آلْبانی، کشوری با نظام کمونیستی واقع در ساحل غربی شبه جزیرة بالکان، با 748‘28
کمـ 2 مساحت، و 86/2 میلیون نفر جمعیت (آمار، 1982م). نام رسمی آن جمهوری دموکراتیک
خلق آلبانی (به زبان آلبانیایی: اشکیپری ، اشکیپنیا ، اشکیپریا ، یعنی سرزمین عقاب)
است و از شمال و شرق با یوگسلاوی و از جنوب با یونان همسایه است. پایتخت آن، تیرانا
با تیرانه است.
وجه تسمیه: در لهجة گِگی (یکی از دو لهجة عمدة زبان آلبانیایی) قوم آلبانیایی، آرین
، آربنوئر و آربنش و سرزمین آنها آربنی نامیده میشود. این کلمات از ریشة آلب در
زبان ایلیریایی گرفته شده که صورت دیگری از آرب است. بیزانسیهایِ یونانی زبان شکل
آلبانویی را به کار میبردند (پاولی) و ترکان عثمانی این سرزمین را آرناوُطلُق
مینامیدند.
پستی و بلندی آب و هوا: دنبالة کوههای چین خوردة دیناری، در بخش شمالی خود
چشماندازی را به وجود آورده است که هم از نظر طبیعی و هم از لحاظ انسانی و فرهنگی،
ویژگیهای خاصی دارد (له مان، 274). با وجود آنکه دوسوم از خاک آلبانی کوهستانی است،
این کشور را میتوان از نظر طبیعی به 3 منطقة متفاوت تقسیم کرد: منطقة کوهستانی،
منطقة جلگهای و منطقة ساحلی. در شمال این کشور کوههای، منطقة جلگهای و منطقة
ساحلی. در شمال این کشور، کوههای الپی آلبانی با مونته نِگرو هم مرز است. جنس این
بلندیها آهکی است و به دوران سوم زمین شناسی مربوط میشود ٠نیف، 173). در این قسمت
درههای عمیقی وجود دارد که از نیروی آب جاری در آنها برای تولید برق استفاده
میشود (هوفمن، 23). این گونه درهها از نظر ارتباطی اهمیت ناچیزی دارند و بیشتر
مانع آمد و شد هستند (له مان، 274).
ارتفاعات آلبانی در بخشهای جنوبی کشور به تودههای سنگ آهک که تا خط ساحلی ادامه
مییابند، متصل میگردند ٠نیف، 149). کوههای شمالی و جنوبی، سرزمین جلگهای مرکزی
را در بر میگیرند. البته بخش ساحلی به صورت دماغهای به کوههای دیناری متصل میشود
که شهر اشکودر (اسکوتاری ) بر روی همین دماغه برپا شده است (له مان، 274٩. بخش
ساحلی البانی با چالههای باتلاقی، دلتاهای مردابی و موانع طبیعی ماسهای دارای
چشماندازی خاص است (هوفمن، 26).
آب و هوای آلبانی عمدتاً نیمه حارهای از نوع مدیترانهای با تابستانهای خشک و
کوتاه است (آمار جهانی، 56). با اینهمه، در قسمتهای کوهستانی شمال و شرق، آب و هوای
قارهای ـ یعنی زمستانهای سرد همراه با برف و بارش ـ تسلط دارد. آب و هوای قسمتهای
جلگهای داخلی و نوار ساحلی، مدیترانهای با تابستانهای گرم و خشک و زمستانهای
معتدل و پرباران است (نیف، 149).
گرمترین ماه سال در ایستگاه تیرانا ـ با 114 متر ارتفاع از سطح دریا ـ ژوئیة (تیر
ـ مرداد) با دمای متوسط ْ250 سانتیگراد است. سردترین ماه سال در این دستگاه ژانویه
(دی ـ بهمن) با دمای متوسط ْ7 سانتیگراد است. متوسط دمای سالانه، ْ16 سانتیگراد
است. مقدار بارش سالانه 189‘1 میلی متر است که تماماً در طول 110 روز فرو میریزد.
رطوبت نسبی هوا 67 ٪ است. علاوه بر این، حداکثر مطلق دما ْ42 سانتیگراد است. در
ژوئیه (تیر ـ مرداد) و حداقل آن ْ5/10ـ سانتیگراد در مارس (اسفند ـ فروردین) است
(آمار جهانی، 56).
44 ٪ خاک آلبانی از جنگل پوشیده شده است. این جنگلها در قسمتهای کوهستانی انبوه و
در قسمتهای جلگهای و برخی مناطق کوهستانی از تراکم کمتری برخوردارند. قسمتهای
زیادی از این جنگلها به منظور ایجاد زمینهای زراعی از میان رفتهاند (نیف، 138).
زمینهای ساحلی هم که زمانی باتلاقی بودهاند، به همین منظور خشک و آمادة زراعت
شدهاند، امّا از لحاظ ساختاری دارای ارزش زراعی زیادی نیستند (له مان، 274).
رودخانههای آلبانی از کوهها به ناحیة جلگهای مرکزی وارد شده، به دریای آدریاتیک
میریزند. مهمترین این رودخانهها عبارتند از درین ، مات ، ارژن ، اِشکومبین ،
سِمان و ویوزه . از دریاچههای آلبانی میتوان از اشکودر (اسکوتاری)، اوخرید ـ مرز
طبیعی آلبانی با یوگسلاوی ـ و همچنین دریاچه پرشپا ـ مرز این کشور با یونان و
یوگسلاوی ـ نام برد (همو، 275).
منابع معدنی: منابع معدنی در اروپای جنوب شرقی. به طور کلی بسیار پراکنده و از نظر
مقدار نسبتاً ناچیز است. در این میان، آلبانی دارای ذخایر زغال سنگ قهوهای و
لینیبت محدودی است. منابع نفت قابل توجه این کشور در لبة داخلی بخش جلگة ساحلی ـ
بین ولوره و الباشان ـ قرار دارد. منابع نفت و گاز آلبانی نیازهای داخلی را به
دشواری برمیآورد، امّا این کشور بعد از رومانی، تنها کشور اروپای جنوب شرقی است که
نفت صادر میکند. ذخایر قیر در حاشیة جنوبی منابع نفت قرار دارد که از دوران باستان
مورد بهره برداری بوده اس (هوفمن، 30). از منابع این کشور، سنگ مس و کرومیت است که
ذخایر آن چندان قابل توجه نیست (همو، 31).
ویژگیهای انسانی ـ اقتصادی:
الف ـ تاریخ سرزمین: حفاریهای انجام شده ـ بهویژه پس از جنگ جهانی دوم ـ بسیاری از
نکتههای مبهم در مورد سکونت باستانی در این سرزمین انسانی در این سرزمین را روشن
ساخته است. اولین نشانههای سکونت انسانی در این سرزمین به اواسط تا اواخر دورة
پارینه سنگی بز میگردد. گسترة جغرافیایی یافتههای این دوره که در خط ساحلی دریای
یونان و پای کوه دایْتی (در نزدیکی تیرانا در آلبانی مرکزی) است به 000‘100 تا
000‘10 ق م مربوط میگردد. (پولو، 1). کشفیات مربوط به دورة نوسنگی در این سرزمین
عبارتند از بقایای کلبهها، ظروف گلین مزیّن، ابزار سنگی و مانند آن (مربوط به محل
اقامت کاکران واقع در نوار ساحلی) که به حدود 000‘5 ق م باز میگردد. یافتههای
دورة نوسنگی در کامنیک (واقع در ناحیة کوهستانی کولونیه ) نسبت به این آثار،
ویژگیهای متفاوتی دارد. در این اقامتگاه کورههای مخصوص پختن سفال یافت شده است. به
طور کلی، مهمترین اقامتگاه پیش از تاریخ در سرزمین آلبانی، مالیک واقع در جلگة
کورچه است (همانجا).
از اولین ساکنان این سرزمین میتون از ایلیریاییها نام برد (پوندز، 50-51) که از
گروههای متعلق به قبایل هند و اروپایی بودند و در هزارة 2ق م برای اقامت از حوزة
دانو به منطقة بالکان آمدند (له مان، 257). آثار به دست آمده از تمدن این قوم، به
پیش از عصر برنز (پولو، 4-7) مربوط میشود. ایلیریاییها تنها مردمان غیریونانی
منطقه هستند که تا به امروز از نظر نژادی به صورتی نسبتاً خالص باقیماندهاند (له
مان، 257).
ورود یونانیها به این منطقه با گسترش شهرها همراه بوده است (پولو، 7 به بعد).
گرداگرد شهرهای این دوره، دیواری بود که خانهها و ساختمانهای اداری و اماکن عمومی
در درون آن جای داشت. این شهرها و مراکز مهم صنعت به شمار میرفتند (همو، 14-15) که
در سدههای نخستین میلادی، به سبب توسعة صنعت و تجارت، به رشد اقتصادی قابل توجهی
دست یافتند (همو، 21)، اما مناطق روستایی، در این دوره، ویژگیهای زراعی و شبانی خود
را حفظ کرده بودند (پوندز، 102). آلبانی به عنوان دروازة آدریاتیک، در تاریخ سیاسی
اروپای شرقی از اهمیتی خاص برخوردار بوده است. این سرزمین که از 167ق م به
امپراتوری روم تعلق داشت، پس از تقسیم این امپراتوری در 395م، به امپراتوری بیزانس
(روم شرقی) تعلق گرفت (هارمان، 359).
اولین کسی که از قوم آلبانیایی یاد کرده، میکائیل آتالبات ، مورخ بیزانسی سدة
5ق/11م است که از شرکت این قوم در شورش نظامی علیه قسطنطنیه در 434ق/1043م خبر
میدهد (پولو، 28). سرزمین آلبانی، بین سدههای 4-9ق/10-15م موضوع کشمکش میان
حاکمان بلغار، ژتا ، صِرب، اپیروس و ناپل بود. این کشمکشها باعث جابه جایی اقامتگاه
آلبانیاییها شد (هارمان، 360) و در طول سدههای میانه، از شمال به سوی غرب (آلبانی
جنوبی)، شرق (کوزووا ) و جنوب (به طرف یونان) پراکنده شدند (له مان، 275).
در 789ق/1387م ترکان عثمانی برای اولین آلبانی را تصرف کردند، اما به زودی مجبور به
ترک این سرزمین شدند (آرنولد، 127). در سدة 9ق/15م سلطان مراد دوم و سپس سلطان محمد
فاتح، 2 تن از سلاطین مقتدر عثمانی، تقریباً تمامی شبه جزیرة بالکان را به تصرف خود
درآوردند و آنگاه به سوی مجارستان هجوم بردند تا راهی به اروپای مرکزی بیابند.
عثمانیها از البانی به عنوان پایگاهی برای حمله به ایتالیا استفاده کردند و اولین
پایگاه نظامی خود در این سرزمین را در 818ق/1415م برپا داشتند (پولو، 62-63).
در مقابله با ترکان، قهرمان ملی آلبانی، گیرگی کاستریوتا (808-873ق/1405-1468م) یا
به نام اسلامی خود، اسکندربیگ، توانست برای اولینبار اقوام البانیایی را متحد سازد
(هارمان، 360). در ربیعالاول 848ق/ژوئن 1444م ارتش عثمانی به فرماندهی علیپاشا به
آلبانی حمله برد. اسکندربیگ با عقبنشینی تاکتیکی و کشاندن ارتش عثمانی به دشت
تورویول توانست شکست سختی به عثمانیها وارد آورد و از این طریق باعث تقویت روحیة
مبارزه همبستگی بیشتر در میان آلبانیاییها گردد (پول، 74، 73). اسکندربیگ تنها
رهبری بود که طی این دوره توانست از طریق یک جنگ چریکی در برابر عثمانیها از سرزمین
خود دفاع کند (گرونه باوم، 51). امپراتوری عثمانی در این دوره به سبب حملة تیمور به
آسیای صغیر دچار ضعف شده و توانایی لازم برای ادارة سرزمینهای زیر تصرف خود را از
دست داده بود و این موقعیت برای اسکندربیگ فرصت بسیار مناسبی بود تا به مبارزات
آلبانیاییها بر ضد این امپراتوری هرچه بیشتر دامن زند (کولز، 24). او توانست
قسمتهای پهناوری از ناحیة کوهستانی آلبانی را مدت 20 سال از تعرض ترکان مصون دارد
(ووسینیچ، 12). اسکندربیگ در 873ق/1468م پس از یک بیماری ناگهانی درگذشت (پولو،
84).
پس از مرگ اسکندربیگ، سرزمین آلبانی بار دیگر به دست ترکان عثمانی افتاد (هارمون،
360). البته برخی از شهرهای آلبانی تا مدتی در برابر تعرض ترکان مقاومت میکردند،
اما این مقاومت هیچگاه جنبة سراسری و سازمان یافتة پیشین را نیافت (آرنولد، 127).
به این ترتیب، تسلط ترکان تا حدود 1912م مانع از ایجاد حکومتی ملی در آلبانی شد (له
مان، 275). در ژانویة 1878م نیروهای صرب به منطقة کوزووا، مونته نگرو و اشکودر حمله
آوردند. بر اثر کشتار حاصل از این هجوم، دهها هزار نفر از مسلمانان آلبانی کشور خود
را ترک گفتند. در این هنگام، یونان نیز از فرصت استفاده کرد و به ولایت یانینا حمله
برد (پولو، 117).
آلبانیاییها در سدة 11ق/17م در بقای امپراتوری عثمانی نقشی تعیین کننده ایفا کردند
(کولز، 175-176) و حتی برخی از ایشان در دربار عثمانی وزیر اعظم شدند (همو،
179-180) اجلاس اتحادیة آلبانیاییها در 10 ژوئن 1878م در پریژرن ، 3 روز پیش از
تشکیل کنگرة برلین توسط نیروهای استعماری آن زمان، برپا شد. قدرتهای بزرگ در این
کنگره بر این امر که آلبانی بخشی از سرزمین عثمانی است، صحنه گذاردند (پولو،
118-119). به علت مباحث طرح شده توسط اتحادیة پریژرن در پایان 1880م خود را به
عنوان نمایندة حکومت موقت آلبانی اعلام داشت. در این هنگام عثمانی، پس از توافق با
یونان بر سر مسائل مرزی، بار دیگر به البانی حمله برد و کوششهای این اتحادیه در
دفاع از استقلال کشور به جایی نرسید (همو، 128). استقلال آلبانی پس از آغاز اولین
جنگ بالکان(1912م) اعلام شد (همو، 146) و اسماعیل کمالبیک به حکومت رسید، هرچند
حکومت کمال نیز دیری نپایید (همو، 155). قدرتهای بزرگ، پس مذاکرات لندن، در 1913 بر
سر ایجاد یک حکومت سلطنتی مستقل به نام آلبانی به توافق رسیدند (هارمان، 361)،
هرچند که شاه موردنظر ایشان ـ شاهزادة آلمانی ویلهلم وید ـ تا آغاز جنگ جهانی اول
قادر به اعمال قدرت خویش نشد (پولو، 157-163). بخش شمالی آلبانی تا پایان جنگ جهانی
اول در تصرف برخی قدرتهای متوسط آلبانی تا پایان جنگ جهانی اول در تصرف برخی
قدرتهای متوسط اروپایی و بخش جنوبی در تصرف ایتالیاییها باقی ماند (هارمان، 361).
با چشمپوشی اجباری ایتالیا از آلبانی در 1919 و خروج نیروهایش از این کشور در
1920م، آلبانی با توجه به مرزهای 1913م، استقلال خود را بازیافت. دولت انگلستان به
طمع دستیابی به منابع عظیم نفت آلبانی، عضویت این کشور در جامعة ملل را موکول به
اجازة حفاری شرکت نفت ایران و انگلیس در آلبانی کرد. این امر مورد پذیرش قرار گرفت
و دولت آلبانی در 1920م با پشتیبانی انگلستان در جامعة ملل پذیرفته شد (پولو، 182).
در اواخر 1921م احمد ژوگولی ، معروف به ژوگو، به عنوان نمایندة هیأت اعزامی از
منطقه ماتی برای شرکت در کنگرة لوشنیا وارد سیاست شد و در زمانی کوتاه مقامهای مهم
سیاسی کشور را به دست آورد. او در 1922م به کمک یوگسلاوی و زمینداران بزرگ کشور خود
قدرت را به دست گرفت و با از میان برداشتن رهبران مخالف، در 1925م اعلام جمهوری کرد
و سپس در 1928، با تغییر نظام حکومتی، خود را ژوگوی اول، پادشاه آلبانی خواند (همو،
205, 191-187). دولت ژوگو از 1926م در برابر کشمکشهای یوگسلاوی، یونان و ایتالیا
هرچه بیشتر به فاشیستهای ایتالیا نزدیک شد (هارمون، 361). پس از اشغال آلبانی توسط
نیروهای ایتالیا در 1939م (کالیستوف 2/771)، ژوگو و هوادارانش به یونان گریختند
(پولو، 220).
جنبشهای آزادی بخش آلبانی از 1943م در برابر نیروهای اشغالگر ایتالیا و سپس در
مقابل آلمان هیتلری شکل تازهای گرفتند (کالیستوف، 2/884) که از میان آنها «جبهة
آزادی بخش ملی» که در 1941م تشکیل یافته بود و عمدتاً زیر نفوذ «حزب کمونیست
آلبانی» قرار داشت، به عنوان نیروی سرنوشت ساز مطرح شد (پولو، 229 به بعد). پس از
خروج واحدهای ارتش آلمان در 1944م، انور خوجه دبیر اول حزب کمونیست (که از 1944 تا
1954م نخست وزیر آلبانی بود) پس از شکست مخالفان خود، در 1946م با اعلام الغای
پادشاهی ژوگو، آلبانی را به عنوان یک «جمهوری دموکراتیک خلق» اعلاک کرد (هارمان،
361) و دست به اصلاحات اجتماعی و ارضی زد (جهان معاصر، 386-387). از این زمان
آلبانی از کمکهای اقتصادی اتحاد شوروی برخوردار شد (پولو، 261 به بعد).
حزب کمونیست آلبانی که از 1948م «حزب کار آلبانی» خوانده شد (جهان معاصر، 387)، از
اواخر دهة 1950م هرچه بیشتر به اتحاد شوروی نزدیک شد (کول، 280). از 1960م این کشور
در میان کشورهای عضو پیمان ورشو، جایگاه ویژهای یافت (هارمان، 361) نزدیکی آلبانی
به اتحاد شوروی دیری نپایید و انور خوجه از حدود 1960م در کشمکشهای احزاب کمونیست
دو کشور شوروی و چین با سیاست خروشچف به مخالفت برخاست و در گردهمایی بخارست در
1960م و پس از آن در کنفرانس 1960م، مسکو، از حزب کمونیست چین حمایت کرد و بدین
ترتیب، روابط دو کشور آلبانی و اتحاد شوروی به تیرگی گرایید و از 1961م کاملاً قطع
شد. چند ماه پیش از این تاریخ، کمکهای اقتصادی فنی و فرهنگی شوروی به آلبانی متوقف
شده بود (پولو، 271-273).
در پی این حوادث، آلبانی در 1962م از «شورای همکاریهای متقابل اقتصادی» بلوک شرق که
خود یکی از اولین کشورهایی بود که به آن پیوسته بد، خارج شد (اطلس جهانی اقتصاد،
69؛ کول، 280). حکومت آلبانی، به تبعیت از انقلاب فرهنگی چین، در 1967م، تمامی
مساجد و کلیساها را بست (پولو، 280-282). در 1968م این کشور به عنوان اعتراض به
ورود نیروهای نظامی پیمان ورشو به چکسلواکی، از پیمان مذکور (که از 1955م عضو آن
بود) خارج شد. متعاقب آن انتقاد از سیاست شوروی را گستردهتر کرد و حملات جمهوری
خلق چین به هیأت حاکمة کشورهای امریکا و شوروی را با شدت بیشتری منعکس ساخت. پس از
مرگ مائوتسه تونگ و بروز دگرگونیهایی در سیاست حزب کمونیست چین، آلبانی روابط
صمیمانة خود با جمهوری خلق چین را به گونة پیشین حفظ نکرد. حزب حاکم آلبانی با
برداشتهای خاص خود از رفاه، مذهب، ازادی زنان، آموزش و پرورش، ادبیات و هنر، با
مسائل اجتماعی ـ اقتصادی فراوانی روبروست (پولو، 276-288).
ب ـ خصوصیات جمعیتی: حدود 98 ٪ از جمعیت کشور را آلبانیاییها تشکیل میدهند.
اقلیتها عبارتند از یونانیها، مقدونیها و اهالی مونته نِگرو که عمدتاً در نواحی
مرزی سکونت دارند (آمار جهانی، 56). جمعیت آلبانی از نظر نحوة پراکندگی پراکندگی
بسیار ناهمگون است: مراکز عمدة مسکونی در نواحی جلگهای مرکزی و بخشهای ساحلی کشور
قرار دارد. در بخشهای کوهستانی شمالی تنها زندگیِ مبتنی بر شبانی وجود دارد (له
مان، 275). در این نواحی، ایلیریاییها توانستهاند به صورت قومی دست نخورده باقی
بمانند. در بخشهای جنوبیتر این ناحیه مردیتها و سپس گِگها زندگی میکنند. باوجود
تسلط کمونیسم بر آلبانی، در این نواحی هنوز روابط مردم براساس مناسبات سنتی استوار
است (همانجا). این نواحی نسبت به سایر نواحی کشور از درآمد سرانة کمتری برخوردار
است (هوفمن، 182).
جمعیت آلبانی در آغاز دهة 1960م، 6/1 میلیون نفر بود (له مان، 275) که در 1982م به
86/2 میلیون نفر رسید. جمعیت نسبی این کشور باتوجه به آمار 1979م (59/2 میلیون نفر)
99 نفر در کمـ 2 بود. در این سال 35 ٪ جمعیت در شهرها زندگی میکردند و حدود 39 ٪
کمتر از 15 سال داشتند. رشد سالانة جمعیت آلبانی در 1970-1978م، 5/2 ٪ بود (آمار
جهانی، 56). این ضریب در 1971م، 8/2 ٪ بود که بالاترین میزان رشد سالانه در اروپا
را نشان میداد (هوفمن، 396٩. آلبانی برخلاف تمام کشورهای اروپایی شرقی دارای میزان
رشد طبیعی بالایی است (کول، 282). عمر متوسط در آلبانی 68 سال است. مصرف کالری در
این کشور 2624 واحد و مصرف سرانه پروتئین 1/76 گرم است. آلبانی دارای 228-1 میلیون
نفر (1982م) جمعیت شاغل است که 59 ٪ آن کشاورزند (آمار جهانی، 56). شهرهای مهم
آلبانی باتوجه به میزان جمعیت آنها (1979م) عبارتند از:
تیرانا یا تیرانه 700‘152 نفر
اسکوتاری یا اشکودِر 000‘65 نفر
دوراژو یا دورش 000‘66 نفر
والونا ، ولوره، ولونا یا ولونه 000‘61 نفر
کورچه ، کورچا یا کوریچا 000‘53 نفر
الباشان 000‘61 نفر
بِرات 000‘33 نفر
درآمد (تولید) ناخالص ملی آلبانی در 1979م برابر 240‘2 میلیون دلار ٠امریکا) بود که
میزان سالانة آن 540 دلار میشود (همانجا).
ج ـ زبان: زبان آلبانیاییها که 98 ٪ از جمعیت کشور با آن صُحبت میکنند، از نظر
زبان شناسی به عنوان شاخهای مستقل، به زبانهای هند و اروپایی تعلق دارد و به سبب
شباهتهای دستوری و نحوی با زبانهای همسایة خود یعنی رومانیایی، بلغاری و یونانی
جدید، به گروه زبانهای بالکان تعلق میگیرد. این زبان به 2 لهجه و 2 منطقة اصلی
گویش تقسیم میشود: لهجة گِگ در شمال و لهجة توسک در جنوب (هارمان، 357-358). خط
این کشور از 1908م به لاتین تغییر یافت. زبان رسمی کشور آلبانی از 1916م لهجة گِگ و
بعد از 1945م لهجة توسک بوده است (آمار جهانی، 56). علاوه بر جمعیت مقیم آلبانی،
مهاجرین آلبانیایی در کشورهای یوگسلاوی، یونان، رومانی، بلغارستان، ایتالیای جنوبی،
اوکراین و ترکیه ـ که عدهای از ایشان در زمان استیلای ترکان دست به مهاجرت زدهاند
(ووسینیچ، 61) ـ نیز به این زبان صحبت میکنند (هارمان، 357).
د ـ مذهب: اتحاد ملی در آلبانی پیوسته در طول زمان مانع از برخوردهای ناشی از
اختلافات مذهبی بوده است. از اینرو اسلام و مسیحیت سالها د کنار یکدیگر در میان
مردم رواج داشته است. با وجود کمبود اطلاعات میتوان گفت، انتشار اسلام در آلبانی
بدون هیچگونه تحمیل خارجی صورت گرفته و به تدریج، زیاد و از سوی مردم پذیرفته شده
است (آرنولد، 128-129).
ترکان عثمانی در دورة استیلای خود، بسیاری از مردم سرزمینهای آسیایی را به بالکان
انتقال دادند (ووسینیچ، 61)، ازجمله در زمان مقاومت اسکندربیگ گروههای ترکمن که از
آسیای صغیر آمده بودند در بخشهایی از آلبانی استقرار یافتند، که ضمن اختلاط با
جمعیت آلبانیایی، پایة اولیه جمعیت مسلمان این کشور را بنا نهادند (گرونه باوم،
55). از سوی دیگر بَکتاشیها که ظاهراً همراه سپاه سلطان مراد دوم و سلطان بایزید
برای تبلیغ اسلام در میان ترکان ساکن این کشور و نیز آلبانیاییها به این سرزمین
رفته بودند، در گسترش اسلام در آلبانی بیتأثیر نبودهاند (کینگزلی، 70-71). در سدة
9ق/15م ابتدا بزرگان آلبانی به اسلام روی آوردند، اما تودههای مردم همچنان ارتدکس
یونانی باقی ماندند (هارمان، 361). به نظر میرسد، پذیرش اسلام در آغاز بیشتر در
شهرهای بزرگ صورت گرفته باشد (آرنولد، 129).
اسلام در سدة 10ق/16م از نظر تعداد پیروان آن افزوده شد، تا جایی که اکثریت مسیحی
آلبانی در سدههای بعدی در اقلیت قرار گرفتند (همو، 129 به بعد).
از 1967م دولت آلبانی رسماً خود را دولتی غیرمذهبی اعلام کرد. در همین سال تمامی
مسجدها و کلیساها بسته شد و هرگونه فعالیت علنی مذهبی موقوف گردید. براساس حدسیات،
در آن زمان در آلبانی 2/1 میلیون نفر مسلمان، 000‘200 نفر مسیحی ارتدکس و 000‘100
نفر کاتولیک زندگی میکردند. به طور کلی میتوان گفت که 69 ٪ از جمعیت آلبانی
مسلمان هستند که از آن میان 54 ٪ اهل سنّتند. مطابق همین حدسیات 20 ٪ از جمعیت،
ارتدکس و بقیه کاتولیک رومی هستند ٠آمار جهانی، 56). بنابراین آلبانی تنها کشور
اروپائی است که اکثریت جمعیت آن مسلمان و غیرمسیحی است (له مان، 275).
هـ ـ فعالیت اقتصادی: آلبانی دارای اقتصادی دولتی و متمرکز است. پس از جدایی و دوری
از اتحاد شوروی در 1961م، آلبانی از جمهوری خلق چین کمکهای اقتصادی دریافت داشت.
مهمترین فعالیت اقتصادی آلبانی (از نظر تعداد شاغلین) کشاورزی است (هوفن، 161).
زمینهای زراعی آن ح 21 ٪ از کل سطح کشور یعنی 000‘615 هکتار است که از آن میان
000‘380 هکتار زیر کشت آبی قرار دارد (آمار جهانی، 56). در اوایل دهة 1960م،
زمینهای زراعی تنها 10 ٪ سطح کشور را در بر میگرفت، اما 90 ٪ جمعیت از طریق
کشاورزی زندگی میکردند (له مان، 275-276). با خشکاندن زمینهای باتلاقی و توسعة
شیوههای آبیاری، شرایط کشت در سالهای اخیر بهبود یافته است ٠هوفمن، 26). اطراف شهر
کورچه، از نظر بهره برداری زراعی، مهمترین ناحیة کشور به شمار میآید (له مان،
275). مهمترین کشتهای دائمی عبارتند از انگور و زیتون که 000‘135 هکتار زمین به آن
اختصاص دارد (آمار جهانی، 56). بیش از 85 ٪ زمینهای زراعی آلبانی به شکل مزارع
اشتراکی (کلخوز) اداره میشود (له مان، 276).
مقدار تولید سالانة محصولات کشاورزی در آلبانی (1982م) عبارت است از:
گندم 000‘530 تن ذرت 000‘270تن
تنباکو 000‘20 تن چغندر قند 000‘320تن
زیتون 000‘7 تن سیب زمینی 000‘120تن
پنبه 000‘8 تن انگور 000‘22 تن
پرتغال 000‘11 تن برنج 000‘17 تن
(آمار جهانی، 56)
20 ٪ زمینهای آلبانی مرتع، 43 ٪ جنگل و 14 ٪ انواع زمینهای غیر زراعی را شامل
میگردد. آلبانی در زمینة جنگلداری ضعیف است و دو سوم از درختان قطع شده به مصرف
تهیة زغال میرسد.
تعداد دام در 1979م عبارت بود از:
گوسفند 000‘170‘1رأس خوک 000‘125رأس
بز 000‘670 رأس اسب، الاغ و قاطر 000‘117رأس
گاو 000‘580 رأس
(همانجا).
در سالهای اخیر، فعالیتهای صنعتی و استخراج معادن، نسبت به کشاورزی پیشرفت بیشتری
داشته است. آلبانی از نظر منابع طبیعی نسبت به وسعت و جمعیت خود، غنی است: نفت،
گاز، لینییت، کروم، سنگ آهن و مس از ذخایر آن است (له مان، 276). مواد استخراجی در
1982م عبارت بودند از:
نفت 4 میلیون تن سنگ مس 000‘14تن
زغال سنگ قهوه ای 65/1 میلیون تن نیکل 000‘9 تن
(آمار جهانی، 56)
آلبانی به تنهایی حدود 11 ٪ نیاز جهانی به کرومیت را تأمین میکند که پس از افریقای
جنوبی و اتحاد شوروی، جایگاه سوم را در جهان دارد (اطلس جهانی اقتصاد، 89). انواع
صنایع آلبانی عبارتند از: فولاد، نساجی و پوشاک، مواد غذایی، سیمان، چوب و کاغذ و
صنایع شیمیایی، در 1979م، 000‘9 تن کود شیمیایی محصول واحدهای صنعت شیمیایی این
کشور بوده است. برای تولید نیروی برق تا 50 ٪ از نیروی آب استفاده میشود.
نیروگاههای مهم برقی آبی بر روی رودخانههای درین و مان قرار دارند. در 1980م
مجموعاً 45/2 میلیارد کیلووات ساعت برق تولید شد که از آن میان، 90/1 میلیارد
کیلووات ساعت، نیروی برق آبی بوده است (آمار جهانی، 56). شبکة برق سراسری، تمامی
روستاهای کشور را زیر پوشش دارد (جهان معاصر، 388).
و ـ ارتباطات و بازرگانی: به واسطة شرایط نامساعد طبیعی، شبکة راهها در البانی در
وضعی نامناسب قرار دارد. مهمترین شبکة ارتباطی جادههای زیرزمینی است. به سبب وجود
باتلاقها و شورابها در قسمت ساحلی جنوب آلبانی، این منطقه برای ایجاد بندرگاه چندان
مناسب نیست و به همین علت نیز آلبانیاییها در طول زمان به دریانوردی علاقهمند
نبودهاند (له مان، 274). در قسمتهای کوهستانی شمالی راهها هنوز به صورت ابتدایی و
سنتی هستند (همو، 276).
مهمترین بندرگاه کشور، دوراژو است که بیش از 80 ٪ محصولات دریایی از طریق آن انتقال
مییابد. فرودگاه آلبانی در تیرانا قرار دارد. تجارت خارجی آلبانی مییابد. فرودگاه
آلبانی در تیرانا قرار دارد. تجارت خارجی آلبانی در دهة 1960-1970م عمدتاً با چین و
کشورهای عضو «شورای همکاریهای متقابل اقتصادی» بوده است (کول، 285). مهمترین
کشورهای طرف قرارداد آلبانی عبارتند از جمهوری خلق چین، چکسلواکی، یوگسلاوی، رومانی
و برخی کشورهای بازار مشترک اروپا.
مهمترین صادرات آلبانی عبارتند از کرومیت، مس، تنباکو، کنسرو میوه و سبزی، و
عمدهترین واردات آن شامل ماشینالات و وسایل نقلیه، گندم، آهن و فولاد است (آمار
جهانی، 56).
در 1980م حجم واردات آلبانی از کشورهای مختلف بدین شرح بود: یوگسلاوی 20 ٪، رومانی
12 ٪، چکسلواکی 10 ٪، یونان 9 ٪ و ایتالیا 7 ٪ و حجم صادرات آن به کشورهای طرف
قرارداد آلبانی بدین قرار بود: یوگسلاوی 18 ٪، ایتالیا 12 ٪، عربستان سعودی 11٪،
چکسلواکی 5/9 ٪ و رومانی 8٪.
حجم معاملات تجاری آلبانی در 3 سال مختلف به شرح زیر بوده است:
1977م (میلیون دلار) 1978م (میلیون دلار) 1980م (میلیون دلار)
واردات 134 152 317
صادرات 141 132 343
(همانجا)
ز ـ آثار تاریخی و هنری: قدیمترین آثار هنری موجود در کشور آلبانی متعلق به هزارة
نخست ق م است (استحکامات ایلیریایی از قطعات بزرگ سنگ، برنز مذاب و زینتالاتی که
در گورستانها به دست آمده است). آثاری از تأسیسات دفاعی، بناهای مسکونی و
غیرمسکونی، قطعات موزائیک، سفال و غیره در نواحی یونانینشین آپولونیا، ایلیریا،
بوترینت ، دورس باقیماندهاند که به سدة 7ق م تعلق دارند. در اِلباشان و دیگر
شهرهای رومیِ سرزمین آلبانی نیز آثاری برجای مانده است. در آثار متعلق به سدههای
میانه، بهویژه کلیساهای آلبانی، تأثیر هنر بیزانسی کاملاً مشهود است. این گونه
آثار را در نواحی مرکزی و جنوب آلبانی میتوان یافت. با نفوذ اسلام در آلبانی در
شهرها کاخهایی بنا گردید که آنها را به فارسی «سرای» مینامیدند. در این شهرها
کاخهایی بنا گردید که آنها را به فارسی «سرای» مینامیدند. در این شهرها بازارهایی
سرپوشیده نیز به سبک شرقی بنا گردید که نمونة آن بازار سرپوشیدة بزیستن است. مساجد
الباشان، اشکودر، تیرانا و دیگر شهرها نمونههای بارزی از سبک معماری اسلامی و شرقی
در کشور آلبانی به شمار میروند. تا اواسط سدة 20م منازل آلبانی اغلب دو اشکوبه و
سنگی بود که گاه برجهایی در کنار آنها دیده میشد. علت کوتاهی منازل بهویژه در
مناطق کوهستانی مصون ماندن از آسیب زلزله بود.
آثار هنر نقاشی آلبانی عمدتاً تحت تأثیر هنر بیزانسی قرار داشت. نمونههایی از این
آثار را که متعلق به سدههای 6-8ق/12-14م هستند در کلیساها و دیرهای مسیحی آن
سرزمین میتوان یافت. از سدة 10ق/16م اثر هنر بیزانسی در آلبانی رو به ضعف نهاد و
هنر ایتالیایی عصر رنسانس جایگزین هنر بیزانسی شد و تا اوایل سدة 18م ادامه یافت.
از آن پس هنر نقاشی آلبانی تقرباً در حیطة تصویر قدیسان محدود ماند. در شهرهای شمال
البانی کویهایی وجود دارند که از نظر سبک معماری چهرة قرون وسطایی خود را همچنان
حفظ کردهاند. از 1940م آثار نقاشی سیاه قلم و مجسمه سازی به سبک رئالیسم در آلبانی
رو به گسترش نهاد. نحوة تزیین پوشاک سنتی، قالی بافی، منبت کاری، لاک کاری بر روی
اشیاء چوبی، گچ بری و غیره ازجملة کارهای هنری مردم آلبانی است.
قدیمترین اثر خطی که در آلبانی برجا مانده متعلق به 876ق/1471م و مربوط به اداب
غسل تعمید است. در 963ق/1555م نخستین کتاب به زبان آلبانیایی نوشته شد که «مِشاری»
نام دارد و مؤلف آن گئون بوزوکو است. در سدههای 10-11ق/16-17م آثاری پیرامون
زندگینامه و دلاوریهای اسکندربیگ قهرمان پیکار مردم آلبانی با مهاجمان ترک در سدة
9ق/15م به رشتة تحریر کشیده شد. در سدة 12ق/18م ضمن کاوشهایی در الباشان و دیگر
نواحی بعضی نوشتههای مذهبی به زبان و خط یونانی کشف شد. منظومههایی نیز از اثار
شاعران آلبانی به زبان و خط مردم این سرزمین و در بعضی موارد به خط عربی به دست
آمده است که به سدههای 12-13ق/18-19م تعلق دارد. نعیم فراشِری که در سدة 13/19م
میزیست یکی از شعرای برجسته و از بنیادگذاران ادبیانت معاصر آلبانی بود
(دایرهالمعارف بزرگ شوروی، چ 3، 1/390).
مآخذ: آرنولد، توماس، تاریخ گسترش اسلام، ترجمة ابوالفضل عزتی، دانشگاه تهران،
1358ش؛ آمار جهانی؛ اطلس جهانی اقتصاد؛ پاولی؛ جهان معاصر، ترجمة غلام حسین متین،
تهران، جاویدان، 1361ش؛ دایرهالمعارف بزرگ شوروی (روسی، چ 3)؛ کالیستوف، د. ب،
تاریخ روسیة شوروی، ترجمة حشمتالله کامرانی، تهران، بیگوند، 1361ش؛ ووسینیچ، وین،
تاریخ امپراتوری عثمانی، ترجمة سهیل آذری، تهران، کتاب فروشی تهران، 1346ش؛ نیز:
Cole, John p., Geography of world Affairs. London, 1972; Coles, Paul, The
Ottoman Impact on Europe, London, 1968; Grünebaum, G. E. "islamischen Reiche
nach dem fall von konstantinopol", Der Islam, 1978 vol. II; Haarmann, Harald ,
Soziologie der kleinen Sprachen Europas, Hamburg, 1973, vol. I; Hoffman, George,
W. (ed), Eastern Europe, Essays in geographical problems, New York Washington,
1971; Kingsley, John. The Baktashi Order of Deruishes. London, 1937; Lehmann,
Herbert, "Europa", Harms, Erdkunde, München, 1962; Neef Ernest (ed), Das Gesicht
der Erde, Zürich Frankfurt, 1976; Pollo, Stefanaq and A. Puto, The History of
Albania from its Origins to the Present day, trans. By C. Wisemann and G. Hale.
London, 1981, (Passim); Pounds, Normann J. G., A Historical Geography of
Europe-450 B. C. A. D. 1330. Cambridge University, 1983.
عباس سعیدی