responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 1  صفحه : 34
آبله
جلد: 1
     
شماره مقاله:34

آبِله، يا آبِلا، آبيلا، آبولا، آويلا، شهر و مركز استاني به همين نام در اسپانياي مركزي (كاستيلِ كهن = قَشْتاله) كه در 40 و 39 عرض شمالي و 4 و 42 طول غربي، در فاصلة 87 كم‌ غرب مادريد واقع شده است. از شمال به كوههاي بلند سي‌يرا دگردوس و از شرق به كوههاي سي‌يرا دِگوادارّاما محدود مي‌گردد. ارتفاع آن از سطح دريا 132،1 متر است و رودخانة اداجا (به اسپانيايي: اَداخا ) از آن مي‌گذرد. زمستانهايي سخت و تابستانهايي لطيف دارد و يكي از بهترين نمونه‌هاي شهرهاي بارودار قرون وسطي است كه دست نخورده در اروپا باقي مانده است.
آبله به علت مشرف بودن بر راه ارتباطي كاستيل قديم و جديد موقعيتي خاص داشته و در روزگاران پيشين نقش نظامي مهمي ايفا مي‌كرده است. از اين روي، 4 سدة پياپي، مسلمانان و اسپانياييها بر سر آن با يكديگر در كشاكش بودند.
تاريخ شهر: آبله در اصل شهري فينيقي بود كه به تصرف روم درآمد. از سدة 4م اُسقف‌نشين ناحية آبولا (نام رومي اين محل) گرديد. در همين سده بريسيليانوس آنجا را پايگاه انديشه‌هاي بدعت‌آميز خويش ساخت. طارق بن زياد، فاتح اندلس، ناحية كاستيل و از آن ميان آبله را در 92ق/711م، پيش‌تر از ديگر مناطق مركزي و شمالي اسپانيا گشود و مسلمانان در آنجا ساكن گرديدند. چند سال ديرتر، گروهي از مسيحيان كه از پيشِ رويِ سپاهيانِ اسلام گريخته بودند، با آگاه شدن از دادگري مسلمانان، به تدريج به ميهن خويش بازگشتند. به نظر مي‌رسد اين بازگشت در روزگار فرمانروايي عُقْبَه بن الحجاج السلولي (116ـ121ق/734ـ739م) بر اندلس رخ نموده باشد. سرزمينهاي پيرامون آبله از مناطقي بود كه بربرهاي مسلمان در آنها منزل گزيدند. نامهاي برخي از اين سرزمينها اين مطلب را تأييد مي‌كند (مؤنس، 381ـ382). مسلمانان پيش از ورود عبدالرحمان الداخِل (اموي) به اسپانيا در 138ق/755م نواحي وسيع حوضة رودهاي منهو و تاجه، و از آن ميان، آبله را به سبب زد و خوردهاي اعراب و بربرها و قحط و گرسنگي رها كردند و اين نواحي به سانِ سرزمين بي‌طرفي ميان اندلس اسلامي (از شرق، جنوب و غرب) و دولت مسيحي اَشْتُريش (آستورياس، در شمال) باقي ماند و مسيحيان مجال يافتند كه جاي آنان را بگيرند. فُرُوِيلاي اول، پسر آلفونسو، پادشاه مسيحيِ جَليقيه (در شمال اسپانيا) در 147ق/764م از درگيري عبدالرحمان اموي با داعيان عباسي سود جست و از نهر دُوَيره (دوئرو) گذشت و بسياري از مناطق شمال و غرب، از آن ميان قشتاله و آبله را با كشتار و ويراني بسيار از دست مسلمانان بيرون آورد. عبدالرحمان با همة درگيريهاي داخلي، از اين رويداد غافل نماند. پس در 148ق/765م يكي از سران سپاه خويش را با نيرويي عظيم به تصرف اين نواحي گسيل داشت. از اين تاريخ، اين شهر همراه با اين ناحيه در كشاكش مسلمانان و مسيحيان قرار گرفت. منابع حاكي است كه آبله در اوايل سدة 3ق/9م جزو اسپانياي مسيحي بوده است. در 37پق/981م كه منصور بن ابي عامر بر شمال اسپانيا چيره گشت، مسلمانان بار ديگر بر اين شهر دست يافتند. از منابع بر مي‌آيد كه با تلاشهاي 0جنگي منصور، سرانجام اين ناحيه به طور كامل در 390ق/1000م با جنگي سخت باز پس گرفته شد، ولي ديري نگذشت كه آشوب در قُرْطُبه به پا خاست و بساط خلافت امويان از اندلس برچيده شد (422ق/1031م) و مسلمانان براي نبرد و سركوب يكديگر به ياري جستن از مسيحيان پرداختند وئ در نتيجه، يكپارچگي سياسي مسلمانان از اندلس رخت بربست و مسيحيان شهرهاي از دست داده را يكي پس از ديگري باز پس گرفتند. آبله نيز سرانجام در 481ق/1088م توسط آلفونس ششم به دست مسيحيان افتاد. وي بارويي استوار گرد شهر بر آورد و ساختمان بسيار در آن بنياد نهاد، و آبله از اين پس از شهرهايي شد كه مُدَجَّنان (ه‌ م) در آنها اقامت داشتند. اينان مسلماناني بودند كه فرمانروايي اسپانيا و مسيحيان را پذيرفتند و ناگزير از گرايش ظاهري به مسيحيت گرديدند. با اين حال، سنگ نبشته‌اي (مورخ 800ق/1399م) كه در بخش كهن شهر آبله به دست آمده و لوي‌پروانسال آنر ا نقل كرده، آشكارا از بقاي اسلام و ادامة زندگي مسلمانان تا سده‌ها پس از افتادن اين شهر به دست مسيحيان حكايت مي‌كند. متن اين سنگ‌نبشته چنين است: «هذا قبر عبدالله بن يوسف السي(؟) المقتول علي ظلم... (؟) و ملكه عام ض الهجره نبينا محمد صلي الله عليه و سلم... (؟) الله يجمعنا معه في الجنّه النّنعيم لاحول و لاقوّه اِلا بالله» (ارسلان. 1/340). به رغم اينكه مدت فرمانروايي مسلمانان در اين شهر كوتاه بود و اين شهر پيوسته در كشاكش مسيحيان و مسلمانان قرار داشت، گروهي از دانشمندان اسلامي به اين شهر منسوبند كه برخي از آنان از آنجا به فاس، در مراكش كوچيدند. يكي از ايشان ابوعبدالله محمد بن ابراهيم عَبْدَريِ آبِلي (د 757ق/1356م) شاگرد ابن بناي مراكشي است.
آبله تا سدة 17م به بركت اقامت گروهي بسيار از مدجّنان در آن، شهري آبادان بود. فيليپ دوم، پادشاه اسپانيا، به اين دليل كه اينان همچنان در دل مسلمان مانده‌اند، فرمان داد تا همه از شهرها اخراج گردند. اين فرمان با اعتراض بسياري از اهالي، به ويژه صاحبان اراضي، رو به رو گرديد و ايشان به پادشاه رساندند كه اگر مدجنان بيرون رانده شوند، سرزمين ما ويران و تباه مي‌گردد، ولي پادشاه در اجراي اين فرمان كه در 9 ربيع‌الاول 1019ق/22 مة 1610م صادر كرده بود، پافشرد. كوچاندن اينان، چنانكه پيش‌بيني مي‌شد، آبله را به پريشاني و ويراني كشاند، زيرا بيش‌ترين سهم شكوفايي اقتصادي اين شهر از آنِ مسلمانان بود. بوربونها در سدة 18م با توسعة صنايع بافندگي در اين شهر كوشيدند بدان رونق بخشند، ولي به رغم اين تلاشها، تا پس از برپايي راه‌آهن مادريد به سلمنكه ، اين شهر به پا بر نخاست. آبله امروز شهري است كشاورزي و ساده كه جمعيت آن در 1970م، 983،30 تن بوده است (بريتانيكا) و از ديدني‌ترين مراكز جهانگردي اسپانيا به شمار مي‌آيد.
آثار تاريخي: آبله از نظر معماري به صورت يك شهر قرون وسطايي اروپا به جاي مانده است و آثار و بناهاي بسياري را دست نخورده، از سده‌هاي پيشين به ويژه 11 و 12م، در خود حفظ كرده است. كهن‌ترين اين آثار، «گاوانِ ايبِري» است و اينها صخره‌هاي عظيمي است كه به شكل جانوراني چهار پا تراشيده شده است. نگاره‌ها و تنديسهايي نيز از دوره‌هاي رومي و اسلامي در اينجا يافت مي‌شود كه در برخي از ساختمانهاي جديدتر به كار گرفته شده است.
باروهاي آبله را مي‌توان مهم‌ترين اثر تاريخي شهر دانست و تنها باروهاي شهر لَبله در استان اشبيليه است كه مي‌تواند در زيبايي و شكوه با آن همسنگي كند. تاريخ ساختمان بارو به بهار 483ق/1090م مي‌رسد، ولي اين ساختمان تا 492ق/1099م كامل نگرديد. اين ديوار عظيم چندپهلويي است به طول 506،2 متر، ارتفاع 13 متر و ضخامت 4 متر، از سنگ گرانيت سرخ كه بخش كهن شهر را از بخشهاي جديدتر جدا مي‌سازد. اين بارو 9 دروازة بزرگ (در برخي از مآخذ 8 دروازه) و 86 برج استوانه‌آي دارد. ميداني وسيع در ميان شهر واقع شده كه خيابانهاي اصلي از آن منشعب گشته به دروازه‌هاي نه‌گانه مي‌پيوندد. سبك بنا تلفيقي است از عناصر معماري رومي و اسلامي، و يادگاري از نفوذ فرهنگ اسلامي در آبله.
افزون بر اينها، كاتدرالها، كليساها، كنيسه‌ها و ديرهاي كهن و با شكوهي از دوره‌ةاي مختلف تاريخي و به سبكهاي گوناگون (رومانِسْك، گوتيك، اسپانيايي و بِرنيني) به جاي مانده است. از مهم‌ترين آنها كاتدرال سان‌سالوادور، ساختة سدة 14م به سبك گوتيك و كليساهاي سان وين سنت و سان پدرو است كه از نمونه‌هاي عالي معماري رومانسك به شمار مي‌آيد. همچنين آثاري از هنرمندان بزرگ اروپا چون رافائل، ميكلانژ و جز انان در اين شهر باقي است. ميداني را نيز به منصور بن ابي عامر (د 393ق/1003م) نسبت مي‌دهند. اما آنچه بيشتر اين شهر را بلندآوازه ساخته، يادواره‌هاي قديسه ترسا آويلايي (1515ـ1582م)، راهبه و نويسندة برجسته‌ترين نوشته‌هاي سادة عرفاني مسيحي است.

مآخذ: آمريكانا، ذيل Avila؛ آيتي، محمدابراهيم، آندلس، دانشگاه تهران، 1340ش، ص 182؛ ابن اثير،‌عزالدين، الكامل، بيروت، دارصادر، 1301ق، 4/561 ـ564، 5/490، 500، 8/677، 9/113؛ ابن خلدون،‌ عبدالرحمان، العبر، بولاق، 4/117، 122، 180؛ ارسلان، اميرشكيب، الحلل السندسيه، بيروت،‌ منشورات دارمكتبه الحياه، 1355ق، 1/341، 342؛ بريتانيكا؛ بستاني (فؤاد)؛ چمبرز؛ عنان، محمد عبدالله، دول الطوائف، قاهره، لجنه التأليف و الترجمه و النشر، 1380ق/1960م، ص 42؛ همو، دوله‌الاسلام في اندلس، العصر الاول، قاهره، مؤسسه الخانجي، 1380ق/1960م، 1/50، 51، 212، 214، 2/510؛ مؤنس، حسين، فجرالاندلس، قاهره، الشركه العربيه للطباعه و النشر، 1959م، ص 78ـ79، 349ـ350، 517 ـ 518؛ مقري تلمساني، احمد بن محمد، نفح الطيب، به كوشش احسان عباس، بيروت، دارصادر، 1388ق، 1/271، 330، 332.
هادي عالم‌زاده

 

نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 1  صفحه : 34
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست