آذربایجان، جمهوری شوروی سوسیالیستی، جمهوری شوروی سوسیالیستی آذربایجان سرزمینی
است اسلامی و شیعهنشین در شرق قفقاز که در 1918م از سوی دولت مساواتیان به نام
«جمهوری آذربایجان» و از 1920م توسّط دولت بلشویکی قفقاز به نام «جمهوری شوروی
سوسیالیستی آذربایجان» نامیده شد. مرکز این جمهوری باکو و جمعیت آن 000’477’5 نفر
است (بنیگسن، 6).
وجه تسمیه: این سرزمین تا 1918م هرگز آذربایجان نامیده نمیشد. زمانی نام کهن آن
«آلبانیا» بود (بارتولد، III/334). در روستای «بویوک دَکَن» واقع در بخش نوخای
قفقاز نوشتهای به خط و زبان یونانی باستان به دست آمده که تاریخ آن را سدۀ 2م
دانستهاند و در آن از آلبانیا یاد شده است (لاتیشف، 103, 104). در نوشتههای
مورخان باستان از جمله پولیبیوس، استرابون و دیگران نیز این سرزمین با نام آلبانیا
آمده است. به نظر بعضی محققان، آلبانیا در مآخذ پارتی به صورت «اردان» آمده است
(علی اف، 18, 19). در مآخذ عهد اسلامی این نام را «اران» و «الران» نوشتهاند
(بارتولد، III/334) این نام به احتمال قوی با نام پارتی «اردان» مرتبط است. گاه نیز
از این سرزمین با دو نام اران و شروان یاد کردهاند (نکـ اران و سیروان). پس از
لشکرکشیهای تیمور و داستان ترکمانان آققویونلو (هـ م) و قرهقویونلو (هـ م) نام
اران به تدریج از کتابها برداشته شد (کسروی، 264’265). در دایرهالمعارف بزرگ شوروی
آمده است که «در اواسط سدۀ 11م ]5ق[ هجوم اقوام ترک (ازجمله غُزان و دیگران) که
دودمان سلجوقی در رأس آنها قرار داشتند به سرزمین اران و شیروان آغاز گردید»
(1/251). از این عبارت معلوم میشود که جزئی از ایران بود چند خاننشین، ملکنشین و
سلطاننشین کوچک پدید آمد که در نیمۀ دوم سدۀ 12ق/نیمه دوم سدۀ 18م شمارۀ آنها به
15 رسید. عمدهترین آنها عبارت بودند از خاننشینهای باکو، گنجه، دربند، قُبه (قوبا
= کوبا). قراباغ، نخجوان، طالش، شَکی، شروان، ایروان، کوتکاشِن، قَبَله و شَمشادیل.
سلطاننشینهای کوچک بعضی مستقل و بعضی دیگر تابع خانها بودند (ابراهیم بیگلی، 39)
به عنوان نمونه سلطاننشینهای آرش، ایلیسو و کوتکاشن از خانشکی، و ملکنشینها از
خان قراباغ تبعیت میکردند («تاریخ آذربایجان »، 334, 335). در 14 و 21 مه 1805م در
اردوگاه ارتش روسیه واقع در ساحل کورکچای (20 کمـ گنجه) موافقتنامهای به امضا
رسید که طبق آن، خانهای قراباغ و شکی تابعیّت دولت روسیه را پذیرفتند (ابراهیم
بیگلی، 62). پس از پایان جنگهای ایران و روس که بخشی از این سرزمین به اشغال روسیه
درآمد و در پی انعقاد معاهدۀ ترکمانچای، بعضی خانها، ازجمله خانهای اردوباد و
نخجوان، الحاق خود را به امپراتوری روسیه اعلام نمودند (دایرهالمعارف بزرگ شوروی،
1/252). در هیچیک از مآخذ مربوط به دوران مذکور و سالهای پیش از آن نامی از
آذربایجان برای این سرزمین نمییابیم (رضا، 52-58). در سال 1911م حزب مساوات در
اراضی کنونی جمهوری شوروی سوسیالیستی آذربایجان تأسیس یافت. مساواتیان در مارس
1918م قیامی مسلحانه در باکو ترتیب دادند که اندکی بعد به دیگر نواحی آن سرزمین
کشیده شد. اینان در 27 مه 1918م در شهر تفلیس دولتی تشکیل دادند و با نام «جمهوری
آذربایجان» اعلام استقلال کردند (همو، 214). در پایان 1919 و اوایل 1920م دولت
مساواتیان دستخوش بحران سیاسی و اقتصادی شد. در بهار 1919م در نواحی مغان و لنکران
دولت شوروی تأسیس یافت. در 26 آوریل 1920م کمیتۀ موقت انقلاب به ریاست نریمان
نریمان اف تشکیل گردید. در 28 آوریل 1920م دولت مساواتیان ساقط شد و کمیتۀ انقلاب
قدرت را در باکو به دست گرفت و خود را دولت «جمهوری شوروی سوسیالیستی آذربایجان»
نامید (عزیزبیگ اوا 158).
موقع جغرافیایی: در مآخذ ایرانی و اسلامی، اراضی جنوب کوههای قفقاز و منطقۀ قفقاز
مرکزی را تا شمال رود ارس، قفقاز؛ و نواحی شمالی کوههای بزرگ قفقاز را ماوراء قفقاز
نوشتهاند. ولی در مآخذ روسی و به پیروی از آنها در نوشتههای محلی نامهای مذکور به
صورتی وارونه ارائه شدهاند و آن محدودهای را که در مآخذ ایرانی و اسلامی به صورت
ماوراء قفقاز آمده، قفقاز؛ و بخشی را که به صورت قفقاز نوشته شده است، ماوراء قفقاز
میخوانند. به عنوان نمونه دایرهالمعارف بزرگ شوروی در بحث پیرامون جمهوری شوروی
سوسیالیستی آذربایجان، آن را بخشی از «منطقۀ جنوب شرقی ماوراء قفقاز» نامیده است
(1/247). این دوگانگی سبب بروز آشفتگیهایی در نوشتههای مورخان و جغرافینگاران شده
است. جمهوری شوروی سوسیالیستی آذربایجان مشتمل بر جمهوری شوروی خودمختار نخجوان و
ولایت خودمختار قراباغ کوهستانی و شهرها و بخشهای متعدد است. این جمهوری دارای 60
بخش، 57 شهر و 119 قصبه از نوع شهری است (همانجا). جمهوری آذربایجان از شمال با
جمهوری شوروی خودمختار داغستان (جزء جمهوری شوروی سوسیالیستی فدراتیو روسیه)، از
شمال غرب با بخشی از گرجستان، از غرب با جمهوریهای گرجستان و ارمنستان و از جنوب با
ایران و ترکیه هممرز است. سراسر مرز شرقی جمهوری آذربایجان محدود به دریای خزر
است. آن بخش از این جمهوری که در شمال رود کر (به زبان گرجی: کورا) واقع است،
روزگاری شروان (شیروان) نام داشت (دانشنامه)، ولی بعدها این نام به ناحیهای بسیار
کوچکتر در بخش مذکور اطلاق شد. بخش اعظم این جمهوری در کرانۀ دریای خزر 800 کمـ
است. شبهجزیرههای عمدۀ آن عبارتند از: آبشوران، کورینسکایا، کوسا و سارا؛ خلیجهای
عمدۀ آن عبارتند از آبشوران، کیروف (قیزیل آغاج) و خلیج باکو، و جزایر عمدۀ آن
عبارتند از: ژیلوی و آرتیوم که سدی آن را به ساحل مرتبط میکند. در اطراف شبهجزیرۀ
آبشوریان جزایر کوچکی وجود دارد که مجموع آنها را مجمعالجزایر آبشوریان مینامند.
ناهمواریها: حدود یک دوم اراضی جمهوری شوروی سوسیالیستی آذربایجان کوهستانی است. در
محدودۀ جنوب شرقی جمهوری سه شکل ساختاری قفقاز کوچک در جنوب و فرورفتگی کُر در میان
این دو برجستگی. در انتهای جنوبِ شرقیِ جمهوری کوههای طالش، در جنوب فرورفتگیهای
میانی ارس و در شمالِ آن برآمدگیهای کوهستانی آیوتس دزور (دارالاگز) و زنگهزور از
رشتهکوههای قفقاز کوچک قرار دارند. مرتفعترین قلههای آن عبارتند از «بازاردوز»
به ارتفاع 466’4 متر (در بعضی مآخذ 480’4) و شاهداغ به ارتفاع 243’4 متر
(دایرهالمعارف بزرگ شوروی، 1/248). ناهمواریهای کوههای قفقاز بزرگ دارای یخچالهای
متعددی است که سرچشمۀ رودهای کوهستانی را تشکیل میدهد. جبال قفقاز بزرگ در حدود
شرق کوه باباداغ (به ارتفاع 3629 متر) دارای شیب کوهستانی تندی است (همانجا). در
شرق جبال قفقاز دشت شیبدار کوسار قرار دارد که به جلگۀ سامور ـ دوهچی (روسی:
سامور ـ دویچی) منتهی میگردد. فرورفتگی کُر در جمهوری آذربایجان شامل دو بخش است:
ناهمواریهای منطقۀ غربی، ناهمواریهای منطقۀ شمالی. این ناهمواریها از کوههای کوتاه
و فرورفتگیهایی تشکیل یافته که بزرگترین آنها فرورفتگی آلازان ـ آفتوران (آلازان ـ
آغریچای) در شیب تند دامنۀ جنوبی است. در بخش مرکزی و شرقی فرورفتگی کُر، جلگه کُر
ـ ارس قرار گرفته است. در محدودۀ جمهوری شوروی سوسیالیستی آذربایجان کوههای
شاهداغ، موروداغ (725’3 متر) و کوههای قراباغ از سلسله جبال کوچک قفقاز واقع شده
است. در کوههای طالش سه قلۀ بلند وجود دارد که مرتفعترین آنها 477’2 متر است.
بلندترین قله در کوهستانهای نخجوان 904’3 متر ارتفاع دارد (همانجا).
زمینشناسی: اراضی جمهوری آذربایجان در منطقۀ ژئوسنکلینال بزرگ (ناودیس) قرار
دارند. بخش مرکزی این کوهها از سنگهای گرانیت مقاوم پرکامبرین تشکیل شده است. دامنۀ
شمالی کوههای قفقاز بزرگ به زمینهای کِرتاسه میپیوندد. این کوهها با مقطع نامتقارن
در دامنۀ جنوبی دارای شیب تند است و پیدایش آنها به حرکات کوهزایی دورۀ میوسن تا
پلیوسن مربوط میشود. حرکات کوهزایی اواخر دوران سوم زمینشناسی با فعالیتهای
آتشفشان در لاکولیتهای بشتائو در مجاورت پیاتی گورسک دیده میشود که ا پلیوسن
فوقانی فعال بودهاند. فرورفتگی کر، در جنوب کوههای قفقاز بزرگ، از رسوبات اواخر
دوران سوم پوشیده شده است. این فرورفتگی به وسیلۀ برجستگی سورام به دو بخش تقسیم
میگردد. همین برجستگی دیگر کوههای قفقاز کوچک میپیوندد.
در شبهجزیرۀ آبشوران و مجمعالجزایر آن منابع نفت و گاز وجود دارد. در منطقۀ میانی
جمهوری شوروی سوسیالیستی آذربایجان، فرورفتگی کر و نواحی سفلای جلگۀ کر نیز منابع
نفت و گاز موجود است. مناطق جلفا و اردوباد دارای معادن مولیبدن و سنگ نمک است. در
بسیاری از مناطق جمهوری، بهویژه دامنههای جنوبی کوههای قفقاز بزرگ، نواحی شکی ـ
شماخی و بخشهای جنوبی کوههای قفقاز کوچک تا جلگه ارس، منابع متعددی از آبهای معدنی
وجود دارد که از آن جمله است آبهای معدنی باداملی، ترشسو، وابستیسو. در کوههای
شاهداغ منابع سنگ آهن، و در مناطق مرتبط با رشته جبال قفقاز کوچک منابع کوبالت و
بسیاری مواد کانی دیگر وجود دارند. بدین جهت مناطق مزبور را «اورال آذربایجان»
نامیدهاند («دایرهالمعارف مختصر جغرافیایی» ، I/38). منطقۀ نخجوان دارای معادن
نمک و مولیبدن است.
اقلم: آب و هوای جمهوری سوسیالیستی آذربایجان گرمسیری است، ولی میتوان در آن چند
نوع منطقۀ خشک و مرطوب با آب و هوای کوهستانی و جلگهای مشاهده نمود. حرارت متوسط
این جمهوری از 5/ْ14 سانتیگراد تا صفر درجه نوسان دارد. حداکثر متوسط در ماه ژوئیه
ْ25 تا ْ27 سانتیگراد است (دایرهالمعارف بزرگ شوروی، 1/248). هوای مناطق جنگلی در
تابستانها خشک است. در این نواحی حرارت بین صفر تا ْ30 سانتیگراد نوسان دارد.
حداکثر گرمای هوا به ْ40 تا ْ43 سانتیگراد و حداقل سرما به ْ30 سانتیگراد میرسد
(همانجا). میزان بارندگی در نواحی مختلف این جمهوری متغیر است. در شبهجزیرۀ
آبشوران و جنوب شرقی ناحیۀ شیروان میزان بارندگی کمتر از 200 میلیمتر، در جلگۀ کر
ـ ارس 200-300 میلیمتر، در دامنۀ کوهها 300-900 میلیمتر، در دامنۀ سلسله جبال
قفقاز بزرگ 1200-1300 میلیمتر، در بخش لنکران 1200-1400 و گاه 1700-1800 میلیمتر
است (همانجا؛ دایرهالمعارف مختصر جغرافیایی، I/38).
آبها: در جمهوری آذربایجان حدود 250’1 رود، رودخانه و نهر موجود است که از اینها
فقط 21 رود بیش از 100 کمـ طول دارند (دایرهالمعارف بزرگ شوروی، 1/249). بزرگترین
رودی که از این جمهوری میگذرد رود کُر است که از شمالِ غرب تا جنوبِ شرق کشیده شده
است و پس از پیوستن به رود ارس در ناحیۀ صابرآباد به دریای خزر میریزد. اکثر
رودخانهها، نهرها و جویبارهای این جمهوری به رود کر میریزند. رودهای عمدۀ آن
عبارتند از بیلقانچای، موخاجچای، تالچای قورموچای سامور، کودیالچای، شامخورچای،
آقسطفا ، گنجهچای، ترترچای و غیره. رودهای کر و ارس بزرگترین منابع آبیاری جمهوری
به شمار میروند. بر روی رود کر در ناحیۀ مینگهچویر (روسی: مینگهچائور) سدی احداث
گردیده است. دریاچۀ پشت این سد به وسعت 605 کمـ 2 است (همانجا). در کنار سد تأسیسات
برق آبی تهبیه شده است. در منطقۀ سفلای سد مینگهچائور کشتیرانی محلی امکانپذیر
گشته است. طی سالهای اخیر بر روی رود ارس نیز سدهایی پدید آمده و تأسیسات برق آبی
ایجاد شده است. مجموع نیروی برق این جمهوری را 15 میلیارد کیلووات ساعت نوشتهاند
(همان، 24 (2)/526). ولی حدود 90٪ نیروی برق جمهوری از طریق تأسیسات برق حرارتی
تأمین میگردد (همانجا). در جمهوری حدود 250 دریاچه وجود دارد که بزرگترین آنها
عبارتند از دریاچههای حاجی قبول به گنجایش 5/15 کمـ 3، بویوک شور 3/10 کمـ 3،
آلاگل به گنجایش 5 کمـ 3 و 8 متر عمق و گوی گل (همان، 1/249).
پوشش گیاهی: دشتهای جمهوری شوروی سوسیالیستی آذربایجان اغلب خشک و به صورت
نیمهصحرا و نمکزار است، ولی در جلگههای مسیر رودهای کر و ارس و نیز دامنۀ کوههای
قفقاز بزرگ و قسمتی در دامنۀ کوههای قفقاز کوچک و کوههای طاش واقع شدهاند. در
دامنههای جنوبی کوههای قفقاز بزرگ درختان بلوط ایبریایی (گرجی) و شاه بلوط
میروید.
حیات حیوانی: جانوران این ناحیه را به 12 هزار نوع تخمین زدهاند. در بعضی نواحی آن
انواع مارها و دیگر خزندگان، جانورانی چون، گراز، آهو و پرندگانی از قبیل قرقاول،
دراج، تیهو، مرغابی و غیره زندگی میکنند. در نواحی کوهستانی، یوزپلنگ، خرس، گراز،
گربۀ وحشی و سنجاب وجود دارد. در آبهای طالش انواع ماهیهای ارزشمند ازجمله ماهی
آزاد، و در مناطق رود کر و دریای خزر ماهیهای خاویار چون استورژن و بلوگا زندگی
میکنند (همان، 247، 252، 24 (2)/526).
جمعیت و ترکیب دموگرافیک: جمعیت این جمهوری در 1959م 000’940’2 تن بود که در 1970م
به 000’380’4 نفر افزایش یافت (بنیگسن، 6). بدین روال رشد متوسط جمعیت این جمهوری
در فاصلۀ 1959-1970م حدود 49٪ و از 1970 تا 1979م حدود 25٪ بوده است. طبق سرشماری
1970م تعداد جمعیت از لحاظ ملی و قومی عبارت بود از مردم بومی و محلی 000’777’3،
روسها 000’510، ارامنه 000’484، لزگی 000’137 و بقیه از دیگر اقوام و ملیتها از
جمله آوارها، اودینها ، تساخورها ، تاتها، کُردها، اوکرایینیها، یهودیان، تاتارها،
گرجیها و غیره (دایرۀالمعارف بزرگ شوروی، 1/249، 24 (2)/527). بنیگسن نسبت روسها
به مردم محلی را در 1979م حدود 9/7٪ نوشته است (p.9). جمعیت نسبی این جمهوری (طبق
آمار اول ژانویه 1976م) 7/65 نفر بوده است. نسبت روسها در این جمهوری در مقایسه با
مردم بومی طی 1959م 5/13٪ بود. ولی این نسبت در 1970م به 9/9٪ و در 1979م 9/7٪ کاهش
یافت (همانجا). دلیل این امر را باید در افزایش جمعیت نواحی مسلماننشین شوروی از
جمله جمهوری شوروی آذربایجان دانست. 52٪ اهالی این جمهوری را زنان تشکیل میدهند
(دایرهالمعارف بزرگ شوروی، 1/249). به تقریب نیمی از اهالی در شهرها و نیمی دیگر
در روستاها سکنی دارند. مرکز این جمهوری شهر باکو است. جمعیت این شهر و بخشهای تابع
شورای آن در اول ژانویۀ 1976م بالغ بر 000’406’1 تن بود (همان، 24 (2)/525). شهرهای
عمدۀ جمهوری عبارتند از کیروفآباد با جمعیت 000’211 نفر (کبروفآباد در گذشته گنچه
نام داشت. این شهر پس از جنگهای ایران و روس، الیزابت پل نامیده شد که در زبان روسی
آن را یلیزاوتوپل مینامیدند. پس از تأسیس جمهوری دوباره نام کهن به شهر مذکور
بازگشت. چون سرگی میرونویچ کیروف یکی از رهبران حزب بلشویک مدتی در آذربایجان شوروی
فعالیت داشت، لذا پس از قتل وی که در 1934م صورت گرفت، شهر گنجه بار دیگر تغییر نام
داد و کیروفآباد نامیده شد)، سومقائیت با جمعیت 000’168 نفر، مینگه چِوِیر (مینگه
چائور)، استپاناکِرْت، علی بایْرامْلی و داش کَسَن که جمعیت آنها هریک کمتر از
000’100 نفر است. در سرشماریهای 1926، 1939، 1959، 1970، 1979م هیچگونه اطلاع رسمی
پیرامون پیروان ادیان و مذاهب ارائه نشده است، لذا نمیتوان آماری دقیق از مسلمانان
جمهوری مذکور را به دست داد.
منابع طبیعی: جمهوری آذربایجان دارای منابع طبیعی از قبیل نفت، گاز، سنگ آهن،
گوگرد، مواد کودهای شیمیایی و غیره است. نفت عمدهترین مادۀ معدنی این جمهوری است.
استخراج نفت این سرزمین به صورت تجاری بالنسبه وسیع از 1863م با 500’6 تن آغاز شد،
ولی رقم مذکور در 1901م به 11 میلیون تن رسید. اما در 1920م و آغاز حکومت شوروی
میزان استخراج نفت به 9/2 میلیون تن کاهش یافت. از آن پس رفتهرفته فزونی گرفت و تا
1940م به 2/22 میلیون تن رسید، ولی پس از آن دوباره کاستی پذیرفت و در 1950م از
8/14 میلیون تن تجاوز نکرد. متعاقب آن دولت شوروی به استخراج نفت از آبهای دریای
خزر پرداخت. در 1967 میزان استخراج نفت جمهوری به 6/21 میلیون تن بالغ گردید، ولی
به میزان 1940م نرسید. در پی آن بار دیگر میزان استخراج نفت رو به کاستی نهاد و در
1970م از 20 میلیون تن و در 1975م از 17 میلیون تن فراتر نرفت (دایرهالمعارف بزرگ
شوروی، 1/253’24 (2)/526).
کشاورزی و دامپروری: مجموع اراضی زیر کشت در این جمهوری که پیش از جنگ اول جهانی
000’962 هکتار بود تا 1975م به یک میلیون و 000’310 هکتار افزایش یافت (همان، 24
(2)/526). تا پایان 1975م در این جمهوری 496 مؤسسۀ کشاورزی دولتی و 873 مؤسسۀ
کشاورزی جمعی (اشتراکی) وجود داشت. در آن سال 800’30 تراکتور، 400’4 کمباین و
100’22 کامیون در خدمت کشاورزی بود. تا پایان 1975م از اراضی جمهوری حدود 000’412
هکتار زیر کشت گندم، 000’12 هکتار زیر کشت ذرت 000’28 تن، پنبه 000’450 تن، توتون
000’42 تن، سیبزمینی 000’89 تن و ترهبار 000’604 تن بود (همانجا). از مجموع اراضی
مزروعی این جمهوری 141/1 میلیون هکتار از طریق کانالهای شروان علیا، قراباغ علیا،
سامور و آبشوران آبیاری میشود. تا سال 1975م حدود 65٪ از تولیدات این جمهوری محصول
کشاورزی بود. علاوه بر محصولات یاد شده انگور، چای، سیب و مرکبات را باید نام برد
آمار دامها در جمهوری محصول کشاورزی بود. علاوه بر محصولات یاد شده انگور، چای، سیب
و مرکبات را باید نام برد آمار دامها در جمهوری شوروی آذربایجان در 1976م بدین شرح
بوده است: گاو 000’667’1 گاومیش 000’622، گوسفند و بز 000’128’5 و مرغ و جوجه
000’800’12 (همانجا).
حمل و نقل: راهآهن عمدهترین سیلۀ حمل و نقل در جمهوری شوروی آذربایجان است و طول
آن به 850’1 کمـ میرسد. طول راههای شوسۀ این جمهوری تا 1975م حدود 000’21 کمـ بود
و طول راههای آبی آن حدود 500 کمـ است (همان، 24 (2)/527).
حاکمیت دولت و شرایط اجتماعی: آذربایجان یکی از جمهوریهای پانزدهگانۀ اتحاد جماهیر
شوروی سوسیالیستی است. این جمهوری بر پایۀ قانون اساسی مصوب 14 مارس 1937م فعالیت
دارد (همان، 1/247).
عالیترین ارگان حاکمیت، شورای عالی جمهوری شوروی سوسیالیستی آذربایجان است که
نمایندگان آن هر 4 سال یکبار انتخاب میشوند و به تقریب هر 500’12 نفر حق انتخاب
یک نماینده را دارند (همانجا). در فواصل جلسات شورای عالی جمهوری هیأت رئیسۀ شورای
عالی جمهوری شوروی سوسیالیستی آذربایجان عالیترین ارگان حاکمیت محسوب میشوند.
شورای وزیران در جلسات شورای عالی برگزیده میشوند. جمهوری شوروی سوسیالیستی
آذربایجان مشتمل بر جمهوری شوروی سوسیالیستی خودمختار نخجوان و ولایت خودمختار
قراباغ کوهستانی است. ارگانهای حاکمیت محلی در ولایات، شهرها، قصبات و نیز ولایت
خودمختار قراباغ کوهستانی شوراهای نمایندگان ولایات، شهرها و قصبات هستند که
نمایندگان آن هر 2 سال یکبار انتخاب میشوند. از جمهوری آذربایجان 32 نماینده در
شورای ملّیّتهای شورای عالی اتحاد شوروی عضویّت دارند. جمهوری شوروی خودمختار
نخجوان و ولایت خودمختار قراباغ کوهستانی به ترتیب 11 و 5 نماینده در شورای ملیتهای
شورای عالی اتحاد شوروی دارند (همانجا).
دادگستری: عالیترین ارگان قضایی جمهوری دادگاه عالی است که اعضای آن در جلسات
شورای عالی جمهوری برای مدت 5 سال انتخاب میشوند. دادگاه عالی شامل دو دادگاه عالی
حقوقی و جنایی است. گذشته از آن اُرگان دیگری به نام شورای عالی قضایی وجود دارد.
دادستان جمهوری و نیز دادستان جمهوری خودمختار نخجوان و ولایت خودمختار قراباغ
کوهستانی از سوی دادستان کل اتحاد جماهیر شووی سوسیالیستی برای مدت ـ سال منسوب
میشوند (همانجا).
تقسیمات کشوری: جمهوری خودمختار نخجوان که در محدوده سرزمین کهن ارمنستان قرار
گرفته با ایران و ترکیه هممرز است. مساحت این جمهوری 500’5 کمـ 2 و جمعیت آن تا
ژانویه 1976م حدود 000’227 نفر بود (همان، 24 (2)/527). جمهوری خودمختار نخجوان در
نهم فوریۀ 1924 تأسیس یافت. طبق سرشماری 1970م تعداد اهالی بومی آن 000’190، ارمنی
000’6 و روس 000’4 نفر بود. جمعیت نسبی این جمهوری تا ژانویه 1976م حدود 2/41 نفر
بوده است. مرکز جمهوری شهر نخجوان و شهرهای عمدۀ آن اردوباد و نخجوان است. تا 1975م
24 مؤسسۀ کشاورزی دولتی و 49 مؤسسۀ کشاورزی اشتراکی در این جمهوری وجود داشت. تا
1970م مساحت کشتزارهای نخجوان 000’40 هکتار بود که بیشتر به کشت پنبه اختصاص داشت.
دامداری نیز در این منطقه گسترش یافته است (همانجا).
ولایت خودمختار قراباغ کوهستانی در 7 ژوئیه 1923م تأسیس یافت. این ولایت در جنوب
شرقی کوههای قفقاز کوچک واقع و مساحت آن 400’4 کمـ 2 است. جمعیت این ولایت تا اول
ژانویۀ 1976م 000’156 نفر بود. اکثر اهالی این ولایت، ارمنی تبارند. جمعیت نسبی در
این ولایت حدود 4/35 نفر است (همانجا). مرکز این ولایت شهر استپانکرت است. در 1975م
در این ولایت 18 مؤسسۀ کشاورزی دولتی و 64 مؤسسۀ کشاورزی اشتراکی وجود داشت. مساحت
کشتزارهای این ولایت تا 1975م 100’63 هکتار بود (همانجا).
محصولات عمدۀ این ولایت عبارتند از پنبه، توتون، غله و انگور. دامداری نیز در این
ولایت رشد یافته است. تولید قالی یکی از رشتههای سنتی این ولایت است.
آموزش و پرورش: طی 1975-1976م در جمهوری آذربایجان جمعاً 618’4 مدرسه از انواع
مختلف وجود داشت که 000’656’1 دانشآموز در آنها به تحصیل اشتغال داشتند. در این
جمهوری 17 دانشکده وجود دارد که جمعاً 000’99 دانشجو در آنها تحصیل میکنند
(همانجا). مدارس عالی عمدۀ جمهوری عبارتند از دانشگاه باکو، دانشکدۀ نفت و شیمی،
دانشکدۀ پزشکی، دانشسرای عالی و کنسرواتوآر که مشتمل بر هنرستان عالی موسیقی است.
فرهنگستان عمدهترین مؤسسۀ علمی این جمهوری است. تا اول ژانویه 1976م جمعاً 300’21
کارمند علمی در مؤسسات فرهنگی این جمهوری کار میکردند. در جمهوری شوروی خودمختار
نخجوان 225 مدرسه و آموزشگاه وجود دارد که حدود 900’71 دانشآموز و هنرآموز از
مجموع محصلین جمهوری آذربایجان شوروی در آن تحصیل میکنند. طی 1975-1976م شمارۀ
دانشآموزان ولایت خودمختار قراباغ کوهستانی 000’42 نفر بود. در شهر استپاناکرت
تنها یک مدرسۀ عالی وجود دارد و آن دانشسرای عالی ولایت است. در این دانشسرا حدود
600’1 دانشجو تحصیل میکنند (همانجا).
فرهنگ و هنر: تا اول ژانویۀ 1975م در این جمهوری 14 تئاتر وجود داشت که عمدهترین
آنها عبارتند از تئاتر اپرا و بالۀ میرزافتحعلی آخونداف، تئاتر درام عزیزبگ اف،
تئاتر درام صمد وُرغون، تئاتر جوانان گورکی، تئاتر کمدی موزیکال و تئاتر درام
جبارلی. در این جمهوری 200’2 دستگاه نمایش سینمای ثابت و سیار و 806’2 باشگاه وجود
دارد. تا 1975م در جمهوری خودمختار نخجوان یک تئاتر، 3 موزه، 238 باشگاه و 180
سینما وجود داشت. ولایت خودمختار قراباغ کوهستانی نیز دارای یک تئاتر، 3 موزه، 222
باشگاه و 188 سینما است. کتابخانۀ میرزافتحعلی آخونداف در باکو بزرگترین کتابخانۀ
جمهوری است که شمارۀ کتابها، نجلهها و جزوههای آن به حدود 3 میلیون جلد میرسد.
در سراسر جمهوری 479’3 کتابخانۀ عمومی وجود دارد که مجموع کتابها، مجلهها و جزوات
آنها به 7/26 میلیون جلد بالغ میشود.
در این جمهوری 41 موزه وجود دارد و 117 روزنامۀ مرکزی و محلی به زبانهای ترکی، روسی
و ارمنی انتشار مییابد. جمهوری آذربایجان دارای یک دستگاه رادیو تلویزیون است که
به زبانهای ترکی، روسی و ارمنی برنامه پخش میکند (همانجا).
بهداشت: در جمهوری آذربایجان تا 1975م حدود 748 بیمارستان و درمانگاه بزرگ و کوچک
با 800’54 تختخواب وجود داشت که از این تعداد، بیمارستانهای نخجوان دارای 100’2
تختخواب و بیمارستانهای ولایت خودمختار قراباغ کوهستانی دارای حدود 600’1 تختخواب
بوده است. شمارۀ پزشکان حدود 500’16 نفر است که از آن میان 400 پزشک در جمهوری
خودمختار نخجوان و 312 پزشک در ولایت خودمختار قراباغ کوهستانی خدمت میکنند.
جمهوری آذربایجان شوروی دارای آسایشگاههای درمانی است که مهمترین آنها عبارتند از
ایستیسو (آب گرم)، ترشسو (آب ترش) و نفت چالا (چاله) (همانجا).
دین: مسلمانان شوروی اغلب اهل سنت هستند و همانند ترکان مذهب حنفی دارند، ولی
مسلمانان داغستان و جمهوری آذربایجان از این قاعده مستثنا هستند. اکثر مسلمانان
داغستان شافعی مذهب و اغلب مسلمانان جمهوری شوروی آذربایجان شیعی و پیرو مذهب جعفری
اثنیعشریاند. شمارۀ شیعیان این جمهوری را در 1979م به حدود 000’800’3 نفر تخمین
زدهاند (بنیگسن، 55, 56). تاتهای مسلمان جنوب داغستان و جمهوری آذربایجان را حدود
000’15 تن نوشتهاند (همو، 56). مرکز ادارۀ روحانیت شیعی قفقاز در شهر باکو و ریاست
آن بر عهدۀ شیخالاسلام است. وی در ضمن معاون مفتی اهل سنت حنفی نیز هست. مدارس
دینی و مساجد زیر نظر آنان اداره میشوند (همو، 57). روحانیت اجازۀ فعالیتهای
اقتصادی و اجتماعی ندارد. به عنوان نمونه هیچگونه موقوفها در اختیار مراکز روحانی
نیست و رؤسای مراکز روحانی قادر به صدور احکام شرعی نیستند. پرداخت زکات یا هرگونه
نذورات به مساجد ممنوع است (همو، 60). پس از انقلاب اکتبر 1917م در روسیه و طی
جنگهای داخلی آن کشور مسلمانان قفقاز کوشیدند تا دولت مستقلی پدید آورند. پیروزی
بلشویسم از تلاش مسلمانان در راه تحکیم موجودیت ملی نکاست. در فاصلۀ 1917-1920م
گروهی از رجال سیاسی قفقاز به حزب کمونیست پیوستند. آنها گمان داشتند از این طریق
به استقلال، خودمختاری و برابری دست خواهند یافت. درواقع پیوستن آنان به حزب
کمونیست جنبۀ تاکتیکی داشت (همو، 23). اینان تا 1928م نقش نسبتاً مؤثری ایفا کردند،
ولی از 1928 تا 1935م به تدریج مشمول تصفیه شدند (همو، 24). پس از برقراری حاکمیت
شوروی در قفقاز، رابطۀ مسلمانان این سرزمین با دیگر کشورها و ملتهای مسلمان
رفتهرفته قطع گردید. مرزها بسته شد و ارتباط مسلمانان قفقاز با برادران همکیش و
همزبان منقطع گشت. از 1920م زیارت حج و سفر شیعیان جمهوری آذربایجان به اماکن
متبرکۀ ایران و عراق متوقف شد (همو، 35). یکی دیگر از عواملی که موجب قطع ارتباط
مسلمانان این جمهوری با برادران همکیش گردید، تغییر خط بود. تا 1928م میان کلیۀ
مسلمانان ترکی زبان شوروی خط و کتابت عربی رواج داشت. آنها با وجود اختلاف لهجه، از
طریق این خط تا اندازهای با یکدیگر مرتبط بودند. قفقازی باسواد به سهولت میتوانست
با قزاق، تاتار، ازبک و یا ترکمن رابطۀ فرهنگی برقرار کند. بدین روال رابطۀ فرهنگی
میان مسلمانان شوروی امری ممکن شمرده میشد. از 1929م دولت شوروی خط و کتابت عربی
را ملغی اعلام کرد و الفبای لاتین را جانشین آن نمد. این سیاست نخست با مقاومتهایی
از سوی مسلمانان مواجه گردید، ولی چون با الفبای روسی یکسان نبود، سرانجام پذیرفته
شد و تا 1938م به کار میرفت (همو، 38). گرچه وجود الفبای جدید رابطۀ مسلمانان
شوروی را استحکام نبخشید، ولی در گسترش امر سوادآموزی تسهیلاتی فراهم آورد. اما
دیری نپایید که این الفبا نیز در 1939م ملغی اعلام شد و الفبای روسی در میان مردم
مسلمان از جمله ساکنان جمهوری شوروی آذربایجان به عنوان الفبای رسمی متداول گردید.
بنیگسن این اقدام را نخستین گام در راه استحالۀ زبانی و فرهنگی ملل مسلمان در فرهنگ
روس نامیده است (P.38). اکنون اسلام در میان 29 قوم شوروی رواج دارد که در واقع
دارای 29 زبان ادبی هستند (همو، 43). در سال 1924م شریعت اسلام به عنوان عادات
«منسوخ» قومی و قبیلهای ملغی اعلام گردید. در آستانۀ 1928م نیز کلیۀ مدارس دینی
تعطیل شد و تا 1930م کل موقوفات از سوی دولت مصادره گردید (همو، 44). شمارۀ مساجد
کاستی پذیرفت. اطلاع دقیقی از مساجد این جمهوری در دست نیست، ولی تا 1912م در سراسر
مناطق مسلماننشینِ تابع دولت روسیه تزاری 000’26 مسجد وجود داشت. این تعداد در
1941م به 000’1 و در دوران حاکمیت نیکیتا خروشچف طی 1953-1964م به کمتر از 500 کاهش
یافت (همو، 44-45). با افزایش میزان تولد در میان مسلمانان شوروی، نسبت روسها به
مسلمانان همواره رو به کاستی است. در فاصله 1970-1979م شمارۀ روسهای مقیم جمهوری
شوروی سوسیالیستی آذربایجان از 000’570 به 000’475 نفر و به دیگر سخن حدود 10٪ کاهش
پذیرفت (همو، 53).
سابقۀ تاریخی: تاریخ جمهوری شوروی سوسیالیستی آذربایجان از بدر تأسیس این جمهوری
آغاز میگردد (پیرامون تاریخ گذشتۀ این سرزمین نکـ اَران و شروان). در ساعت 2 بعد
از نیمهشب 28 آوریل 1920م «کمیتۀ موقت انقلاب آذربایجان» به ریاست نریمان نریمان
اف تشکیل شد و نام «جمهوری آذربایجان» را که مساواتیان بر این سرزمین نهاده بودند
اخذ نمود و سرزمین مزبور را «جمهوری مستقل شوروی سوسیالیستی آذربایجان» خواند
(عزیزبک اوا، 158). و در همان زمان شورای کمیسرهای خلق جمهوری شوروی سوسیالیستی
آذربایجان تأسیس شد و نریمان نریمان اف ریاست شورای کمیسرها و کمیساریای امور خارجه
را نیز برعهده گرفت. از اهداف جمهوری نوبنیاد، تحکیم جمهوری، انهدام مساواتیان و
تأمین امنیت در برابر هجوم بیگانگان و مخالفان بود، ولی اعضای کمیتۀ موقت انقلاب
دریافتند که دولت جدید تنها با تکیه به نیروی خویش نمیتواند از عهدۀ تأمین
خواستهایشان برآید. از اینرو کمیته پس از تشکیل دولت بیدرنگ با دولت روسیۀ شوروی
اعلام همبستگی کرد و ضمن مخابرۀ تلگرامی برای لنن مخالفت خود را با دشمنان روسیۀ
شوروی ابراز نمود و برای مقابله با هجوم مشترک نیروهای خارجی و گروههای دشمن داخلی
درخواست کمک نظامی کرد. با رسیدن نیروهای کمکی روسیۀ شوروی به باکو حکومت جدید
تثبیت گردید (دایرهالمعارف بزرگ شوروی، 1/254) و لنین در 29 آوریل پیروزی دولت
شوروی را در باکو اعلام نمود (XL/332).
نریمان اف رئیس کمیتۀ انقلاب در ماه مه 1920م طی نامهها و تلگرامهایی جریان مبارزه
به خاطر حاکمیت شوروی در جمهوری آذربایجان را به لنین گزارش داد (عزیزبک اوا، 162).
پس از برقراری حکومت شوروی در جمهوری آذربایجان مقادیر متنابهی نفت به صورتی منظم
به روسیۀ شوروی ارسال گردید. لنین ارسال نفت باکو به روسیۀ شوروی را بسیار مهم
نامید (همو، 166). وی در پایان ماه آوریل سربروفسکی رئیس امور نفتی روسیۀ شوروی را
به باکو اعزام داشت. سربروفسکی اندکی بعد در رأس شرکت نفت آذربایجان قرار گرفت
(همو، 167). در همان سال اقداماتی در زمینۀ تسریع ارسال نفت باکو به روسیه صورت
پذیرفت (همانجا). چند روز بهد در تاریخ 18 مه 1920م ناوگان جنگی روسیۀ شوروی بهبندر
انزلی حمله برد و پایگاه نظامی گارد سفید را در بندر مزبور درهم شکست (فخرایی،
233). در مه 1920م نخستین انتخابات شوراهای باکو و جمهوری شوروی سوسیالیستی
آذربایجان مرکب از نمایندگان کارگران، سربازان ارتش و نیروی دریایی سرخ برگزار شد و
650 نماینده برای عضویت در شورای باکو انتخاب شدند و در ژوئیه 1920م شورای مذکور
کار خود را آغاز کرد (عزیزبک اوا، 173). (دایرهالمعارف بزرگ شوروی، 1/255).
مخالفان دولت جدید در شهر تفلیس، مرکزی به منظور مبارزه با دولت جمهوری شوروی
سوسیالیستی آذربایجان پدید آوردند که در آن مخالفان دولت جدید از قراباغ و توری
پاشا فرمانده سابق نیروهای ترک با افرادش و نیز گروهی از داغستانها شرکت داشتند. در
ناحیۀ شوشا نمایندگان ترک تحت رهبری کاظمبیگ به مبارزه برخاستند (عزیزبک اوا، 177)
و در شهر گنجه قیامی روی داد که در آن گروهی از افسران ترک شرکت داشتند (همانجا).
این مخالفتها همه با یاری روسیۀ شوروی سرکوب شد. در اکتبر 1921م دولت ترکیه متعهد
گردید که از این جمهوری نوبنیاد در مقابل تخلیۀ قارْص حمایت کند (بروکلمان، 693).
پس از تأسیس جمهوری آذربایجان املاک و مستغلات خانها، بیگها، صاحبان اراضی و نیز
موقوفات مساجد، کلیساها و غیره مصادره شد و به تصرف دولت درآمد. مساحت اراضی مصادره
شده متجاوز از 000’300’1 دسیاتین (هر دسیاتین معادل 09/1 هکتار) بود (دایرهالمعارف
بزرگ شوروی، 1/255).
جنگلها، معادن، آبها، تأسیسات شیلات، تأسیسات کشتیرانی دریای خزر، بانکها، مؤسسات
حمل و نقل و غیره همه به تصرف دولت درآمدند. در 19 مه 1921م در اولین کنگرۀ شوراهای
جمهوری شوروی سوسیالیستی آذربایجان نخستین قانون اساسی جمهوری مذکور به تصویب رسید
(همانجا). در 12 مارس 1922م بین آذربایجان شوروی، ارمنستان و گرجستان معاهدهای
مبنی بر ایجاد فدراسیون منعقد گردید. از 12 مارس 1922م تا 5 دسامبر 1936م آذربایجان
شوروی عضو فدراسیون جمهوریهای شوروی سوسیالیستی ماوراء قفقاز بود. فدراسیون مذکور
پس از تأسیس در تاریخ 30 دسامبر 1922م الحاق خود را به اتحاد جماهیر شوروی اعلام
نمود. ولایت خودمختار قراباغ کوهستانی در 1923م و جمهوری خودمختار نخجوان در 1924م
به صورت جزئی از سرزمین جمهوری شوروی آذربایجان درآمدند (همانجا). در 1936م
فدراسیون جمهوریهای شوروی سوسیالیستی ماوراء قفقاز منحل شد و سه جمهوری عضو
فدراسیون هریک جداگانه به صورت جمهوریهای اتحاد جماهیر شوروی درآمدند. در 14 مارس
1927م دومین قانون اساسی جمهوری شوروی سوسیالیستی آذربایجان به تصویب رسید. این
قانون اساسی تاکنون به قوت خود باقی است (همانجا).
مآخذ: بروکلمان، کارل تاریخالشعربالاسلامیه، ترجمۀ نبیه امین فارس و
منیرالبعلبکی، بیروت، دارالعلم للملایین، 1984؛ دانشنامۀ ایران و اسلام؛
دایرهالمعارف بزرگ شوروی (روسی، چ 3)؛ رضا، عنایتاللّه، آذربایجان و ارّان
(آلبانیای قفقاز)، تهران، ایران زمین، 1360ش؛ فخرایی، ابراهیم، سردار جنگل، تهران،
جاویدان، 1351ش؛ کسروی، احمد، شهریاران گمنام، تهران، امیرکبیر، 1335ش؛ نیز:
Alive, K. G., "K voprosu ob istochnikakh I literature po istorii drevney
Kovkazskoy Albanii", Voprosy istorii Kaukazskoi Albanii, ed Igrar Aliv, Baku,
izdatelstvo An Azerb. SSR, 1962; Azizbekova, P., Sovetskaia Rossiia I borba za
uprochenie ulast Sovetou v Zakavhazie, Baku, Az. Gos. Voennoe izdatelstov, 1969;
Bartold V. V., Sochineniia, Moskva, izdatelstvo Nauka, 1965; Benigsen A.,
Musulmane v SSSR, Paris, 1983; Ibragimbeili, Khaddzi Murat, Rossia i Azerbaidzan
v Pervoi tretie XIX veka, (iz voiennopoliticheskoi istorii), Moskva, Nauka,
1969; Istoriia Azerbaidzana, Baju, 1958; Kratkaia Geograficheskaia
Entsiklopediia, Moskva, 1960, vol I; Latishev, V. V., Zametki O Kavkazskikh
nadpisiakh, Sint, Petersburg izvestia imper. Arkheot. Komis., 1904, No. 10;
Lenin, V.I., Polnoe sobranie sochinenii, izdanie piatoe, Moskva, izdatelstvo
Politicheskoi literatury; vols. 40.
عنایتاللّه رضا