responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 10  صفحه : 3884
الوند كوه‌
جلد: 10
     
شماره مقاله:3884




اَلْوَنْد، رشته‌ كوهى‌ در غرب‌ ايران‌ (استان‌ همدان‌). اين‌ نام‌ در منابع‌ ايرانى‌ اسلامى‌ معمولاً به‌ صورت‌ اَرْوَند (ابن‌ فقيه‌، 220؛ مجمل‌ التواريخ‌...، 81؛ ياقوت‌، 1/225؛ قزوينى‌، 342؛ حمدالله‌، 72؛ پورداود، 2/327) آمده‌ است‌؛ ضمناً آن‌ را به‌ شكل‌ آلوند ( برهان‌...، 1/58)، اراوند (همان‌، 1/96) و اونيران‌ (پردولاماز، 75) نيز نوشته‌اند. اين‌ نام‌ در فارسى‌ ميانه‌ به‌ صورت‌ اَلْوِند (نك: معين‌، 5/174)، و صورت‌ كهن‌تر آن‌ در اوستا به‌ شكل‌ اَئورْوَنت‌ آمده‌ است‌ ( يشتها، 2/327) كه‌ به‌ معنى‌ تند و تيز و دلير و پهلوان‌ است‌ (پورداود، همانجا). البته‌ معانى‌ ديگري‌ نيز براي‌ اروند (الوند) ذكر كرده‌اند كه‌ از آن‌ جمله‌ است‌: حسرت‌ و آرزو، فرّ و شكوه‌ و زيبايى‌ و تجربه‌ و آزمون‌ ( برهان‌، 1/111). يونانيان‌ الوند را اُرُنت‌ (اُرُنتِس‌) مى‌خواندند (ديودُروس‌، ؛ I/395 پاولى‌، )؛ XXXV/1164 هر چند اين‌ نام‌ را به‌ زاگرس‌ نيز داده‌اند (همان‌، .(XXXV/1160
الوند در زبان‌ كهن‌ ارمنى‌ به‌ عنوان‌ نام‌ اشخاص‌ و به‌ صورت‌ اِروَند و آروَند باقى‌ مانده‌ است‌؛ در ضمن‌ احتمال‌ داده‌اند «كوههاي‌ سپيد» سنگ‌ نبشته‌هاي‌ [بيستون‌] و «كوههاي‌ سَرْوكوهى‌» افسانة گيلگمش‌ همان‌ الوند كوه‌ باشد I/426) , 2 .(EI
الوند كوه‌ متشكل‌ از توده‌اي‌ گرانيتى‌ (سنگ‌ خارا) است‌ كه‌ بر خلاف‌ آنچه‌ پنداشته‌اند، همانند دماوند يا سبلان‌، قله‌اي‌ منفرد نيست‌، بلكه‌ توده‌اي‌ خروجى‌ مركب‌ از چند قله‌ است‌ (مرگان‌، 2/122؛ كيهان‌، 2/379)؛ در اوستا الوند داراي‌ 8 قله‌ است‌ ( يشتها، همانجا). اين‌ رشته‌ كوه‌ حد فاصل‌ تشكيلات‌ رسوبى‌ ايران‌ مركزي‌ و سازندهاي‌ چين‌ خوردة زاگرس‌ به‌ شمار مى‌آيد (كيهان‌، همانجا؛ اهلرس‌، كه‌ طول‌ تودة اصلى‌ آن‌ (از همدان‌ تا تويسركان‌) حدود 40 كم است‌ و عرض‌ آن‌ به‌ 10 كم مى‌رسد (درويش‌ زاده‌، 585). گسترش‌ الوند در جهت‌ شمال‌ باختري‌ - جنوب‌ خاوري‌ است‌ ( فرهنگ‌...، 5/21). اين‌ رشته‌ از شمال‌ باختري‌ به‌ واسطة عوارض‌ كم‌ ارتفاع‌ به‌ بلنديهاي‌ پنجه‌ على‌ و از سوي‌ ديگر به‌ كوههاي‌ مكري‌ مى‌پيوندد و از ديگر سو به‌ سمت‌ ملاير پيش‌ مى‌رود (زائري‌، 1/22-23). سن‌ تودة الوند را 64 تا 70 ميليون‌ سال‌ و متعلق‌ به‌ پالئوسن‌ زيرين‌ دانسته‌اند. فرايند شكل‌گيري‌ آن‌ با تفريق‌ تودة اصلى‌ و هضم‌ سنگهاي‌ پيرامونى‌ همراه‌ بوده‌، و از اين‌ توده‌هاي‌ اصلى‌ نفوذي‌ رگه‌هاي‌ پگماتيت‌، كوارتز و گابرو - ديوريت‌ منتزع‌ شده‌ است‌ (درويش‌ زاده‌، همانجا).
معروف‌ترين‌ گردنه‌هاي‌ الوند كوه‌ شامل‌ گردنة اسدآباد (196 ،2متر) در شمال‌ باختري‌، و گردنة زاغه‌ (952 ،1متر) در جنوب‌ خاوري‌ اين‌ رشته‌ كوه‌ است‌ ( فرهنگ‌، همانجا). ارتفاع‌ رشته‌ كوه‌ الوند را ظاهراً با توجه‌ به‌ بلندي‌ قلة خاصى‌ از آن‌ به‌ تفاوت‌ و با ارقام‌ گوناگونى‌ ياد كرده‌اند (نك: سايكس‌، ؛ I/120 40 ؛ WNGD, اُرسل‌، 233؛ كيهان‌، 1/59؛ 2 ، EIهمانجا؛ مفخم‌، 8). بلندترين‌ قلة الوند 580 ،3متر ارتفاع‌ دارد و ديگر قله‌هاي‌ مهم‌ و بلند آن‌ عبارتند از كوه‌ فخرآباد (370 ،3متر)، گاوبر (گوبر = جوبر) (395 ،3متر) و سرخ‌ بُلاغ‌ (730 ،2متر) (نقشة عمليات‌...). قله‌هاي‌ الوند كوه‌ در بيشتر ماههاي‌ سال‌ پوشيده‌ از برف‌ است‌ (اشپيگل‌، ؛ I/104-105 فلاندن‌، 187). حمدالله‌ مستوفى‌ در 740ق‌ نوشته‌ است‌: «هرگز قلة آن‌ از برف‌ خالى‌ نبوده‌ است‌» (ص‌ 191؛ نيز نك: اعتماد السلطنه‌، 53؛ چريكف‌، 88). اگرچه‌ هستة اصلى‌ الوند گرانيتى‌ است‌، اما منابع‌ سنگ‌ ارزشمند از جمله‌ كوارتزيت‌ (دُرّ كوهى‌) (كيهان‌، 1/24) و مرمر به‌ رنگهاي‌ مختلف‌ (مرگان‌، 2/126) در آن‌ يافت‌ مى‌شود. سنگهاي‌ مورد استفاده‌ در معبد آناهيتا (كنگاور) در گذشته‌ (همانجا)، و سنگهاي‌ آرامگاه‌ بوعلى‌ سينا (همدان‌) در دورة معاصر ( جغرافيا...، 1) از اين‌ كوه‌ به‌ دست‌ آمده‌ است‌.
رشته‌كوه‌الوند به‌واسطة موقعيت‌خود، ابرهاي‌باران‌زاي‌ مديترانه‌اي‌ را دريافت‌ داشته‌، ضمن‌ برخورداري‌ از بارش‌ نسبتاً زياد، ذخيرة برف‌ قابل‌ توجهى‌ را كه‌ منشأ تغذية بسياري‌ از چشمه‌ها و رودهاست‌، فراهم‌ مى‌آورد (خزائل‌، 7؛ نيز نك: فلاندن‌، 183-184)؛ بدين‌ سان‌، سرچشمة بسياري‌ از رودخانه‌هاي‌ كوچك‌ و بزرگ‌ حوضة آبريز خليج‌ فارس‌ و ايران‌ مركزي‌، الوند كوه‌ است‌. از پيوند آبراهه‌هاي‌ دامنة شمالى‌، زرينه‌رود يا قراسو، و از گرد آمدن‌ آبهاي‌ دامنة جنوبى‌ و غربى‌، گاماسياب‌ (گاماساب‌) شكل‌ مى‌گيرد (كيهان‌، 1/73-76، 85، 2/380؛ مرگان‌، 2/125؛ نيز نك: حمدالله‌، 221). تقريباً تمامى‌ رودخانه‌هايى‌ كه‌ از الوند سرچشمه‌ مى‌گيرند، داراي‌ نظامى‌ فصلى‌ هستند و در مدتى‌ از سال‌ خشك‌ شده‌، يا به‌ حداقل‌ آبدهى‌ خود مى‌رسند ( جغرافيا، 5). از رودهاي‌ كوچك‌ و محلى‌ الوند مى‌توان‌ از عباس‌ آباد، ابرو، سيمين‌، خوشاب‌، دره‌ دهنان‌ و خرم‌ رود نام‌ برد (خزائل‌، 8 -10؛ نيز نك: جغرافيا، 6؛ ناصرالدين‌ شاه‌، 179). از گذشتة دور بندهايى‌ در دامنه‌هاي‌ الوند براي‌ جمع‌ آوري‌ و هدايت‌ آب‌ به‌ پايين‌ دست‌ ساخته‌ شده‌ بود كه‌ غالباً در گذر زمان‌ از ميان‌ رفته‌اند؛ بندهاي‌ قزل‌ حصار، دره‌ دهنان‌ و شراء از آن‌ جمله‌اند (خزائل‌، 8 - 9). علاوه‌ بر اين‌، در دامنه‌هاي‌ الوند چشمه‌هاي‌ فراوانى‌ نيز وجود دارد (مرگان‌، همانجا). نوشته‌اند كه‌ 12 هزار چشمه‌ از دامن‌ اين‌ كوه‌ بر مى‌آيد ( برهان‌، 1/160)؛ شيروانى‌ شمار چشمه‌هاي‌ الوند كوه‌ را 24 هزار و شمار رودخانه‌هاي‌ آن‌ را 42 نوشته‌ است‌ (ص‌ 709؛ نيز نك: حمدالله‌، 191). حمدالله‌ مستوفى‌ چشمه‌هاي‌ الوند كوه‌ را «مالا نهايت‌» مى‌خواند (همانجا). ابن‌ فقيه‌ (سدة 3ق‌) مى‌نويسد: در تمامى‌ كوههاي‌ جهان‌ آب‌ از دامنة كوه‌ بيرون‌ مى‌آيد، مگر در الوند كوه‌ كه‌ آب‌ در آن‌ از بالاترين‌ قسمتها سرازير مى‌شود (ص‌ 225). ظاهراً منظور ابن‌ فقيه‌ چشمة موسوم‌ به‌ حوض‌ نبى‌ (شاه‌ الوند) در 150 تا 200 متري‌ قلة الوند است‌ (نك: جهانپور، 52 -53). يوستى‌ اين‌ چشمه‌ را بر اساس‌ بندهش‌، وَرْ زِرين‌ مَند مى‌خواند (نك: شوارتس‌، 451 ، حاشية .(4
دامنه‌هاي‌ سنگى‌ و خشن‌ الوندكوه‌ عاري‌ از پوشش‌ گياهى‌ درختى‌ است‌ و تنها در طول‌ دره‌ها و مسيلها پوشش‌ گياهى‌ بوته‌اي‌ ديده‌ مى‌شود، به‌ گونه‌اي‌ كه‌ كف‌ دره‌ها معمولاً سرسبز است‌ (مرگان‌، همانجا؛ كيهان‌، 1/59، 2/380)؛ برخى‌ دامنه‌ها نيز مملو از گياهان‌ دارويى‌ است‌ («نامة پدر...»، 90؛ حكيم‌، 53؛ بروگش‌، 1/314). ظاهراً در گذشته‌ الوند كوه‌ داراي‌ پوشش‌ درختى‌ قابل‌ توجهى‌ بوده‌ است‌ كه‌ به‌ مرور زمان‌ از ميان‌ رفته‌ است‌ ( 2 ، EIهمانجا؛ اشپيگل‌، ؛ I/105 ايرانيكا، )؛ I/915 اين‌ پوشش‌ را از جنگلهاي‌ بلوط كم‌ تراكم‌ دانسته‌اند (همانجا). ياقوت‌ نيز در سدة 7ق‌، الوند كوه‌ را سرسبز و پوشيده‌ از گياهان‌ با طراوت‌ خوانده‌ است‌ (1/225). همچنين‌ نوشته‌اند چوب‌ حاصل‌ از درختان‌ الوند در بناهاي‌ هگمتانه‌ (اكباتان‌) به‌ كار رفته‌ است‌ (اشپيگل‌، همانجا).
موقعيت‌ ويژة الوند كوه‌ و استقرار در يكى‌ از مهم‌ترين‌ نقاط بر سر راه‌ باستانى‌ ايران‌ (كيهان‌، همانجا؛ دوبد، 273؛ چريكف‌، 85 -86) كه‌ ايران‌ مركزي‌ را به‌ بين‌ النهرين‌ متصل‌ مى‌ساخت‌ (سايكس‌، و همچنين‌ وجود منابع‌ كافى‌ آب‌ (نك: ياقوت‌، همانجا)، موجب‌ شكل‌گيري‌ سكونتگاههاي‌ بزرگ‌ و كوچك‌ در دامنه‌هاي‌ مختلف‌ و پيرامون‌ اين‌ رشته‌ كوه‌ شده‌ است‌ (نك: ايرانيكا، همانجا؛ بروگش‌، 2/325) كه‌ تمامى‌ آنها داراي‌ قدمت‌ و اهميت‌ تاريخى‌ بوده‌اند؛ از آن‌ جمله‌اند: همدان‌ كه‌ نهرها و جويبارهاي‌ الوند آن‌ را آبياري‌ مى‌كنند (همو، 1/299؛ نيز نك: اهلرس‌، 383 ؛ چريكف‌، 83؛ اشپيگل‌، و چنانكه‌ ديودروس‌ گزارش‌ مى‌دهد، آب‌ آن‌ با هزينه‌ و مشقت‌ فراوان‌ از الوند كوه‌ تأمين‌ مى‌شده‌ است‌ 397) )؛ I/395, همچنين‌ كنگاور، اسدآباد (مرگان‌، 2/125؛ نيز نك: حمدالله‌، 72؛ جكسن‌، 281)، توي‌ و سركان‌ (تويسركان‌ امروزي‌) (مرگان‌، همانجا؛ زهتابى‌، 691؛ نك: حمدالله‌، 73؛ كيهان‌، 2/392). راه‌ باستانى‌ ديگري‌ از طريق‌ الوند (درة عباس‌ آباد) همدان‌ را به‌ لرستان‌ و خوزستان‌ متصل‌ مى‌ساخته‌ است‌ (اعتمادالسلطنه‌، 53؛ مينورسكى‌، 130-131؛ نيز نك: بروگش‌، 1/312؛ چريكف‌، 61؛ فلاندن‌، 181؛ اوبن‌، 321).
الوند كوه‌ از گذشتة ناشناخته‌ محل‌ زيست‌ موقت‌ كوچندگانى‌ بوده‌ است‌ كه‌ دورة ييلاقى‌ خود را در آن‌ مى‌گذراندند. پولاك‌ عده‌اي‌ از كردها را ساكن‌آنجامعرفى‌مى‌كند(ص‌ 15).نويسندةناشناختة مجمل‌التواريخ‌ به‌ اقامت‌ تابستانى‌ خسرو پرويز در الوند كوه‌ در محلهايى‌ به‌ نام‌ «دكان‌ خسرو» و «خم‌ خسرو» اشاره‌ دارد (ص‌ 81). امروزه‌ مراتع‌ الوند كوه‌ محل‌ ييلاقى‌ دو طايفة تركاشوند و طايفة مستقل‌ جمور (جمهور) است‌. مطابق‌ آخرين‌ سرشماري‌ عشايري‌ كشور (1366ش‌)، جمعيت‌ اين‌ دو طايفه‌ كه‌ ييلاق‌ خود را در الوند مى‌گذرانند، به‌ ترتيب‌ 122 خانوار (745 نفر) و 16 خانوار (102 نفر) است‌ ( سرشماري‌...، 88)؛ در ضمن‌ خانوارهايى‌ از طايفة ترك‌ زبان‌ يارم‌ طاقلو نيز مدتى‌ را در الوند كوه‌ مى‌گذرانند ( ايرانيكا، همانجا). در دهه‌هاي‌ اخير، گسترش‌ زندگى‌ يكجانشينى‌ مبتنى‌ بر زراعت‌ به‌ ويژه‌ در عرصه‌هاي‌ دره‌اي‌ و دامنه‌اي‌ اين‌ رشته‌ كوه‌، موجب‌ از ميان‌ رفتن‌ اقتصاد مبتنى‌ بر دام‌ و كوچ‌ شده‌ است‌ (اهلرس‌، 381 .(262-263,
آثار برجاي‌ مانده‌ در الوند كوه‌ و اطراف‌ آن‌ نشان‌ از كهن‌ بودن‌ زندگى‌ و فعاليت‌ انسانى‌ در اين‌ ناحيه‌ دارد (اشپيگل‌، .(I/105 به‌ گزارش‌ مرگان‌ بين‌ ديوارهاي‌ شهر و پاي‌ الوند، زمينهاي‌ بسيار غنى‌ از لحاظ باستان‌ شناسى‌ وجود دارد كه‌ در زمان‌ قاجار آنها را در مقابل‌ دريافت‌ مبالغى‌ در اختيار «جويندگان‌ گنج‌» گذارده‌ بودند (2/135؛ نيز نك: ناصرالدين‌ شاه‌، 45). گذشته‌ از محل‌ گنج‌ نامه‌ (نك: دنبالة مقاله‌) كه‌ به‌ گمان‌ مرگان‌ سكونتگاهى‌ كهن‌ بوده‌ كه‌ از ميان‌ رفته‌ (2/138)، در دامنة جنوب‌ غربى‌ الوند در دره‌اي‌ به‌ نام‌ روي‌ دلاور محتملاً شهر نسبتاً پرجمعيتى‌ وجود داشته‌ است‌ كه‌ آثار و سكه‌هاي‌ دوره‌هاي‌ مختلف‌ در آن‌ يافت‌ شده‌ است‌. همچنين‌ در درة ولاسجرد(ولاشگرد) بقاياي‌ كاخ‌ يا معبدي‌ پارتى‌ و بقاياي‌ پايه‌ها و سر ستونهاي‌ آن‌ پيدا شده‌ است‌ (همو، 2/139)؛ همچنين‌ معبد آناهيتا در كنگاور نيز از همين‌ گونه‌ آثار برجاي‌ مانده‌ است‌ (همو، 2/125-126، 139-140).
نوشته‌اند كه‌ ابن‌ سينا مدتى‌ در اين‌ كوه‌ در جست‌ و جوي‌ گياهان‌ دارويى‌ به‌ سر برده‌ است‌ («نامة پدر»، 90). علاوه‌ بر اين‌، الوند كوه‌ به‌ واسطة موقعيت‌ طبيعى‌ و دفاعى‌ خود از ديرباز پناهگاه‌ افراد و گروههاي‌ مختلفى‌ بوده‌ است‌. در زمان‌ قدرت‌ گرفتن‌ سلطان‌ مسعود بن‌ محمد سلجوقى‌ (د 547ق‌)، برادرش‌ طغرل‌ چندي‌ در الوند تحصن‌ جست‌ (بنداري‌، 197)؛ همچنين‌ شاه‌ نعمت‌الله‌ ولى‌ در سدة 8ق‌ مدت‌ 80 روز در كوه‌ الوند به‌ عبادت‌ و رياضت‌ گذراند (سايكس‌، 178؛ نيز نك: ريچاردز، 185). فتحعلى‌ شاه‌ قاجار نيز به‌ هنگام‌ لشكركشى‌ به‌ بغداد (1237ق‌)، براي‌ مصون‌ ماندن‌ از بيماري‌ وبا، به‌ دامنة الوند كوه‌ پناه‌ برد (نفيسى‌، 2/37- 38؛ بامداد، 3/126) و عباس‌ ميرزا هم‌ مدت‌ 40 روز در آنجا به‌ مداوا مشغول‌ بود (مستوفى‌، 114- 115). پولاك‌ (1233- 1308ق‌/1818-1891م‌) خبر مى‌دهد كه‌ الوند زيرپاي‌ درويشانى‌ بوده‌ كه‌ به‌ گردآوري‌ گياهان‌ دارويى‌ مشغول‌ بوده‌اند (ص‌ 198).
بدين‌ سان‌ بى‌ سبب‌ نيست‌ كه‌ الوند نه‌ تنها در ادب‌ پارسى‌، بلكه‌ در باورهاي‌ مردمى‌ نيز پيوسته‌ جايگاه‌ ويژه‌اي‌ داشته‌ است‌ (نك: ياقوت‌، 1/225؛ اعتمادالسلطنه‌، 52؛ لغت‌ نامه‌...؛ شوارتس‌، .(451 الوند را در نظم‌ و نثر پارسى‌ در چكامه‌هايى‌ با عنوان‌ الونديه‌ (مثلاً نك: آزاد، 144- 146، نيز 141-143، 161-164) و نيز به‌ عنوان‌ نماد شكوه‌ و عظمت‌ و بلندي‌ (سعدي‌، 8، 183، 368، 630؛ شرف‌الدين‌، 381؛ آق‌سرايى‌، 258)، نماد پر آبى‌ (هدايت‌، 113؛ آنندراج‌، 1/413) و سرسبزي‌ و خرّمى‌ (نخجوانى‌، 73؛ اسناد...، 707) ستوده‌اند. الوند در شعر و ادب‌ عربى‌ نيز ستوده‌ شده‌ است‌ (نك: ابن‌ فقيه‌، 225-226، 242؛ ياقوت‌، 1/225- 227).
در درة جنوبى‌ الوند چشمه‌اي‌ از شكاف‌ صخره‌اي‌ گرانيتى‌ خارج‌ مى‌شود كه‌ آن‌ را در ميان‌ چشمه‌هاي‌ متعدد الوند بى‌نظير دانسته‌اند. مردم‌ محلى‌ معتقدند كه‌ منبع‌ آن‌ از بهشت‌ است‌ و به‌ همين‌ علت‌ آن‌ را بهشت‌ آب‌ مى‌نامند؛ آب‌ اين‌ چشمه‌ را شفا بخش‌ دانسته‌اند (ابن‌ فقيه‌، 220، 222-223؛ ياقوت‌، 1/225-226؛ اعتماد السلطنه‌، 53؛ جهانپور، 53). ابن‌ فقيه‌ مى‌نويسد: آب‌ اين‌ چشمه‌ در زمان‌ معينى‌ از سال‌ از شكاف‌ سنگى‌ جاري‌ مى‌شود (ص‌ 220؛ نيز نك: ياقوت‌، همانجا؛ حمدالله‌، 191). همچنين‌ گفته‌اند كه‌ آب‌ اين‌ چشمه‌ به‌ نسبت‌ شمار جمعيتى‌ كه‌ گرد آن‌ فراهم‌ مى‌آيند، افزايش‌ يا كاهش‌ مى‌يابد (قزوينى‌، 342)؛ حتى‌ شاعري‌ گفته‌ است‌ كه‌ از كف‌ درة الوند، دروازه‌اي‌ به‌ بهشت‌ باز مى‌شود (نك: شوارتس‌، همانجا، حاشية .(8 اينگونه‌ باورها دربارة چشمة شاه‌الوند (حوض‌ نبى‌) نيز وجود دارد (جهانپور، 52 -53).
در جنوب‌ غربى‌ همدان‌ در كوه‌ الوند، دو كتيبه‌ از عهد هخامنشى‌ به‌ خط ميخى‌ و به‌ 3 زبان‌ (بابلى‌، ايلامى‌ و فارسى‌ باستان‌) وجود دارد (پيرنيا، 2/1612-1614؛ مشكوتى‌، 298- 299؛ كيهان‌، 2/382؛ جكسن‌، 192-194). ظاهراً ابن‌ فقيه‌ نخستين‌ كسى‌ است‌ كه‌ به‌ اين‌ كتيبه‌ها اشاره‌ كرده‌ است‌ (ص‌ 243). اين‌ دو كتيبه‌ كه‌ به‌ گنج‌ نامه‌ معروفند، حدود 2 متر بلندي‌ دارند و درآن‌ از نام‌ و نسب‌ شاهان‌ هخامنشى‌ (داريوش‌ اول‌ و خشايارشا) و پرستش‌ اهورامزدا سخن‌ رفته‌ است‌ (مرگان‌، 2/137- 138؛ جكسن‌، مشكوتى‌، همانجاها). ناصرالدين‌ شاه‌ به‌ هنگام‌ بازديد خود از آنها (1287ق‌)، از وجود «قلعة خرابه‌اي‌» بالاي‌ كوه‌ و مشرف‌ به‌ كتيبه‌ها خبر مى‌دهد (ص‌ 44)؛ همو مى‌افزايد كه‌ در زمان‌ بازديدش‌ از الوند، عده‌اي‌ به‌ «طلاشويى‌» مشغول‌ بودند كه‌ «انواع‌ لوازم‌ طلا و نقره‌ و سكه‌هاي‌ متعددي‌» يافته‌ بودند (ص‌ 45).
از دورة اسلامى‌ بقعة امام‌زاده‌ كوه‌ يا امام‌زاده‌ محسن‌ در 14 كيلومتري‌ غرب‌ همدان‌ و در دامنة الوند بر جاي‌ مانده‌ است‌ كه‌ بناي‌ آن‌ شامل‌ ايوانى‌ بزرگ‌، شاه‌ نشين‌، دو گنبد آجري‌ و حرم‌ است‌ (مشكوتى‌، 301). اين‌ امام‌زاده‌ مورد احترام‌ خاص‌ روستاييان‌ و اهالى‌ همدان‌ است‌. كف‌ محوطة امام‌زاده‌ با قاليچه‌هاي‌ كوچكى‌ به‌ ابعاد 30ئ40 سانتى‌متر مفروش‌ شده‌ است‌ كه‌ روستاييان‌ پس‌ از برآورده‌ شدن‌ «مراد» خود بافته‌، و به‌ امام‌زاده‌ اهدا كرده‌اند (جهانپور، 54). تاريخ‌ صندوق‌ چوبى‌ و منبت‌ اين‌ امام‌زاده‌ 935ق‌ است‌، هر چند بناي‌ نخستين‌ ساختمان‌ امام‌زاده‌ را به‌ سدة 7ق‌ نسبت‌ مى‌دهند (مشكوتى‌، همانجا). در نزديكى‌ بهشت‌ آب‌، سنگى‌ تراش‌ خورده‌ و ناهمگون‌ با سنگهاي‌ ديگر هست‌ كه‌ گهوارة مريم‌ خوانده‌ مى‌شود و مورد احترام‌ اهالى‌ است‌. همچنين‌ يكى‌ از يخچالهاي‌ طبيعى‌ الوند كوه‌، يخچال‌ حضرت‌ صاحب‌ الزمان‌ (ع‌) خوانده‌ مى‌شود (جهانپور، 53). تخت‌ نادر صفة نسبتاً بزرگى‌ بر سر راه‌ قلة الوند است‌ و به‌ سبب‌ اقامت‌ نادر در اين‌ كوه‌ بدين‌ نام‌ خوانده‌ مى‌شود (همانجا؛ نيز نك: استرابادي‌، 207، 210). علاوه‌ بر اينها، در فاصلة بين‌ قلة الوند و گردنة معروف‌ تويسركان‌، بقاياي‌ قلعه‌اي‌ در بلندي‌ برجاست‌ كه‌ به‌ قز قلعه‌سى‌ (قلعة دختر) مشهور است‌. از مشاهدة بازماندة سردرها و پله‌ هاي‌ سنگى‌ تراش‌ خورده‌ و بزرگ‌ اين‌ قلعه‌ مى‌توان‌ بناي‌ آن‌ را به‌ دوران‌ باستان‌ نسبت‌ داد (جهانپور، 54).
مآخذ: آزاد همدانى‌، على‌ محمد، ديوان‌، به‌ كوشش‌ محمد آزاد، تهران‌، 1356ش‌؛ آق‌سرايى‌، محمود، مسامرة الاخبار و مسايرة الاخيار، به‌ كوشش‌ عثمان‌ توران‌، آنكارا، 1943م‌؛ آنندراج‌، محمدپادشاه‌، تهران‌، 1335ش‌؛ ابن‌ فقيه‌، احمد، مختصر كتاب‌ البلدان‌، ليدن‌، 1967م‌؛ اُرسل‌، ارنست‌، سفرنامه‌، ترجمة على‌ اصغر سعيدي‌، تهران‌، 1353ش‌؛ استرابادي‌، مهدي‌، جهانگشاي‌ نادري‌، به‌ كوشش‌ عبدالله‌ انوار، تهران‌، 1341ش‌؛ اسناد و مكاتبات‌ تاريخى‌ ايران‌، به‌ كوشش‌ عبدالحسين‌ نوايى‌، تهران‌، 1341ش‌؛ اعتمادالسلطنه‌، محمدحسن‌، مرآة البلدان‌، به‌ كوشش‌ عبدالحسين‌ نوايى‌ و هاشم‌ محدث‌، تهران‌، 1368ش‌؛ اوبن‌، اوژن‌، ايران‌ امروز، ترجمة على‌ اصغر سعيدي‌، تهران‌، 1362ش‌؛ بامداد، مهدي‌، شرح‌ حال‌ رجال‌ ايران‌، تهران‌، 1347-1353ش‌؛ بروگش‌، هاينريش‌، سفري‌ به‌ دربار سلطان‌ صاحبقران‌، ترجمة كردبچه‌، تهران‌، 1367ش‌؛ برهان‌ قاطع‌، محمدحسين‌ بن‌ خلف‌ تبريزي‌، به‌ كوشش‌ محمد معين‌، تهران‌، 1357ش‌؛ بنداري‌ اصفهانى‌، محمد، تاريخ‌ سلسلة سلجوقى‌، ترجمة محمدحسين‌ جليلى‌، تهران‌، بنياد فرهنگ‌ ايران‌؛ پردولاماز، «گزارش‌ سفر»، نامه‌هاي‌ شگفت‌ انگيز، ترجمة بهرام‌ فره‌وشى‌، تهران‌، 1370ش‌؛ پورداود، ابراهيم‌، ادبيات‌ مزديسنا، بمبئى‌، 1928م‌؛ پولاك‌، ياكوب‌ ادوارد، سفرنامه‌ ( ايران‌ و ايرانيان‌ )، ترجمة كيكاووس‌ جهانداري‌، تهران‌، 1361ش‌؛ پيرنيا، حسن‌، ايران‌ باستان‌، تهران‌، 1362ش‌؛ جغرافياي‌ استان‌ همدان‌، تهران‌، 1364ش‌؛ جكسن‌، ا. و. و.، سفرنامه‌ ( ايران‌ در گذشته‌ و حال‌ )، ترجمة منوچهر اميري‌ و فريدون‌ بدره‌اي‌، تهران‌، خوارزمى‌؛ جهانپور، على‌، «شاه‌ الوند»، هنر و مردم‌، تهران‌، 1354ش‌، شم 152؛ چريكف‌، سياحت‌نامه‌، ترجمة آبكار مسيحى‌، تهران‌، 1358ش‌؛ حكيم‌، محمدتقى‌، گنج‌ دانش‌ ( جغرافياي‌ تاريخى‌ شهرهاي‌ ايران‌ )، به‌ كوشش‌ محمدعلى‌ صوتى‌ و جمشيد كيانفر، تهران‌، 1366ش‌؛ حمدالله‌ مستوفى‌، نزهة القلوب‌، به‌ كوشش‌ گ‌. لسترنج‌، تهران‌، 1362ش‌؛ خزائل‌ كردستانى‌، رضا، جغرافياي‌ همدان‌، تهران‌، 1323ش‌؛ درويش‌ زاده‌، على‌، زمين‌ شناسى‌ ايران‌، تهران‌، 1370ش‌؛ دوبد، سفرنامة لرستان‌ و خوزستان‌، ترجمة محمدحسين‌ آريا، تهران‌، علمى‌ و فرهنگى‌؛ ريچاردز، فرد، سفرنامه‌، ترجمة مهين‌ دخت‌ صبا، تهران‌، 1343ش‌؛ زائري‌، ماشاءالله‌، فرهنگ‌ جغرافيايى‌ كوههاي‌ ايران‌، تهران‌، 1357ش‌؛ زهتابى‌، محمدرضا، ايران‌ زمين‌، تهران‌، 1348ش‌؛ سايكس‌، پرسى‌، سفرنامه‌ يا ده‌ هزار ميل‌ در ايران‌، ترجمة حسين‌ سعادت‌نوري‌، تهران‌، 1363ش‌؛ سرشماري‌ اجتماعى‌ - اقتصادي‌ عشاير كوچنده‌ (1366ش‌)، جمعيت‌عشايري‌دهستانها، كل‌كشور، مركزآمارايران‌، تهران‌،1368ش‌؛ سعدي‌، ديوان‌، تهران‌، 1345ش‌؛ شرف‌ الدين‌ على‌ يزدي‌، ظفرنامه‌، به‌ كوشش‌ عصام‌ الدين‌ ارونبايوف‌، تاشكند، 1972م‌؛ شيروانى‌، زين‌ العابدين‌، رياض‌ السياحه‌، به‌ كوشش‌ اصغر حامد ربانى‌، تهران‌، 1339ش‌؛ فرهنگ‌ جغرافيايى‌ ايران‌ (آباديها)، استان‌ پنجم‌ كردستان‌، دايرة جغرافيايى‌ ستاد ارتش‌، تهران‌، 1331ش‌؛ فلاندن‌، اوژن‌، سفرنامه‌ به‌ ايران‌، ترجمة حسين‌ نورصادقى‌، تهران‌، اشراقى‌؛ قزوينى‌، زكريا، آثار البلاد و اخبار العباد، بيروت‌، 1404ق‌/1984م‌؛ كيهان‌، مسعود، جغرافياي‌ مفصل‌ ايران‌، تهران‌، 1310- 1311ش‌؛ لغت‌ نامة دهخدا؛ مجمل‌ التواريخ‌ و القصص‌، به‌ كوشش‌ محمدتقى‌ بهار، تهران‌، 1318ش‌؛ مرگان‌، ژاك‌، ايران‌، مطالعات‌ جغرافيايى‌، ترجمة كاظم‌ وديعى‌، تبريز، 1339ش‌؛ مستوفى‌ انصاري‌، مسعود، «تاريخ‌ زندگى‌ عباس‌ ميرزا نايب‌ السلطنه‌»، سفرنامة خسرو ميرزا، به‌ كوشش‌ محمد گلبن‌، تهران‌، 1349ش‌؛ مشكوتى‌، نصرت‌ الله‌، فهرست‌ بناهاي‌ تاريخى‌ و اماكن‌ باستانى‌ ايران‌، تهران‌، 1349ش‌؛ معين‌، محمد، فرهنگ‌ فارسى‌، تهران‌، 1356ش‌؛ مفخم‌ پايان‌، لطف‌ الله‌، فرهنگ‌ كوههاي‌ ايران‌، تهران‌، 1352ش‌؛ مينورسكى‌، و.، تعليقات‌ بر سفرنامة ابودلف‌ در ايران‌، ترجمة ابوالفضل‌ طباطبايى‌، تهران‌، 1342ش‌؛ ناصرالدين‌ شاه‌ قاجار، سفرنامة عتبات‌، به‌ كوشش‌ ايرج‌ افشار، تهران‌، 1363ش‌؛ «نامة پدر روحانى‌ ه. ب‌.»، نامه‌هاي‌ شگفت‌ انگيز، ترجمة بهرام‌فره‌وشى‌، تهران‌،1370ش‌؛ نخجوانى‌،محمد، صحاح‌الفرس‌، به‌كوشش‌ عبدالعلى‌ طاعتى‌، تهران‌، 1355ش‌؛ نفيسى‌، سعيد، تاريخ‌ اجتماعى‌ و سياسى‌ ايران‌، تهران‌، 1362ش‌؛ نقشة عمليات‌ مشترك‌ (همدان‌)، سازمان‌ جغرافيايى‌ كشور، تهران‌، 1351ش‌، گ‌ ؛ BI39-5 هدايت‌، رضاقلى‌، فرهنگ‌ انجمن‌ آراي‌ ناصري‌، تهران‌، اسلاميه‌؛ ياقوت‌، بلدان‌؛ يشتها، ترجمة پورداود، بمبئى‌، 1928م‌؛ نيز:
Diodorus of Sicily, Bibliotheca historica, tr. C.H., Oldfather, London, 1968; Ehlers, E., Iran, Grundz O ge einer geographischen Landes- kunde, Darmstadt, 1980; EI 2 ; Iranica; Pauly; Schwarz, P., Iran im Mittelalter, Hildesheim, 1969; Spiegel, F. R., Er ? nische Alter- thumskunde, Leipzig, 1871; Sykes, P., A History of Persia, London, 1930; WNGD.
عباس‌ سعيدي‌
 

نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 10  صفحه : 3884
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست