responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه کلام اسلامی نویسنده : جمعی از محققین    جلد : 1  صفحه : 70
امامت ائمه اثنى عشر
امامان و جانشينان پيامبر خاتم (صلى الله عليه وآله وسلم) در اعتقاد شيعه اماميه دوازده نفر از اهل بيت پيامبرند كه همگى داراى مقام عصمت مى باشند. به اين جهت شيعه اثنى عشرى نيز ناميده شده است. امامان دوازده گانه شيعه به ترتيب عبارتند از:
اميرمؤمنان على (عليه السلام) ، امام حسن مجتبى (عليه السلام) ، امام حسين سيدالشهداء (عليه السلام ، امام على زين العابدين (عليه السلام) ، امام محمد باقر (عليه السلام) ، امام جعفر صادق (عليه السلام ، امام موسى كاظم (عليه السلام) ، امام على الرضا (عليه السلام) ، امام محمدتقى (عليه السلام ، امام على نقى (عليه السلام) ، امام حسن عسكرى (عليه السلام) و امام مهدى (عج).
از ديدگاه اماميه آنان كسانى اند كه خداوند آنها را به مقام امامت و جانشينى پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله وسلم) برگزيده و توسط پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم به مردم معرفى شده اند.
نخستين دليل بر امامت ائمه اثنى عشر ، احاديث متواترى است كه از پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله وسلم در اين خصوص نقل شده است. اين احاديث دو نوع اند:نخست ، احاديثى است كه در آن تعداد جانشينان پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) منحصر در دوازده نفر كه همگى قريش تبارند ذكر شده است. اين احاديث علاوه بر منابع حديثى شيعه در مجامع حديثى اهل سنت نظير صحيح مسلم ، صحيح ابن حبان ، جامع ترمذى ، سنن ابن داود ، سنن ابن ماجه ، مسند احمد بن حنبل ، مسند ابن جعد ، مسند ابويعلى ، كنزالعمال و... نقل شده است.
در برخى از اين احاديث ، پيامبر از اين دوازده نفر با عنوان اثناعشر خليفة ياد نموده است ، مثل حديث: يكون من بعدى اثنا عشر خليفة كلّهم من قريش (مسند احمد ، ج5 ، ص 92 ; مسند ابن جعد ، ص 390 ; صحيح ابن حبان ، ج5 ، ص 44) ، لا يزال هذا الدين عزيزاً منيعاً إلى اثني عشر خليفة كلّهم من قريش (صحيح مسلم ، ج6 ، ص 4 ; مسند ابوداود ، ص 105 ; الآحاد والمثانى ، ج3 ، ص 126) ، لا يزال الدين قائماً حتى يكون اثنا عشر خليفة من قريش (مسند احمد ، ج5 ، ص 86 ; مسند ابويعلى ، ج13 ، ص 456) و احاديث مشابه ديگر.
بعضى از محققان اهل سنت نيز اذعان نموده اند كه مراد از احاديث نبوى مربوط به دوازده خليفه ، دوازده نفر از اهل بيت مى باشند ، زيرا اين احاديث بر كسانى ديگر قابل حمل نيست ، نه بر خلفاى بعد از پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) چون تعداد آنان كمتر از دوازده نفر است و نه بر حاكمان بنى اميه چون تعداد آنان بيشتر از دوازده نفراند. علاوه بر اينكه آنان شديداً ظالم بوده اند و هاشمى هم نمى باشند.
همچنين بر خلفاى بنى عباس هم قابل حمل نيست ، چون تعداد آنان نيز بيشتر از دوازده نفر است. بنابراين ناگزير اين احاديث نبوى مى بايد بر ائمه دوازده گانه از اهل بيت پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) تطبيق شود ، زيرا آنان از نظر علم و جلالت و ورع و تقوا و علوّ نسب ، برتر از همگان بوده اند. حديث ثقلين و احاديث مشابه آن نيز مؤيد و شاهد اين مدعاست كه مراد پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم از امامان دوازده گانه ، دوازده نفر از اهل بيت آن حضرت بوده است (ينابيع الموده ، ج3 ، ص 292ـ 293).
در برخى موارد پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) از امامان بعد از خود با عنوان اثنا عشر اميراً تعبير نموده است ، مثل حديث: يكون من بعدى اثنا عشر أميراً... كلّهم من قريش. (صحيح بخارى ، ج8 ، ص 127 ; مسند احمد ، ج5 ، ص 94 ; سنن ترمذى ، ج3 ، ص 340). در چند حديث ديگر عدد جانشينان پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) به عدد نقباى بنى اسرائيل براى حضرت موسى (عليه السلام ، تشبيه شده اند ، مثل: انّ عدة الخلفاء بعدى عدة نقباء موسى (الجامع الصغير ، ج1 ، ص 350 ; كنزالعمال ، ج6 ، ص 89) و يا: الخلفاء بعدى اثنا عشر كعدد نقباء بنى اسرائيل (ينابيع الموده ، ج2 ، ص 315 ; امالى صدوق ، ص 387 ; غاية المرام ، ج2 ، ص 271).
نوع دوم ، احاديثى است كه پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) ضمن تأكيد بر دوازده نفر بودن جانشينان خود ، به معرفى مصاديق اين دوازده نفر پرداخته و آنان را از اهل بيت خود ذكر نموده است. در يك دسته از اين احاديث ، اميرمؤمنان على (عليه السلام ، اولين آنان و امام مهدى (عليه السلام) آخرين آنان ، ذكر شده است ; چنان كه از پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) نقل شده است: امامان بعد از من دوازده نفرند ، اولين آنان على بن ابوطالب و آخرين آنان قائم اند.اطاعت از آنان ، اطاعت از من و معصيت آنان ، نافرمانى از من است ، هر كس آنان را انكار كند مرا انكار كرده است (الاعتقادات فى دين الإماميه ، ص 104 ; عيون اخبار الرضا (عليه السلام) ، ج2 ، ص 62). در جاى ديگر مى فرمايد: امامان بعد از من دوازده نفراند ، اولين آنان على بن ابوطالب و آخرين آنان حضرت قائم است ، آنان جانشينان من و اوصيا و اولياى من اند و حجت هاى الهى بر امت من بعد از من ، اقرار كنندگان به امامت آنان ، مؤمن و انكار كنندگان آنان كافرند (من لا يحضره الفقيه ، ج4 ، ص 180).
در دسته ديگر از احاديث ، پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) نه نفر از دوازده امام بعد از خود را ، از صلب امام حسين (عليه السلام) ذكر نموده است كه آخرين آنان حضرت قائم است. ابوذر از پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) نقل مى كند كه فرمود: الأئمة من بعدى اثنا عشر ، تسعة من صلب الحسين تاسعهم قائمهم ، ثم قال: ألا انّ مثلهم فيكم مثل سفينة نوح من ركبها نجى ومن تخلف عنها هلك. (غاية المرام ، ج3 ، ص 22) امامان بعد از من دوازده نفرند ، نه نفر آنان از نسل حسين اند كه نهمين آنان قائم آنان است. آگاه باشيد كه داستان امامان دوازده گانه در ميان شما همانند قضيه كشتى نوح است ، هر كس بر آن سوار شود نجات مى يابد و هر كس از آن دورى ورزد هلاك مى شود.
در بخش ديگر از احاديث ، پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) اسامى امامان بعد از خود را نيز يادآور شده است. گاهى فقط اسامى مشترك ميان امامان (عليه السلام) را بيان نموده است ، مثل حديث: الأئمة بعدى اثنا عشر أوّلهم على ورابعهم علىّ وثامنهم علىّ وعاشرهم علىّ وآخرهم مهدى (عليه السلام . (معارج اليقين ، ص 62) ; امامان بعد از من دوازده نفرند اولين آنها على و چهارمين آنان على و هشتمين آنان على و دهمين آنان على و آخرين آنان مهدى است.
و يا حديث: انّ الأئمة من بعدى اثنى عشر من اهل بيتى على أوّلهم وأوسطهم محمد وآخرهم محمد ومهدى هذا الأُمّة الذي سيصلى خلفه عيسى بن مريم (غاية المرام ، ج2 ، ص 238) امامان بعد از من دوازده نفر از اهل بيت من اند كه اولين آنان على و وسط آنان محمد و آخر آنان محمد و مهدى اين امّت است كسى كه عيسى بن مريم در نماز بر او اقتدا مى كند.
در برخى موارد پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) امامان دوازده گانه را با ذكر اسامى و القاب هر كدام معرفى نموده است (كمال الدين و تمام النعمه ، ص 258 ; الاحتجاج ، ج1 ، ص 87 ; كفاية الاثر ، ص 145).در حديث معروف به حديث لوح نيز اسامى امامان دوازده گانه با توصيفات خاص هر كدام ذكر شده است (كافى ، ج1 ، ص 8 ; الإمامة والتبصره ، ص 104 ; الاختصاص ، ص 210).
عصمت: در احاديث ديگر از امامان اهل بيت (عليه السلام) با ويژگى عصمت ياد شده است (كمال الدين ، ص 280 ; عيون اخبارالرضا ، ج2 ، ص 66 ; غاية المرام ، ج1 ، ص 195 ; كفاية الأثر ، ص 135 ; بحارالانوار ، ج36 ، ص 331).
اين روايات در حقيقت به برهان عقلى بر امامت ائمه اهل بيت نظر دارند ، زيرا از نظر عقلى ، امام بايد معصوم باشد ، و چون در ميان امت كسى جز امامان اهل بيت (عليهم السلام) از ويژگى عصمت برخوردار نبوده است ، امامت آنان قطعى خواهد بود.
افضليت: دليل ديگر اثبات امامت امامان دوازده گانه (عليهم السلام) ، افضليت آنان در كمالات نفسانى است ، با اين بيان كه امامان شيعه به دليل برخوردارى از كمالات و ويژگى هاى منحصر به فردى نظير: علم ، عصمت و... بر ديگران برترى دارند و مستحق تصدى مقام امامت و رياست عامه اند. بديهى است كه با وجود آنان ، مقدم داشتن ديگران براى تصدى مقام امامت ، عقلاً قبيح و ناروا است (كشف المراد ، ص 539).
فلسفه امامت نيز اقتضا مى كند كه امام به دليل رسالت سنگينى كه در مورد هدايت و زعامت دينى و دنيوى مردم برعهده دارد ، از همه افضل و شايسته تر باشد تا مردم او را در همه كمالات الگو بدانند و از او تبعيت نمايند. لازمه چنين امرى ، پاكى و آراستگى شخص امام به عالى ترين آداب و صفات انسانى است. از اين نظر هر كدام از امامان دوازده گانه شيعه ، كامل ترين شخص زمان خود بوده اند ; به گونه اى كه عظمت شخصيت آنان مورد اعتراف همگان بوده و حتى كسانى كه با آنان به مناظره و محاجه مى پرداخته اند نيز در مقابل عظمت علمى و معنوى آنان ، اظهار حقارت و خضوع مى نموده اند. علما و بزرگان اهل سنت نيز بر افضليت و برترى آنان اعتراف كرده اند.
اين اعترافات دو گونه است ، برخى بر برترى اهل بيت پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم به طور عام دلالت مى كند و برخى ديگر بيانگر برترى هر يك از امامان اهل بيت (عليهم السلام بر ديگران است كه به چند نمونه اشاره مى شود:
محى الدين عربى ، در مورد برترى و جايگاه اهل بيت (عليه السلام) تصريح مى كند: هيچ مخلوقى در عالم آفرينش ، هموزن اهل بيت پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) پديد نيامده است ، آنان سزاوار سرورى و سيادت اند ، دشمنى با آنان خسران واقعى و محبت آنان عبادت حقيقى است (فتوحات مكيه ، ج4 ، ص 139).
عبداللّه بن مهرشيراوى از فقهاى اهل سنت مى گويد: اهل بيت رسول اللّه (صلى الله عليه وآله وسلم تمامى فضائل را يكجا داشتند ، هر كس بخواهد فضائل آنان را بپوشاند گو اينكه مى خواهد نور آفتاب را بپوشاند! هيچ كس از آنان سؤالى نكرد ، مگر اينكه جواب كافى و معقول شنيد و كسى با آنان معارضه و محاجه ننمود مگر اينكه مغلوب گرديد. (الاتحاف ، ص 17).
امام شافعى ، پيشواى مذهب شافعى ، خطاب به اهل بيت پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم مى گويد: اى خاندان پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) ، دوستى شما از سوى خداوند در قرآن واجب گرديده و در عظمت و فضيلت شما همين بس كه فرستادن صلوات بر شماها ، شرط قبولى نماز شمرده شده است (ينابيع الموده ، ج3 ، ص 103).
محمدحسين ذهبى ، استاد دانشگاه الأزهر و صاحب كتاب معروف التفسير والمفسرون ، در خصوص شخصيت ممتاز اميرمؤمنان على (عليه السلام) مى گويد: على درياى بى پايان علم و دانش بود ، از استدلال قوى و فصاحت و بلاغت بى نظيرى برخوردار بود. او داراى عقل كامل و بصيرت نافذ بود كه در بسيارى موارد صحابه براى حل مشكلات و فهم مسائل علمى و دينى ، به او مراجعه مى كردند و از آن پناهگاه و مرجع در حل مشكلات ، كمك مى گرفتند (التفسير والمفسرون ، ج1 ، ص 89).
ابن صبّاغ مالكى (متوفاى 855) در كتاب الفصول المهمه مى گويد: على (عليه السلام) بر همه حلال و حرام احاطه داشت و از غوامض احكام و حقايق امور با خبر بود ، هر حكمى را در محل خود به طور واضح مى دانست (الفصول المهمه ، ص 30ـ 34).
محمد بن مسلم ذهرى (متوفاى 124هـ) از فقهاى تابعى كه علوم فقهاى هفتگانه اهل سنت را از حفظ داشت در مورد مقام علمى امام سجاد (عليه السلام) مى گويد: ما رأيت أفقه من زين العابدين ; من فردى داناتر از زين العابدين هرگز نديدم (تذكرة الحفاظ ، ج1 ، ص 75).
عبداللّه بن عطا از دانشمندان بزرگ معاصر با امام باقر (عليه السلام) در توصيف مقام رفيع علمى امام باقر (عليه السلام) مى گويد: من علما و دانشمندان را نزد هيچ كس حقيرتر و كوچك تر از آنچه در برابر ابوجعفر ديدم نيافتم ، من عالمى بزرگى مثل حكم بن عتيبه را با همه مراتب علمى كه در ميان مردم داشت ، در برابر ابوجعفر همانند كودكى نوآموز ديدم كه در برابر استادش زانو زده است (تاريخ ابن عساكر ، ج54 ، ص 278 ; مطالب السئول ، ص 430).
ابوحنيفه ، يكى از امامان مذاهب چهارگانه اهل سنت ، وقتى از وى در مورد داناترين فرد زمان سؤال مى شود ، در پاسخ تصريح مى كند: ما رأيت أحداً أفقه من جعفر بن محمد (عليه السلام) ; من هرگز عالم و فقيهى داناتر از جعفر بن محمد الصادق (عليه السلام) نديدم (سير اعلام النبلاء ، ج6 ، ص 258 ; تاريخ الاسلام ، ج9 ، ص 89).
مالك بن انس (174هـ) رئيس مذهب مالكى ، مى گويد: ما رأت عين ولا سمعت اذن ولا خطر على قلب بشر أفضل من جعفر بن محمد الصادق علماً وعبادةً وورعاً ; هيچ چشمى نديده و هيچ گوشى نشنيده و بر قلب هيچ بشرى خطور نكرده است كسى كه از جهت علم و عبادت و تقوا ، افضل و برتر از جعفر بن محمد صادق باشد. (قسمات التاريخ ، ص 197).
ابوعثمان عمر بن بحر (متوفاى 255هـ) مى گويد: جعفر بن محمد كسى است كه دنيا را پر از علم و فقه خود نمود و اشخاصى مثل ابوحنيفه و سفيان ثورى وديگران ، مفتخر به شاگردى ايشان بوده اند (رسائل جاحظ ، ص 106) و ديگر اعترافات و تصريحاتى كه بزرگان اهل سنت در مورد عظمت و مقام رفيع امامان شيعه نموده اند.
معجزات: دليل ديگر بر اثبات امامت ائمه دوازده گانه شيعه ، معجزه هايى است كه از آنان در موارد متعددى صادر شده است. صدور اين معجزات از سوى آنان گاهى به صورت اخبار غيبى درباره وقايعى در عالم كائنات در آينده بوده است كه دقيقاً مطابق آنچه خبر داده اند ، به وقوع پيوسته است ، گاهى به صورت اخبار از حقايق غيبى و ملكوتى بوده است كه كسى ديگر از راه عادى بدان راه ندارد و گاهى به صورت اظهار علم در حال كودكى بوده است ; به گونه اى كه همگان در برابر آنان ، اظهار عجز و حقارت مى كردند و گاهى نيز به صورت تصرفات ولائى و ملكوتى در عالم تكوين بوده است ، مثل به سخن در آمدن حجرالاسود توسط امام سجاد (عليه السلام و شهادت آن بر حقانيت ادعاى امامت حضرت و يا به بارنشستن و ميوه دادن چوب خشك خرما توسط امام مجتبى (عليه السلام) (تقريب المعارف فى الكلام ، ص 119ـ 123) و يا اعطاى بينايى كامل به ابوبصير توسط امام باقر (عليه السلام) و باز گرداندن او به حال اول به تقاضاى خود وى (اعلام الورى ج1 ، ص 503) و صدها معجزه ديگرى كه از امامان معصوم (عليهم السلام) حكايت شده و در كتب حديثى و تاريخى معتبر مانند: اصول كافى ، مناقب ابن شهر آشوب ، اثبات الوصيه مسعودى ، دلائل الامامه طبرى و... بسيارى از اين معجزه ها ثبت گرديده است.
صدور اين معجزات از سوى امامان معصوم (عليهم السلام) كه همراه با ادعاى امامت است ، دليل امامت آنان مى باشد ; همان گونه كه معجزه هاى پيامبران دليل قاطع بر صحت ادعاى نبوت آنان بوده است.

منابع
(1) الاعتقادات فى دين الاماميه ، صدوق، محمد بن على، بيروت، دارالمفيد للطباعة والنشر ؛
(2) اعلام الورى باعلام الهدى ، طبرسى ، ابوعلى فضل بن حسن ، مؤسسة آل البيت(عليهم السلام) لاحياء التراث ، قم، 1417هـ.ق ؛
(3)
الاتحاف ، شبراوى ، عبد اللّه بن محمد شافعى (متوفاى 1172هـ)طبع مصر ؛
(4) الاحاد والمثانى ، ضحّاك ابن ابوعاصم الضحاك ، تحقيق: فيصل احمد الجوابره ، دارالدراسة ، 1411ق ـ 1991م ؛
(5) الاحتجاج ، طبرسى ، ابومنصور احمد بن على بن ابوطالب (548) تحقيق: سيد محمدباقر خراسانى ، دارالنعمان ، نجف الأشرف ، 1386ـ 1966م ؛
(6) الاختصاص ، مفيد ، ابوعبداللّه محمد بن النعمان العكبرى البغدادى (413) دارالمفيد ، بيروت ، 414ق 19931م ؛
(7) الامامة والتبصرة من الحيره ، ابن بابويه ، ابوالحسن بن على بن الحسين قمى (متوفاى 329) ، تحقيق: على اكبر غفارى ، دارالكتب الاسلاميه ، تهران ، 1363هـ.ش ؛
(8) امالى صدوق ، صدوق ، محمد بن على بن الحسين بن بابويه قمى ، تحقيق و نشر: مؤسسة البعثة ، قم ، 1417هـ ؛
(9) بحارالانوار ، مجلسى ، محمدباقر ، تحقيق: يحيى العابدى وعبد الرحيم الربانى ،مؤسسة الوفاء ، بيروت ، 1403ق ـ 1983م ؛
(10) تاريخ الاسلام ، ذهبى ، تحقيق: عمر عبد السلام ترمرى ، دارالكتاب العربى بيروت ، 1407 ق ـ 1987م ؛
(11) تاريخ دمشق ، ابن عساكر ، على بن الحسن (571ق) تحقيق: على شبيرى ، دارالفكر ، بيروت ، 1415هـ ؛
(12) تذكرة الحفاظ ، ذهبى ، شمس الدين محمد بن احمد بن عثمان (748هـ) ، دارالاحياء التراث العربى ، بيروت ؛
(13) تقريب المعارف فى الكلام ، حلبى ، ابوالصلاح ، تقى الدين بن عبيد اللّه بن عبد اللّه بن محمد حلبى (374ق) تحقيق و تصحيح: رضا استادى ، 1363ش ، 1404ق ؛
(14) الجامع الصحيح ، ترمذى ، محمد بن عيسى بن سوره ، تحقيق: محمدفؤاد ، دارالاحياء التراث العربى ، بيروت ؛
(15) الجامع الصغير فى احاديث البشير النذير ، سيوطى ، جلال الدين عبد الرحمن بن ابوبكر (911ق) ، دارالفكر ، بيروت ، 1401ق ـ 1981م ؛
(16) سير اعلام النبلاء ، ذهبى ، شمس الدين محمد بن احمد بن عثمان ، مؤسسة الرسالة بيروت ،1413ق ـ 1993م ؛
(17) صحيح ابن حبان ، ابن حبان ، (متوفاى739هـ) مؤسة الرساله ، 1414ق ـ 1993م ؛
(18) صحيح بخارى ، بخارى ، محمد بن اسماعيل

البخارى ، تحقيق: دكتر مصطفى ريب البغاء ، دارالاحياء التراث العربى ، بيروت ؛
(19) صحيح مسلم ، نيشابورى، مسلم بن حجاج، بيروت، داراحياء التراث العربى ؛
(20) عيون اخبار الرضا (عليه السلام) ، صدوق ، محمد بن على بن الحسين بابويه قمى (381ق) تحقيق: شيخ حسين الاعلمى ، مؤسسة الاعلمى ، بيروت 1404ق ـ 1984م ؛
(21) غاية المرام وحجة الخصام فى تعيين الامام عن طريق الخاص والعام ، بحرانى ، سيد هاشم ، تحقيق: سيد على عاشور ، بى تا ؛
(22) الفتوحات المكيه ، عربى ، محيى الدين ، محمد بن على (638ق) دارصادر ، بيروت ، لبنان ؛
(23) الفصول المهمة فى معرفة أحوال الأئمة (عليهم السلام) ، ابن صباغ ، على بن محمد بن احمد (855) مطبعة العدل ، نجف ؛
(24)
الكافى ، كلينى ، ابوجعفر محمد بن يعقوب بن اسحاق الرازى (329ق) دارالكتب الاسلاميه ، تهران ، 1363ش ؛
(25) كشف المراد فى شرح تجريد الاعتقاد ، حلى ، حسن بن يوسف بن مطهّر الحلى ، تحقيق: آية اللّه حسن زاده آملى ، مؤسسة النشر الاسلامى التابعة لجماعة المدرسين ، قم ، 1425هـ.ق ؛
(26) كفاية الاثر فى النص على الائمة الاثنى عشر ، خزاز القمى الرازى ، ابوالقاسم على بن محمد بن على الخزاز ، تحقيق: سيد عبداللطيف الحسينى الكوه كمرى ، انتشارات بيدار ، قم ، 1401هـ.ق ؛
(27) كمال الدين و تمام النعمة ، صدوق ، محمد بن على بن الحسين بن بابويه قمى ، تحقيق: على اكبر غفارى ، مؤسسة النشر الاسلامى ، التابعة لجماعة المدرسين ، قم ، 1416هـ.ق ؛
(28) كنزالعمال فى سنن الأقوال والأفعال ، متقى هندى ، على بن حسام الدين، تحقيق: شيخ كبرى حيانى ، مؤسسة الرسالة ، بيروت ، 1409ق ـ 1989م ؛
(29) مسند احمد بن حنبل ، ابن حنبل ، احمد ، دارصادر ، بيروت ، لبنان ، بى تا ؛
(30) مسند ابوالجعد ، جوهرى بغدادى، على بن الجعد، بيروت، مؤسسة نادر ؛
(31) مسند ابويعلى ، موصلى تميمى، احمد بن على، دمشق، دارالمأمون للتراث ؛
(32) مطالب السئول فى مناقب آل الرسول (صلى الله عليه وآله وسلم) ، شافعى ، كمال الدين ، محمد بن طلحه (652ق) تحقيق: ماجد احمد العطيه ؛
(33) معارج اليقين فى اصول الدين ، سبزوارى ، محمد بن محمد (قرن 7) تحقيق: علا آل جعفر ، مؤسسة آل البيت(عليهم السلام)لاحياء التراث ، قم ، 1410ق ـ 1993م ؛
(34)
من لا يحضره الفقيه ، صدوق محمد بن على بن الحسين بن بابويه قمى ، تصحيح و تعليق: على اكبر غفارى ، انتشارات جامعه مدرسين ، قم ، 1404هـ 1363ش ؛
(35) ينابيع الموده ، قندوزى ، سليمان بن ابراهيم بن محمد (1294ق) مؤسسة الاعلمى للمطبوعات ، بيروت.؛
قنبرعلى صمدى
نام کتاب : دانشنامه کلام اسلامی نویسنده : جمعی از محققین    جلد : 1  صفحه : 70
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست