آربِری، آرتورجان (1905-1969)، خاورشناس انگلیسی. خانوادۀ وی فقیر و پدرش افسر
پایین رنبۀ نیروی دریایی بود. از 12 سالگی در پی کسب روزی به کار پرداخت و در همان
حال به مدرسۀ متوسطه راه یافت. به مطالعۀ یونانی و لاتین علاقۀ بیشتری نشان داد و
پیش از ورود به دانشگاه این 2 زبان را به خوبی فرا گرفت و اغلب آثار کلاسیک را به
زبان اصلی مطالعه کرد. در 1924 به کالج پمیروک در دانشگاه کمبریج وارد شد و 3 سال
بعد موفق به اخذ درجۀ لیسانس در زبانهای باستانی از این مرکز گردید. پس از آن با
استفاده از بودجۀ اوقاف ادوارد براون به تحصیل زبانهای فارسی و عربی در همان کالج
پرداخت. در مدت 2 سال دورۀ زبان و ادبیات عربی در همان کالج پرداخت. در مدت 2 سال
دورۀ زبان و ادبیات عرب را به پایان رساند. عربی را نزد رینولد نیکلسون و فارسی را
نزد پروفسور لوی فراگرفت. پس از دریافت دومین گواهینامۀ لیسانس، به تحقیق در ادبیات
عرب و ترجمۀ مواقف اثر نِسفَّری پرداخت. کالج پمبروک در 1931 او را به عنوان محقق
وابسته به عضویت پذیرفت و جایزۀ اول براون را به وی داد. او به هزینۀ این کالج به
قاهره رفت تا در آنجا به تحقیق و مطالعه بپردازد. در مدت اقامت در قاهره با
ساریناسیمون از اهالی رومانی آشنا شد و در 1932 با وی ازدواج کرد. پس از آن از
فلسطین، لبنان و سوریه دیدن کرد. بعد به انگلستان برگشت و باز به مصر رفت و در
دانشگاه قاهره به سمت استادی و ریاست گروه زبانهای کهن (یونانی و لاتین) منصوب شد
(1932-1934). در 1934 بار دیگر به میهن بازگشت و مدت 2 سال به عنوان کتابدار در
کتابخانۀ دیوان هند به کار پرداخت. در طول جنگ رئیس تبلیغات دولتی به زبان عربی بود
و جزواتی نیز منتشر کرد. در 1944 پس از کنارهگیری مینورسکی از استادی زبان فارسی
دانشگاه لندن، به جای او انتخاب شد. 2 سال بعد به مقام استادی رشتۀ عربی و ریاست
بخش مطالعات خاورمیانه ارتقا یافت. در 1947 پس از استعفای استوری ، برای اشغال
کرسیی استادی زبان عربی به کمبریج بازگشت و تا پایان عمر در آنجا ماند. بر اثر
مساعی وی در کمبریج کرسی مستقلی برای تدریس زبان و ادبیات فارسی ایجاد گردید. او
عضو فرهنگستان و عضو وابستۀ فرهنگستان ایران و مصر و مجمع علمی دمشق و نایب رئیس
کمیتۀ ترجمۀ یونسکو بود. در 1948 انجمن خاورشناسان بریتانیا را تشکیل داد. در کار
آربری دقتنظر و کنجکاوی مینورسکی، نیکلسون و نظایر آنان دیده نمیشود. با این حال،
آثار وی از نظر تنوع و تعدد و نیز جامعیتِ آرایی که عرضه میکند، و نیز به سبب نثر
روان و بیان ساده و شاعرانهای که در نگارش یا ترجمه به کار میبرد، از شهرت
فراوانی برخوردار است. ترجمۀ وی از قرآن مجید گرچه از صحت و دقت کافی بهرهمند
نیست، مشهورترین ترجمۀ انگلیسی این کتاب آسمانی به شمار میآید. او نویسندۀای
پرکار بود و اثار ارزندۀ فراوانی از تحقیق و تصحیح و ترجمه به صورت کتاب و مقاله به
انگلیسی و فارسی از وی به جا مانده است. فهرست اثارش را فرهنگ جهانپور در مجلۀ
راهنمای کتاب آورده است. (س 1348، شمـ 9 و 10، صص 496-501) از آن میان شعر جدید
فارسی را فتحاللّه مجتبایی (تهران، 1334ش)، شیراز را منوچهر کاشف (تهران، 1346ش) و
جزوۀ کمحجم تحقیقات و مطالعات انگلیسیها در باب فارسی را فرنگیس شادمان (تهران،
1323ش)، به فارسی برگرداندهاند. برخی مقالات وی در مجلۀ روزگار نو که سردبیری آن
را به عهده داشت، به چاپ رسیده است. (برای آگاهی از مقالات او به زبان فارسی، نکـ
ایرج افشار، 1 و 2/45، 82، 665، 687، 720، 729، 750).
مآخذ: آربری، آرتورجان، شیراز، ترجمۀ منوچهر کاشف، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب،
1352ش، مقدمه؛ افشار، ایرج، فهرست مقالات فارسی، تهران، جیبی، 1339-1350ش، جمـ ؛
جهانپور، فرهنگ، «آربری. ا ج»، راهنمای کتاب، شمـ 9 و 10، آذرودی 1348ش، صص
491-501؛ ربیکا، یان، تاریخ ادبیات ایران، ترجمۀ عیسی شهابی، تهران، بنگاه ترجمه و
نشر کتاب، 1354ش، ص 349؛ سلماسیزاده، جواد، «به یاد پروفسور آربری»، وحید، س 6،
شمـ 12 (آذر 1348ش)، صص 1084-1088؛ طاهری، ابوالقاسم، سیر فرهنگ ایران در بریتانیا،
تهران، انجمن اثار ملی، 1352ش، صص 308، 415، 443.
بخش تاریخ