان‌ و حجاز بيشتر با زنان‌ بوده‌ كه‌ آنها را «شيخه‌» و «عارف‌ السكّه‌» مى‌ناميدند VIII/1217) , 1 .(EI
هر بادي‌ بابا، يا ماماي‌ خاص‌ خود را دارد كه‌ به‌ نام‌ آن‌ باد خوانده‌ مى‌شود؛ مثل‌ بابازار، مامازار، بابانوبان‌ و مامانوبان‌. برخى‌ از باباها و ماماها نيز به‌ چند باد اختصاص‌ دارند (ساعدي‌، 48-50).
جادو پزشكى‌ و ميانجى‌گري‌ روح‌ ضرورتاً توارثى‌ نيست‌، ليكن‌ گاهى‌ اين‌ حرفه‌ از بابا يا ماما به‌ فرزندش‌ مى‌رسد (قس‌: فيرث‌، .(298 بنابر اهميت‌ اصل‌ جانشينى‌ در ميان‌ اهل‌ هوا، باباها و ماماها موظف‌ به‌ تعيين‌ و معرفى‌ جانشين‌ براي‌ خود در زمان‌ حيات‌ هستند. اگر بابا، يا مامايى‌ جانشين‌ براي‌ خود تعيين‌ نكند و بميرد، اهل‌ هوا دور هم‌ گرد مى‌آيند و در مجلسى‌ عمومى‌، از ميان‌ مبتلايان‌ سياه‌، جانشينى‌ براي‌ او برمى‌گزينند (ساعدي‌، 48، 60).
باد زُدايى‌: بادزدگى‌ نوعى‌ بيماري‌ روان‌ رنجوري‌ شناخته‌ شده‌ است‌. اهل‌ هوا در چهار چوب‌ يك‌ نظام‌ اعتقادي‌ ابتدايى‌ طبيعت‌ و علل‌ بروز اين‌ بيماري‌ و اسباب‌ و راههاي‌ درمان‌ آن‌ را پيش‌بينى‌ كرده‌، و به‌ دست‌ آورده‌اند. به‌ پنداشت‌ آنان‌، پزشك‌ و دارو و دعا و تعويذ و طلسم‌ نمى‌توانند بيماري‌ كسانى‌ را كه‌ جن‌ يا باد، بيمار و هواييشان‌ كرده‌، درمان‌ كنند. چارة درمان‌ اين‌ بيماران‌ به‌ دست‌ باباها و ماماها (مردان‌ و زنان‌ِ جادو پزشك‌ و متخصص‌ درمان‌ بادزدگى‌) است‌ (يادداشتها).
جن‌زدايى‌1 عموماً به‌ دو صورت‌ پايا2 و گشتاري‌3 انجام‌ مى‌گيرد. در جن‌زدايى‌ پايا، بيمار جن‌زده‌ كاملاً شفا مى‌يابد و به‌ حالت‌ عادي‌ بازمى‌گردد. در جن‌زدايى‌ گشتاري‌، دگرگونى‌ آشكاري‌ در بيمار رخ‌ مى‌دهد و در هويت‌ او تغييري‌ پديد مى‌آيد XIV/16-17) .(ER, اهل‌ هواي‌ ايران‌، همه‌ از گروه‌ جن‌ْ بادزدگان‌ گشتاري‌ يا استحاله‌ يافته‌ هستند كه‌ پس‌ از اجراي‌ مراسم‌ جن‌زدايى‌ روي‌ آنها، هويتشان‌ تغيير كرده‌، و به‌ جرگة اهل‌ هوا و گروه‌ جادوپزشكان‌ يا جن‌بادزُدايان‌ پيوسته‌اند (يادداشتها؛ نيز نك: ساعدي‌، 50).
هرگاه‌ اعمال‌ جادوپزشكان‌ در پياده‌ كردن‌ جن‌ْباد از مركبش‌ و بيرون‌ راندن‌ آن‌ از تن‌ بيمار مؤثر نيفتد، بيمار را به‌ حال‌ خود وا مى‌گذارند. بيماري‌ اين‌ نوع‌ بادزدگان‌ را مردم‌ از جانب‌ خدا و بى‌ دارو و درمان‌ مى‌انگارند و اين‌ بيماران‌ را اصطلاحاً «تَهْرَن‌» مى‌نامند و از آبادي‌ و جمع‌ مردم‌ جامعه‌ دور نگه‌ مى‌دارند (همو، 58، 78-79).
در ميان‌ اقوامى‌ كه‌ باور به‌ جن‌زدگى‌ و باد يا زار پنداري‌ رواج‌ دارد، براي‌ احضار و تسخير باد يا جن‌ و يا روح‌، مراسمى‌ برپا مى‌كنند كه‌ عموماً شكل‌ نمايشى‌ دارد. مراسم‌ معمولاً با انداختن‌ سفره‌، عرضة خوراك‌ و قربانى‌، روغن‌ مالى‌ بر بدن‌ بيمار، كوبش‌ طبل‌ يا دهل‌، نواختن‌ برخى‌ سازهاي‌ بادي‌ و زهى‌ و حركتها و رقصهاي‌ آيينى‌ همراه‌ با هيجان‌ همراهند (فيرث‌، 300 ؛ 1 ، EIهمانجا؛ 17 XIV/13, ؛ ER, نيز نك: ساعدي‌، رياحى‌، جم ).
جادو پزشكان‌ اهل‌ هوا نيز براي‌ پايين‌ و زير آوردن‌ باد از مركبش‌، و رهانيدن‌ بيمار از آزار جن‌ْباد، مجالسى‌ برپا مى‌كنند و آداب‌ و اعمالى‌ انجام‌ مى‌دهند. اين‌ آداب‌ و اعمال‌ در 3 مرحله‌: در حجاب‌ نگهداشتن‌ بيمار، احضار جن‌ْ باد، و تسخير باد و پايين‌ آوردن‌ آن‌ از مركب‌ در مجلسى‌ به‌ نام‌ «مجلس‌ بازي‌» اجرا مى‌گردد (براي‌ مراسم‌ اين‌ مراحل‌، نك: ساعدي‌، 52 -54، 75-79، 111، 114).
حالت‌ هيجان‌ و جذبه‌ را جن‌زدايان‌ از راههاي‌ فيزيكى‌، روانى‌ و دارويى‌ در بيماران‌ جن‌زده‌ پديد مى‌آورند. همگانى‌ترين‌ شيوه‌ها، بمباران‌ حسى‌، يعنى‌ تشديد و تحريك‌ با محركهاي‌ بيرونى‌، و محروم‌سازي‌ حسى‌، يعنى‌ كم‌ كردن‌ تحريكات‌ بيرونى‌ و يا كاربرد يكى‌ از اين‌ دو شيوه‌ به‌ تناوب‌ است‌. فنون‌ بمباران‌ حسى‌ شامل‌ آوازخوانى‌، وردخوانى‌، طبل‌ كوبى‌، كف‌ زدن‌، رقصهاي‌ يكنواخت‌، بوياندن‌ بخور و رايحه‌هاي‌ مختلف‌ و بازي‌ با نور و تكرار صحنه‌هاي‌ تاريك‌ و روشن‌ است‌ XIV/13) .(ER, در ايران‌، بيماران‌ جن‌زده‌ را بيشتر با شيوة بمباران‌ حسى‌ به‌ هيجان‌ و جذبه‌ در مى‌آورند و او را از چنگال‌ جن‌ باد رها مى‌سازند. در بيشتر مجالس‌ بادزدايى‌، زنان‌ و مردان‌ با هم‌ شركت‌ مى‌كنند. در مجلس‌ هر باد، طبل‌ و دهل‌ و ساز مخصوص‌ همان‌ باد را به‌ كار مى‌برند. اين‌ سازها براي‌ هر يك‌ از اهل‌ هوا و منسوبان‌ به‌ باد، مقدس‌ و محترم‌ است‌ (براي‌ انواع‌ سازها، نك: ساعدي‌، 76؛ رياحى‌، 16).
مجالس‌ مربوط به‌ بادهاي‌ مسلمان‌، مانند «نوبان‌» را با سلام‌ و صلوات‌ و ياد و نام‌ خدا و حضرت‌ رسول‌ و ائمة اطهار آغاز مى‌كنند. در مجالس‌ بادهاي‌ كافر، مانند زار، از ذكر نام‌ خدا و رسول‌ و ائمه‌ پرهيز مى‌كنند و ياد مقدسان‌ را مانع‌ زير آمدن‌ بادها مى‌انگارند (ساعدي‌، 54، 75-77). انداختن‌ سفره‌ و چيدن‌ خوراكهاي‌ گوناگون‌ و گياهان‌ خوشبو و ميوة كُنار و خرما و گوشت‌ و خون‌ روي‌ سفره‌ (همو، 53 -54)، قربانى‌ كردن‌ بز و ريختن‌ خون‌ آن‌ و خوردن‌ خون‌ قربانى‌، بخور دادن‌ و ريختن‌ برخى‌ گياهان‌ گندزُداي‌ از جمله‌ اعمال‌ بايسته‌ در اين‌ مجالس‌ است‌ (همانجا؛ رياحى‌، 9، 18).
نيازخواهى‌: بادها براي‌ رها كردن‌ ميزبانان‌ يا مركبهاي‌ خود توقعات‌ و خواسته‌هاي‌ مختلفى‌ دارند كه‌ بيماران‌ بايستى‌ آنها را برآورده‌ كنند. نيازها و خواسته‌هاي‌ ارواح‌ يا جن‌ْ بادها با هم‌ فرق‌ مى‌كنند و در همه‌ جا يكسان‌ نيستند (براي‌ انواع‌ خواسته‌هاي‌ ارواح‌ در مراكش‌، نك: XIV/18 ؛ ER, در سودان‌، نك: لويس‌، .(79
در ايران‌، بادها براي‌ پايين‌ آمدن‌ از مركب‌ خود توقعات‌ و خواسته‌هايشان‌ را از زبان‌ باباها، يا ماماها بيان‌ مى‌كنند. توقعات‌ و خواسته‌هاي‌ بادها را مى‌توان‌ به‌طوركلى‌ به‌ دو دستة عمومى‌ و اختصاصى‌ تقسيم‌ كرد: گرفتن‌ مجلس‌، انداختن‌ سفره‌، ريختن‌ خون‌ قربانى‌ (ساعدي‌، 49) از نيازها و خواسته‌هاي‌ عمومى‌؛ و لباسهاي‌ حرير، خيزران‌، خلخال‌ طلا، شال‌ گردن‌ و... از خواسته‌هاي‌ خصوصى‌ بادها هستند (همو، 49، 56، 63؛ رياحى‌، 10، 12).
بيمار جن‌زده‌، پس‌ از مراسم‌ جن‌زدايى‌، تا زمانى‌ كه‌ از روح‌ يا بادي‌ كه‌ در درونش‌ خانه‌ كرده‌، فرمان‌ ببرد و خواسته‌هايش‌ را برآورده‌ كند، از آزار و گزند روح‌ يا باد در امان‌ مى‌ماند و از او محبت‌ مى‌بيند و زمانى‌ كه‌ از فرمان‌ روح‌ سر باز زند، بحران‌ جن‌زدگى‌ دوباره‌ باز مى‌گردد و او را دچار لرزش‌ و لقوه‌ مى‌كند. در اين‌ هنگام‌، برپايى‌ مراسم‌ ديگري‌ براي‌ احضار روح‌ و جن‌زدايى‌ از او لازم‌ مى‌آيد XIV/18) .(ER,
شايستها و ناشايستها: رعايت‌ برخى‌ مطهرات‌ و محرّمات‌ براي‌ هر يك‌ از اعضاي‌ جرگة اهل‌ هوا بايسته‌ است‌. پوشيدن‌ لباس‌ سفيد و پاكيزه‌، شست‌ و شوي‌ مرتب‌ خود و عطرآگين‌ كردن‌ بدن‌ از جملة شايستها؛ دست‌ زدن‌ به‌ مردة انسان‌ و حيوان‌، دست‌ زدن‌ به‌ نجاسات‌ و آلوده‌ كردن‌ خود، پوشيدن‌ لباس‌ كثيف‌ و آلوده‌، آشاميدن‌ باده‌، نزديكى‌ كردن‌ با نامحرم‌، دست‌ زدن‌ به‌ كارهاي‌ ناروا و خلاف‌، آزار رساندن‌ و صحبت‌ كردن‌ در برخى‌ از مجالس‌، مانند مجلس‌ زار، از جملة ناشايستها به‌ شمار مى‌روند (ساعدي‌، 49، 54). به‌ كار نبستن‌ اين‌ مطهرات‌ و محرمات‌ نه‌ تنها خشم‌ روح‌ْ بادها را برمى‌انگيزاند و آنها را به‌ آزار رساندن‌ و رنجاندن‌ مركبهاي‌ خود وا مى‌دارد، بلكه‌ موجب‌ مى‌شود كه‌ آنها را مجازات‌ كنند (همو، 119، 121).
مآخذ: برهان‌ قاطع‌، محمدحسين‌ بن‌ خلف‌ تبريزي‌، به‌ كوشش‌ محمدمعين‌، تهران‌، 1361ش‌؛ پورداود، ابراهيم‌، تعليقات‌ بر يشتها، به‌ كوشش‌ بهرام‌ فره‌وشى‌، تهران‌، 1347ش‌؛ توكلى‌، محمدكاظم‌، مسلمانان‌ مورو، تهران‌، 1361ش‌؛ رسولى‌، هاشم‌، حواشى‌ بر اصول‌ كافى‌ كلينى‌، تهران‌، انتشارات‌ علمية اسلاميه‌؛ رياحى‌، على‌، زار و باد و بلوچ‌، تهران‌، 1356ش‌؛ زرين‌كوب‌، عبدالحسين‌، «جن‌»، سخن‌، تهران‌، 1339ش‌، س‌ 11، شم 8 -9؛ ساعدي‌، غلامحسين‌، اهل‌ هوا، تهران‌، 1355ش‌؛ قزوينى‌، زكريا، عجايب‌ المخلوقات‌، به‌ كوشش‌ نصرالله‌ سبوحى‌، تهران‌، 1361ش‌؛ معين‌، محمد، مزديسنا و ادب‌ پارسى‌، تهران‌، 1338ش‌؛ يادداشتهاي‌ مؤلف‌؛ نيز:
EI 1 ; ER; Firth, R., Tikopia Ritual and Belief, London, 1967; Hinnells, J. R., Persian Mythology, London, 1973; Lewis, I.M., Ecstatic Religion, London, 1975; MacKenzie, D. A., Indian Myth and Legend, London; id, Myths of Babylonia and Assyria, London; Nyberg, H.S., Die Religionen des alten Iran, Osnabr O ck, 1966.
على‌ بلوكباشى‌
 

نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 10  صفحه : 4156
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست