اَميرْخان، اميرالدوله محمد افغان (1181-1250ق/1767- 1834م)، رهبر
مقتدر گروهى از طايفة پتان افغان و مؤسس اميرنشين تونْك در هند مركزي
(راجستان كنونى). اميرخان، پسر حيات خان در سمبهل1 واقع در مرادآباد
رهيلكهند2 به دنيا آمد (نك: 2 .(EI
اميرخان زندگى نظامى خود را با رهبري گروه كوچكى از افراد مسلح كه وظيفة
آنها جمع آوري ماليات اراضى براي «زمينداران» بود، آغاز كرد. هرگاه
زمينداري براي اخذ ماليات به نيروي نظامى احتياج داشت، اميرخان در مقابل
دريافت مزد به كمك او مىشتافت (همانجا). او به زودي در رأس نيروي نظامى
پرتوانى مركب از پتانها و پنداريها قرار گرفت. پنداريها كه دكن را عرصة تاخت
و تاز خود قرار داده بودند، برخلاف پتانها نيروي نظامى منظمى نداشتند
(مجومدار، «تاريخ...3»، 727 .(725, اميرخان با اتكا به اين نيروي نظامى
ائتلافى، نقشى مهم و گاه تعيين كننده در جدالهاي سياسى و نظامى اواخر قرن
18 و اوايل قرن 19م در هند مركزي ايفا كرد. در آن زمان اين سرزمين عرصة
كشمكشهاي خونين بين رهبران مراتهه بود. مراتههها كه جنگجويانى توانا و
نيرومند و در خدمت مغولان هند بودند، پس از فروپاشى امپراتوري مغولان كبير،
چند اميرنشين تأسيس كردند كهاز آن ميان دو اميرنشين يكى به رهبري دولت
رائوسينديا در شرق مالوه، و ديگري به رهبري جاسوانت رائوهولكار در جنوب
غربى مالوه از همه قدرتمندتر بودند. هر دو اميرنشين از پنداريها و پتانها به
عنوان نيروي كمكى در ارتش خود بهره مىبردند (همان، .(725
اميرخان در 1213ق/1798م با نيروي نظامى خود به خدمت جاسوانت رائوهولكار كه
در ايندور (واقع در مالوه) فرمان مىراند، درآمد و او را در جنگ با پيشوا (از
رهبران مراتهه)، دولت رائوسنيديا و بريتانيا، همچنين در گردآوري ماليات از
راجپوتانا به طور مؤثري ياري كرد ( آسياتيكا، و با در هم كوبيدن ارتش
انگلستان در ناحية بوندلكهند4 در 1219ق/1804م، ارزش نظامى خود را نشان داد
(برجس، .(286 در اين ميان، علاوه بر اوضاع نابسامان منطقه، ضعف هولكار نيز
روند قدرتيابى اميرخان را بيش از پيش تسريع كرد، به ويژه اينكه به دنبال
سياست عدم مداخلة بريتانيا در امور داخلى اميرنشينها كه توسط لرد كُرنواليس5،
فرماندار كل بريتانيا در هند اتخاذ شده بود، نيروهاي بريتانيا در 1806م از
راجپوتانا عقب نشينى كردند (ايچيسن، و زمينه براي رقابت گروههاي متنازع به
ويژه اميرخان و متحدان پنداري او آمادهتر شد.
اوضاع نابسامان قلمرو راجپوتانا كه از قرن 12ق/18م به علت رقابتهاي
فئودالى و منازعات خونين سلسلهاي به خصوص بين جيپور و جودهپور، ايجاد شده
بود، نيز شرايط مناسبى را براي افروختن آتش جنگ و نزاع پديد آورده بود
(مجومدار، همان، .(726 بدينسبب، اميرخان در 1221ق/1806م ، در نزاعهاي
جودهپور و جيپور شركت كرد و به غارت و سركوب هر دو پرداخت (ايچيسن، .(III/114
در همين سال هولكار كه قبلاً ناحية سيرُنجى را به او بخشيده بود، ضمن اعطاي
عنوان نواب، رياست تونك را نيز به او واگذار كرد ( آسياتيكا، همانجا). در اين
هنگام بريتانيا از اين نزاعها استفاده كرد و به انعقاد قراردادهايى با حكام
پرداخت تا در برابر اظهار اطاعت آنان، از قلمروشان محافظت كند. اميرخان نيز
از جمله كسانى بود كه براي حفظ اراضى خود با بريتانيا وارد مذاكره شد، اما
ظاهراً به نتيجهاي نرسيد، چه، در همين زمان بريتانيا با هولكار مشغول
مذاكره بود (سريواستاوا، .(111 اميرخان در مقابل انحلال ارتش خود و مشاركت در
سركوب پنداريها از بريتانيا تقاضا كرد تا همة متصرفاتش را در راجپوتانا و
رهيلكهند به رسميت بشناسد (همو، .(114
حوادثبعدياهميتاميرخان را برايبريتانيا بيشتر روشنساخت: حمله به ناگپور با
همراهى 25 هزار پنداري ( آسياتيكا، همانجا)، احتمال اتحاد او با پيشوا
(سريواستاوا، همانجا)، سينديا و حاكم لاهور (ياپ، 181 )، مرگ محمدشاه يكى از
رهبران پتان و پيوستن نيروي نظامى او به اميرخان، شركت اميرخان در
منازعات داخلى دربار هولكار (ادواردز، 376 )، شكست مذاكرات بريتانيا با هولكار
و مهمتر از همه پيوستگى نزديك اميرخان با غارتگران پنداري كه ايالات
راجپورت، از جمله مالوه، موار و ماروار را ويران كرده، به اراضى كمپانى هند
شرقى در ميرزاپور و جنوب بيهار يورش مىبردند (مجومدار، «مراتهه1...»، 533 )،
شرايط لازم را براي انعقاد قراردادي بين اميرخان و بريتانيا فراهم آورد.
قرارداد در نوامبر 1817 توسط لرد هيستينگز2 فرماندار كل بريتانيا در هند و در
دسامبر همان سال به وسيلة اميرخان به امضا رسيد. طبق اين قرارداد بريتانيا
رياست اميرخان را برتونك تضمين كرد. اميرخان نيز پذيرفت ارتش دهها هزار
نفري خود را منحل كند و شماري از سربازانش را در خدمت نيروي نظامى بريتانيا
قرار دهد. او همچنين متعهد شد كه روابط خارجى خود را كاملاً در اختيار بريتانيا
بگذارد و نيز در سركوب پنداريها با بريتانيا مساعدت كند (سريواستاوا، .(117-118
چندي بعد، بريتانيا ناحية رامپور را نيز به نواب اميرخان داد و وامى به مبلغ
3 «لك» (300 هزار) روپيه كه بعداً به صورت هديه درآمد، به او پرداخت.
همچنين ناحية پالوال به عنوان اقطاع به پسرش واگذار گرديد كه مدتى بعد
شكل پرداخت مواجب ماهيانه به خود گرفت (ايچيسن، .(III/220 با امضاي اين
قرارداد بريتانيا موفق به سركوب پنداريها و هولكار شد (سريواستاوا، و طى
قراردادي در 1233ق/ 1818م هولكار را وادار به پذيرش استقلال اميرخان كرد.
اميرخان سرانجام در 69 سالگى درگذشت و پسرش وزير محمدخان جانشين او گرديد.
دربارة اميرخان و به دستور او اثري با عنوان اميرنامه به زبان فارسى به
قلم بساون لعل شادان بلگرامى نوشته شد كه داستان زندگى و جنگهاي او را با
بريتانيا تا 1240ق/1825م در بردارد (استوري، .(I(1)/690-691 اين كتاب
نخستينبار در 1251ق/1835م چاپ شد. ترجمة انگليسى آن توسط هنري پرنسپ3 در
كلكته (1832م) منتشر گرديد و نيز ترجمة اين كتاب به اردو توسط دپى پرشاد در
دهلى (1327ق/1909م) با عنوان افتخار التواريخ به طبع رسيد (نك: اختر راهى،
165؛ منزوي، 10/554 - 555، 12/1841- 1842).
مآخذ: اختر راهى، ترجمههاي متون فارسى به زبانهاي پاكستانى، اسلامآباد،
1365ش؛ منزوي، خطى مشترك؛ نيز:
Aitchison, C.U., A Collection of Treaties, Engagements and Sanads, Delhi, 1909;
Asiatica; Burgess, J., The Chronology of Indian History, Delhi, 1975; Edwards,
S.M., X The Final Struggle with the Marathas n , The Cambridge History of India,
New Delhi, 1987, vol. V; EI 2 ; Majumdar, R.C. et al., An Advanced History of
India, London, 1958; id, The Maratha Supremacy, Bombay, 1977, vol. VIII;
Srivastava, L., X Treaty Between Amir Khan and the English East India Company n
, The Indian Historical Quarterly, 1963, vol. XXXIX; Storey, C.A., Persian
Literature, London, 1927; Yapp, M.E., Strategies of British India, Oxford, 1980.
بهزادي