responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه کلام اسلامی نویسنده : جمعی از محققین    جلد : 1  صفحه : 89
انجيل
كتاب دينى مسيحيان انجيل ناميده مى شود. واژه انجيل در لغت مغرب واژه يونانى ( enangelion ) به معناى مژده و بشارت است. (قاموس كتاب مقدس ، 111).
در قرآن كريم و احاديث اسلامى ، انجيل نام كتاب حضرت مسيح است كه از جانب خداوند به او وحى شده است اما در كتاب هاى تاريخ اديان و به ويژه نزد مسيحيان، كتاب هايى كه در سده هاى نخستين مسيحيت براى ثبت اقوال و اعمال نگارش يافتند، انجيل ناميده مى شود. نويسندگان انجيل ها در نگارش شرح زندگانى حضرت عيسى مسيح از مطالبى استفاده كرده اند كه از طريق شاگردان او و شاهدان عينى وقايع در دسترس آنها قرار گرفته بود. (لوقا ،1ـ4).
انجيل از ديدگاه مسيحيت
مسيحيان عقيده ندارند كه عيسى كتابوبه نام انجيل آورد (كلام مسيحى ،ص49ـ 50) آنان معتقدند ، بعد از عروج عيسى (عليه السلام) پيروان وى ، اقوال ، اعمال و حوادثى كه براى آن حضرت اتفاق افتاده بود را به صورت روايت هايى شفاهى ، نقل مى كردند و يك سنت شفاهى در بين آنها ، رايج بود. (تكوين الاناجيل ، ص24 و كلام مسيحى ، ص43) تنها در نيمه دوم قرن اول ميلادى بود كه فكر كتابت اين سنت شفاهى در ميان پيروان مسيحيت ، قوت گرفت و عده اى به نوشتن اقوال و اعمال عيسى (عليه السلام) ، كه در آن زمان ، رايج بود و از سوى حواريان و شاگردان آنها نقل مى شد ، پرداختند. (تكوين الاناجيل ، ص30) و اين نوشته ها را انجيل ناميدند.
نوشته شدن اين انجيل ها زمانى شروع شد كه مسيحيت توسط پُولس ( polus ) كه سال ها بعد از حضرت عيسى به اين دين ايمان آورد (تاريخ جامع اديان ، ص614) در مناطق مختلفى از اروپا و آسياى صغير پراكنده شده بود و عده زيادى از غير يهوديان ساكن در مناطق نامبرده بدون اين كه شريعت موسى (عليه السلام) كه مورد تأييد عيسى (عليه السلام)( لوقا ،16و 17) و حواريان ساكن در فلسطين بود را قبول كنند به آيين مسيحيت گرويده بودند و كليساهاى متعددى در انطاكيه ، ايكونيوم ، ليسترا ، پرگا ، كورنت و... تشكيل شده بود (تاريخ جامع اديان ، ص613ـ 616) به همين دليل هنگامى كه نهضت كتابتِ سنت شفاهى مسيحيت ، آغاز شد ، هر كس ، به تشخيص خود و سبك خاصى كه داشت به تدوين اعمال ، اقوال و حوادث مربوط به حضرت عيسى (عليه السلام پرداخت. (لوقا ،باب اول1ـ4 و تكوين الاناجيل ، ص24) و بدين ترتيب نوشته هاى متعددى به نام انجيل ، به وجود آمد. (كلام مسيحى ، ص51ـ 52 دين مسيح ، ص47 و تكوين الاناجيل ، ص30) كه با محيط هاى مختلف ، قابل انطباق بوده و نيازهاى كليساها را رفع مى كردند. (مقايسه اى ميان تورات ، انجيل ، قرآن و علم ، ص85). تعدد متون فوق ، باعث شد تا كليسا معين كند كه كدام يك از نوشته هاى مسيحى را معتبر و معيار مى داند و البته اين كار آسانى نبود ; زيرا همه ، نوشته هاى خود را اصيل و معتبر مى دانستند. افزون بر انجيل هاى چهارگانه ، كتاب اعمال رسولان ، نامه هاى رسولان و هم چنين كتاب مكاشفه كه امروزه عهد جديد را تشكيل مى دهند ، متن هاى ديگرى نيز تداول عام داشتند. انجيل توما ، انجيل حقيقت ،انجيل دوم متى ، اعمال پطرس ، اعمال يوحنا (دين مسيح ، ص47و 48 تكوين الاناجيل ، ص30) و هم چنين انجيل برنابا ، انجيل ناصريان ، انجيل عبرانيان ،انجيل مصريان و... از جمله اين انجيل ها بودند. (مقايسه اى ميان تورات ، انجيل ، قرآن و علم ، ص110و 111).
با اين حال در اواسط قرن دوم ميلادى مارسيون مقامات كليسا را سخت تحت فشار قرار داد كه موضع خود را تعيين كنند. وى ، مخالف سرسخت يهوديان بود و در آن موقع تمام عهد عتيق و آن چه از نوشته هاى پس از عيسى (عليه السلام) كه خيلى مرتبط با عهد عتيق بود يا از اخبار و احاديث يهودى ، نشئت مى گرفت را طرد مى كرد. مارسيون ، فقط انجيل لوقا و نوشته هاى پولس را معتبر مى دانست ; زيرا فكر مى كرد كه لوقا سخن گوى پولس بوده است. (مسيحيت و بدعتها ، ص49) كليسا در واكنش به رفتار مارسيون ، وى را كافر اعلام كرد و رساله هاى پولس را كنار گذاشت ; اما بار ديگر انجيل هاى متى ، مرقس ، لوقا و يوحنّا را معتبر شناخته و چند اثر ديگر مانند اعمال رسولان را بر آنها افزود ; با اين همه در قرن هاى نخستين ميلادى ، فهرست كتاب هاى عهد جديد ، نهايى نشد و ليست رسمى اين كتاب ها با زمان تغيير مى كرد و كم و زياد مى شد. به عنوان مثال ، نوشته هايى كه بعداً غير معتبر ، شناخته شدند ، در مجموعه قبلى درج شده بود و حال آن كه نوشته هاى ديگرى كه در عهد جديد كنونى ، قرار گرفته اند ، در آن زمان ، حذف شده بودند. شك و ترديد در اين موضوع تا مجمع روحانى هيپون در سال (393ميلادى) و مجمع روحانى كارتاژ در سال (397ميلادى) طول كشيد. (مقايسه اى ميان تورات ، انجيل ، قرآن و علم ، ص111و 112 ; دين مسيح ، ص47و 48 و عيسى اسطوره يا تاريخ ، ص30ـ 31) و در مجمع اخير بود كه حذف هاى نهايى به عمل آمد و بيش از صد انجيل از بين برده شد و تنها چهار انجيل نگهدارى شد تا در ليست نوشته هاى عهد جديد كه كانن ناميده مى شود ، وارد شوند (دين مسيح ، ص48) بدين ترتيب در اوايل قرن پنجم ميلادى تنها چهار انجيل توانستند به عنوان انجيل هاى رسمى جايگاه ثابتى را در عهد جديد ، پيدا كنند. (تاريخ تفكر مسيحى ، ص5).
1. انجل مَرْقس: اين ا نجيل در حوالى سال 70 ميلادى توسط شخصى به نام مَرْقُس ( Marcus ) ، تأليف شده است (تاريخ جامع اديان ، ص576 ، تكوين الاناجيل ،ص31).
مرقس جنبه هاى بشرى عيسى را به گونه اى برجسته ، نشان مى دهد و بدين وسيله بر انسان بودن او تأكيد مىورزد. انجيل مرقس مژده عيسى را به شكل اساسى و نزديك به صورت ابتدايى آن مى آورد و اصول آن چنين است: از گناه دور شويد و به درگاه الهى توبه كنيد ; زندگى خود را با شريعت خدا هماهنگ سازيد و ملكوت همين است (كلام مسيحى ، ص46) رنج هاى عيسى (عليه السلام جايگاه بسيار مهمى در اين انجيل به خود اختصاص داده است.
2. انجيل متى: اين انجيل توسط شخصى به نام مَتّى ( Matthew ) نوشته شده است. عده اى معتقدند كه متّاى حوارى در اواخر سده اول ميلادى مجموعه اى از سخنان عيسى (عليه السلام كه احتمال دارد خودش گردآورى كرده و به زبان آرامى نوشته بود را منبع اطلاعات خويش قرار داده و سپس آن را با انجيل مَرْقُس درهم آميخته و انجيلى ديگر خطاب به يهوديان و براى ردِّ انتقادهاى آنان نگاشت (قاموس كتاب مقدس ، ص112). برخى زمان تأليف اين انجيل را سال (80و 90م) و مكان تأليف آن را سوريه و فلسطين مى دانند. اين كتاب ، چون براى يهوديان نوشته شده از شواهد عهد عتيق ، بسيار استفاده كرده است (تكوين الاناجيل ، ص31).
اين انجيل ، عيسى (عليه السلام) را به عنوان متمم دين يهود ، معلم اعظم ، موساى جديد و صاحب شريعت عهد جديد ، معرفى مى كند. شيوه ادبى نويسنده اين انجيل بر گردآورى گفتارها و كارهاى عيسى بر اساس ترتيب اهميت موضوعى ، استوار است و نه ترتيب تاريخى آنها (كلام مسيحى ، ص44).
3. انجيل لُوقا: اين انجيل در سال هاى (80 و 90ميلادى) توسط شخصى به نام لوقا ( Luke ) در انطاكيه و خطاب به مشركين تأليف شده است. (تاريخ تمدن ، ج3 ، ص655 ، تكوين الأناجيل ، ص31) لُوقا را به عنوان يار غير يهودى الاصل پولس رسول معرفى مى كنند ، پس وى يكى از دوازده شاگرد عيسى (عليه السلام نبوده است. وى ، با آن كه بسيار به انجيل مَرْقُس تكيه مى كند ، در نوشته خود برخى از انديشه هاى كلامى را وارد كرده كه در دو انجيل قبل وجود ندارد. يعنى حوادث زندگى عيسى (عليه السلام) و تعاليم وى در اين انجيل در پرتو مرگ و رستاخيز وى تفسير مى شود (كلام مسيحى ، ص46). مهم ترين انديشه هاى انجيل لوقا را مى توان چنين خلاصه كرد: عموميت رسالت عيسى و اين كه وى نه تنها به سوى يهود ، بلكه به سوى همه امت ها فرستاده شده است. عيسى دوست گناه كاران و غم خوار رنج ديدگان... و مرد دعاست. (همان ، ص47).
4. انجيل يُوحنّا: اين انجيل در بين سال هاى (95تا 100م) توسط شخصى به نام يُوحنّا ( yuhanna ) و در آسياى صغير ، تأليف شده است. (تكوين الاناجيل ، ص31) يك دقت كامل در انجيل مذكور روشن مى كند كه خوانندگان انجيل يوحنا از وقايعى كه در انجيل هاى سه گانه (همنوا) ، نقل شده ، اطلاع داشته اند. از اين جهت معلوم است كه انجيل يُوحنّا قدرى عقب تر از انجيل هاى ديگر ، نوشته شده است. (قاموس كتاب مقدس ، ص112) اين انجيل مدعى شرح حال نويسى حضرت عيسى (عليه السلام) نيست و مسيح را از لحاظ خداشناسى به عنوان لوگوس (كلمه) خداوند ، آفريدگار جهان و رهاننده بشر ، معرفى مى كند و با انجيل هاى همنوا در بسيارى از جزئيات و هم چنين در توصيف كلى مسيح مغايرت دارد. (تاريخ تمدن ، ج3 ، ص655) از ديدگاه انجيل يوحنا ، حوادث زندگى عيسى مسيح از تأثير زندگى و كارهايش بر جامعه مسيحى حكايت مى كند... انجيل يوحنا مى گويد: عيسى نور ، حقيقت ، حيات و كسى است كه راه رسيدن به خدا را به ما نشان مى دهد. (كلام مسيحى ، ص49) همه اين تعاليم در سخنان طولانى عيسى (عليه السلام) در شام آخرى كه با شاگردان صرف كرد ، يافت مى شود. (انجيل يوحنا13/17).
با آن كه انجيل هاى مَرْقس ، متى و لوقا به دليل ساختار و نحوه نقل كارها و سخنان عيسى (عليه السلام) ، اناجيل همنوا و نظير ، ناميده مى شوند. (كلام مسيحى ، ص42) و اصل همه آنها به زبان يونانى نوشته شده است. (تاريخ تمدن ، ج3 ، ص654) با اين همه ميان يك انجيل با انجيل ديگر تناقض هاى فراوان ، وجود دارد و در آنها اطلاعات تاريخى مبهم ، شباهت با افسانه هاى خدايان مشركان ، حوادث ساختگى براى اثبات تحقق يافتن پيش گويى هاى عهد قديم و... موجود است (همان ، ص655).
5. انجيل بِرنابا: نام اصلى نويسنده اين انجيل يوسف مى باشد. وى از پدر و مادرى يهودى در جزيره قبرس به دنيا آمد. نژاد او به سبط لاوى از اسباط خاندان اسرائيل مى رسد و لقب برنابا ( Barnaba ) كه مركب از بر و نابا يعنى فرزند اندرز يا فرزند تسليت ، مى باشد ،توسط حواريان عيسى (عليه السلام به وى عطا شده است. (سير تاريخى انجيل برنابا ، ص9ـ 11) نسخه اصلى انجيل بِرنابا كه به زبان ايتاليايى در 222 فصل كوچك و بزرگ و 225 صفحه ضخيم در كتاب خانه دربار وين ، نگهدارى مى شود براى اولين بار توسط راهب ايتاليايى فِرامارينو در اواخر قرن شانزدهم ميلادى از كتاب خانه پاپ بيرون آورده شد و در معرض استفاده همگان قرار گرفت (سير تاريخى انجيل برنابا ، ص7و9 و الرحلة المدرسية ، ج1 ، ص212 ـ214) يكى از اهداف اصلى برنابا در نوشتن انجيل به گونه اى كه خودش در اوّل كتاب گفته است ، برافروختن چراغ توحيد ، مى باشد و عيسى (عليه السلام) نيز مانند پيامبران ديگر ، همان را ترويج مى كرده است. جالب است كه برنابا مى نويسد: چون آدم و حوا از بهشت بيرون شدند ، مشاهده كردند كه بالاى دروازه بهشت نوشته اند:لااله إلاّ اللّه محمّد رسول اللّه (انجيل برنابا41 ، 33) در اين انجيل بارها به نماز خواندن مسيح ، اشاره شده است (همان ، باب 119). برنابا ، اظهار مى دارد كه عيسى (عليه السلام) چندين بار مردم را جمع كرد و به آنان فرمود كه او را پسر خدا نخوانند و حتى نيروى اعجاز خود را به ديگران داده كه مردم از اين خيال زشت ، برگردند. (انجيل برنابا باب 126) وى ، به صليب كشيده شدن عيسى (عليه السلام را انكار مى كند (همان ، باب 215) در اين انجيل بيش از ده مرتبه نام پيامبر اسلام به لفظ محمد (صلى الله عليه وآله وسلم) آمده است (همان ،97 ، 19).
هر چند دانشمندان مسلمان، انجيل برنابا را انجيل نازل شده بر حضرت عيسى نمى دانند ; ولى از ديدگاه آنان اين انجيل بيشتر از ساير انجيل ها با واقعيت هاى تاريخى ، تطابق دارد. البته برخى از دانشمندان مسيحى به دليل اين كه فرامارينو معرفى كننده انجيل برنابا به عالم مسيحيت ، بعد از خواندن اين انجيل مسلمان شد ، ارزش تاريخى اين انجيل را زير سؤال برده اند و آن را جعل شده از سوى وى ، معرفى كرده اند. (كلام مسيحى ، ص53) ولى دليلى بر گفتار خود ارائه نداده اند.
انجيل در منابع اسلامى: قرآن كريم كه نخستين منبع معارف اسلامى است عيسى (عليه السلام) را يكى از پيامبران الهى مى شمارد (نساء:171 ، مريم:30 و مائده:17) انجيل به عنوان كتاب آسمانى بر آن حضرت نازل شده است. (مائده:46 ، حديد:27) كلمه انجيل دوازده بار در قرآن ، تكرار شده ، ولى هيچ گاه به صورت جمع (اناجيل) ، وارد نشده است و اين يكى از ادلّه اى است كه نشان مى دهد ، انجيل مورد نظر قرآن غير از انجيل هايى است كه مسيحيان آن ها را از جمله كتاب هاى مقدس خود مى دانند. از ديدگاه قرآن ، انجيل كتابواست آسمانى كه از سوى خداوند نازل شده و هم چون قرآن و تورات اصلى ، نور ، هدايت و موعظه براى تقوا پيشه گان بود. (مائده:15 ، 44 ، 45 ، 46) ; نه تنها شريعت تورات اصلى را نفى نمى كند ، بلكه آن چه در تورات ذكر شده بود را تصديق و تأييد مى كند (مائده:46) و تنها برخى از احكام آن را نسخ مى كند (آل عمران:50) و به صراحت آمدن پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله وسلم را بشارت مى دهد. (اعراف:157
در احاديث ائمه معصوم (عليهم السلام) انجيل به عنوان كتابوكه در ماه رمضان بر عيسى (عليه السلام نازل گرديده معرفى شده است. (كافى ، ج4 ،ص157 ; من لا يحضره الفقيه ، ج4 ، ص193) و بر خلاف قرآن كه آيات آن به صورت تدريجى و در غير الواح و صحف نازل شده و به همين دليل فرقان ناميده مى شود، انجيل يك باره و در ورق نازل شده است (بحارالأنوار ، ج14 ، ص284) از ديدگاه احاديث در كتاب انجيل به مسائلى چون اقامه نماز ، امر به معروف ، نهى از منكر ، تحريم حرام و تحليل حلال ، امر شده و موعظه ها و امثال متعددى آمده است ; با اين همه به حكم قصاص ، حدود وارث ، اشاره اى نشده است. (همان ،ص234) و در عوض به پيروان عيسى (عليه السلام) امر شده كه به شريعت تورات عمل كنند (مائده:46) مگر قسمت هايى كه توسط آن حضرت ، نسخ شده است. (آل عمران:3) اين احكام نسخ شده ،عبارتند از: حرمت كار كردن در روز شنبه ، خوردن پيه حيوانات و پرندگان كه در دين عيسى (عليه السلام) حلال شده اند. (بحارالأنوار ، ج14 ، ص246). بر اساس احاديث اسلامى ، انجيل در اختيار پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله وسلم بود و پس از او در اختيار ائمه معصوم (عليهم السلام) قرار گرفت (كافى ، ج1 ، ص224) و به هنگام ظهور امام مهدى (عج) ظاهر خواهد شد. (علل الشرائع ، ج1 ، ص161) با اين كه از ديدگاه احاديث ، انجيلى كه بر عيسى (عليه السلام) ، نازل شده ، غير از انجيل هاى موجود در عهد جديد و مورد استناد مسيحيان مى باشد (الاحتجاج ، ج2 ، ص412و 413) ; ولى در برخى اوقات ائمه معصوم (عليهم السلام در مناظرات شان با مسيحيان به همين انجيل هاى موجود ، استناد كرده و آنان را محكوم كرده اند. ( همان ،ص411).
دانشمندان اسلامى ضمن تأكيد بر اين كه انجيل اصلى يكى بوده و آن همان است كه از جانب خداوند بر حضرت عيسى (عليه السلام) نازل شده است (الجامع لأحكام القرآن ، ج4 ،ص6 ; الميزان ، ج3 ، ص215) در مورد انجيل هاى موجود دو احتمال داده اند ; احتمال اوّل اين است كه بسيارى از قسمت هاى انجيل اصلى توسط نويسندگان بعدى اناجيل حذف شده و خرافات زيادى بر آن افزوده شده و همين امر سبب شده تا ارزش خود را از دست بدهد (الجامع لاحكام القرآن ، ج4 ، ص6 ; جامع البيان عن تأويل آي القرآن ، ج4 ، ص263) و اوصافى چون نور ، موعظه و هدايت بودن را نداشته باشد. احتمال دوم اين است كه انجيل اصلى به كلّى به فراموشى سپرده شده و به جاى آن كتاب هاى ديگرى توسط پيروان كليسا نوشته شده است (تاريخ يعقوبى ، ج1 ، ص68و 69 ; مروج الذهب ، ج1 ،ص320 ; ملل و نحل ، ج1 ، ص221 ; كشف الظنون ، ج1 ، ص176 ; اظهار الحق ، ج1 ، ص126ـ 139) از ميان دو احتمال بالا ، احتمال دوم به دليل مطابقت با وقايع تاريخى بيشتر مورد قبول واقع شده است (الميزان فى تفسير القرآن ، ج3 ، ص215 ; الهدى إلى دين المصطفى ، ج1 ،ص67ـ71و 267) ، با اين همه ، در استناد اين انجيل ها به حوارى ها و يا شاگردان آن ها ، شك و ترديد ، وجود دارد ; زيرا اوّلاً ، اين اناجيل در اواخر قرن چهارم و اوايل قرن پنجم رسميت يافته اند (دين مسيح ،ص47و 48) و آثار خطى باقى مانده از آنها مربوط به قرن سوم ميلادى است و قبل از اين دوره اثرى از اين انجيل ها به دست ما نرسيده است.
بنابراين مدت دو قرن در معرض اشتباهات استنساخ و تغييرات احتمالى براى وفق دادن متن با نظريات بانيان و اصول خداشناسى فرقه و... بوده است (تاريخ تمدن ، ج3 ، ص654) و نمى توانند سند صحيحى داشته باشند ثانياً: نام بيشتر كتاب هاى يونانى صريحاً به نويسنده آنها اضافه مى شود ; مثلاً مى گويند: ايلياد هومر وجمهورى افلاطون ; اين در حالى است كه براى انجيل ها از اين شيوه استفاده نمى كنند ، بلكه از حرف اضافه ( Kata ) (در زبان يونانى به معناىبه روايت متى يا به روايت لوقا و يا ... معنى مى دهد) به كار مى برند و گويا بدين شيوه از نسبت دادن اين كتاب ها به نويسندگان سنتى آنها مى پرهيزند (عيسى اسطوره يا تاريخ ، ص19و 20).
ثالثاً: انجيل هاى ديگرى مانند انجيل برنابا وجود دارد كه با انجيل هاى چهارگانه ، تعارض دارند و ترجيح اين انجيل ها بر انجيل هاى غير رسمى هيچ مرجّحى ندارد (المنار ، ج6 ، ص35).

منابع
(1) احتجاج ، طبرسى، احمد بن على، نجف، دارالنعمان للطباعة والنشر ؛
(2) اظهار الحق ، رحمة اللّه ابن خليل الرحمن هندى ، دار الطباعة العامرة ؛
(3) بحار الأنوار ، مجلسى ، محمد باقر ، مؤسسة الوفاء ، لبنان ، چاپ 1404ق ؛
(4) تاريخ تفكر مسيحى ، لين ، تونى ، ترجمه روبرت آمريان ، فرزان ،1380ش ؛
(5) تاريخ تمدن (قيصر ومسيح) ، دورانت، ويل، ترجمه جمعى از مترجمان ، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامى ، 1366ش ؛
(6) تاريخ جامع اديان ، بى ناس، جان، ترجمه على اصغر حكمت ، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامى ، 1370ش ؛
(7) تاريخ يعقوبى ، يعقوبى ، احمد بن ابويعقوب ، مؤسسه نشر فرهنگ اهل بيت(عليهم السلام) ، بيتا. تفسير القرآن الكريم الشهير بتفسير المنار ، رشيد رضا ، محمد ، دار المعرفة لبنان ؛
(8) تكوين الاناجيل ، اليسوعى ، اروس. دار المشرق ، 1990م ؛
(9) جامع البيان عن تأويل آى القرآن ، طبرى ، محمد بن جرير ، دار الفكر ، بيروت 1415هـ.ق ؛
(10) الجامع لأحكام القرآن ، قرطبى ، محمد بن احمد ، مؤسسة التاريخ العربى1405هـ.ق ؛
(11) دين مسيح ، ويلسون ، برايان ، ترجمه حسن افشار ، نشر مركز ، 1381ش ؛
(12) الرحلة المدرسية والمدرسة السيارة فى نهج الهدى ، بلاغى ، محمد جواد ، دار الزهراء ، 1414هـ.ق ؛
(13) علل الشرائع ، صدوق ، محمد ، مكتبة الداورى ، قم ، بيتا ؛
(14) عيسى اسطوره يا تاريخ ، رابرتسون. آرچيبالد ، ترجمه حسين توفيقى ، مركز مطالعات و تحقيقات اديان و مذاهب ،1378ش ؛
(15) قاموس كتاب مقدس ، هاكس. انتشارات اساطير ، 1377ش ؛
(16) الكافى ، كلينى ، محمد ، دار الكتب الاسلامية ، تهران ، 1365ش ؛
(17) كشف الظنون ، حاج خليفه، مصطفى بن عبدالله، بيروت، داراحياء التراث العربى ؛
(18) كلام مسيحى ، ميشل ، توماس. ترجمه حسين توفيقى ، مركز مطالعات و تحقيقات اديان و مذاهب ، 1377ش ؛
(19) مروج الذهب ، مسعودى ، على بن حسين بن على ، مؤسسة الأعلمى للمطبوعات ، 1411ق ؛
(20) مسيحيت و بدعتها ، گريدى. جوان اُ. ترجمه عبد الرحيم سليمانى ، مؤسسه فرهنگى طه ، 1377ش ؛
(21) مقايسه اى ميان تورات ، انجيل ، قرآن و علم ، بوكاى ، ترجمه ذبيح اللّه دبير ، دفتر نشر فرهنگ اسلامى ، 1365ش ؛
(22) الملل والنحل ، شهرستانى ، عبدالكريم ، دار المعرفة ، بيروت ، بيتا ؛
(23) من لا يحضره الفقيه ، شيخ صدوق، محمد بن على، مؤسسه نشر اسلامى ، قم ؛
(24) الميزان فى تفسير القرآن ، طباطبايى ، محمد حسين ، دار الكتب الاسلامية ، 1397هـ.ق ؛
(25) الهدى إلى دين المصطفى ،البلاغى ، شيخ محمد جواد ، دار الزهراء ، 1405هـ.ق.؛
رسول رضوى
نام کتاب : دانشنامه کلام اسلامی نویسنده : جمعی از محققین    جلد : 1  صفحه : 89
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست