responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 10  صفحه : 3898
الياس‌ شاهيان‌
جلد: 10
     
شماره مقاله:3898



اِلْياس‌ْ شاهيان‌، سلسله‌اي‌ مسلمان‌ كه‌ در سده‌هاي‌ 8 -9ق‌/14- 15م‌ نخستين‌ حكومت‌ مستقل‌ و يكپارچه‌ را در بنگال‌ تشكيل‌ دادند.
فرمانروايان‌: 10 نفر از اين‌ سلسله‌ در دو دورة مختلف‌ در بنگال‌ حكومت‌ كردند. منابع‌، در سنوات‌ و ترتيب‌ حكومت‌ الياس‌ شاهيان‌ همداستان‌ نيستند. از اين‌رو، براي‌ دقت‌ بيشتر به‌ سكّه‌ها استناد مى‌گردد.
شمس‌الدين‌ الياس‌ شاه‌ (743-759ق‌/1342- 1358م‌)، بنيان‌گذار سلسلة الياس‌ شاهيان‌ كه‌ پيش‌ از دستيابى‌ به‌ تاج‌ و تخت‌، حاجى‌ الياس‌ ناميده‌ مى‌شد و از فرماندهان‌ نظامى‌ در بنگال‌ غربى‌ بود. او از درگيري‌ داخلى‌ در بنگال‌ غربى‌ سود جست‌ و حكومت‌ آنجا را در دست‌ گرفت‌ و خود را شمس‌الدين‌ شاه‌ يا بهنگره‌ ناميد. وي‌ سپس‌ سنارگائون‌1 و لكهنو را تسخير كرد و سراسر بنگال‌ شرقى‌ و مركزي‌ را متصرف‌ شد و نخستين‌ بار در دورة حكومت‌ مسلمانان‌، تمام‌ سرزمين‌ بنگال‌، زير فرمان‌ حكمران‌ واحدي‌ قرار گرفت‌؛ تا اينكه‌ پس‌ از چندين‌ سال‌ فيروزشاه‌ تغلق‌ (752-790ق‌/1351- 1388م‌)، فرمانرواي‌ دهلى‌ كه‌ از گسترش‌ قدرت‌ شمس‌الدين‌ نگران‌ شده‌ بود، در 754ق‌/1353م‌ به‌ بنگال‌ هجوم‌ برد. شمس‌الدين‌ در دژ اكداله‌ پناه‌ گرفت‌، اما پس‌ از چندي‌ با او صلح‌ كرد. شمس‌الدين‌ شاه‌ اندكى‌ بيش‌ از 16 سال‌ حكومت‌ كرد و با حكومت‌ وي‌ فصل‌ جديدي‌ در تاريخ‌ بنگال‌ آغاز گرديد. او امنيت‌ و آرامش‌ را در بنگال‌ برقرار كرد و قلمرو حكومتى‌ خود را به‌ خارج‌ از سرزمين‌ بنگال‌ گسترش‌ داد (فرشته‌، 2/296؛ نظام‌الدين‌، 3/262-264؛ سيهرندي‌، 105-106، 124-127؛ سليم‌، 95-99؛ نورالحسن‌، 1150 -1148 ؛ اكرام‌، .(125-126
سكندرشاه‌ (759- 792ق‌/ 1358- 1390م‌)، پس‌ از پدرش‌ شمس‌الدين‌، به‌ سلطنت‌ رسيد. در دورة او فيروزشاه‌ تغلق‌ بار ديگر به‌ بنگال‌ هجوم‌ برد و سكندر شاه‌ مانند پدر در دژ اكداله‌ پناه‌ گرفت‌ و سرانجام‌ با دادن‌ هداياي‌ بسيار صلح‌ كرد. سكندرشاه‌ در جنگ‌ با پسرش‌ غياث‌الدين‌ كشته‌ شد. بعضى‌، مدت‌ حكومت‌ او را 32 تا 35 سال‌ (هيگ‌، 264 ؛ نورالحسن‌، 1150 )، و برخى‌ ديگر 9 سال‌ و چند ماه‌ ذكر كرده‌اند (سليم‌، 105؛ نظام‌الدين‌، 3/264). با توجه‌ به‌ سكه‌هاي‌ سكندرشاه‌ كه‌ تا 788ق‌/1386م‌ ضرب‌ شده‌اند (نك: راجگور، 21 -20 )، احتمالاً حكومت‌ او بيش‌ از 30 سال‌ بوده‌ است‌.
