responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 1  صفحه : 29
آبگرم
جلد: 1
     
شماره مقاله:29



آبْگَرْم، چشمه‌اي كه گرماي آب آن بالاتر از اندازه‌هاي متعارف، و نوعاً داراي برخي نمكها و موادّ معدني است و گاه اثر درماني نيز دارد. اين نوع آبها از اعماق زمين سرچشمه مي‌گيرد و معمولاً از شكافهاي سطح زمين با فشار بيرون مي‌تراود. از لحاظ منشأ، دو نوع آبگرم تشخيص داده شده است:
1. آبگرمهاي سطحي: كه از روي زمين سرچشمه گرفته و نخست حرارت طبيعي دارند، اما پس از فرو رفتن در زمين و گذشتن از لايه‌هاي گوناگون آن و گرفتن گرماي آنها و حلّ برخي موادّ كاني اين لايه‌ها در خود، از راههاي ديگري به سطح زمين باز مي‌گردند.
2. آبگرمهاي عمقي: كه غالباً از بخار خميرة سنگهاي سوزان درون پوستة زمين ناشي مي‌شود. عمق آبگرمهاي نوع اول به 000،3 متر، و نوع دوم داه به 000،20 متر مي‌رسد. گرماي اين آبها وابسته به عمق و سرعت بالاآمدن آنها و گاه دماي آنها به 100 درجة سانتي‌گراد مي‌رسد.
چشمه‌هاي آبگرم در سراسر ايران و به ويژه در دامنة كوههاي البرز و زاگرس پراكنده‌اند و بسياري از آباديها به علت داشتن اين‌گونه چشمه‌ها، شهرت و اهميت يافته و آبگرم نام گرفته‌اند. برخي از اين آبها به علت در بر داشتن پاره‌اي مواد شيميايي، داراي رنگ، بو يا مزة خاصي مي‌شوند. برخي تركيبات گوگرد (سولفور و سولفات) به آب رنگ شيري يا آبي مي‌دهند، و آبي كه ئيدروژن سولفوره داشته باشد، بوي تخم‌مرغ فاسد دارد. آبگرمهاي داراي تركيبات آهن، رنگ سرخ يا اُخرايي و مزة گس دارند. نمكهاي ديگر، مانند كلرور سديم (نمك طعام) و يدور سديم، آب را شور يا تلخ مي‌سازند.
آب چشمه‌هاي آبگرم بيش‌تر در گودالها يا حوضها و حوضچه‌هاي طبيعي انباشته مي‌شود. گرداگرد اين گودالها يا حوضها را سنگچين مي‌كنند يا با ديوارهاي سنگي يا آجري محصور مي‌سازند و روي برخي حوضچه‌ها، اطاقكي سرپوشيده بنا مي‌كنند. حوض مراد، در وَرتون اصفهان، نمونه‌اي از آبگرمهاي سرپوشيده است (جنيدي و ديگران، آبگرم ورتون اصفهان، 270) كه در دوران صفويه ساخته شده است. گاه يك يا جند استخر در كنار چشمة آبگرم يا بر روي آن ساخته مي‌شود، مثلاً در كنار چشمة «عزير گرماب» سادات مله، واقع در نزديكي رامسر، (جنيدي، چشمه‌هاي معدني ايران، 200).
آبگرم در گويشهاي ايراني: آبگرم را در گويشهاي فارسي «گرم او »، «گرماب»، «آب گرمَك»، «آبگرمه»، در كردي «گرمو »، يا «گراو » (واژه «گَرو »؛ و در گويش اراكي» گَرّو »؛ در آذربايجاني «ايسّي‌سو» (ايسّي به معني گرم و سو به معني آب) مي‌نامند. آبگرمهاي حاوي تركيبات گوگرد «آب گوگردي»، «آب كبريتي» يا «گَنَدو»، «گنداب»، «آب گندو»، «گنده چشمه»، «گِنَو»، (از «گِن» صورت ديگر «گَند» و «اَو» به معني آب) ناميده شده است. (نك‌ : فرهنگ جغرافيايي ايران، 6، 8، ذيل آب گندو، گنده چشمه؛ شيندلر، 166، 186؛ سديدالسلطنه، 18). آبگرمهاي نمكدار را در فارسي آب زاغي، چشمه زاغي (پولاك، 418، 419) «آب شور»، «شوراب» و در آذربايجاني «زي سُو» مانند آبگرمي به همين نام در يك فرسنگي كليسا كَندي در غرب ماكو، و «شور سو» مانند چشمه‌اي معدني به همين نام در دهكدة ورجوي در جنوب مراغه (جنيدي، چشمه‌هاي معدني ايران، 279، 365). «زاغ» و «زي»، شكلهاي فارسي «زاج» است و آن سولفات مضاعف آلومينيم با يك فلز ديگر است.
برخي آبهاي معدني را بر پاية رنگ آنها نامگذاري كرده‌اند، مانند «سيه‌چشمه» در چالدران، «آب سياه» در رامسر (جنيدي، چشمه‌هاي معدني ايران، 213، 368)، «ساري سو» (= آب زرد) و «قره سو» (= آب سياه) در محلات (مهندس، 310).
نامگذاري برخي ديگر از اين چشمه‌ها، با توجه به خاصيت درماني آنها صورت يافته است، مانند «درمان آب» در جنوب غربي اروميه، دو چشمه به نام «آب اندرمان» در دهكده‌اي به همين نام در باختر شهر ري (مصطفوي، 165)، «آب شفا» يا «چشمه‌ شفا» و «چشمه حكيم» در نزديكي دهكدة آبگرم محلات.
برخي ديگر از اين چشمه‌ها بر پاية اشتهار يا اختصاص به درمان يك بيماري مشخص نامگذاري شده‌اند، از جمله چشمه‌هاي «آب كچلي»، «آب مفاصل» در محلات، چشمة «حوض كچلي» در ورتون اصفهان، چشمة آب قولنج در كوهستان شمال غربي سمنان، چشمه «گرو» (= گراب)، آب گرمي در كوي شتربان تبريز، (ذكاء، 111)، چشمه «قوتور سويي» (قوتور = جرب) در كوهپاية گوگور دلي داغ سبلان در جنوب شرقي خِياو يا مشكين‌شهر (ساعدي، 23) و «آب زردابا» در نزديكي اردبيل كه آن را براي درمان زردي (= يرقان) سودمند مي‌شمارند.
خواص درماني آبگرمها: شناخت خواص درماني آبهاي گرم و معدني و بهره‌گيري از آنها پيشينه‌اي بسيار كهن دارد، به طوري كه زمان آغاز اين امر به درستي روشن نيست. چنين مي‌نمايد كه ساكنان مناطق پيرامون چشمه‌هاي آبگرم در نتيجة آزمونهاي مكرر به خواص اين آبها پي برده‌اند، اما ظاهراً نخستين پزشكي كه دربارة فوايد و خواص برخي آبهاي معدني رساله نوشته و استفاده از آنها را براي درمان بيماريها تجويز كرده، انتيلوس طبيب يوناني سدة 2 م بوده است (نجم‌آبادي، 32؛ پاولي، ذيل آنتيلوس).
در نوشته‌هاي جغرافيايي و تاريخي قديم به برخي چشمه‌هاي مشهور آبگرم در سرزمينهاي اسلامي و خواص درماني آنها اشاره شده است. ابن فقيه از برخي آبگرمهاي همدان مانند اروند، لوندان، دارفين، دارنبهان، آب‌آست، عبدالله آباد، آب بزين و آب سامير نام مي‌برد و از اثر درماني آنها بر روي نقرس و بادهاي مزمن سخن مي‌گويد (ص 223). ابودلف (سدة 4ق/10م) از چشمة آب گرم زراوند نام برده و آن را التيام بخش دملها و زخمهاي بدن و شكستگي استخوان خوانده است. از اين آبگرم شوره‌اي به دست مي‌آمده كه نوعي تَنكار طبيعي بوده و در ذوب و پيوند طلا و نقره و مس و برنج به كار مي‌آمده است (ص 49). زكرياي قزويني (آثار البلاد، 391) آب اين چشمه را درمان‌بخش جذام و حمدالله مستوفي (ص 284) آن را التيام‌بخش دمل و قرحه خوانده است. در تاريخ قم (ص 67) از يك چشمة آبگرم كهن در جايگاهي به نام سَلم‌وَر در روستاي خورهاباد فراهان سخن رفته كه آب آن برطرف كنندة برخي بيماريهاي پوستي بوده است. مقدسي از دو چشمه آبگرم مشهور، يكي به نام «حَمّه» در طبرية شام و ديگري به نام «يونس» در نزديكي «تلّ توبه» در «نينوا»ي قديم ياد مي‌كند. آب چشمة حَمّه براي درمان بيماريهاي جرب، دمل و برخي دردها، و آب چشمة يونس براي درمان پيسي سودمند شمرده مي‌شده است (ص 146، 185). طوسي در عجائب المخلوقات از چند چشمة آبگرم به نامهاي «عين المقدسه» در اسكندريه، «عين المَرضي» در جنوب غزنين و «عين الحمّه» بين خرقان و قزوين و اثر آنها در درمان پيسي و جذام و اورام سخن مي‌گويد (ص 107، 111). همچنين در 3 فرسنگي جنوب شرقي دامغان چشمه‌هايي به نام گرماب وجود داشته و درمان‌بخش جرب و قولنج شمرده مي‌شده است (مستوفي، 278). همين منبع از چشمة آبگرمي در فراوز (= ظاهراً فراوه، از آباديهاي خراسان قديم) خبر مي‌دهد كه شست‌ؤشو در آن، تب‌نو را درمان مي‌كرده است (ص 279).
گل و لاي اين گونه چشمه‌هاي آبگرم و معدني نيز براي درمان برخي بيماريها، مانند درد مفاصل، عرق النّسا (سياتيك)، نقرس، كوفتگي ماهيچه‌ها يا بيماريهاي پوستي به كار مي‌رود. چشمة «آب اندرمان» در باختر شهر ري و چشمة «شورابيل» در نزديكي اردبيل از اين قبيل‌اند. پولاك از چشمة آبگرم بزرگي دربند پي (در شهرستان بابل) با رنگ سبز مايل به زرد و خاصيت چسبندگي و بوي تند گوگرد و خواص درماني براي زخمهاي جرب و گري و درد مفاصل ياد مي‌كند. در دوراني كه وي گزارش خود را نوشته (عصر قاجار) اين چشمه مهم‌ترين مركز درماني مازندران بوده است (ص 419).
تقدس چشمه‌هاي آبگرم: چشمه‌ها از كهن‌ترين روزگاران مورد تقديس مردمان بوده و گاه نيز وسيلة تقرب به خداوند (يا خدايان) شمرده مي‌شده‌اند. در فرهنگ ايران باستان نگهباني آب رودها و چشمه‌ها و افزايش آب آنها برعهدة ناهيد (الهة آب) بوده است. حفظ احترام آب و به ويژه پاكيزه نگاهداشتن چشمه‌ها وظيفه‌اي وجداني به شمار مي‌رفت و آلوده ساختن آب و افكندن چيزهاي پلشت در چشمه‌ها گناه بود.
در فرهنگ اسلامي نيز آب عمده‌ترين پاك كننده و مورد احترام است (نك‌ : آب). برخي چشمه‌هاي آبگرم به علت خواص درماني، حرمت و تقدس بيشتري يافته‌اند. در نزديكي شهر باستاني غداره (روستاي ام قيس كنوني) در درة يَرموك چشمه‌هاي آبگرمي كه در زبان محلي غَدِر حَمه خوانده مي‌شود، وجود دارد و در كنار آنها آثار گرمابه‌هاي بزرگ قديمي هنوز ديده مي‌شود. مردمان پيرامون اين منطقه براي آب‌تني به سوي اين چشمه‌ها روي مي‌آورده و آنها را مقدس مي‌داشته‌اند (جودائيكا، ذيل Hammat Gader, Gadar). سريانيها چشمه‌هاي آبگرم را مقدس مي‌شمرده و براي پاك‌كردن تن و روان خود از آلودگيها و گناه، خود را در اين آبها مي‌شسته‌اند. اما اِفرائيم سيروس قديس سرياني نويس سدة چهارم ميلادي (بستاني، ذيل افرائيم سرياني) تقدس اين‌گونه چشمه‌ها و رسم تن‌شويي به نيت تبرك در آنها را آييني شرك‌آميز دانسته است (اسميت، 184).
بسياري از چشمه‌هاي آبگرم در سرزمينهاي اقوام سامي و نيز در برخي مناطق ايران، به سليمان (ع) نسبت داده شده است. از اين جمله گرمابه‌هاي سليمان در زمينهاي موآب است كه در حقيقت چشمه‌هاي آبگرم گوگردي بوده‌اند (قاموس كتاب مقدس، ذيل سليمان: بركه‌هاي سليمان و بركه‌هاي مقدس). چشمة جوشان طالقان و گرمابه‌اي كه بر سر آبگرم استخر فارس ساخته شده بود، حمام سليمان ناميده مي‌شد (طوسي، 107). چشمة آبگرم شمال غربي تكاب در كنار درياچة «تخت سليمان»، چشمة «زندان سليمان» و يكي از چشمه‌هاي دهكدة آبگرم محلات، «چشمة سليماني» ناميده مي‌شود (جنيدي، چشمه‌هاي معدني ايران، 124، 309).
برخي از چشمه‌هاي آبگرم در ايران به نام امامان و ديگر مقدسين، به ويژه به نام علي بن ابي طالب(ع) و علي بن موسي الرضا(ع) شهرت يافته‌اند. اين‌گونه چشمه‌ها كرامتي از اين بزرگان و به همين علت متبرك و شفابخش شمرده مي‌شوند. چشمة «آب علي» در درةآه در 10 فرسنگي شمال شرق تهران، «چشمه علي» در نزديكي روستاي آستانة مشهد، «حوض امام رضا» در ورتون اصفهان از اين جمله‌اند. همچنين در نزديكي فريمان مشهد، چشمة آبگرم مشهوري به نام «شاهان گرماب» وجود دارد كه از كرامات اميرالمؤمنين علي بن ابي طالب(ع) به شمار آمده است.
ساختن معبد و زيارتگاه در كنار چشمه‌ها از دورانهاي بسيار كهن در ايران معمول بوده است. در اين روزگار نيز زيارتگاههايي در پاي برخي چشمه‌هاي آبگرم ديده مي‌شود. اينگونه چشمه‌ها معمولاً نام صاحبان مزارها را بر خود دارند، مانند چشمة «سيداسماعيل» در كنار مدفن امام‌زاده سيد اسماعيل در راه رشت به قصبة خرم‌آباد تنكابن (ماسه، 1/413) و «يا علي گنبد» (شليمر، 220) در دهكدة يله گنبد در 3 فرسخي شمال غرب قزوين، كه ظاهراً به يل مقدسي منسوب بوده و اين نام در زبان مردم به صورت «يا علي» در آمده است. كساني كه از درد معده، كمر، روماتيسم، سوءهاضمه، كم‌خوني و بيماريهاي پوستي رنج مي‌برند، در اين چشمه آب‌تني مي‌كنند. همچنين در يك فرسخي ارديب از توابع خور (حكمت يغمايي، 73) زيارتگاهي در كنار يك چشمة آبگرم به نام «امام‌زاده آبگرم» وجود دارد.
برخي از اين چشمه‌ها برآورندة نيازها و آرزوهاي مردمان به شمار مي‌روند و از اين رو «آب مراد» نام يافته‌اند. در چهار فرسخي غرب كرمان، در كنار زيارتگاهي چند چشمة آبگرم هست كه به همين نام شهرت دارد و مورد توجه مسلمانان و زرتشتيان اين منطقه است (سروشيان، 207). چشمة ديگري به همين نام در ابگرم سمنان وجود دارد و يكي از چهار چشمة آبگرم ورتون اصفهان به «حوض مراد» معروف است. چشمه‌هاي آبگرم و معدني «دِنْگْز» در روستاي باباگُرگُر در اسفندآباد قروة سنندج نيز برآورندة مراد شمرده مي‌شوند. آب اين چشمه‌ها در بركه‌اي جمع مي‌شود و زوجهاي بي‌فرزند به آرزوي فرزند آوردن در اين بركه شست‌وشو مي‌كنند.
سكنة پَري‌جا در بند پيِ مازندران در روز اول ماه «هرمو » (يا حَرِمُو = خردادماه، هفتمين ماه طبري در پري‌جا) و نيز در پنج روز «پيتك» (بهيزك: پنجة دزديده، يا پنج روزي كه در پايان اونحو ]= آبان ماه، آخرين ماه طبري[ مي‌افزايند) به محلهُ اَزروسَر مي‌روند و در چشمة آبگرم «ازرو» (رو = رود) كه در دامنة جنوبي كوه خَريون قرار دارد، به قصد تبرك و تيمن و مرادخواهي در آب آن سر و تن مي‌شويند. همچنين در شب 26 اَيدمو (= عيدماه) يا نوروز مو (= نوروزماه، چهارمين ماه طبري) مردم اين منطقه بر سر همان چشمه گرد مي‌آيند و براي شادي ارواح مردگان خود در پيرامون آن مشعل مي‌افروزند (بلوكباشي، 84 ـ 88).
حمامهاي آبگرم: گرماي طبيعي آب چشمه‌هاي آبگرم، مردم جوامع كهن را به بهره‌گيري از اين ابها در گرمابه‌ها برانگيخت. در ايران و پاره‌اي سرزمينهاي ديگر خاور زمين، ساختن اين‌گونه گرمابه‌ةاي بي‌نياز از سوخت، چه در پاي چشمه‌هاي آبگرم و چه در آباديهاي نزديك آنها، مرسوم بوده است. كهن‌ترين نمونه‌هاي اين‌گونه گرمابه‌ةا كه بيشتر نقش درماني داشته‌اند، در پيرامون چشمه‌هاي غذر حمه در شهر غَداره بوده است. در آبگرم شمال غربي سمنان نيز آثاري از بناهاي كهن خشتي و گلي دوران پيش از اسلام كه قاعدتاً مجموعه‌اي از خانه و حمام و كاروانسرا بوده، باقي مانده است (مخلصي، 74). در طبريه همة گرمابه‌هاي شهر و نيز بسياري خانه‌ها از آب چشمه‌هاي آبگرم آن استفاده مي‌كرده‌اند (مقدسي، 185). نظير چنين وضعي در تفليس نيز حكم‌فرما بوده است (ابن حوقل، 89؛ ابوالفدا، 467). ابن بلخي در فارسنامه (ص 127) به آبگرمي داراي تركيبات گوگردي، در كوه مرودشت اصطخر اشاره مي‌كند. در عصر صفوي دو گرمابه در دهستان آبگرم لاريجان ساخته شد كه تا چندي پيش داير و به حمامهاي شاه عباسي معروف بود. صدها گرمابة خصوصي نيز طي دهه‌هاي اخير در اين دهستان ساخته شده كه در همة آنها آب گرم چشمه روان است و بيشتر مورد استفادة درماني است (جنيدي و ديگران، چشمه‌هاي معدني آبگرم لاريجان، 10).
جان فراير پزشك انگليسي در گزارش سفر خود به ايران در 1677 از دو گرمابه در كنار چشمه‌هاي آبگرم «گنو» در بندرعباس ياد مي‌كند كه يكي از آنها توسط آلمانيها، و ديگري به سرماية يك بانكدار هندي ساخته شده و مورد استفادة درماني بوده است (الگود، 447). همچنين در كنار برخي چشمه‌هاي آبگرم، آثاري از گرمابه‌هاي مربوط به عصر قاجار بازمانده است. از اين جمله، حمامي منسوب به فتحعلي شاه در آبگرم دهكدة سردها در سراب، و يكي ديگر منسوب به عباس ميرزا، در چشمة آبگرم دهكدة ليقوان در بستان‌آباد تبريز (مهندس، 304ـ 305) قابل ذكرند. در 100 سال اخير گرمابه‌هاي بسياري در پيرامون چشمه‌هاي آبگرم در گوشه و كنار كشور ساخته شده و هم اكنون مورد استفاده است.
شگفتيهاي چشمه‌هاي آبگرم: به برخي از چشمه‌هاي آبگرم شگفتيهايي نسبت داده شده است كه غالب آنها پاية درستي ندارد، در برخي كتب كهن از چشمه‌هاي سنگ‌زا و مارزا سخن گفته‌ مي‌شود. قزويني در عجائب المخلوقات و دمشقي در نخبه‌الدهر و ابودُلَف در سفرنامه خود از چشمه‌هايي در مناطق مختلف آذربايجان ياد مي‌كنند كه آب آنها به سنگ تبديل مي‌شده است. ظاهراً مدار املاح و مواد معدني اين آبها چنان زياد بوده كه پس از زماني كوتاه رسوب مي‌كرده و سخت مي‌شده است. مينورسكي در يادداشتهايش بر رسالة ابودلف مي‌نويسد كه سنگ مرمر تبريز از رسوبهاي آب چشمه‌هاي كرانة درياچة اروميه تأمين مي‌شده (ابودلف، 107). آب برخي چشمه‌ها به علت در برداشتن مواد آهني و غير آن، سرخ رنگ بوده و همين عامل ماية پيدايش برخي داستانها و پندارها دربارة آنها شده است (ماسه، 1/416؛ طوسي،‌ 108). قزويني به چشمة آبگرم باميان، بانگي همچون رعد نسبت مي‌دهد و آب آن را قابل سوختن مي‌داند (عجائب المخلوقات، 180) و دمشقي مدعي است كه آن چشمه، آب دهان يا ماده پليدي را كه به درون آن افكنده مي‌شده، با افزايش جوشش و فوران، بيرون مي‌افكنده است (ص 182) همانند اين خاصيت به چشمة معدني آب ابيض ارمنيه نيز نسبت داده شده است (طوسي، 105).
دربارة چشمه‌هاي آبگرم و معدني در ايران و نيز در بسياري كشورهاي ديگر و خواص آنها، هنوز بررسي فراگير و منظمي انجام نشده و آنچه صورت گرفته، بسيار ناقص و پراكنده بوده است. در منطقة كوير، به ويژه در نزديكي روستاي ناي‌بند (در 180 كم‌ جنوب خاوري طبس)، چشمه‌هاي آبگرم و معدني بسياري هست كه مورد مطالعة جدي قرار نگرفته است. همچنين در باختر شيراز طي سالهاي اخير تعدادي چشمة آبگرم پديد آمده است كه آگاهي چنداني دربارة ويژگيهاي آنها در دست نيست. به نظر مي‌رسد كه در بسياري از مناطقي كه در حوزة آتش‌فشانها قرار دارند، چشمه‌هاي معدني دست‌نخورده و نيز منابع آبگرمي كه بتوان به سهولت بدانها دست يافت، وجود داشته باشد.
خواص درماني فوق‌العادة اين‌گونه چشمه‌ها، و در نتيجه اهميت اقتصادي غيرقابل انكار آنها، بررسيهاي منظم و گسترده در اين زمينه را ضرور مي سازد.
مآخذ: ابن بلخي، فارسنامه، به كوشش جلال‌الدين طهراني، تهران، 1313ش؛ ابن حوقل، ابوالقاسم محمد، صوره‌الارض، ترجمة جعفر شعار، تهران، بنياد فرهنگ ايران، 1345ش؛ ابن فقيه، احمد بن محمد، مختصر البلدان، ليدن، بريل، 1967م؛ ابوالفدا، اسماعيل، تقويم البلدان، ترجمة عبدالمحمد آيتي، تهران، بنياد فرهنگ ايران، 1349ش؛ ابودلف، مسعر بن المهلهل، سفرنامه. به كوشش ولاديمير مينورسكي، ترجمة ابوالفضل طباطبايي، تهران، 1342ش؛ الگود، سيريل، تاريخ پزشكي ايران، ترج0مة باهر فرقاني، تهران، اميركبير، 1356ش؛ بستاني (پطرس)، ذيل افرائيم سرياني؛ بلوكباشي، علي، «گاه‌شماري و چند جشن در مازندران»، پيام نوين، س 8، شم‌ 7 (دي 1345ش)؛ همو، تحقيقات محلي در مازندران و گرگان، 1345 (چاپ نشده)؛ پولاك، پاكوب ادوارد، سفرنامه، ترجمة كيكاووس جهانداري، تهران، خوارزمي، 1361ش؛ ترابي طباطبايي، جمال، آثار باستاني آذربايجان، تهران، انجمن آثار ملي، 1355ش، ج 2؛ جرجاني، اسماعيل، الأغراض الطبيه و المباحث العلائيه، تهران، بنياد فرهنگ ايران، 1345ش؛ همو، ذخيرة خوارزمشاهي، بنياد فرهنگ ايران، 1355ش؛ جنيدي، محمدجواد، چشمه‌هاي معدني ايران، دانشگاه تبريز، 1348ش، ج 1؛ همو و ديگران، «چشمه‌هاي معدني آبگرم لاريجان»، ماهنامة داروپزشكي، س 2، شم‌ 20 (تير 1343ش)؛ همو و ديگران، «آبگرم ورتون اصفهان»، مجلة طب عمومي، شم‌ 5، (تير 1346)؛ جودائيكا؛ حكمت يغمايي، عبدالكريم، جندق، روستايي كهن بر كران كوير، تهران، توس، 1353ش؛ دمشقي، محمد بن ابي طالب، نخبه‌الدهر، ترجمة حميد طبيبيان، تهران، فرهنگستان ادب و هنر ايران، 1357ش؛ ذكاء، يحيي، زمين لرزه‌هاي تبريز، تهران،‌1359ش؛ ساعدي، غلامحسين، خياو يا مشكين شهر، تهران، اميركبير، 1354ش؛ سديدالسلطنه (كبابي)، محمدعلي، بندرعباس و خليج فارس، به كوشش علي ستايش، تهران، دنياي كتاب، 1363ش؛ سروشيان، جمشيد، فرهنگ بهدينان، به كوشش منوچهر ستوده، تهران، فرهنگ ايران زمين، 1335ش؛ شاملو، احمد، كتاب كوچه، تهران، مازيار، 1357ش، ج 1؛ شيندلر، هوتوم و ديگران، سه سفرنامه، به كوشش قدرت‌الله روشني (زعفرانلو)، تهران، توس، 1356ش، ص 145-211؛ طوسي، محمد بن محمود، عجايب المخلوقات، به كوشش منوچهر ستوده، تهران، بنگاه ترجمه و نشر كتاب، 1345ش؛ غفوري، محمدرضا و رضا مرتضوي، آبشناسي، دانشگاه تهران، 1357ش؛ فرهنگ جغرافيايي ايران، ج 1، 3، 5، 6، 8؛ فسايي، ميرزاحسن، فارسنامة ناصري، تهران، 1313ق؛ قزويني، زكريا بن محمد، آثار البلاد، بيروت، 1380ق/1960م؛ همو، عجايب المخلوقات، به كوشش نصرالله سبوحي، تهران، مركزي، 1361ش؛ قمي، حسن بن محمد، تاريخ قم، ترج0مة حسن بن علي بن حسن بن عبدالملك قمي، به كوشش جلال‌الدين طهراني، تهران، توس، 1361ش؛ گلريز، محمدعلي، مينودر، تهران، 1337ش؛ ماسه، هانري، معتقدات و آداب ايران، 1355ش، ج 1؛ مستوفي، حمدالله، نزهه‌القلوب، به كوشش گاي لسترنج، لندن، 1915م؛ مصطفوي، محمدتقي، آثار تاريخي طهران، به كوشش ميرهاشم محدث، تهران، انجمن آثار ملي، 1361ش؛ مقدسي، محمدبن احمد، احسن التقاسيم، ترجمة علي نقي منزوي، تهران، شركت مؤلفان و مترجمان ايران، 1361ش؛ مهندس، ابوطالب، منابع ابهاي ايران از نظر توسعة اقتصادي، تهران، 1344ش؛ نجم‌آبادي، محمد، تاريخ طب در ايران پس از اسلام، دانشگاه تهران، 1353ش؛ هاكس، جيمز، قاموس كتاب مقدس؛ نيز:
Schlimmer, J. L., Terminologie medico-pharmaceutique et anthropologique Francaise-Persane, university of Tehran, 1974; Smith, W. Robertson, The Religion of the Semites, New York, 1972.
علي بلوكباشي

 

نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 1  صفحه : 29
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست