اُمَّ دُرْمان1، يكى از 3 شهر و بزرگترين آنها در استان خرطوم سودان.
اين شهر در غرب رود نيل، رو به روي شهر خرطوم، در محل تلاقى نيل آبى و
نيل سفيد، در 15 و 38 عرض شمالى و 32 و 30 طول شرقى واقع شده است (نك:
بريتانيكا، ميكرو، ؛ VII/530 «اطلس...2»، 141 ؛ 2 ؛ EI«دائرة المعارف...3»).
ام درمان در آغاز روستايى كوچك در گذرگاه بازرگانانى بود كه از غرب به
خرطوم مىرفتند؛ تا اينكه پس از پيروزي مهدي سودانى (ه م) بر نيروهاي
انگليسى در ژانوية 1885 و آغاز حكومت وي در آنجا اهميت و گسترش يافت و
رفتهرفته به صورت شهر مهمى درآمد؛ اما با شيوع بيماري آبله در آوريل همان
سال بسياري از ساكنان آن هلاك شدند. گويا در اين زمان، براي ديدن مهدي و
بيعت با وي، حدود يك ميليون نفر در آنجا جمع شده بودند (نك: شقير، تاريخ
السودان القديم، 1/92، تاريخ السودان، 586، 587، 597؛ شبيكه، السودان...،
339). آنگاه به فرمان مهدي مسكوكاتى از غنايم طلا و نقرة خرطوم با طرح پول
رايج عثمانى در مصر و علامت امدرمان ضرب شد(شقير، همان، 598 - 599؛ هالت،
107). وي در آنجا مسجد جامعى بنا نهاد كه حدود يك هزار نفر گنجايش داشت
(شقير، همان، 587؛ ضرار، 167).
پس از مرگ مهدي، ام درمان كه به مناسبت احداث قبة عظيمى بر مقبرة وي
«بقعة المهدي» نام گرفته بود، در زمان جانشين وي، يعنى خليفه عبدالله
تعايشى (حك 1302-1316ق/1885- 1898م) نيز مركز حكومت بود. عبدالله در سپتامبر
1885 اميران و بزرگان را براي بيعت گرفتن به ام درمان فراخواند. بسياري از
آنان، به رغم سرپيچى برخى ديگر، با لشكريان و آلات و ادوات به ام درمان
وارد شدند و به خدمت عبدالله درآمدند. آنان موظف بودند هر كدام خانهاي در
آنجا براي خود بسازند. بدينسان، شهر گسترش يافت و جمعيت آن به 400 هزار تن
رسيد (شقير، تاريخ السودان القديم، همانجا؛ شبيكه، تاريخ...، 708-709).
در 1305ق/1888م عبدالله در جهت تكميل سياست مهدي مبنى بر پيوند قبايل با
حكومت و ايجاد يك ارتش پايدار و نيز به علت احساس خطر از جانب «اولاد البلد»
(قبايل كرانهنشين)، قبايل خويشاوند تعايشه و بقّاره را از غرب سودان به
ام درمان فراخواند. در اثر اين جابهجايى و تهى شدن انبارهاي غله كه بر سر
راه مهاجران قرار داشت، و نيز در پىِ قهر طبيعت و خشك سالى كه در
1306ق/1889م رخ داد، خسارتهاي بسياري پديد آمد (نك: همان، 697 - 698؛ ضرار،
177؛ شقير، تاريخ السودان، 642 -643؛ هالت، 114- 115).
يكى از مهمترين وقايع تاريخ سودان، در اين دوره نبرد ام درمان يا جنگهاي
خرطوم و كراري است كه در 1316ق/1898م ميان مهديون به فرماندهى خليفه
تعايشى و نيروهاي مصر و انگليس به فرماندهى كيچنر در منطقة كراري در 10
كيلومتري شمال ام درمان روي داد و به انقراض حكومت مهديون و تسلط نيروهاي
انگليسى بر سودان انجاميد. در 28 اوت 1898 كيچنر براي بازپسگيري ام درمان و
سپس خرطوم بر روي تعايشى لشكر كشيد. اگرچه افراد لشكر خليفه تعايشى در اين
زمان 40 هزار نفر بودند، اما ياراي مقابله با جنگ افزارهاي پيشرفتة كيچنر را
نداشتند. از اينرو، پس از 5 روز نبرد در 2 سپتامبر، خليفه تعايشى از ام درمان
عقب نشست و با شكست او، ام درمان و به دنبال آن تمامى سودان به دست
نيروهاي كيچنر افتاد (شقير، همان، 923-924، 928- 935). از علل مهم سقوط ام
درمان، به تأخير افتادن مقابلة نيروهاي سودانى، دير رسيدن نيروي كمكى از
شهر قضارف به نيل سفيد و نيز دور بودن بخشى از ناوگان خليفه را مىتوان
برشمرد؛ زيرا اين نيروها با فرانسويان سرگرم پيكار بودند (نك: همان، 944- 945؛
ضرار، 181، 206-207).
گلوله باران ام درمان توسط ناوهاي جنگى كيچنر در 1898م باعث ويرانى بخشى
از مقبرة مهدي شد. در 18 سپتامبر يعنى 16 روز پس از سقوط شهر، گنبد آن نيز در
نتيجة انفجار ويران شد و تنها 4 ستون اصلى آن باقى ماند (شقير، همان، 928،
937). در سالهاي آخر حكومت مشترك انگليس و مصر، مقبرة مهدي توسط پسرش
عبدالرحمان بازسازي شد (هالت، 126). خانة عبدالله تعايشى نيز اكنون به صورت
موزه درآمده است (نك: 2 .(EI
ام درمان از نخستين مراكز فرهنگى و اجتماعى سودان در دهههاي نخستين قرن
بيستم و يكى از 10 شهر بزرگ اين كشور در 1956م/1335ش بوده است. در 1961م
در ام درمان دانشگاه اسلامى وابسته به مسجد اصلى ويژة آموزش حقوق اسلامى
و الهيات تأسيس شد (شلبى، 271؛ بريتانيكا، ميكرو، .(VII/530
اين شهر در سالهاي 1948، 1964 و 1970م مركز شورشهايى نيز بوده است (ضرار،
277؛ هالت، 196، 212). اگرچه در تركيب جمعيتى ام درمان به اختلاطى از
اروپاييان و نيز مردم بومى اشاره شده است، ولى اهالى آن بيشتر عرب هستند
( كلير...؛ «دائرة المعارف»).
جمعيت ام درمان از 400 ،130نفر در دهة 1950م، به 200 ،232نفر در 1969م و 500
،258نفر در 1971م افزايش يافته است. در 1983م/ 1362ش جمعيت آن را 287
،526نفر برآورد كردهاند. امدرمان و خرطوم از مراكز مهم تجاري در دو سوي نيل
هستند و پلى آن دو را به يكديگر متصل مىسازد. رفت و آمد و مبادلات تجاري
ميان اين دو شهر از طريق اين پل و توسط ترامواي برقى جريان دارد. تجارت
آن چرم، منسوجات، احشام، ظروف سفالين، صنايع دستى، كتان و حبوبات است (
كلير؛ «دائرة المعارف»؛ ؛ WNGD .(GSE نخستينبار از امدرمانبهعنوان
زادگاهعارف سودانىحمد بن محمد(1056-1143ق/ 1646-1730م) ياد شده است ( 2
.(EI
مآخذ: شبيكه، مكى، تاريخ شعوب وادي النيل، بيروت، دارالثقافه؛ همو،
السودان عبر القرون، بيروت، دارالثقافه؛ شقير، نعوم، تاريخ السودان، به
كوشش محمد ابراهيم ابوسليم، بيروت، 1981م؛ همو، تاريخ السودان القديم و
الحديث و جغرافيته، قاهره، مطبعة المعارف؛ شلبى، احمد، رحلة حياة، قاهره،
1978م؛ ضرار، صالح، تاريخ السودان الحديث، بيروت، 1968م؛ هالت، پ. م. و
م. و. دالى، تاريخ سودان بعد از اسلام، ترجمة محمدتقى اكبري، مشهد، 1366ش؛
نيز:
Britannica, 1978; Britannica Atlas, Chicago, 1996; Collier's Encyclopedia; EI 2
; GSE; New Standard Encyclopedia, Chicago, 1961; WNGD.
سيمين محقق