responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 10  صفحه : 3842
الجاء
جلد: 10
     
شماره مقاله:3842

اِلجاء، يا تلجئه‌، اصطلاحى‌ به‌ معنى‌ نوعى‌ واگذاري‌ زمين‌. الجاء در لغت‌ از مادة لَجَأَ به‌ معناي‌ پناه‌ جستن‌، تكيه‌ و استناد كردن‌ و مدد طلبيدن‌، و نيز به‌ معناي‌ اختصاص‌ چيزي‌ به‌ كسى‌، يا واداشتن‌ كسى‌ به‌ انجام‌ دادن‌ كاري‌ به‌ اكراه‌ آمده‌ است‌ (ابن‌ منظور، ذيل‌ لجأ). مفهوم‌ اصطلاحى‌ الجاء و تلجئه‌ در زمين‌داري‌ و روابط زمين‌داران‌ متجلى‌ مى‌گردد. در واقع‌ اين‌ رسم‌ به‌ نوعى‌ اقطاع‌ استغلال‌ شباهت‌ داشت‌ و مى‌توان‌ آن‌را اقطاع‌ جعلى‌، يا ناخواسته‌اي‌ دانست‌ كه‌ در آن‌ كسى‌ براي‌ رهايى‌ از آزار و ستم‌ مأموران‌ دولتى‌ و دولتمردان‌ زمين‌ خود را به‌ شخصى‌ صاحب‌ نفوذ و قدرتمند واگذار مى‌كرد و از حمايت‌ او برخوردار مى‌گرديد و خود به‌ عنوان‌ مقطَع‌ بر همان‌ زمين‌ كار مى‌كرد (نك: ه د، اقطاع‌). اين‌ روش‌ مى‌توانست‌ از سوي‌ پناه‌ خواهنده‌، و هم‌ از سوي‌ پناه‌ دهنده‌ درخواست‌ و اجرا گردد (خوارزمى‌، 87).

پيشينة اين‌ شيوة زمين‌داري‌ به‌ پيش‌ از اسلام‌ بازمى‌گردد و در قلمرو ايران‌ و روم‌ شرقى‌ رايج‌ بوده‌ است‌ (لوكِگُر، 67 ؛ ضياءالحق‌، 155 به‌ بعد). در عصر اسلامى‌ از روزگار «فتوح‌»، رسم‌ الجاء ديده‌ مى‌شود و مى‌توان‌ حدس‌ زد كه‌ از ايران‌ و روم‌ به‌ ميان‌ عربها راه‌ يافته‌ است‌؛ مثلاً وقتى‌ مسلمانان‌ آذربايجان‌ را فتح‌ كردند، عشاير عرب‌ از شام‌ و عراق‌ به‌ آنجا سرازير شدند و بر اراضى‌ كشاورزي‌ غلبه‌ يافتند و بعضى‌ از اراضى‌ را نيز خريدند. آنگاه‌ خرده‌ مالكان‌ روستايى‌ براي‌ برخورداري‌ از حمايت‌ آنان‌، اراضى‌ روستاهاي‌ خود را به‌ الجاء ايشان‌ دادند و خود به‌ عنوان‌ كشتكاران‌ و زارعان‌ و زمين‌داران‌ جديد به‌ كار بر روي‌ همان‌ اراضى‌ پرداختند (بلاذري‌، 329). رسم‌ الجاء به‌ روزگار جور و ستم‌ حكام‌، و غالباً در پى‌ آشوبها و نابسامانيها بيشتر رواج‌ مى‌يافت‌ و زمين‌داران‌ كوچك‌ براي‌ فرار از فشارهاي‌ مالياتى‌ و اقتصادي‌ رقبة املاك‌ خود را به‌ مالكان‌ بزرگ‌ و متنفذ واگذار مى‌كردند. غالب‌ اشاراتى‌ كه‌ در منابع‌ به‌ الجاء اراضى‌ شده‌ است‌، نشان‌ مى‌دهد كه‌ زمين‌داران‌ براي‌ آنكه‌ از زياده‌ستانى‌ و طمع‌ كارگزاران‌ دولت‌ در امان‌ بمانند، تن‌ به‌ الجاء مى‌دادند (مثلاً نك: همو، 294، 311، 323).

اراضى‌ الجائى‌ به‌ سبب‌ نفوذ و اعتبار پناه‌ دهنده‌ يا حامى‌، از بعضى‌ مالياتها معاف‌ مى‌شد، ولى‌ خود مِلك‌ مى‌توانست‌ عملاً در دست‌ صاحبان‌ اصلى‌ بماند و حتى‌ آن‌ را مى‌فروختند و به‌ ارث‌ مى‌گذاشتند (مثلاً نك: اصطخري‌، 158). صاحبان‌ اصلى‌ املاك‌ الجائى‌، عُشر درآمد زمين‌ را به‌ حامى‌ مى‌دادند و اين‌ البته‌ غير از عشريه‌اي‌ بود كه‌ بايد به‌ بيت‌المال‌ مى‌پرداختند (بلاذري‌، 323؛ نيز نك: قدامه‌، 241).

مآخذ: ابن‌ منظور، لسان‌؛ اصطخري‌، ابراهيم‌، مسالك‌ الممالك‌، به‌ كوشش‌ دخويه‌، ليدن‌، 1927م‌؛ بلاذري‌، احمد، فتوح‌ البلدان‌، به‌ كوشش‌ دخويه‌، ليدن‌، 1865م‌؛ خوارزمى‌، محمد، مفاتيح‌ العلوم‌، به‌ كوشش‌ ابراهيم‌ ابياري‌، بيروت‌، دارالكتاب‌ العربى‌؛ قدامة بن‌ جعفر، «الخراج‌»، همراه‌ المسالك‌ و الممالك‌ ابن‌ خردادبه‌، ليدن‌، 1889م‌؛ نيز:

Lokkegaard, F., Islamic Taxation in the Classic Period, Copenhagen, 1950; Ziaul Haque, Landlord and Peasant in Early Islam, Islamabad, Islamic Research Institute.

صادق‌ سجادي‌

نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 10  صفحه : 3842
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست