آبِلُ اَلزَّيْت، نام محلي در اردن، نزديك و پيوسته به سرزمين شام (ياقوت، 1/56).
اين نام در ارتباط با سريّة (جيشِ) اُسامهبن زيدبن حارثه و به احتمال قوي از طريق
يك روايت منقول در طبري (3/184) به ديگر منابع اسلامي راه يافته است، زيرا در متون
كهنتر از طبري ذكري از آن ديده نميشود. طبري اين خبر را به روايت عبيدالله بن سعد
زُهْري، از عَمّش يعقوب بن ابراهيم، از سيف بن عمر، از عبدالله بن سعيد بن ثابت بن
الجِذْع انصاري، از عبيد بن حنين مولاي پيامبر، از ابو مُويَهبه مولاي پيامبر چنين
نقل كرده است: «... گروهي را آمادة گسيل كرد و اسامه بن زيد را بر انان گماشت و به
او فرمود كه آبلالزّيت از مَشارف شام در سرزمين اردن را در نورد...» (همانجا، قس:
ابن بدران، 1/116). طبري در خبري ديگر كه به روايت ابن حميد، از سلمه، از محمد بن
اسحاق،از عبدالرحمان بن الحارث بن عياش بن ابي ربيعه ميآورد، مانند ديگر متون
(ابن هشام، 4/253؛ بكري، 1/101؛ مقدسي، 4/241؛ ابن اثير، 2/317؛ ابن خلدون،
2(2)/61، ديار بكري، 2/154) از تاختن بر بَلقاء و داروم از سرزمين فلسطين سخن به
ميان آورده، ولي از آبلالزّيت ذكري نكرده است (3/184). مشروح خبر به روايت واقدي و
ابن سعد چنين است: پيامبر(ص) روز سهشنبه 3 روز مانده از ماه صفر سال 11 هجرت (ابن
سعد: دوشنبه 4 شب مانده از صفر) پس از حجّهالوداع و چند روز پيش از رحلت فرمان داد
كه مردم براي غزو با روم آماده شوند و فرداي آن روز اسامه را فراخواند و فرماندهي
سپاه را بدو سپرد و فرمود: «اي اسامه، به نام خدا و به بركت او رهسپار شو تا به
جايگاه كشته شدن پدرت رسي. پس اسب بر آنان بران كه تو را بر اين لشكر امير كردهام.
آنگاه بامدادان براهل اَبْني ]در روايت يعقوبي، 2/113؛ يُبني[ بتاز و...» (واقدي،
3/1117؛ ابن سعد، 1(2)/136).
گرچه وجود راويِ حديثساز و دروغپردازي چون سيف بن عمر (عسكري، عبدالله بن سبأ،
1/75ـ 78؛ همو، خمسون و مائه صحابي مُختلَق، 1/51 ـ 55) در زنجيرة راويانِ خبر
نخستين طبري آن را از اعتبار مياندازد، ولي ميتوان احتمال داد كه اولاً محلي به
نام آبلالزّيت واقع در مشارف شام از سرزمين اردن در روزگار طبري و پيش از او وجود
داشته و براي اهل فن شناخته شده بوده؛ ثانياً اُبْني (يُبني) نام پيشين يا نام ديگر
آبلالزّيت بوده، يا اُبني و آبلالزّيت نام دو محل نزديك به هم و واقع در ناحيهاي
بوده كه جيشِ اسامه بدانجا گسيل شده است.
مآخذ: ابن اثير، عزالدين، الكامل، بيروت، دارصادر، 1982م؛ ابن بدران، عبدالقادر بن
احمد، تهذيب تاريخ ابن عساكر، دمشق، مكتبهالعربيه، 1329ق، 1/115ـ116؛ ابن خلدون،
عبدالرحمان، العبر، بيروت، دارالعلم للجميع؛ ابن سعد، محمد، الطبقات الكبير، به
كوشش ادوارد زاخائو، ليدن، 1912م؛ ابن هشام، عبدالملك، السيرهالنبويه، به كوشش
ابراهيم آبياري و ديگران، قاهره، مطبعه مصطفي البايي الحلبي، 1936م؛ بكري، عبدالله
بن عبدالعزيز، معجم ما استعجم، به كوشش مصطفي سقا، قاهره، لجنهالتأليف و الترجمه و
النشر، 1364ق؛ ديار بكري، حسين، تاريخ الخميس، بيروت، مطبعه الوهبيه، 1283ق؛ طبري،
محمد بن جرير، تاريخ، بيروت، دارسويدان، 1962م؛ عسكري، مرتضي، خمسون و مائه صحابي
مختلق، بغداد، كليه اصولالدين، 1969م؛ همو، عبدالله بن سبأ، بيروت، دارالزهرا،
1983م؛ مقدسي، احمد، البدء و التاريخ، به كوشش كلمان هوار، پاريس، 1903م؛ واقدي،
محمد، مغازي، به كوشش مارسدن جونز، لندن، 1966م؛ ياقوت حموي، ابوعبدالله،
معجمالبلدان، به كوشش ف ووستنفلد، لايپزيگ، 1866ـ1870م؛ يعقوبي، ابن واضح، تاريخ،
بيروت، دارصار.
هادي عالمزاده