آلای، واژهای در زبان ترکی به معنای طایفه، گروه، فوج و جماعت و نیز اصطلاحی نظامی
در سازمان سپاه عثمانی و ارتش نوین جمهوری ترکیه (قدری، 1/124)، معادل «هنگ»؛ به
تشریفات نظامی و درباری و برخی مراسم مذهبی نیز اطلاق میشده است (پاکالین، I/44)
محتملاً این واژه از کلمة آلاگیون مأخوذ است که در دورة حاکمیت بیزانس و پیش از
برقراری ارتباط با عثمانیان متداول بوده است. آلای، نخست به سپاهیان همراه پادشاه و
سپس در سدة 7ق/13م به واحدهای معینی از سپاه گفته میشد (همو، به نقل از فؤاد
کوپرولو، «پژوهشی در زمینة تأثیر سازمانهای بیزانس بر نهادهای عثمانی»، نشریة «حقوق
و اقتصاد نرک» ). این واژه در زبان فارسی نیز به معنی فوج نظامی و پرچم استعمال شده
است (اسکندر منشی، 2/681، 698). در اوایل بنیان گذاری سپاه نو (نظام جدید) در دورة
سلطان سلیم سوم، به جای «آلای» کلمة «ترتیب» به کار میرفت که در استانبول و اطراف
آن 8 ـترتیب» تشکیل شده بود. پس از برچیده شدن سپاه ینی چری و سازمان دهی ارتش جدید
به سبک ارتشهای اروپایی در سدة 13ق/19م، بار دیگر آلای به جای «ترتیب» انتخاب شد.
در زمان عبدالحمید دوم (سلطنت: 1293-1327ق/1876-1909م)آلایهایی از عربها و
آلبانیاییها تشکیل شده بود که اونیفرمهایی شبیه لباسهای ملی خود میپویدند (ترک
آنسیکلوپدیسی، اسلام آنسیکلوپدیسی). از ترکیب این کلمه با واژههای دیگر، اصطلاحاتی
نظامی، اداری، تشریفاتی و درباری به شرح زیر پدید آمده است:
1. آلایْ امینی: اصطلاحی نظامی، عنوان مأمور رسیدگی به امور مالی و اداریِ آلای
(هنگ). این افراد تا درجة بین باشی (معادل سرگرد) ارتقا مییافتند و در صورت
شایستگی به درجات بالاتر نیز نایل میآمدند. بعد از انقلاب مشروطیت دوم در عثمانی
(1326ق/1908م) این عنوان ملغی گردید.
2. آلایْ ارکانی: اصطلاحی نظامی. که در مورد فرمانده، افسران، مفتی و منشیِ آلای
(هنگ) به کار میرفت.
3. آلایْ امامی: اصطلاحی نظامی. به مأمور ویژة خدمات مذهبی که در اولین واحد آلای
(گردان) انجام وظیفه میکرد، اطلاق میشد و درجه و مقام او پایینتر از مفتیِ هنگ
بود.
4. آلایْبیگی: اصطلاحی نظامی که به صاحبان تیمار و زعامت گفته میشد. نیز به
فرماندهان نظامی (به ویژه ژاندارمری) که درجة میرْآلای (سرتیپی) داشتند، اطلاق
میگردید. بعد از اعلان مشروطیت در 1326ق/1908م، این عنوان منسوخ شد.
5. آلایْ چاووشی (جارچی): هنگام عزیمت سلطان به مراسم رسمی و یا غیررسمی، مأموریت
بازکردن راه و اعلام آمدن سلطان را بر عهده داشت. همچنین ابلاغ فرمانهای نظامیِ
فرماندهان نیز از وظایف وی بود. آنان «چاووش دیوان همایون» نیز نامیده میشدند
(پاکالین، I/45).
6. آلایْ قانونی (آیین نامة تشریفات): اصطلاحی درباری. مجموعة مقرراتی که وزرا،
علما، دولتمردان و نظامیان، در مراسم رسمی که با حضور پادشاه انجام مییافت، ملزم
به رعایت آن بودند. این مقررات شامل چگونگی لباس رسمی هریک از صنوف شرکت کننده و
ترتیب حضور آنان در مراسم نیز میگردید.
7. آلایْ کاتبی (منشی نظامی): فردی که مکاتبات و برخی از امور مالی آلای را انجام
میداد و به تدریج با ابراز شایستگی به مقام «آلایْ امینی» ارتقا مییافت.
8. آلایْ کوشکی: نام کاخی از مجموعه کاخهای «توپ قاپی سرای» که پادشاهان مراسم
نظامی و غیره را از آنجا تماشا میکردند. این کاخ که در گوشهای از توپ قاپی در
محلی به نام سوئوق چشمه (سوغوق ...) قرار دارد احتمالاً در زمان سلطان مراد سوم
(سلطنت: 983-1003ق/1574-1594م) بنا گردیده است.
9. آلایْ مدانی (میدانسان و رژه): نام میدانی بزرگ در استانبول واقع در میان «توپ
قاپی سرای» و «بابالسعاده». این میدانگاه بزرگ در مراسمسان و رژة نظامی، اعیاد و
مراسم ملی و نظایر آن مورد استفاده قرار میگرفت.
10. آلایْ مفتی سی: اصطلاحی نظامی. به مأمور عالی رتبة مذهبی که عهدهدار انجام
مراسم مذهبی و آموزش مسائل دینی در «آلای» بود، اطلاق میشد و از نظر نظامی هم ردیف
بین باشی (سرگرد) محسوب میگردید. این مقام تا پایان حکومت عثمانی ١ابرجا بود.
11. آلایِ همایون: اصطلاحی درباری. تشریفات و مراسمی که هنگام رفتن پادشاه به جنگ
یا بازگشت او از سفر، باشکوه هرچه تمام برگذار میشد.
12. بایرامْالای (مراسم عید): مراسمی که هنگام رفتن سلطان به نماز اعیاد مذهبی
انجام مییافت ٠اوزون چارشیلی، سرای تشکیلاتی، 209).
13. صُره آلای: مراسمی که به هنگام ارسال هدایای دولت عثمانی و مردم به حرمین
شریفین و مردم مکه و مدینه انجام میگرفت.
14. قلیچْ آلای (شمشیربندان): آیینی که در آن پادشاهان عثمانی پس از رسیدن به سلطنت
در مقبرة ابوایوب انصاری شمشیر حمایل میکردند.
15. مولود آلای: اصطلاحی دینی. به مراسمی گفته میشد که در روز تولد حضرت پیغمبر(ص)
انجام میگرفت. در این روز پادشاه عثمانی برای شرکت در آیینهای مذهبی و مولودخوانی
به مسجد سلطان احمد و یا سایر مساجد میرفت.
مآخذ: اسکندربیک ترکمان، عالم آرای عباسی، امیرکبیر، 1350ش؛ اسلام انسیکلوپدیسی؛
ترک آنسیکلوپدیسی؛ سامی، شمسالدین، قاموس ترکی، استانبول؛ قدری، کاظم، بیوک ترک
لغتی؛ نیز:
Pakalin, Mehmet Zeki, Osmanli Tarih Deyimleri ue Terimleri Sōzlūğu, Istandul,
1946; Uzunçarsili, Ismail Hakki, Osmanli Deuletinin Saray Teskilâti, Ankara,
TTK, 1984, p. 209, Osmanli Deuletinin Merkez ue Bahriye Teşkilâti, Ankara, TTK,
1984, pp. 43-44; Yeğin, Abdullah, Osmanlica-Turkçe, Ansiklopedik Būyūk Lugat,
Istanbul, 1985.
علی اکبر دیانت ـ علیرفیعی