آصِفخان، خواجه غیاثالدین علیقزوینی، از دولتمردان صاحب کمال، سرشناس و
ایرانیالاصل دورة اکبرشاه (963-1014ق/1556-1605م). وی فرزند آقا ملّای دواتدار
قزوینی (صمصامالدوله، 90؛ علّامی، تعلیقات مترجم به انگلیسی، 398) از رجال دربار
شاهطهماسب صفوی (919-984ق/1513-1576م) است که خود را از اولاد شیخشهابالدین
سهروردی (539-632ق/1144-1235م) میدانست (صمصامالدوله، 90-91). غیاثالدین برخلاف
برادرانش میرزابدیعالزمان حاکم کاشان پدر میرزاجعفر آصفخان (هـ م) و اقا
محمدزمان، دیوانی دارالسلطنة تبریز و احمدبیگ از حاکمان محال خراسان (اسکندربیگ،
166) که در ایران و دربار شاهطهماسب ماندگار شدند، راه هند در پیش گرفت
(صمصامالدوله 90-91؛ علّامی، تعلیقات مترجم به انگلیسی، 479) و همچون غیاثبیگ
تهرانی پدر ابوالحسن اصفخان (هـ م) وزیر مقتدر جهانگیر، از مردان بسیار مؤثر و با
نفوذ دربار تیموریان هند شد. آصفخان به همراه تنی چند از سرداران وفادار به
اکبرشاه، عهدهدار اقدامات نظامی مهمّی گشت که منجر به غلبة اکبر بر راجپورتها و
تصرف قلاع و مراکز قدرت آنان در گُجْرات و نواحی شمال هند گردید، چنان که علّامی
نام او را در شمار «بهادران اخلاصمند» اکبر شاه یاد کرده است (3/49). نخستینبار
در 976ق/1568م پس از تصرف قلعة «چَتور» همراه قلیچخاناندجانی مأموریت یافت که
شاهزادگان یاغی را وادار به فمانبری سازد (خافیخان، 173؛ فرشته 1/258). آنگاه در
ایلغار 9 روزة گجرات در 981ق/1573م در رکاب اکبرشاه مأموریتهای دشواری انجام داد و
الحاق لشکر «پَتن» را به اردوی اکبرشاه به انجام رساند (2 جمادیالاول 981ق/30 اوت
1573م، ملاعبدالباقی نهاوندی، 797-799). پس از بازگشت از گجرات به پاس خدماتش، در
16 جمادیالاول 981ق/14 سپتامبر 1573م به خطاب آصفخانی نایل و به بخشگری (مقام
لشکرآرایی و انتظام امور سپاه) گجرات زیر فرمان میرزاعزیز کوکه منصوب شد (نهاوندی،
796-799؛ علّامی، 3/64).
در جنگ اکبرشاه با «رانا» آصفخان در سپاهی که به فرماندهی کنورمانسنگهه از اَجْمیر
به سوی کوکند رهسپار شد (دوشنبه دوم محرم 984ق/اول آوریل 1576م)، در کهنور از
فرماندهان هراول (دستة پیشقراولان لشکر) بود (صمصامالدوله، 91؛ علّامی، 3/174) و
پس از پیروزی سپاه مغول در این جنگ، اکبرشاه وی را با جمعی دیگر از سرداران خود
برای پاک کردن « ایدر» از شورشیان به آن سامان فرستاد (984ق/1576م). آصفخان در
موقعیت بحرانی و دشواری که پس از کشته شدن میرزامقیم نقشبندی روی داده بود،
فرماندهی سپاه را به عهده گرفت و دشمن را سرکوب و «ایدر» را تصرف کرد
(صمصامالدوله، 92؛ علّامی، 3/191، 199). در 986ق/1578م همراه کنور مانسنگهه و
زینخان کوکه که مأمور گوشمالی امرای بلوچ گردید (علّامی، 3/248) و در 987ق/1579م
به مالوه و گجرات اعزام شد تا زیر نظر شهابالدین احمدخان به انتظام امور لشکری
(بخشیگری) بپردازد (علّامی، 3/264).
خواجه غیاثالدین علیقزوینی، از دولتمردان صاحب کمال، سرشناس و ایرانیالاصل دورة
اکبرشاه (963-1014ق/1556-1605م). وی فرزند آقا ملّای دواتدار قزوینی
(صمصامالدوله، 90؛ علّامی، تعلیقات مترجم به انگلیسی، 398) از رجال دربار
شاهطهماسب صفوی (919-984ق/1513-1576م) است که خود را از اولاد شیخشهابالدین
سهروردی (539-632ق/1144-1235م) میدانست (صمصامالدوله، 90-91). غیاثالدین برخلاف
برادرانش میرزابدیعالزمان حاکم کاشان پدر میرزاجعفر آصفخان (هـ م) و
آقامحمدزمان، دیوانی دارالسلطنة تبریز و احمدبیگ از حاکمان محال خراسان (اسکندربیگ،
166) که در ایران و دربارشاه طهماسب ماندگار شدند، راه هند در پیش گرفت
(صمصامالدوله، 90-91؛ علّامی، تعلیقات مترجم به انگلیسی، 479) و همچون غیاثبیگ
تهرانی پدر ابوالحسن آصفخان (هـ م) وزیر مقتدر جهانگیر، از مردان بسیار مؤثر و با
نفوذ دربار تیموریان هند شد. آصفخان به همراه تنی چند از سرداران وفادار به
اکبرشاه، عهدهدار اقدامات نظامی مهمّی گشت که منجر به غلبة اکبر بر راجپوتها و
تصرف قلاع و مراکز قدرت آنان در گُجْرات و نواحی شمال هند گردید، چنان که علّامی
نام او را در شمار «بهادران اخلاصمند» اکبرشاه یاد کرده است (3/49). نخستینبار در
976ق/1568م پس از تصرف قلعة «چَتور» همراه قلیچخاناندجانی مأموریت یافت که
شاهزادگان یاغیرا وادار به فرمانبری سازد (خافیخان، 173؛ فرشته 1/258). آنگاه در
ایلغار 9 روزة گجرات در 981ق/1573م در رکاب اکبرشاه مأموریتهای دشواری انجام داد و
الحاق لشکر «پَتن» را به اردوی اکبرشاه به انجام رساند (2 جمادیالاول 981ق/30 اوت
1573م، ملاعبدالباقی نهاوندی، 797-799). پس از بازگشت از گجرات به پاس خدماتش، در
16 جمادیالاول 981ق/14 سپتامبر 1573م به خطاب آصفخانی نایل و به بخشیگری (مقام
لشکرآرایی و انتظام امور سپاه) گجرات زیر فرمان میرزاعزیز کوکه منصوب شد (نهاوندی،
796-799؛ علّامی، 3/64).
در جنگ اکبرشاه با «رانا»، آصفخان در سپاهی که به فرماندهی کنورمانسنگهه از
اَجْمیر به سوی کوکند رهسپار شد (دوشنبه دوم محرم 984ق/اول آوریل 1576م)، در کهنور
از فرماندهان هراول (دستة پیشقراولان لشکر) بود (صمصامالدوله، 91؛ علّامی، 3/174)
و پس از پیروزی سپاه مغول در این جنگ، اکبرشاه وی را با جمعی دیگر از سرداران خود
برای پاک کردن «ایدر» از شورشیان به آن سامان فرستاد (984ق/1576م). آصفخان در
موقعیت بحرانی و دشواری که پس از کشته شدن میرزامقیم نقشبندی روی داده بود،
فرماندهی سپاه را به عهده گرفت و دشمن را سرکوب و «ایدر» را تصرف کرد
(صمصامالدوله، 92؛ علّامی، 3/191، 199). در 986ق/1578م همراه کنور مانسنگهه و
زینخان کوکه مأمور گوشمالی امرای بلوچ گردید (علّامی. 3/248) و در 987ق/1579م به
مالوه و گجرات اعزام شد تا زیر نظر شهابالدین احمدخان به انتظام امور لشکری
(بخشیگری) بپردازد (علّامی، 3/264).
خواجه غیاثالدین علیآصفخان در 989ق/1581م در گجرات وفات یافت (صمصامالدوله،
92). اورامردی شجاع و خوش سخن توصیف کرده ا ند (علّامی، 3/64).
ازدواج دختر او با ابوالحسن آصفخان وزیر مقتدر جهانگیر و برادر نورجهان و پدر
ممتاز محل دو ملکة معروف هند، نفوذ خانوادة او را افزونی بخشید (علّامی، تعلیقات
مترجم به انگلیسی، 398، 575). لیکن پسر او میرزانورالدین به سبب شرکت در توطئة
شاهزادۀ دربند (خسرو) بر ضد جهانگیر، به دار کشیده شد (صمصامالدوله، 93؛ جهانگیر
گورکانی، دیباچة جهانگیرنامه، 71).
مآخذ: اسکندربیگ، منشی، تاریخ عالم آرای عباسی، به کوشش ایرج افشار، تهران،
امیرکبیر، 1350ش، 1/166؛ جهانگیر گورکانی، نورالدین محمّد، جهانگیرنامه، به کوشش
محمدهاشم، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، 1359ش، صص 70-71؛ خافیخاننظامالملکی،
منتخباللباب، به کوشش مولی کبیرالدین احمد و مولوی غلام قادر، کلکته انجمن آسیایی
بنگاله، 1869م؛ صمصامالدوله، شاهنوازخان، مآثرالأمراء، به کوشش مولوی عبدالرحیم،
کلکته، انجمن آسیایی بنگاله، 1888م؛ علّامی، ابوالفضل، اکبرنامه، به کوشش مولوی
عبدالرحیم، کلکته، انجمن آسیایی، بنگاله، 1886م؛ فرشته، محمد قاسم، تاریخ، کانپور،
1290ق؛ نهاوندی، ملاعبدالباقی، مآثر رحیمی، به کوشش محمدحسین هدایت، کلکته، انجمن
آسیایی بنگاله.
بخش تاریخ