responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 10  صفحه : 4082
انوري‌، اوحدالدين‌
جلد: 10
     
شماره مقاله:4082


اَنْوَري‌، اوحدالدين‌ محمد بن‌ محمد، از شاعران‌ بزرگ‌ ايران‌ در سدة 6ق‌/12م‌.
او در قرية بادنه‌ از توابع‌ خاوران‌ (فصيح‌، 267)، يا بدنه‌ از توابع‌ ابيورد (دولتشاه‌، 67) به‌ دنيا آمد. پدرش‌ از صاحب‌ منصبان‌ آن‌ روزگار به‌ شمار مى‌رفت‌، از اين‌رو، امكان‌ دانش‌اندوزي‌ براي‌ وي‌ به‌ خوبى‌ فراهم‌ بود. او در مدرسة منصورية طوس‌ علوم‌ عقلى‌ و نقلى‌ را آموخت‌ (عوفى‌، جوامع‌...، 2/478؛ دولتشاه‌، همانجا)، چندان‌ كه‌ خود در قطعه‌اي‌ (2/686 -687) اشاره‌ مى‌كند، در علوم‌ گوناگون‌ به‌ كمال‌ رسيد. افزون‌ بر آن‌ در حكمت‌، فلسفه‌ و رياضيات‌ نيز سرآمد دوران‌ شد (عوفى‌، همانجا؛ صفا، تاريخ‌...، 2/657). تاريخ‌ وفات‌ انوري‌ همچون‌ سالزادش‌ به‌ درستى‌ دانسته‌ نيست‌، اما مى‌توان‌ گفت‌ كه‌ او در ربع‌ اول‌ سدة 6 ق‌ متولد شد و در اواخر همين‌ سده‌ درگذشت‌ (شفيعى‌، 29). مدرس‌ رضوي‌ در مقدمة ديوان‌ انوري‌ (1/83) به‌ تخمين‌ مرگ‌ شاعر را ميان‌ سالهاي‌ 552 تا 559 ق‌ دانسته‌ است‌؛ حال‌ آنكه‌ صفا در گنج‌ سخن‌ (1/377) سال‌ 583 ق‌ را صحيح‌ مى‌داند. وي‌ در بلخ‌ وفات‌ يافت‌ و در مقبرة سلطان‌ احمد خضرويه‌ به‌ خاك‌ سپرده‌ شد (دولتشاه‌، 69؛ بختاورخان‌، 529؛ معصوم‌ عليشاه‌، 2/594)؛ اما برخى‌ برآنند كه‌ او در مقبرة الشعراي‌ تبريز و كنار آرامگاه‌ خاقانى‌ و ظهير فاريابى‌ مدفون‌ است‌ (حمدالله‌، نزهة...، 89؛ فصيح‌، 267- 268).
دربارة مذهب‌ انوري‌ اختلاف‌نظرهايى‌ وجود دارد. شوشتري‌ (2/623) او را شيعة اثناعشري‌ مى‌داند، اما با توجه‌ به‌ اشعار و محيط زندگانى‌ وي‌ مى‌توان‌ گفت‌ كه‌ به‌ تسنن‌ گرايش‌ داشته‌ است‌. او در اشعار خود خلفاي‌ راشدين‌ را ستوده‌، و به‌ پيامبر(ص‌) و على‌(ع‌) نيز مهر ورزيده‌ است‌ (مدرس‌ رضوي‌، 1/116-117؛ شهيدي‌، «كز - ل‌»).
به‌ گفتة تذكره‌نويسان‌، انوري‌ پس‌ از مشاهدة شكوه‌ و جلال‌ شاعري‌ كه‌ از نزديكى‌ محل‌ تحصيل‌ يا تدريس‌ او مى‌گذشت‌، بر آن‌ شد تا با سرودن‌ قصيده‌اي‌ (نك: 1/135) به‌ دربار سلطان‌ سنجر راه‌ يابد. بدين‌سان‌، او 30 سال‌ در خدمت‌ سلطان‌ بود (نك: دولتشاه‌، 67؛ راوندي‌، 196؛ رازي‌، 2/26-27؛ آذر، 55).
واقعة قران‌ كواكب‌ را مهم‌ترين‌ رويداد زندگى‌ انوري‌ دانسته‌اند. چه‌، شاعر به‌ شيوة منجمان‌، در 29 جمادي‌الا¸خر 582 اقتران‌ كواكب‌ را در برج‌ ميزان‌ پيش‌بينى‌ كرده‌ بود. انوري‌ مى‌پنداشت‌ كه‌ در آن‌ روز انقلابى‌ عظيم‌ در عالم‌ پديد خواهد آمد، اما هيچ‌ اتفاقى‌ نيفتاد. اين‌ امر سبب‌ سرشكستگى‌ انوري‌ شد و شاعران‌ زبان‌ به‌ طعن‌ او گشودند (نك: رازي‌، 2/27؛ اوحدي‌، 93؛ آذر، 55 -56؛ حمدالله‌، تاريخ‌...، 464؛ خواندمير، 2/532). انوري‌ در پاسخ‌ به‌ اعتراض‌ سلطان‌ سنجر، ظهور تدريجى‌ آثار قرانات‌ را عذر آورد (دولتشاه‌، 68) و حكما بعدها در تأويل‌ اين‌ پيش‌بينى‌ از تولد چنگيز در شب‌ موعود سخن‌ گفتند و زير و زبر شدن‌ عالم‌ را با ويرانى‌ خراسان‌ در اثر حملة چنگيز تطبيق‌ كردند (آذر، 56؛ احمدعلى‌، 89).
پايگاه‌ علمى‌ و ادبى‌: انوري‌ از دانشمندان‌ نامور روزگار خود به‌ شمار مى‌رود و اشعارش‌، در بردارندة دانشها و معارف‌ آن‌ دوران‌ است‌. اشارات‌، تلميحات‌، تصويرسازي‌ و مضمون‌آفرينيهايش‌، همه‌ از استادي‌ او در منطق‌، موسيقى‌، هيأت‌، رياضى‌، علوم‌ طبيعى‌، نجوم‌ و حكمت‌ حكايت‌ دارد (انوري‌، 2/686، 687). منابع‌ و مآخذ نيز مؤيد ادعاهاي‌ شاعر در دانش‌ و حكمت‌ اوست‌؛ چنانكه‌ عوفى‌ در لباب‌ - الالباب‌ (ص‌ 125) پايگاه‌ والاي‌ علمى‌ او را مى‌ستايد.
انوري‌ به‌ ابن‌ سينا اعتقادي‌ تام‌ داشت‌ و گفته‌اند كه‌ برخى‌ از آثار او را به‌ خط خود نوشته‌ بوده‌ است‌ (صفا، تاريخ‌، 2/657). وي‌ همچنين‌ كتابى‌ در شرح‌ اشارات‌ ابن‌ سينا با عنوان‌ البشارات‌ فى‌ شرح‌ الاشارات‌ تأليف‌ كرده‌ بود (مدرس‌، 1/197). انوري‌ ظاهراً كتابى‌ در حكمت‌ يا نجوم‌ نگاشته‌، و به‌ شاه‌ قطب‌الدين‌، صاحب‌ موصل‌، تقديم‌ كرده‌ بود كه‌ به‌ گمان‌ شفيعى‌ كدكنى‌ (ص‌ 24)، گويا همان‌ كتاب‌ مفيد است‌ كه‌ دولتشاه‌ سمرقندي‌ (همانجا) بدان‌ اشاره‌ دارد.
حاصل‌ تلاش‌ انوري‌ در عرصة شعر و ادب‌، ديوانى‌ مشتمل‌ بر قصايد، قطعات‌، غزليات‌ و رباعيات‌ است‌ كه‌ حدود 700 ،14بيت‌ دارد (نفيسى‌، 82). در اين‌ مجموعه‌ كه‌ مى‌توان‌ به‌ تناقض‌ درونى‌ سراينده‌اش‌ پى‌برد، هم‌ از زهد و هم‌ از حرص‌ سخن‌ رفته‌ است‌؛ گاه‌ صحبت‌ از خردگرايى‌ است‌ و گاه‌ خرد ستيزي‌؛ هم‌ مباهات‌ به‌ شعر و هم‌ نفرت‌ از آن‌ وجود دارد (نك: شفيعى‌، 112-113). انوري‌ انواع‌ معانى‌ و مضامين‌، از مدح‌ و هجو گرفته‌ تا وعظ، تمثيل‌ و نقدهاي‌ اجتماعى‌ را به‌ نيكى‌ سروده‌ است‌ (صفا، همان‌، 2/668). وي‌ پيش‌ از سعدي‌ غزل‌ را به‌ كمال‌ و لطف‌ نزديك‌ كرد و نخستين‌ شاعري‌ بود كه‌ غزل‌سرايى‌ در ديوان‌ او رونق‌ گرفت‌ (محجوب‌، 581 -582). انوري‌ در عين‌ دلبستگى‌ به‌ شعر، حكمت‌ را از آن‌ برتر مى‌شمارد و شاعري‌ را دون‌ شأن‌ خود مى‌داند (نك: دولتشاه‌ 67). در واقع‌، او با آنكه‌ چون‌ افلاطون‌، شاعر است‌، اما افلاطون‌وار شاعران‌ را از مدينة فاضلة خود مى‌راند.
در زمينة خاستگاه‌ شعر، نظرية او به‌ آراء طرفداران‌ِ ديدگاههاي‌ روان‌شناختى‌ مى‌ماند؛ ديدگاههايى‌ كه‌ بر طبق‌ آن‌ خاستگاه‌ هنر، غريزه‌اي‌ هنر آفرين‌ است‌ (نك: دادبه‌، 52 - 58). انوري‌ براي‌ تبيين‌ خاستگاه‌ شعر، نخست‌ به‌ طبقه‌بندي‌ آن‌ مى‌پردازد، سپس‌ مدح‌، هجو و غزل‌ را به‌ ترتيب‌ْ محصول‌ طبيعى‌ حرص‌، خشم‌ و شهوت‌ مى‌داند (شفيعى‌، 127). وي‌ بى‌آنكه‌ از «شعر حق‌» سخنى‌ به‌ ميان‌ آورد، ويژگيهاي‌ «شعرهاي‌ باطل‌» را بر مى‌شمارد و مدايح‌ را جزو آن‌ مى‌داند. بدين‌سان‌، شاعر با ديد ارزش‌شناسانه‌ به‌ چيستى‌ شعر اشاره‌ دارد. او به‌ لحاظ جنبه‌هاي‌ صوري‌ شعر، ملاك‌ كمال‌ اين‌ هنر را در اعتدال‌ تلفيق‌ لفظ و معنا مى‌جويد (همو، 129). وي‌ همچنين‌ ملاك‌ زيبايى‌ شعر را در عذوبت‌ و متانت‌ مى‌داند (صفا، همان‌، 2/471). انوري‌ با نفى‌ اخذ، اقتباس‌ و انتحال‌، بر ابتكار در هنر شاعري‌ تأكيد مى‌ورزد و به‌ تعريض‌ مى‌گويد: برخلاف‌ «اكابر گردن‌كشان‌ نظم‌»، خون‌ ديوانى‌ به‌ گردن‌ او نيست‌ و اشعارش‌ همگى‌ حاصل‌ انديشة خود اوست‌ (1/85).
سبك‌: سبك‌ انوري‌ در شاعري‌، واسطة سبك‌ خراسانى‌ و سبك‌ عراقى‌ است‌. بدين‌ معنا كه‌ انوري‌ با تكميل‌ سبك‌ شاعري‌ ابوالفرج‌ رونى‌، راه‌ را براي‌ ظهور سبك‌ عراقى‌ هموار ساخت‌ (محجوب‌، 568). طريقة انوري‌، دنبالة همان‌ روشى‌ است‌ كه‌ ابوالفرج‌ در اواخر قرن‌ 5ق‌ ابداع‌ كرد و در سدة بعد پيروانى‌ يافت‌ و به‌ كمال‌ رسيد (صفا، همانجا). عوفى‌ ( لباب‌، 319) به‌ تتبع‌ انوري‌ در ديوان‌ ابوالفرج‌ تصريح‌ مى‌كند. چنانكه‌ قصايد انوري‌ - كه‌ غالباً بدون‌ مقدمه‌ و با مدح‌ ممدوح‌ آغاز مى‌شود - متأثر از شيوة ابوالفرج‌ است‌ (صفا، همان‌، 2/471- 472). مدرس‌ رضوي‌ نيز به‌ تأثيرپذيري‌ انوري‌ از ابوالفرج‌ اشاره‌ دارد (1/100-104).
بحث‌ در سبك‌ انوري‌ را مى‌توان‌ در 3 حوزة زبان‌، صورخيال‌ و خلق‌ مضمون‌ دنبال‌ كرد: پيوند زبان‌ محاوره‌ با زبان‌ شيواي‌ شعر و ادب‌، به‌ ويژه‌ در غزل‌، مهم‌ترين‌ خصيصة سبك‌ انوري‌ است‌. اين‌ سبك‌ پس‌ از يك‌ سده‌ سير تكاملى‌، به‌ بهترين‌ صورت‌ بر زبان‌ سعدي‌ جلوه‌ كرد (فروزانفر، 333-334). شفيعى‌ كدكنى‌ نحو زبان‌ انوري‌ را از طبيعى‌ترين‌ نحوهاي‌ زبان‌ فارسى‌ و پيراسته‌ از هرگونه‌ حشو و زوايد مى‌داند كه‌ هم‌ در حوزة رسمى‌ و تشريفاتى‌، يعنى‌ قصايد شاعر خود را نشان‌ مى‌دهد و هم‌ در حوزة طبيعى‌ و صميمى‌ محاوره‌، يعنى‌ قطعه‌ها و غزلها آشكار مى‌شود (ص‌ 67- 68). از ويژگيهاي‌ مهم‌ سبك‌ انوري‌، آفريدن‌ استعارات‌ و تشبيهات‌ نو، و از پرتو آنها پروراندن‌ معانى‌ نغز و مرغوب‌ است‌ (شبلى‌ نعمانى‌، 1/217). تصويرسازي‌ انوري‌، غير از حكايت‌ فشردگى‌ (= اجتماع‌ تصاوير) از دو بابت‌ تازگى‌ دارد: شاعر عناصر صور خيال‌ را از پيشينيان‌ وام‌ مى‌گيرد و آن‌ را در جامه‌اي‌ نو عرضه‌ مى‌كند و در اين‌ كار معمولاً از حسن‌ تعليل‌ مدد مى‌جويد. او همچنين‌ در عرضة تصويرهاي‌ تازة خود، از علوم‌ رايج‌ عصر بهره‌ مى‌گيرد كه‌ البته‌ از اين‌ بابت‌ هم‌ ابوالفرج‌، پيشرو، و انوري‌ كمال‌ بخش‌ آن‌ است‌. از اين‌رو، فهم‌ شعر انوري‌ با دانستن‌ علوم‌ و معارف‌ مورد استفادة او پيوندي‌ جدي‌ دارد (شفيعى‌، 43، 59 -63).
استفاده‌ از كنايات‌ و امثال‌، از ويژگيهاي‌ ديگر سبك‌ انوري‌ است‌؛ چنانكه‌ بسياري‌ از سخنان‌ او به‌ صورت‌ ضرب‌المثل‌ در آمده‌اند كه‌ البته‌ معلول‌ ساختار طبيعى‌ زبان‌ شاعر است‌ (همو، 72، 73، 77). مضمون‌ آفرينى‌ و استخراج‌ معانى‌ تازه‌ از لابه‌لاي‌ آيات‌، روايات‌، تلميحات‌ و حتى‌ مطالب‌ عادي‌ از مشخصات‌ بارز سبك‌ انوري‌ است‌ كه‌ همان‌ شيوة متنبى‌ (شاعر معروف‌ عرب‌) را در اذهان‌ تداعى‌ مى‌سازد (شميسا، 120).
از ديدگاه‌ نقد قديم‌، انوري‌ در كنار فردوسى‌ و نظامى‌ يكى‌ از 3 پيامبر شعر فارسى‌ به‌ شمار مى‌رود. بر اين‌ اساس‌ هر يك‌ از تذكره‌نويسان‌ او را به‌ زبانى‌ ستوده‌اند و به‌ خصيصه‌اي‌ از خصايص‌ هنر او انگشت‌ نهاده‌اند، چندان‌ كه‌ عوفى‌ ( لباب‌، 339) از مصنوع‌ و مطبوع‌ بودن‌ قصايد او، دولتشاه‌ سمرقندي‌ (ص‌ 67) از جامعيت‌ او، و جامى‌ (ص‌ 98) از «حسن‌ شعر و لطف‌ نظم‌» او سخن‌ رانده‌اند. همچنين‌ آذر بيگدلى‌ (ص‌ 55) به‌ بى‌مانندي‌ او از عهد آل‌ سامان‌ تا روزگار نويسنده‌، قزوينى‌ (ص‌ 361) به‌ همانندي‌ او با ابوالعتاهيه‌ (ه م‌) در لطف‌ سخن‌، و مجد همگر به‌ برتري‌ او بر ظهير فاريابى‌ اشاره‌ كرده‌اند (نك: حمدالله‌، تاريخ‌، 749-751؛ شوشتري‌، 2/624 - 625). شاعر خود نيز در مقام‌ ناقد خويش‌، قريحه‌، زبان‌، انديشه‌، ذكا و طبع‌ خود را مى‌ستايد و ضمن‌ مقايسة خود با شاعران‌ بزرگى‌ چون‌ سنايى‌ و اديب‌ صابر، از ساحري‌ خود در هنر شاعري‌ سخن‌ مى‌گويد (2/674، 687).
از ديدگاه‌ نقد جديد و پس‌ از دگرگونى‌ معيارهاي‌ نقد، اين‌ نظريه‌ كه‌ انوري‌ يكى‌ از 3 يا 5 شاعر بزرگ‌ ادب‌ فارسى‌ است‌، مردود اعلام‌ شد. ناقدان‌، غالباً، بر رد همپايگى‌ او با فردوسى‌ و سعدي‌ انگشت‌ نهادند و صدور چنين‌ حكمى‌ را عين‌ بى‌انصافى‌ شمردند (شبلى‌ نعمانى‌، 1/217؛ بهار، 1/667) و هرچند آنان‌، رساندن‌ «ممدوح‌ به‌ مرتبة خدايى‌، خواهش‌ به‌ درجة گدايى‌ و بدگويى‌ به‌ مرحلة فحاشى‌» (نك: حميدي‌، 393) را ناپسند دانستند، اما هرگز در پاكى‌، سادگى‌ و روشنى‌ زبان‌ انوري‌ و خالى‌ بودن‌ آن‌ از هرگونه‌ حشو و زوايد ترديد نكردند (همو، 391، 393). تسلط او در مديحه‌سرايى‌ و دست‌ يافتن‌ به‌ معانى‌ و الفاظ تا بدانجاست‌ كه‌ به‌ ندرت‌ واژه‌اي‌ نابجا در قصايد او يافت‌ مى‌شود و شاعر در اغلب‌ قصايد مدحى‌ خود، بلاغتى‌ نوآيين‌ عرضه‌ مى‌كند (شفيعى‌، 44، 49).
بيشتر ناقدان‌ معاصر بر اينكه‌ انوري‌ از سرآمدان‌ روزگار خويش‌ و از ستونهاي‌ استوار شعر پارسى‌ است‌ و نيز يدبيضايى‌ در پروردن‌ انواع‌ معانى‌ و مضامين‌ دارد، تصريح‌ كرده‌اند (نك: صفا، تاريخ‌، 2/688). به‌ عقيدة آنان‌ انوري‌ در طنز، به‌ معنى‌ تصويرِ هنري‌ِ اجتماع‌ِ نقيضين‌؛ در هجو، به‌ معنى‌ تأكيد بر زشتيهاي‌ يك‌ چيز؛ و در هزل‌، به‌ معنى‌ نزديك‌ شدن‌ هنجارِ گفتار به‌ اموري‌ كه‌ بر طبق‌ قراردادهاي‌ رسمى‌ يك‌ جامعه‌ حرام‌ (= تابو) به‌ شمار مى‌آيد، استاد مسلم‌ است‌ (شفيعى‌، 51 -52).
مآخذ: آذربيگدلى‌، لطفعلى‌، آتشكده‌، به‌ كوشش‌ جعفر شهيدي‌، تهران‌، 1337ش‌؛ احمدعلى‌ هاشمى‌ سنديولى‌، مخزن‌ الغرائب‌، به‌ كوشش‌ محمدباقر، لاهور، 1968م‌؛ انوري‌، محمد، ديوان‌، به‌ كوشش‌ مدرس‌ رضوي‌، تهران‌، 1372ش‌؛ اوحدي‌ بليانى‌، محمد، عرفات‌العاشقين‌، تهران‌، نسخة خطى‌ كتابخانة ملى‌ ملك‌، شم 5324؛ بختاورخان‌، محمد، مرآةالعالم‌: تاريخ‌ اورنگ‌ زيب‌، به‌ كوشش‌ ساجده‌ س‌. علوي‌، لاهور، 1979م‌؛ بهار، محمدتقى‌، ديوان‌، تهران‌، 1368ش‌؛ جامى‌، عبدالرحمان‌، بهارستان‌، به‌ كوشش‌ اسماعيل‌ حاكمى‌، تهران‌، 1367ش‌؛ حمدالله‌ مستوفى‌، تاريخ‌ گزيده‌، به‌ كوشش‌ عبدالحسين‌ نوايى‌، تهران‌، 1339ش‌؛ همو، نزهة القلوب‌، به‌ كوشش‌ محمد دبيرسياقى‌، تهران‌، 1336ش‌؛ حميدي‌، مهدي‌، بهشت‌ سخن‌، تهران‌، 1366ش‌؛ خواندمير، غياث‌الدين‌، حبيب‌ السير، به‌ كوشش‌ محمد دبيرسياقى‌، تهران‌، 1353ش‌؛ دادبه‌، اصغر، «بحثى‌ در تأثير فلسفه‌ بر ادبيات‌»، حكايت‌ شعر، تهران‌، 1375ش‌؛ دولتشاه‌ سمرقندي‌، تذكرة الشعراء، به‌ كوشش‌ محمدرمضانى‌، تهران‌، 1338ش‌؛ رازي‌، امين‌ احمد، هفت‌ اقليم‌، به‌ كوشش‌ جواد فاضل‌، تهران‌، 1340ش‌؛ راوندي‌، محمد، راحةالصدور و آيةالسرور، به‌ كوشش‌ محمداقبال‌، تهران‌، 1333ش‌؛ شبلى‌ نعمانى‌، محمد، شعر العجم‌، ترجمة محمدتقى‌ فخرداعى‌ گيلانى‌، تهران‌، 1363ش‌؛ شفيعى‌ كدكنى‌، محمدرضا، مفلس‌ كيميا فروش‌، تهران‌، 1372ش‌؛ شميسا، سيروس‌، سبك‌ شناسى‌ شعر، تهران‌، 1374ش‌؛ شوشتري‌، نورالله‌، مجالس‌ المؤمنين‌، تهران‌، 1375ش‌؛ شهيدي‌، جعفر، شرح‌ لغات‌ و مشكلات‌ ديوان‌ انوري‌، تهران‌، 1376ش‌؛ صفا، ذبيح‌الله‌، تاريخ‌ ادبيات‌ در ايران‌، تهران‌، 1339ش‌؛ همو، گنج‌ سخن‌، تهران‌، 1363ش‌؛ عوفى‌، محمد، جوامع‌الحكايات‌، به‌ كوشش‌ امير بانو مصفا و مظاهر مصفا، تهران‌، 1353ش‌؛ همو، لباب‌الالباب‌، به‌ كوشش‌ ادوارد براون‌، ليدن‌، 1321ق‌/1903م‌؛ فروزانفر، بديع‌الزمان‌، سخن‌ و سخنوران‌، تهران‌، 1350ش‌؛ فصيح‌ خوافى‌، احمد، مجمل‌ فصيحى‌، به‌ كوشش‌ محمود فرخ‌، مشهد، 1339ش‌؛ قزوينى‌، زكريا، آثار البلاد و اخبار العباد، بيروت‌، 1960م‌؛ محجوب‌، محمدجعفر، سبك‌ خراسانى‌ در شعر فارسى‌، تهران‌، 1350ش‌؛ مدرس‌، محمدعلى‌، ريحانة الادب‌، تبريز، 1346ش‌؛ مدرس‌ رضوي‌، محمدتقى‌، مقدمه‌ بر ديوان‌ انوري‌ (هم)؛ معصوم‌ عليشاه‌، محمدمعصوم‌، طرائق‌ الحقائق‌، به‌ كوشش‌ محمدجعفر محجوب‌، تهران‌، 1318ش‌؛ نفيسى‌، سعيد، تاريخ‌ نظم‌ و نثر در ايران‌ و در زبان‌ فارسى‌ تا پايان‌ قرن‌ دهم‌ هجري‌، تهران‌، 1344ش‌. اصغر دادبه‌

 

نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 10  صفحه : 4082
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست