responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه کلام اسلامی نویسنده : جمعی از محققین    جلد : 1  صفحه : 91
انشقاق قمر
معجزه شكافته شدن ماه ، توسط پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله وسلم .
انشقاق از ماده شقق به معناى شكافته شدن مى باشد (. العين ; تهذيب اللغة ; معجم مقاييس اللغة والمفردات فى غريب القرآن) و قمر همان ماه كره زمين است.
براى وقوع اين حادثه به قرآن ، روايات و اجماع استدلال شده است. آيه اى كه در اين مسئله به آن استناد شده ، عبارت است از: (اقتَرَبَتِ السّاعَةُ وَانشَقَّ الْقَمر) (قمر:1):هنگام قيامت بسيار نزديك شد و ماه شكاف برداشت.
آيات بعد به ويژه آيه دوم متناسب با آيه اول و در سياق آن است و اگر سخن از معجزه نباشد هيچ تناسبى با نسبت سحر به پيامبر در آيه دوم ندارد: (وَإِنْ يَرَوا آيةً يُعْرِضُوا وَيَقُولوا سِحرٌ مُسْتَمِر) ; هماهنگ با آيه سوم نيست كه خبر از تكذيب آنها مى دهد: (وَكَذَّبُوا وَاتَّبَعُوا أَهْواءَهُمْ وَكلُّ أَمْر مُسْتَقِرٌّ) (تفسير نمونه ، ج23 ، ص 12) و آيه چهارم براى امرى كه واقع نشده ، گفته نمى شود: (وَلَقَدْ جاءَهُمْ مِنَ الأنْباءِ ما فيهِ مُزْدَجَرٌ) .
از حسن بصرى ، عطاء و بلخى به عنوان مخالفان دلالت آيه بر وقوع شق القمر ياد شده است كه گفته اند انشقاق قمر در آينده اتفاق خواهد افتاد ( مجمع البيان ، ج9 ، ص 282). حسن بصرى گفته است كه پس از نفخه ثانيه ، قمر مُنشق خواهد شد (. النكت والعيون ، ج5 ، ص 409).
نظّام (. تأويل مختلف الحديث ، ص 21ـ 20 ; الفصول المختارة ، ص 208) و برخى ديگر (تفسير المراغى ، ج9 ، ص 76 ; تفسير الكاشف ، ج7 ، ص 189 و تفسير المنتخب ذيل آيه مربوط) منكر وقوع شقّ القمر شده اند.
در پاسخ گفته شده است: قيامت روزى است كه حقايق در آن ظاهر مى شود و براى انكار يا سحر شمردن آن مجالى نخواهد بود (مجمع البيان ، ج9 ، ص 282 ; المواهب اللدنيّة ، ج2 ، ص 521 ; الميزان فى تفسير القرآن ، ج19 ، ص 55). علاوه بر اين ، ظاهر آيه بر وقوع انشقاق در گذشته دلالت دارد چرا كه با فعل ماضى انشقَّ بيان شده است.
مخالفان در نقد آن گفته اند: حوادثى كه در آينده قطعاً اتفاق مى افتد ، در قرآن كريم با واژگان ماضى تعبير مى شود. (. تفسير غرائب القرآن و رغائب الفرقان ، ج6 ، 217).
پاسخ اين است كه استفاده از واژه دالّ بر گذشته در حادثه مربوط به آينده ، مَجاز است و مجاز دانستن كلام هنگامى جايز مى باشد كه به صورت قطعى بدانيم حادثه مربوط به آينده است.
استدلال ديگر مخالفان اين است كه (وَانشَقَّ الْقَمَرُ) بعد از (اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ) آمده كه بر وقوع انشقاق در قيامت دلالت دارد. (تفسير الكاشف ، ج7 ، ص 189ـ 190).
پيش فرض اين استدلال اين است كه قيامت نزديك نشده ، در حالى كه اقتربت ، مبالغه در قرب را مى رساند (التبيان فى تفسير القرآن ، ج9 ، ص 443 ; المحرر الوجيز ، ج5 ، ص 211 ; مجمع البيان ، ج9 ، ص 281 ; شرح الشفاء ، ج1 ، ص 584 ; تفسير غرائب القرآن و رغائب الفرقان ، ج6 ، ص 217 ; نظم الدرر فى تناسب الآيات والسور ذيل آيه مربوط ; الميزان فى تفسير القرآن ، ج19 ، ص 55) چرا كه اِفتَعلَ معنا را براى مبالغه مهيّا مى كند ، در كتب لغت آمده است: والقدير فعيل منه وهو للمبالغة والمقتدر مفتعل من اقتدر وهو أبلغ (النهاية فى غريب الأثر ، لسان العرب وتاج العروس ماده قدر ; و نيز الخصائص ، ج3 ، ص 264 ; المفصل فى صنعة الاعراب ، ج1 ، ص 54 ; مغنى اللبيب ، ذيل بحث اذ ص 119 ; شرح ابن عقيل ، ج4 ، ص 264) يعنى هنگام قيامت بسيار نزديك شد.
نزديكى زياد قيامت ، در روايات نيز تصريح شده است ، مفهوم برخى از آنها اين است كه زمان عالم طولانى است و باقى مانده روزگار نسبت به آنچه گذشته است كم مى باشد (صحيح بخارى ، ج4 ، ص 1881 ، ح4652 و ج5 ، ص 2384 ; صحيح مسلم ، ج2 ، ص 592 و ج18 ، ص 477 ; الجعفريات ، ص 212 ; الأمالى للمفيد ، ص 187 ; الأمالى للطوسى ، ص 337 ; و نيز تفسير القرآن العظيم (ابن كثير) ج7 ، ص 437 435). از سوى ديگر اگر تمام عمر دنيا را با زمان آخرت مقايسه كنيم ، عمر دنيا لحظه واحدى بيش نيست (الأمثل فى تفسير كتاب اللّه المنزل ، ج17 ، ص 290).
استدلال ديگر مخالفان اين است كه اگر انشقاق قمر واقع مى شد ، شرق و غرب عالم بايد آن را مى ديدند و علما و مورخان آن را ثبت مى كردند (تفسير المراغى ، ج27 ، ص 77 ; تفسير الكاشف ، ج7 ، ص 189ـ 190 ; و نيز الذخيرة إلى علم الكلام ، ص 408 ; التبيان فى تفسير القرآن ، ج9 ، ص 443 ; مجمع البيان ، ج9 ، ص 282 ; شرح الشفاء ، ج1 ، ص 587ـ 588).
در پاسخ گفته شده است: با توجه به اختلاف افق ، مدت كوتاه شقّ القمر ، وضعيت هوا ، وضعيت متفاوت اشخاص در آن شب و... ، اين كه همه آن را ديده باشند انتظار بى جايى است (الذخيرة إلى علم الكلام ، ص 408 ; الاقتصاد الهادى إلى الرشاد ، ص 182 ; تفسير كبير ، ج29 ، ص 28 ; المنقذ من التقليد ، ج1 ، ص 495 ; البداية والنهاية ، ج6 ، ص 80 ; المواهب اللدنيّة ، ج2 ، ص 526ـ 527 ; شرح الشفاء ، ج1 ، ص 587ـ 588 ; حجة اللّه على العالمين ، ص 397 ; الأمثل فى تفسير كتاب اللّه المنزل ، ج17 ، ص 298ـ 299).
با توجه به استدلال مخالفان ، فقط مى توان قائل به استبعاد آن شد نه محال بودن آن ، در حالى كه مخالفان قاطعانه آن را رد مى كنند. (روح المعانى ، ج27 ، ص 76).
به سخن منقول از حذيفة بن يمان هم براى رد وقوع شقّ القمر استدلال شده است:
إنّ اللّه تعالى يقول: (اقتربت الساعة وانشقّ القمر) ; ألا وإنّ الساعة قد اقتربت ألا وإنّ القمر قد انشق ألا وإنّ الدنيا قد آذنت بفراق ألا وإنّ اليوم المضمار وغدا السباق...:...هوشيار باشيد كه دنيا فراق خود را اعلام نمود ، آگاه باشيد كه امروز خود را چابك كنيد تا قيامت بتوانيد سبقت بگيريد. (المستدرك على الصحيحين ، ج4 ، ص 651 ، رقم 8800) بيان نزديكى قيامت و توقع ايجاد آن ، مفاد سخن حذيفه است نه اين كه به خاطر تأييد پيامبر و اثبات نبوت ايشان ، خبر از وقوع حوادثى بدهد چون سخن حذيفه در مقام وعظ و عبرت است. (تفسير المراغى ، ج27 ، ص 76).
پاسخ: اگر فعل ماضى با حرف قد آورده شود به معناى اين نيست كه انتظار وقوع فعل مى رود (مغنى اللبيب ، ص 228) بلكه اين معنا را مى دهد كه فعل تحقيقاً واقع شده است و در اين صحبت ، سه فعل ماضى با حرف قد همراه شده است.
قرائت حذيفه نيز در آيه يكم از سوره قمر بدين صورت است: (وقد انشقّ القَمَر) (معجم القرائات القرآنية ، ج7 ، ص 29) ، عده اى آن را دليل يا مؤيد وقوع شقّ القمر دانسته اند (ابن جنى به نقل از مجمع البيان ، ج9 ، ص 280 ; الكشاف ، ج4 ، ص 431 ; انوار التنزيل ، ج5 ، ص 164 ; كنزالدقائق ، ج12 ، ص 527).
اگر در قرآن كريم آيه اى درباره شق القمر وجود نداشت ، اخبار و رواياتى كه در كتب شيعه و اهل سنت آمده اند با توجه به كثرتشان و صحيح بودن سند برخى از آنها به تنهايى بر وقوع شق القمر دلالت مى كنند. براى نمونه به چند روايت دقت كنيد:
شيخ صدوق نقل مى كند: محمد بن ابراهيم بن اسحاق طالقانى رضى اللّه عنه به من گفت: نزد شيخ ابوالقاسم حسين بن روح بودم... ، گفت:... از پيامبران كسى هست كه ماه براى او مُنشق شد... آنچه گفتم از اصل و شنيده شده از حضرت حجة (عج) است (كمال الدين ج2 ، ص 509 ـ507و نيز . الاحتجاج ، ج2 ، ص 471ـ 473
شيخ مفيد از ابوبصير نقل مى كند كه امام صادق (ع) در حديثى طولانى فرمود:... خداوند ماه را براى پيامبرش مُنشق كرد... (الإرشاد ، ج2 ، ص 385).
احمد بن محمد بن صلت از ابن عقده أحمد بن محمد بن سعيد از على بن محمد بن على حسينى ، از جعفر بن محمد بن عيسى ، از عبيد اللّه بن على ، از امام رضا (ع) از پدرش ، از جدّش ، از آبائش ، از حضرت على (عليهم السلام) نقل كرده است: ماه در مكه مُنشق شد به دو شقه ، سپس رسول اللّه (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمودند: شاهد باشيد ، شاهد اين باشيد. (الأمالى للطوسى ، ص 341).
روايت انس بن مالك ; بخارى از عبداللّه بن عبدالوهاب ، از بشر بن مفضل ، از سعيد بن ابوعروبة از قتاده از انس بن مالك نقل مى كند: اهل مكه از رسول اللّه (صلى الله عليه وآله وسلم) خواستند كه معجزه اى به آنان نشان دهد ; پس ماه را به آن ها نشان داد كه دو شقه بود تا اين كه حراء را بين آن دو شقه ديدند (الجامع الصحيح المختصر ، ج3 ، ص 1404 ، رقم 3655) عبداللّه بن محمد از يونس از شيبان از قتاده از أنس بن مالك و خليفه از يزيد بن زريع از سعيد از قتاده از انس بن مالك نقل مى كند: اهل مكه از پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) خواستند كه نشانه اى بر نبوت به آنان بنمايد ، براى همين منشق شدن ماه را به آنان نشان داد (الجامع الصحيح المختصر ، ج3 ، ص 1331 ، رقم 3438) ; مسلم از زهير بن حرب از عبد بن حميد از يونس بن محمد از شيبان از قتاده از انس نقل كرده است كه اهل مكه از رسول اكرم (صلى الله عليه وآله وسلم خواستند معجزه اى نشانشان دهد ، پس انشقاق قمر را به آن ها نماياند (صحيح مسلم ، ج4 ، ص 2159 ، رقم 2802) ; همين روايت در مسند احمد از عبداللّه از پدرش از يونس بن محمد... (مسند أحمد بن حنبل ، ج3 ، ص 207 ، رقم 13177)نقل شده است.
روايت عبداللّه بن عباس ; بخارى از يحيى بن بكير از بكر از جعفر از عرك بن مالك از عبيد اللّه بن عبد اللّه بن عتبه از ابن عباس نقل كرده است: در زمان پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) ماه منشق شد. (الجامع الصحيح المختصر ، ج4 ، ص 1843 ، رقم 4585) ; مسلم از موسى بن قريش التميمى از اسحاق بن بكر بن مضر از پدرش از جعفر بن ربيعه از عراك بن مالك از عبيد اللّه بن عبداللّه بن عتبة بن مسعود از ابن عباس نقل كرده است: همانا ماه در زمان رسول اللّه (صلى الله عليه وآله وسلم) منشق شد (صحيح مسلم ، ج4 ، ص 2159 ، رقم 48ـ 2803); طبرى از ابن المثنى از عبدالاعلى از داود از على از ابن عباس درباره آيه (اقتربت الساعة وانشق القمر) نقل كرده است: اين موضوع قبل از هجرت تمام شد ، ماه منشق شد تا اين كه دو شق آن را ديدند (جامع البيان عن تأويل القرآن ، ج27 ، ص 51).
روايت عبداللّه بن مسعود ; بخارى از صدقة بن فضل از ابن عيينة از ابن ابونجيح از مجاهد از ابومعمر از عبداللّه بن مسعود نقل كرده است: ماه در زمان پيغمبر (صلى الله عليه وآله وسلم) به دو شقه منشق شد ، پس حضرت (صلى الله عليه وآله وسلم فرمود: شاهد باشيد (الجامع الصحيح المختصر ، ج3 ، ص 1330 ، رقم 3437) ; مسلم از عبيداللّه بن معاذ عنبرى از پدرش از شعبة از اعمش از ابراهيم از ابومعمر از عبداللّه بن مسعود نقل كرده است: ماه در زمان پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم به دو شقه منشق شد ، پس شقه اى را كوه پوشاند و شقه اى بالاى كوه بود ، پس رسول اللّه (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود: خدايا شاهد باش (صحيح مسلم ، ج4 ، ص 2158 ، رقم 43ـ2800) ; احمد از عبداللّه از پدرش از سفيان از ابن ابونجيح از مجاهد از ابومعمر از ابن مسعود نقل كرده است: در زمان رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) ماه منشق شد به دو شقه تا اين كه به آن نگاه كردند ، پس رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود: شاهد باشيد (مسند أحمد بن حنبل ، ج1 ، ص 377 رقم3583 و نيز مجمع البيان ، ج9 ، ص 282 با اندكى تفاوت).
مكان وقوع معجزه در برخى روايات ، مكه مكرمه معرفى شده (سنن ترمذى ، ج5 ، ص 397 ، ح3286 ; الأمالى للطوسى ، ص 341 ; مسند احمد بن حنبل ، ج3 ، ص 165 ، رقم 12711) ، گرچه روايتى از ابن مسعود مى گويدهمراه با پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم در منى بوديم و قمر منشق شد (الجامع الصحيح المختصر ، ج3 ، ص 1404 ، رقم 3655 ; سنن ترمذى ، ج5 ، ص 397 ، رقم 3285) ، آيات اول سوره قمر نيز مكى است (تفسير قمى ، ج2 ، ص 340 ; كشاف، ج4 ، ص 430 ; كشف الاسرار ، ج9 ، ص 386 ; نهج البيان عن كشف معانى القرآن ، ج5 ، ص 109 ; الدر المنثور ، ج6 ، ص 132) ، فقط نقلى هست كه ابن عباس آن را مدنى مى دانست. (كشف الاسرار ، ج9 ، ص 386).
بعضى روايات كه به زمان حادثه اشاره دارند ، آن را قبل از هجرت معرفى كرده اند (جامع البيان ، ج27 ، ص 51) ، زمان هاى دقيق ترى هم وجود دارد: پنج سال قبل از هجرت (شرح الهمزية لابن حجر به نقل از حجة اللّه على العالمين ، ص 398) ; اوّل مبعث پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) (إعلام الورى ، ص 28) ; شب چهاردهم ذى الحجة (تفسير قمى ، ج2 ، ص 341) ; آخر شب چهاردهم (طبق نسخه اى از روض الجنان و روح الجنان ، ج18 ، ص 213) ; پس از نيمه شب (الخرائج والجرائح ، ج1 ، ص 142).
دسته اى از روايت ها و اخبار به اصل وقوع دلالت دارند و در دسته اى ديگر ، حالت هاى مختلف براى ماه نقل شده:
در دو طرف حراء (الجامع الصحيح المختصر ، ج3 ، ص 1404 ، رقم 3655 ; مجمع البيان فى تفسير القرآن ، ج9 ، ص 282) ; قسمتى روى اين كوه و قسمتى روى كوه ديگر (سنن ترمذى ، ج5 ، ص 398 ، رقم 3289 ; مسند أحمد بن حنبل ، ج4 ، ص 81 ، رقم 16796 ; مجمع البيان فى تفسير القرآن ، ج9 ، ص 282) ; نصف آن بر پشت كعبه ونصف آن بر كوه ابوقبيس (الخرائج و الجرائح ، ج1 ، ص 142) ; نصف بر ابوقبيس و نصف بر كوه قعيقعان (مناقب آل ابوطالب ، ج1 ، ص 122) ; قسمتى بر ابوقبيس و قسمتى بر كوه سويداء (المستدرك على الصحيحين ، ج2 ، ص 512 ، رقم 3757 ; الدر المنثور ، ج7 ، ص 670) ; كوه بين دو قسمت ماه (مسند أحمد بن حنبل ، ج1 ، ص 413 ، رقم 3924 ; مجمع البيان ، ج9 ، ص 282) ; نصف بر صفا و نصف بر مروه (دلائل النبوة ، ج1 ، ص 245 ، رقم 205 ; مناقب آل ابوطالب ، ج1 ، ص 122) ; قسمتى پشت كوه و قسمتى جلوى كوه (صحيح مسلم ، ج4 ، ص 2158 ، رقم 2800 ; سنن ترمذى ، ج5 ، ص 397 ، رقم 3285) ; قسمتى بالاى كوه و قسمتى پايين كوه (الجامع الصحيح المختصر ، ج4 ، ص 1843 ، رقم 4583) ; قسمتى پشت و قسمتى روى كوه (جامع البيان عن تأويل القرآن ، ج11 ، ص 543 ; مسند أحمد بن حنبل ، ج1 ، ص 447 ، رقم 4270) ; نصف بر صفا و نصف بر مشعرين (البرهان فى تفسير القرآن ، ج5 ، ص 215) ; قسمتى پشت كوه (مسند أحمد بن حنبل ، ج1 ، ص 456 ، رقم 4360 ; جامع البيان عن تأويل القرآن ، ج11 ، ص 543) ; قسمتى را كوه پوشاند و قسمتى بالاى كوه (صحيح مسلم ، ج4 ، ص 2158 ، رقم 2800 ; تفسير النسائي ، ج2 ، ص 366) ; قسمتى كنار كوه (الجامع الصحيح المختصر ، ج3 ، ص 1404 رقم 3556) ; قسمتى پشت كوه و قسمت ديگر رفت (جامع البيان عن تأويل القرآن ، ج11 ، ص 547) ; قسمتى ثابت شد و قسمتى از پشت كوه رفت (جامع البيان عن تأويل القرآن ، ج11 ، ص 543) ; يك نيمه بر سر سويداء و يك نيمه بر سر كوه خندمه (روض الجنان و روح الجنان ، ج18 ، ص 213).
برخى روايات هم وقوع انشقاق قمر را دوبار معرفى كرده اند (تفسير القمى ، ج2 ، ص 341 ; صحيح مسلم ، ج4 ، ص 2159 ، رقم 46ـ 2802 ; سنن الترمذى ، ج5 ، ص 397 ، رقم 3286 ; مسند احمد بن حنبل ، ج3 ، ص 165 ، رقم 12711 و ص 207 ، رقم 13177 و ص 220 ، رقم 13327 ; تفسير النسائى ، ج2 ، ص 366 ; جامع البيان عن تأويل القرآن ; ج27 ، ص 50 و 52 ; المنتخب من مسند عبد بن حميد ، ج1 ، ص 356 ، رقم 1184).
درخواست انشقاق قمر نيز توسط مشركان ; اصحاب عقبه (تفسير القمى ، ج2 ، ص 341) ، دانشمندان يهود (دلائل النبوة ، ج1 ، ص 245 ، ح 205) ، حمزة بن عبدالمطلب ، عموى پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم (النكت والعيون تفسير الماوردى ، ج5 ، ص 409) وابوجهل و يك يهودى (تفسير منهج الصادقين في إلزام المخالفين ، ج9 ، ص 93 و 94) دانسته شده است.
از سند روايات تعبير به تواتر شده است (احكام القرآن ، ج5 ، ص 298 ; تقريب المعارف ، ص 110 ; الاقتصاد الهادى إلى طريق الرشاد ، ص 181 ; المنقذ من التقليد ، ج1 ، ص 492 ، ابن السبكي به نقل از روح المعانى ، ج14 ، ص 74 ; البداية والنهاية ، ج6 ، ص 77 ; تفسير القرآن العظيم (ابن كثير) ، ج4 ، ص 261 ; شرح المواقف ، ج7 ، ص 256 ; السيرة الحلبية ، ج1 ، ص 493 ; فى ظلال القرآن ، ج6 ، ص 3425 ; التفسير الوسيط للقرآن الكريم ، ج26 و 27 ، ص 121 ; الأمثل فى تفسير كتاب اللّه المنزل ، ج17 ، ص 293).
تعبيرهاى ديگرى نيز درباره سند روايات وجود دارد:
شهرتش بى نياز از نقلش كرده (الخرائج و الجرائح ، ج1 ، ص 31 ; البداية والنهاية ، ج6 ، ص 79) ; قصه اش معروف است (كشف الغمة ، ج1 ، ص 28) ; همانا اين حديث را جماعت كثيرى از صحابه روايت كرده اند و امثال صحابه، تابعين از آنها نقل كرده اند ، سپس آن را همه از آنان نقل كرده اند تا به دست ما رسيده و به وسيله آيه كريمه تأييد شده است (ابن عبدالبرّ به نقل از المواهب اللدنيّة ، ج2 ، ص 522) ; نزديك است كه متواتر ] معنوى [ گردد اگرچه تواتر لفظى نباشد (شرح الشفاء ، ج1 ، ص 587) ; نقلى مستفيض دارد كه نزد كسى كه از طرق آن اطلاع دارد، مفيد قطع است (فتح البارى ، ج6 ، ص 592) ; رواياتش مستفيضه اند و اهل حديث و مفسرين بر قبول شان اتفاق دارند همان طور كه گفته شده ، ... آن روايت ها را محدثين و علماى شيعه بدون هيچ توقفى ، به تحقيق پذيرفته اند... روايات مستفيض زيادى كه شيعه و سنى آن ها را نقل كرده اند و محدّثين قبول كرده اند... اين معجزه از معجزاتى است كه مسلمانان آن را بدون تشكيك در آن پذيرفته اند (الميزان فى تفسير القرآن ، ج19 ، ص 55 و 59 و 60).
بنابراين ، سخن برخى كه آن را خبر واحد دانسته اند (تفسير الكاشف ، ج7 ، ص 189 ; تفسير المراغى ، ج9 ، ص 76) بى اساس است گرچه برخى از آنها وقوع شق القمر را قبول دارند (الفتوحات الالهيه ، ج4 ، ص 241 و الجامع لأحكام القرآن ، ج18 ، ص 127).
بر وقوع انشقاق قمر ادعاى اجماع شده است چنان كه شيخ طوسى گفته است: مسلمانان اجماع دارند شقّ القمر واقع شده و مخالفت كسى كه بعداً مخالفت كرده ، چون بر خلاف قاعده است ، به حساب نمى آيد ، زيرا قول وقوع شقّ القمر بين صحابه مشهورتر است و هيچ كس منكر آن نشده ، و همين دلالت بر صحت آن مى كند (التبيان فى تفسير القرآن ، ج9 ، ص 443).

منابع
(1) احكام القرآن (جصاص ، جصاص ، احمد بن على ، 370ق ؛
(2) تحقيق محمدصادق قمحاوى ، داراحياء التراث العربى ، بيروت ، 1405ق ؛
(3) إعلام الورى بأعلام الهدى ، طبرسى ، امين الاسلام ابوعلى فضل بن حسن بن فضل ، 548ق ، انتشارات دارالكتب الاسلامية ، قم ؛
(4) الاحتجاج ، طبرسى ، ابومنصور ، احمد بن على بن ابوطالب ؛
(5) نشر مرتضى ، مشهد مقدس ، 1403ق ؛
(6) الإرشاد فى معرفة حجج اللّه على العباد ، مفيد ، محمد بن محمد بن نعمان ، 413ق ، كنگره جهانى هزاره شيخ مفيد ، قم ، 1413ق (جلد يازدهم از مجموعه مصنفات شيخ مفيد) ؛
(7) الاقتصاد الهادى إلى الرشاد ، طوسى ، شيخ الطائفه ابوجعفر محمد بن حسن ، 460ق ؛
(8) مكتبة چهلستون ، تهران ؛
(9) الأمالى ، مفيد ، محمد بن محمد بن نعمان ، 413ق ، كنكره جهانى هزاره شيخ مفيد ، قم1413ق (جلد 13 از مجموعه مصنفات شيخ مفيد) ؛
(10) الأمالى (للشيخ الطوسي ، طوسى ، شيخ الطائفة ابوجعفر محمد بن حسن ، 460ق ، انتشارات دارالثقافة ، قم ، 1414ق ؛
(11) الأمثل فى تفسير كتاب اللّه المنزل ، مكارم شيرازى ، ناصر ؛
(12) مدرسه امام على بن ابوطالب ، قم ، 1421 ؛
(13) أنوار التنزيل وأسرار التأويل ، بيضاوى ، عبداللّه بن عمر ، تحقيق محمدعبدالرحمن مرعشى ، داراحياء التراث العربى ، بيروت ، 1418ق ؛
(14) البداية والنهاية ، ابن كثير دمشقى ، ابوالفداء اسماعيل بن عمرو ؛
(15) 774ق ، مكتبة المعارف ، بيروت ؛
(16) البرهان فى تفسير القرآن ، بحرانى سيد هاشم ، 1107ق ؛
(17) تحقيق قسم الدراسات الإسلامية مؤسسة البعثة ، قم ، بنياد بعثت ، تهران ، 1416ق ؛
(18) تاج العروس من جواهر القاموس ، الزبيدى ، مرتضى ابوالفيض ، 1205ق ؛
(19) دارالهدى ، 1409ق ؛
(20) تأويل مختلف الحديث ، الدينورى ، ابن قتيبه ، 276ق ؛
(21) درالكتاب العربى ، بيروت ؛
(22) التبيان فى تفسير القرآن ، طوسى ، شيخ الطائفه ابوجعفر محمد بن حسن ، 460ق ؛
(23) با مقدمه شيخ آغا بزرگ تهرانى و تحقيق احمد قصير عاملى ، دار احياء التراث العربى ، بيروت ؛
(24) تفسير القرآن العظيم ، ابن كثير دمشقى ، ابوالفداء اسماعيل بن عمرو ؛
(25) 774ق ، تحقيق محمدحسين شمس الدين ، دارالكتب العلمية ، منشورات محمدعلى بيضون ، بيروت ، 1419ق ؛
(26) تفسير الكاشف ، مغنيه، محمد جواد ، 1400ق ، دار الكتب الإسلامية ، تهران ، 1424ق ؛
(27) تفسير المراغى ، مراغى، احمد بن مصطفى ، 1371ق ؛
(28) داراحياء التراث العربى ، بيروت ؛
(29) تفسير النسائى ، نسائى ، احمد بن شعيب ابوعبدالرحمن ، 303ق ، مكتبة السنة ، قاهره ، 1410 ؛
(30) التفسير الوسيط للقرآن الكريم ، طنطاوى محمد سيد ، مطبعة السعادة ، 1407ق ؛
(31) تفسير على بن ابراهيم القمى ، قمى ، ابوالحسن على بن ابراهيم بن هاشم ، ق3 ؛
(32) مؤسسه دار الكتاب ، قم ، 1404ق ؛
(33) تفسير غرائب القرآن ورغائب الفرقان ، نيشابورى ، نظام الدين حسن بن محمد ، بعد از 728ق، دار الكتب العلميه ، بيروت ، 1416ق ؛
(34) تفسير كبير مفاتيح الغيب ، فخر الدين رازى ابوعبداللّه محمد بن عمر ، 606ق ؛
(35) داراحياء التراث العربى ، بيروت ، 1420ق ؛
(36) تفسير كنزالدقائق وبحر الغرائب ، قمى مشهدى ، محمد بن محمدرضا ، 1125ق ؛
(37) تحقيق حسين درگاهى ، سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامى ، تهران 1368ش ؛
(38) تفسير منهج الصادقين فى الزام المخالفين ، كاشانى ، ملافتح اللّه ، كتابفروشى محمدحسن علمى ، تهران ، 1336ش ؛
(39) تفسير نمونه ، مكارم شيرازى ، ناصر ، با همكارى ديگران ، دار الكتب الاسلاميه ، تهران ، 1374ش ؛
(40) تقريب المعارف ، ابوالصلاح حلبى ، شيخ تقى الدين بن نجم الدين ، 447ق ، مؤسسه انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم ، قم1404ق ؛
(41) جامع البيان فى تفسير القرآن ، طبرى ، ابوجعفر محمد بن جرير ، 310ق ؛
(42) دارالمعرفه ، بيروت ، 1412ق ؛
(43) الجامع الصحيح المختصر ، بخارى الجعفى محمد بن اسماعيل ابوعبداللّه ، 256ق ، تحقيق مصطفى ديب البغا ، دار ابن كثير ، اليمامة ، بيروت ، 1407ق ـ 1987م ؛
(44) الجامع لأحكام القرآن ، قرطبى ، محمد بن احمد ، 671ق ، انتشارات ناصرخسرو ، تهران ، 1364 ؛
(45) الجعفريات (الأشعثيات ، ابن اشعث ، محمد بن محمد ، مكتبة نينوى الحديثة ، تهران ،به صورت سنگى چاپ شده است. همراه با كتاب قرب الإسناد در يك مجلد ؛
(46) حجة اللّه على العالمين فى معجزات سيدالمرسلين ، النبهانى ، يوسف بن اسماعيل ، 1350ق ؛
(47) ناشر: حسن جصنا و محمد امين دمج ، بيروت ؛
(48) الخرائج والجرائح ، قطب الدين راوندى ، ابوالحسن يا ابوالحسين سعيد بن عبداللّه ، 573ق ، تحقيق ابطحى ، مؤسسه امام مهدى (عج) ، قم ، 1409ق ؛
(49) الخصائص ؛
(50) ابن جنى ، ابوالفتح عثمان ، 392ق ؛
(51) تحقيق محمدعلى النجار ، عالم الكتب ، بيروت ؛
(52) الدر المنثور فى تفسير المأثور ، سيوطى ، جلال الدين ، عبدالرحمن، 911ق ، كتابخانه آية اللّه مرعشى نجفى ، قم ، 1404ق ؛
(53) دلائل النبوة ، ابونعيم الاصبهانى ، احمد بن عبداللّه ، 430ق ؛
(54) دارالوعي ، حلب ؛
(55) الذخيرة فى علم الكلام ، علم الهدى سيد مرتضى ، على بن حسين ، 436ق ؛
(56) تحقيق سيد احمد حسينى ، مؤسسة النشر الاسلامى ، قم ؛
(57) روح المعانى فى تفسير القرآن العظيم ، آلوسى سيد محمود ، 1270ق ، تحقيق على عبدالبارى عطية ، دارالكتب العلميه ، بيروت1415ق ؛
(58) روض الجنان وروح الجنان فى تفسير القرآن ؛
(59) ابوالفتوح رازى ، حسين بن على ، تحقيق محمد جعفر ياحقى ، محمد مهدى ناصح ، بنياد پژوهش هاى اسلامى آستان قدس رضوى ، مشهد ، 1408ق ؛
(60) سنن الترمذي ، ترمذى ، محمد بن عيسى ابوعيسى ، 279ق ؛
(61) تحقيق احمد محمد شاكر و ديگران ، داراحياء التراث العربى ، بيروت ؛
(62) السيرة الحلبية في سيرة الامين المأمون ، الحلبى ، على بن برهان الدين ، 1044ق ؛
(63) دارالمعرفة ، بيروت ؛
(64) شرح ابن عقيل ، ابن عقيل العقيلى المصرى الهمدانى ، بهاء الدين عبداللّه ، 769ق ، تحقيق محمد محيى الدين عبدالحميد ، دارالفكر ، دمشق ، 1985 ؛
(65) شرح الشفاء ، قاضى عياض ، 544ق ؛
(66) شرح ملاعلى القارى ، مؤسسه دارالعلوم لخدمة الكتاب الاسلامى ، دمشق ؛
(67) شرح المواقف ، جرجانى ، ميرسيد شريف ، 816ق ؛
(68) تصحيح محمد بدرالدين كنعانى ، منشورات شريف رضى ، قم ؛
(69) صحيح مسلم ، مسلم بن حجاج ابوالحسن قشيرى نيشابورى ، 261ق ؛
(70) تعليق وتحقيق محمد فؤاد عبدالباقى ، دار احياء التراث العربى ، بيروت ؛
(71) فتح البارى شرح صحيح البخارى ، ابن حجر عسقلانى ، أحمد بن على ابوالفضل ، 852ق ؛
(72) دارالمعرفة ، بيروت 1379 ؛
(73) الفتوحات الالهية ؛
(74) العجيلى ، سليمان بن عمر ، 1204ق ؛
(75) دار احياءالتراث العربى ، بيروت ؛
(76) الفصول المختارة ، علم الهدى ، سيد مرتضى ، على بن حسين ، 436ق يا شيخ مفيد ، محمد بن محمد بن نعمان ، 413ق ؛
(77) كنگره جهانى هزاره شيخ مفيد ، قم ، 1413ق. (جلد دوم از مجموعه مصنفات شيخ مفيد) ؛
(78) فى ظلال القرآن ، سيد بن قطب بن ابراهيم شاذلى ، 1387ق ؛
(79) دارالشروق ، بيروت ، قاهره ، 1412ق ؛
(80) الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل ، زمخشرى ، محمود بن عمر ، 538ق ، دارالكتاب العربى ، 1407ق ؛
(81) كشف الأسرار وعدة الأبرار ، رشيد الدين ميبدى ، احمد بن ابوسعد ، ق 6 ؛
(82) تحقيق على اصغر حكمت ، انتشارات اميركبير ، تهران ، 371ش ؛
(83) كشف الغمة ، إربلى ، على بن عيسى ، 693ق ؛
(84) تصحيح سيد هاشم رسولى محلاتى ، انتشارات مكتبة بنى هاشمى ، تبريز ، 1381هجرى ؛
(85) كمال الدين وتمام النعمة ، صدوق ، محمد بن على بن حسين بن بابويه قمى ، 381ق ؛
(86) انتشارات دارالكتب الاسلامية ، قم ، 1395ق ؛
(87) لسان العرب ، ابن منظور ، محمد بن مكرم ؛
(88) 711ق ، دارصادر ، بيروت 1414ق ؛
(89) مجمع البيان فى تفسير القرآن ، طبرسى ، امين الاسلام ابوعلى فضل بن حسن بن فضل ، 548ق ، انتشارات ناصرخسرو ، تهران 1372ش ؛
(90) المحرر الوجيز فى تفسير الكتاب العزيز ، ابن عطيه اندلسى ، عبدالحق بن غالب ، 541ق ، تحقيق عبدالسلام عبدالشافى محمد ، دارالكتب العلميه ، بيروت 1422ق ؛
(91) المستدرك على الصحيحين ، حاكم نيشابورى ، محمد بن عبداللّه، 405ق ؛
(92) مع الكتاب: تعليقات الذهبى في التلخيص ، تحقيق مصطفى عبدالقادر عطا ، دارالكتب العلمية ، بيروت ، 1411 ؛
(93) مسند أحمد بن حنبل ، احمد بن حنبل ابوعبداللّه الشيبانى ، 241ق ؛
(94) مؤسسة قرطبة ، القاهرة ؛
(95) معجم القرائات القرآنية ، احمد مختار عمر ، عبدالعال سالم مكرم ، انتشارات اسوه ، ايران ، 1413ق ؛
(96) معجم مقاييس اللغة ؛
(97) ابن فارس ، ابوالحسين احمد ، 395ق ؛
(98) تحقيق عبدالسلام محمد هارون ، مكتب الاعلام الاسلامى ، 1404ق ؛
(99) مغنى اللبيب عن كتب الأعاريب ، ابن هشام الأنصارى ، جمال الدين أبومحمد عبداللّه بن يوسف ، 761ق ؛
(100) تحقيق مازن المبارك ومحمدعلي حمد اللّه ، دارالفكر ، بيروت1985 ؛
(101) المفردات فى غريب القرآن (مفردات الفاظ قرآن ، راغب اصفهانى ، حسين بن محمد ، 502 ؛
(102) تحقيق صفوان عدنان داودى ، دارالعلم الدار الشامية ، دمشق بيروت ، 1412ق ؛
(103) مناقب آل ابوطالب ، ابن شهر آشوب مازندرانى ، رشيد الدين محمد ، 588ق ، تصحيح و تعليق سيد هاشم رسولى محلاتى ، مؤسسه انتشارات علامه ، قم 1379هجرى ؛
(104) المنتخب من مسند عبد بن حميد ، عبد بن حميد بن نصر ابومحمد الكسى ؛
(105) تحقيق صبحى البدرى السامرائى ومحمود محمد خليل الصعيدى ، مكتبة السنة ، قاهره ، 1408ق ؛
(106) المنقذ من التقليد ، حمصى رازى ، سديد الدين محمود ، تحقيق مؤسسه نشر اسلامى ، مؤسسه نشر اسلامى ، قم ، 1412ق ؛
(107) المواهب اللدنيّة بالمنح المحمدية ، احمد بن محمد ، 923ق ؛
(108) تحقيق صالح احمد الشامي ، المكتب الاسلامى ، بيروت ، 1412ق ؛
(109) الميزان فى تفسير القرآن ، طباطبايى ، سيد محمدحسين ، دفتر انتشارات اسلامى جامعه مدرسين حوزه علميه قم ، قم1417ق ؛
(110) نظم الدرر فى تناسب الآيات والسور ، البقاعى ، ابوالحسن ابراهيم بن عمر بن حسن ، 885ق ؛
(111) دايرة المعارف العثمانية ، حيدرآباد دكن هند ، 1397ق ؛
(112) النكت والعيون تفسير الماوردى ، الماوردى ، ابوالحسن على بن محمد بن حبيب ، 450ق ، تعليق السيد بن عبد المقصود بن عبدالرحيم ، مؤسسة الكتب العلميه ، دار الكتب العلميه ، بيروت ؛
(113) النهاية فى غريب الحديث والأثر ، أبوالسعادات المبارك بن محمد الجزرى ، 606ق ؛
(114) تحقيق طاهر أحمد الزاوى محمود محمد الطناحى ، المكتبة العلمية ، بيروت 1399ق 1979م ؛
### نهج البيان عن كشف معانى القرآن *** شيبانى ، محمد بن حسن ، تحقيق حسين درگاهى ، بنياد دايرة المعارف اسلامى ، تهران ، 1413ق.
جواد باقرى
نام کتاب : دانشنامه کلام اسلامی نویسنده : جمعی از محققین    جلد : 1  صفحه : 91
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست