آبي، ابوسعد منصور بن حسين معروف به «وزير ذوالمعالي» و «زين الكُفاه» (د 421 يا
422ق/1030 يا 1031م و به گمان قويتر 432ق/1040م)، نويسنده، شاعر و دولتمردِ امامي
مذهب. او از آيه (اوه) برخاسته است. در اينكه كنية او ابوسعد بوده ترديدي نيست. دور
نيست كه در جنواني از شيخ صدوق (د 381ق/991م) روايت حديث كرده باشد، اما شاگردي او
نزد شيخ طوسي (د 460ق/1067م) بعيد مينمايد. نيز برخلاف نظر مدرس، وي در جواني با
صاحب بن عَبّاد (د 385ق/995م) رابطة دوستي داشته و دو بيت مطايبهآميز از صاحب،
خطاب به آبي در دست است. در آن زمان بيگمان صاحبْ سالمند و مقتدر، و آبي شاعري
نوخاسته بوده است. نميدانيم در چه زماني مجدالدوله رستم بن فخرالدوله، حاكم
ديلميان بر ري و همدان و اصفهان (387ـ420ق/997ـ1029م)، وي را به وزارت برگزيده است.
چگونگي و دورة اين وزارت كه تنها چند لقب از آن به جاي مانده روشن نيست، به ويژه كه
بنابر قصيدة بلند و لطيفي كه ثعالبي (د 429ق/1037م) از او آورده، وي چندي در
فيروزكوه ساكن بوده و آنجا را «مَقرِّ عزّ و ارتقايِ خود وصف كرده و قصيده را با
فروتني تمام براي دوستي ابوالعلاء نام فرستاده، خود را بردة (مولاي) او خوانده است
(بيت 24) و نيز شاعري گمنام او را به الفاظ ركيك هجا گفته، و اين همه با مقام وزارت
و القاب رنگين او مغادير است. بيشتر اشعار او عبارت از لطيفهسرايي است. از آن ميان
تنها دو قطعه به غزليات «عُذْري» شباهت دارد. قطعهاي كه در آن به برخي از انواع
غذاهاي قرن پنجم اشاره رفته جالب توجه است. نزد نويسندگان شعبه، وي بيشتر به عنوان
فقيه و محدث شهرت يافته است؛ با اين همه تنها كتابي كه از او باقي مانده، بيشتر در
باب ادب و نُكَت است. اين كتاب را كه در آغاز نُزْههالأدب نام داشته و گويا بسيار
مفصل بوده است، او خود در هفت جلد خلاصه كرده و نثر الدُّرَرِ (و نفائس الجوهر) في
المحاضرات ناميده است. دستنوشتهةاي اين اثر كه هنوز به چاپ نرسيده، متعدد است.
نسخهاي كهن از اين كتاب، مورخ 565ق/1169م به شمارة 4416 در كتابخانة آستان قدس
رضوي موجود است.
در منابع جديد بيشتر به فهرست مطالب فصل اول و دوم آن اشاره شده است. كتاب شامل
چهار فصل است. فصل يكم داراي پنج باب بدينترتيب است: 1. آياتي متشابه و متشاكل از
كتاب خدا كه نويسنده بدان نيازمند ميشود؛ 2. سخناني كوتاه و فصيح از پيامبر
گرامي(ص)؛ 32 نكتههايي از گفتارهاي اميرالمؤمنين(ع)؛ 4. نكتههايي از گفتارهاي
امامان يادهگانة(ع) پس از علي (ع)؛ 5. نكتههايي از گفتارهاي بزرگان بنيهاشم. فصل
دوم داراي 10 باب از جدّ و هزل؛ فصل سوم داراي 20 باب؛ و فصل چهارم داراي 11 باب
است. از كتاب ديگر او، تاريخ الرّيّ، نسخهاي نميشناسيم. تنها ياقوت در
معجمالأدباء، حدود 10 صفحه از آن را كه شامل نكتههاي ظريفي دربارة زندگي صاحب بن
عَبّاد است، نقل كرده است. كتاب الأنس و العُرس كه عمر رضا كحّاله به او نسبت داده
معلوم نيست از آنِ او باشد. برادرش، ابومنصور محمد بن حسين آبي نيز اديب و دانشمند
و وزير ملوك طبرستان بوده است، اما از زندگي و آثار او چيزي معلوم نيست.
مآخذ: آقابزرگ، طبقات اعلام الشيعه (القرن الخامس)، بيروت، دارالكتاب العربي،
1391ق، 5/195؛ امين، محسن، اعيان الشيعه، بيروت، دارالتعارف، 1983م، 10/138؛
ايرانيكا؛ باخرزي، علي بن حسن، دُميه القصر، حلب، 1930م، ص 65؛ بروكلمان (آلماني)،
1/429، ذيل، 1/593؛ ثعالبي، ابومنصور، تتمهاليتيمه، به كوشش عباس اقبال، تهران،
1353ق، ص 100 به بعد؛ حاجي خليفه، كشفالظنون، استانبول، 1941م، 1/295، 2/1927،
1939؛ دانشنامة ايران و اسلام؛ زركلي، خيرالدين، الأعلام، بيروت، دارالعلم
للملايين، 1984م، 7/298؛ سزگين (آلماني)، 2/646؛ صدر، حسن، تأسيس الشيعه، ص 117؛
كحاله، عمررضا، معجم المؤلفين. بيروت، داراحياء التراث العربي، 13/12؛ مافروخي
اصفهاني، مفضل بن سعد، محاسن اصفهان، به كوشش جلالالدين تهراني، تهران، 1312ش، ص
75؛ منتجبالدين، علي بن عبيدالله، الفهرست، تهران، المكتبه الرضويه، 1404ق، ص 161؛
ياقوت حموي، ابوعبدالله، معجمالادباء، بيروت، دارالفكر، 1980م، 6/238ـ249؛ همو،
معجمالبلدان، به كوشش فرديناند ووستنفلد، لايپزيگ، 1866ـ1870م، 1/51.
آذرتاش آذرنوش