غياث‌الدين‌ اعظم‌ شاه‌ (792-812ق‌/1390-1409م‌)، پس‌ از كشتن‌ پدر به‌ سلطنت‌ رسيد. او را حكمرانى‌ عادل‌ و دانا دانسته‌اند كه‌ دربارش‌ جايگاه‌ اديبان‌ و صوفيان‌ بود. غياث‌الدين‌ با پادشاهان‌ جونپور روابط دوستانه‌ داشت‌ و ارتباط كهن‌ سياسى‌ و فرهنگى‌ ميان‌ چين‌ و بنگال‌ را تجديد كرد. همچنين‌ سفيرانى‌ ميان‌ دو كشور مبادله‌ شد و توسعة بندر چيتاگونگ‌ در اين‌ دوره‌، احتمالاً نشانة افزايش‌ تجارت‌ بازرگانى‌ با خاور دور بود. او هدايا و پول‌فراوانى‌ براي‌ اماكن‌مقدس‌ حجاز فرستاد. غياث‌الدين‌ 17 تا 20 سال‌ حكومت‌ كرد (همو، 22 -21 ؛ هيگ‌، 268 -264 ؛ نورالحسن‌، 1151 ؛ اكرام‌، 127 -126 )، هرچند كه‌ برخى‌ از مآخذ دورة بابُريان‌، حكومت‌ او را 7 سال‌ ذكر كرده‌اند (فرشته‌، 2/296-297؛ نظام‌الدين‌، 3/265).
پس‌ از غياث‌الدين‌ اعظم‌، 3 تن‌ از اين‌ سلسله‌ به‌ نامهاي‌ سيف‌الدين‌ حمزه‌ با عنوان‌ سلطان‌ السلاطين‌ (812 -814ق‌/1409-1411م‌)، شهاب‌الدين‌بايزيد(814 -817ق‌/1411-1414م‌)و علاءالدين‌فيروزشاه‌ (817ق‌/1414م‌) به‌ سلطنت‌ رسيدند. اين‌ پادشاهان‌ بازيچه‌اي‌ در دست‌ اشراف‌ زمين‌دار بودند كه‌ قدرتمندترين‌ آنان‌ راجه‌ گانِس‌، سرانجام‌ با قتل‌ علاءالدين‌ به‌ سلطنت‌ رسيد و حكومت‌ الياس‌ شاهيان‌ به‌ مدت‌ 20 تا 30 سال‌ دچار فترت‌ گرديد (مجومدار، 344 ؛ نورالحسن‌، 1152 -1151 ؛ راجگور، 23 -22 ؛ فرشته‌، 2/297).
پس‌ از درگيريهاي‌ داخلى‌، سرانجام‌ سلسله‌اي‌ كه‌ راجه‌ گانس‌ تأسيس‌ كرده‌ بود، فروپاشيد و يكى‌ از نوادگان‌ شمس‌الدين‌ شاه‌ با لقب‌ ناصرالدين‌ محمود (836 -864ق‌/1433-1460م‌) به‌ سلطنت‌ رسيد و دورة دوم‌ حكومت‌ الياس‌ شاهيان‌ آغاز گرديد. او به‌ آبادانى‌ و ساختن‌ بناهاي‌ جديد علاقه‌مند بود و گائور1 پايتخت‌ قديم‌ بنگال‌ را بازسازي‌ كرد. حكومتش‌ را 27 يا 28 سال‌ نوشته‌اند (راجگور، 28 -27 ؛ مجومدار، 345 ؛ هيگ‌، 268 -267 )؛ برخى‌ مآخذ دورة بابريان‌ تاريخهاي‌ متفاوتى‌ را براي‌ حكومت‌ او ياد كرده‌اند (نك: فرشته‌، 2/298؛ نظام‌الدين‌، 3/267؛ سليم‌، 118).
پس‌ از ناصرالدين‌ محمود پسرش‌ ركن‌الدين‌ باربك‌ (864 -879ق‌/ 1460-1474م‌) به‌ سلطنت‌ رسيد. در دورة او بر شمار غلامان‌ حبشى‌ در ارتش‌ افزوده‌ شد و همين‌ امر سبب‌ قدرت‌ گرفتن‌ حبشيان‌ در بنگال‌ گرديد. پس‌ از او پسرش‌ شمس‌الدين‌ يوسف‌ (879 -886ق‌/1474- 1481م‌) جانشين‌ وي‌ شد و سپس‌ يكى‌ از فرزندانش‌ به‌ نام‌ سكندر چند روزي‌ حكومت‌ كرد. به‌ دنبال‌ او يكى‌ از فرزندان‌ ناصرالدين‌ محمود با لقب‌ فتح‌ شاه‌ (886 -893ق‌/1481- 1488م‌) به‌ حكومت‌ رسيد. او در صدد مقابله‌ با حبشيان‌ برآمد، اما به‌ دست‌ چند تن‌ از آنان‌ كشته‌ شد و سلسلة الياس‌ شاهيان‌ منقرض‌ گرديد (راجگور، 30 -27 ؛ نورالحسن‌، 1154 -1153 ؛ نظام‌الدين‌، 3/266- 268).
سياست‌، فرهنگ‌ و اجتماع‌: طى‌ دو سده‌ و نيم‌ حكومت‌ مسلمانان‌ پيش‌ از الياس‌ شاهيان‌، درگيريهاي‌ دائمى‌ ميان‌ حكمرانان‌ محلى‌ وجود داشت‌. از سدة 8ق‌/14م‌ با تشكيل‌ حكومت‌ مستقل‌ الياس‌ شاهيان‌، در بنگال‌ صلح‌ و آرامش‌ برقرار گرديد. حكومت‌ الياس‌ شاهيان‌، دورة رونق‌ هنر و علوم‌ اسلامى‌ و رواج‌ بازرگانى‌ در بنگال‌ بود. در اين‌ دوره‌ ارتباط سياسى‌ و فرهنگى‌ با ديگر كشورها، باعث‌ آميختگى‌ فرهنگ‌ بومى‌ بنگال‌ با آنان‌ گرديد كه‌ نمونة آن‌ در آثار معماري‌ و ادبى‌ اين‌ دوره‌ به‌ خوبى‌ نمايان‌ است‌.
پيش‌ از حكومت‌ الياس‌ شاهيان‌، زبان‌ پارسى‌ در بنگال‌ زبان‌ حكومتى‌ بود و برخى‌ از زمامداران‌ الياس‌ شاهى‌ نيز در ترويج‌ اين‌ زبان‌ در بنگال‌ كوشيدند؛ چنانكه‌ غياث‌الدين‌ اعظم‌ از دوستداران‌ ادب‌ پارسى‌ بود و كوشيد تا حافظ شيرازي‌ را به‌ دربار خويش‌ فراخوانَد. ابياتى‌ از سروده‌هاي‌ حافظ نيز به‌ درخواست‌ يا در جواب‌ او سروده‌ شد؛ اما بيشتر حكمرانان‌ الياس‌ شاهى‌ براي‌ خوشايند بنگاليها، ارزش‌ بيشتري‌ براي‌ زبان‌ بنگالى‌ قائل‌ شدند و نويسندگان‌ آن‌ را ارج‌ نهادند و نخستين‌ بار سبك‌ ريخته‌ در ادبيات‌ بنگالى‌ توسط صوفى‌چِشتى‌ نور قطب‌ِ عالم‌ شكل‌ گرفت‌، چنانكه‌ مصرعى‌ به‌ فارسى‌ و مصرع‌ ديگر به‌ بنگالى‌ سروده‌ مى‌شد. شاه‌ محمد صغير كتاب‌ يوسف‌ و زليخا را به‌ زبان‌ بنگالى‌ به‌ نظم‌ درآورد. شاعر مشهور بنگالى‌ مالادْهارْباسو كتاب‌ كريشنابيجاي‌ را در دورة بارْبِك‌ شاه‌ نگاشت‌ و از جانب‌ او ملقب‌ به‌ گراج‌ خان‌ گرديد. حوادث‌ تاريخى‌ اسلام‌ نيز به‌ زبان‌ بنگالى‌ نوشته‌ شد، از جمله‌ زين‌الدين‌، شاعر دربار يوسف‌ شاه‌ كتاب‌ رسول‌ ويجى‌ (معراج‌ پيامبر) را تحرير كرد (سليم‌، 105- 108؛ قدوسى‌، 353-354، 385- 386؛ احمد، 157- 158؛ خان‌، 181 ,179 ؛ I/1168ا36-37ٹ¤‘ , 2 ؛ EIلاو، 107 -106 ؛ نورالحسن‌، .(1154
پادشاهان‌ الياس‌ شاهى‌ به‌ آبادانى‌ و ايجاد بناهاي‌ جديد علاقه‌مند بودند. آثار بسياري‌ از اين‌ دوره‌ بر جاي‌ مانده‌ است‌ كه‌ آميزه‌اي‌ از معماري‌ بنگالى‌، ايرانى‌ و آثار پادشاهان‌ دهلى‌ است‌. مسجد آدينه‌ از برجسته‌ترين‌ آثار باقى‌ مانده‌ است‌ كه‌ در دورة سلطان‌ سكندر اول‌ درپاندوا بنا گرديد و از مهم‌ترين‌ مساجد هند به‌ شمار مى‌آيد. همچنين‌ دروازه‌هاي‌ زيبايى‌ از اين‌ دوره‌ برجاي‌ مانده‌ است‌. از ديگر آثار اين‌ دوره‌، مقبرة نور قطب‌ عالم‌، و مسجد سات‌ گنبذ1 را مى‌توان‌ نام‌ برد (فرگسن‌، ؛ II/257-261 سركار، 55 -54 ؛ براون‌، 35-41 ,34 ؛ ايرانيكا، ؛ IV/139 VIII/25 .(EWA,
صوفيان‌ نقش‌ مهمى‌ در گسترش‌ فرهنگ‌ اسلامى‌ در بنگال‌ داشتند و در دورة الياس‌ شاهيان‌ از جايگاه‌ ويژه‌اي‌ برخوردار بودند؛ چنانكه‌ شمس‌الدين‌ الياس‌ شاه‌ از علاقه‌مندان‌ شيخ‌ اخى‌ سراج‌ و شيخ‌ راجا بيابانى‌ بود و نورقطب‌ عالم‌ از رهبران‌ چِشتيه‌ نزد غياث‌الدين‌ اعظم‌ شاه‌ از احترام‌ خاصى‌ برخوردار بود و شاه‌ ابراهيم‌ دانشمند مورد احترام‌ فتح‌شاه‌ بود و شاه‌ محسن‌ اوليا مورد توجه‌ سكندرشاه‌ قرار داشت‌ (رضوي‌، 257-258 ؛ I/238-239, سركار، 77 -76 ؛ سليم‌، 97- 98؛ خان‌، 167 ؛ قدوسى‌، 63، 187، 347، 385- 388).
الياس‌ شاهيان‌ با هندوان‌ كه‌ قشر بزرگى‌ از ساكنان‌ بنگال‌ را تشكيل‌ مى‌دادند، روابط خوبى‌داشتند. برخى‌ازهندوان‌ دراين‌دوره‌ به‌مقامهاي‌ حكومتى‌ دست‌ يافتند و نيروهاي‌ كماندار پيادة ارتش‌ الياس‌ شاهيان‌ از هندوان‌ بود (رضوي‌، ؛ I/238 خان‌، 172 -171 ؛ سركار، 38 -36 ؛ اكرام‌، .(128
مآخذ: احمد، عزيز، تاريخ‌ تفكر اسلامى‌ در هند، ترجمة نقى‌ لطفى‌ و محمد جعفر ياحقى‌، تهران‌، 1367ش‌؛ سليم‌، غلامحسين‌، رياض‌ السلاطين‌، به‌ كوشش‌ عبدالحق‌ عابد، كلكته‌، 1890م‌؛ سيهرندي‌، يحيى‌، تاريخ‌ مبارك‌ شاهى‌، به‌ كوشش‌ محمد هدايت‌ حسين‌، كلكته‌، 1931م‌؛ فرشته‌، محمدقاسم‌، تاريخ‌، لكهنو، 1864م‌؛ قدوسى‌، اعجازالحق‌، تذكرة صوفيائى‌ بنگال‌، لاهور، 1965م‌؛ نظام‌الدين‌ احمد، طبقات‌ اكبري‌، به‌ كوشش‌ محمد هدايت‌ حسين‌، كلكته‌، 1927م‌؛ نيز:
, P., Indian Architecture, Bombay, 1956; EI 2 ; EWA; Fergusson, J., History of Indian and Eastern Architecture, London, 1910; Haig, W., X The Kingdom of Bengal n , The Cambridge History of India, New Delhi, 1987, vol. III; Ikram, S. M., History of Muslim Civilisation in India and Pakistan, Lahore, 1982; Iranica; Khan, M. S., X Impact of Islam on Medieval Bengal n , Islamic Culture, Hyderabad, 1985, vol. LIX; Law , N. N., Promotion of Learning in India, Varanasi, 1985; Majumdar, R. C., An Advanced History of India, London, 1958; Nurulhassan, K., X Bengal n , A Comprehensive History of India, New Delhi, 1982, vol. V; Rajgor, D., Standard Catalogue of Sultanate Coins of India, Bombay, 1991; Rizvi, A. A., A History of Sufism in India, New Delhi, 1984; Sarkar, J. N., Hindu-Muslim Relations in Bengal, Delhi, 1958.
مجيد سميعى‌

 

نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 10  صفحه : 3898
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست