اَلْش، شهري كوچك و كهن در شرق اندلس، در 20 كيلومتري جنوب غربى لقنت (آليكانته1). اين شهر امروزه به نام قديم آن الچه2 خوانده مىشود. اين نام در منابع به صورت آلش (ابوعبيد، 2/892) و الس (ضبى، 277) نيز آمده است. پيشينة اين شهر به دورة روميان مىرسد (عنان، الا¸ثار...، 151). براساس تقسيم اداري منسوب به قسطنطين (كنستانتين)، الش از شهرهاي 20 گانة بخش چهارم اندلس كه مركز آن طليطله بود، به شمار مىآمد (ابوعبيد، همانجا)، ولى در دورة اسلامى از توابع كورة تدمير به شمار آمد (ابن دلايى، 8، 10؛ ادريسى، 2/538؛ قس: ابن ابار، 304). پس از نخستين فتوحات مسلمانان، در صلح نامهاي كه در 94ق ميان عبدالعزيز بن موسى والى اندلس با حاكم ولايت تدمير منعقد شد، الش از شهرهاي مورد مصالحه بود (ابن دلايى، 4- 5؛ حميري، 462). پس از آن به تدريج تيرهاي از مهاجران عرب شمال (مضر) در الش و پيرامون آن مسكن گزيدند (ابن حزم، 240) و بعدها شهر از مراكز علمى شرق اندلس گرديد و از آنجا عالمان و محدثانى برخاستند كه نام آنان در كتابهاي تراجم ديده مىشود (نك: سلفى، 108؛ ضبى، همانجا؛ ابن ابار، 68؛ ابن سعيد، 2/273). بنابر وصفى كه ادريسى (2/557) از الش به دست داده، اين شهر در زمينى هموار قرار داشته، و شاخهاي كه از رود مجاور آن (اكنون: وينالاپو3، نك: منشعب مىشده، پس از عبور از بارو به درون شهر راه مىيافته، و در ميان حمام شهر، بازار و كوچهها جاري مىشده است؛ ولى از آنجا كه آب اين رود شور بوده، آب آشاميدنى مردم از آب باران تأمين مىشده است (ادريسى، همانجا؛ حميري، 30). جالب توجه اينكه در جايى موسوم به الكاستليار4 حوضچة بزرگى باقى مانده كه گفته مىشود به وسيلة مسلمانان براي مهار آبهاي بارانى اين منطقه ساخته شده است. افزون بر اين، مسلمانان با انشعاب چشمههايى از آب رودخانه، شبكة آبياري منظمى را پديد آورده بودند (نك: ، EUE همانجا). الش از ديرباز به داشتن برخى فرآوردهها كه به ساير شهرها حمل مىشده، شهرت داشته است. محصول كشمش آن از ديگر جاها برتر بود و فرشهاي فاخر و كمنظيري در آنجا مىبافتهاند. همچنين از ميان شهرهاي اندلس تنها در الش نخل نيكو پرورش مىيافته است (ياقوت، 1/350؛ قزوينى، 502). امروزه نيز نخلستانهاي انبوه و وسيع از همه طرف شهر را در برگرفته، و الش را به صورت ييلاق زيبايى در آورده است (عنان، حاشيه، 1/557). از آثار مهم دورة اسلامى كه اينك در الش بر جاي مانده، برج قلهره است كه بر دروازة قديم الش برپاست. ديگر بنايى است به نام القصر كه از قلعههاي باروي قديم شهر است و پادشاهان اسپانيا آن را به مقر شاهى تبديل كردهاند. اين بنا چنانكه از نام عربى آن پيداست، ظاهراً پيش از اين تغيير، در اصل اندلسى بوده است (همو، الا¸ثار، همانجا). همچنين گفته مىشود كه در الش مسجدي بوده كه نماز جمعه در آنجا برپا مىشده است (مراكشى، 4/72). الش در پى برافتادن سلطة موحدون و سقوط پياپى شهرهاي شرق اندلس، طى حملهاي كه از سوي مسيحيان براي فتح مرسيه صورت گرفت (664ق/1266م)، به دست آنان افتاد (عنان، عصر...، 2/463). مآخذ: ابن ابار، محمد، المعجم، به كوشش ف. كودرا، مادريد، 1885م؛ ابن حزم، على، جمهرة انساب العرب، بيروت، 1403ق/1983م؛ ابن دلايى، احمد، ترصيع الاخبار، به كوشش عبدالعزيز اهوانى، مادريد، 1965م؛ ابن سعيد مغربى، على، المغرب فى حلى المغرب، به كوشش شوقى ضيف، قاهره، 1955م؛ ابوعبيد بكري، عبدالله، المسالك و الممالك، به كوشش وان لِون و ا. فره، تونس، 1992م؛ ادريسى، محمد، نزهة المشتاق، بيروت، 1409ق/1989م؛ حميري، محمد، الروض المعطار، به كوشش احسان عباس، بيروت، 1980م؛ سلفى، احمد، اخبار و تراجم اندلسية، به كوشش احسان عباس، بيروت، 1405ق/1985م؛ ضبى، احمد، بغية الملتمس، به كوشش ف. كودرا، مادريد، 1884م؛ عنان، محمد عبدالله، الا¸ثار الاندلسية الباقية فى اسبانيا و البرتغال، قاهره، 1381ق/1961م؛ همو، حاشيه بر الاحاطة فى اخبار غرناطة ابن خطيب، قاهره، 1375ق/1955م؛ همو، عصر المرابطين و الموحدين فى المغرب والاندلس، قاهره، 1384ق/1964م؛ قزوينى، زكريا، آثار البلاد، بيروت، 1404ق/1984م؛ مراكشى، محمد، الذيل و التكملة لكتابى الموصول و الصلة، به كوشش احسان عباس، بيروت، 1964م؛ ياقوت، بلدان؛ نيز: EUE. محمدرضا ناجى