responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه کلام اسلامی نویسنده : جمعی از محققین    جلد : 1  صفحه : 36
استحقاق
شايستگى انسان براى مدح و دريافت عوض يا ثواب و سزاوارى ذمّ عقاب از سوى خداوند.
استحقاق ، اصطلاح كلامى و تفسيرى است كه بيشتر در مباحث معاد (احباط و تكفير) (تفسير كبير ، ج2 ، ص 127 ; اوائل المقالات ، ص 57 ; المغنى ، ج3 ، ص 523 ; الذخيره ، ص 302) و انتصاف (شرح الاصول الخمسه ، ص 505 ; الذخيره ، ص 244) و عدل الهى (تقريب المعارف ، ص 76) مطرح شده است.
قبل از پرداختن به ماهيت و اسباب استحقاق و آراى متكلمان در اين باره ، لازم است ، مفاهيم مربوط به آن ، يعنى عوض ، ثواب و عقاب ، مدح و ذم و تفضل را تعريف كنيم.
عوض ، نفع خالى از تعظيم و احترام است كه از سوى خداوند به مستحق آن مى رسد (قواعد المرام فى علم الكلام ، ص 158). ثواب ، نفع همراه با تعظيم و احترام است (مناهج اليقين ، ص 503). عقاب ، ضرر و زيان همراه با اهانت و تحقير است كه به مستحق آن از جانب خداوند مى رسد (كشف المراد ، ص 410 ; المنقذ من التقليد ، ص 5 ; مناهج اليقين ، ص 503 ; شرح المقاصد ، ص 130) .مدح ، سخنى است كه بيانگر رضايت و خشنودى مدح كننده از مستحق مدح باشد (كشف المراد ، ص 408 ; شرح الاصول الخمسه ، ص 612). ذمّ سخنى است كه بيانگر پستى حال مستحق است (همان منابع).
سبب استحقاق عوض آن است كه ، موجودى بى جهت و بدون سوء اختيار و خطايى ، گرفتار مشقت ، درد و رنج شده باشد (المنقذ من التقليد ، ج2 ، ص 5 ; ايضاح المراد ، ص 308 ; اوائل المقالات ، ص 91). استحقاق و ايصال عوض شامل مسلمان و كافر و حتى حيوانات نيز مى شود (اوائل المقالات ، ص 91 ; المغنى ، ص 520 ; شرح الاصول الخمسه ، ص 503 ; اصول الدين بغدادى ، ص 240) و نيز استحقاق عوض گاهى بر خدا و گاهى بر غير خدا حاصل مى شود (شرح الاصول الخمسه ، ص 504).
سبب استحقاق مدح و ثواب به طور كلى اطاعت آگاهانه و مخلصانه خداوند است ، مانند انجام واجبات و مستحبات و مباح هايى كه مقدمه ترك حرامى باشد و ترك محرمات و قبايح (شرح المقاصد ، ص 130 ; اللوامع الالهيه ، ص 462 ; المنقذ من التقليد ص 6 ; كشف المراد ، ص 409 ; مناهج اليقين ، ص 505 ; كشف الفوايد ، ص 343).
از آنجا كه تحمل مشقت و وجود سختى ، مقتضى و عامل استحقاق براى دريافت ثواب و مدح است ، لازم است فعل مورد تكليف (طاعت) و يا مقدمه و سبب آن ، همراه با دشوارى و سختى باشد (مناهج اليقين ، ص 504 ; المغنى ، ج14 ، ص 308 و 310 ; كشف المراد ، ص 410 ; شرح الاصول الخمسه ، ص 616). از آنچه گفته شد معلوم مى شود كه عوامل استحقاق ثواب و مدح يكى است (قواعد المرام ، ص 158 ; شرح الاصول الخمسه ، 613).
سبب استحقاق ذم و عقاب ، انجام فعل قبيح و حرام و يا ترك واجب است توسط كسى كه به قباحت فعل قبيح و ترك واجب آگاه بوده و يا امكان تحصيل آگاهى از آن را داشته است (الذخيره ، ص 286 ; مناهج اليقين ، ص 504 ; المنقذ من التقليد ، ص 6 ; شرح المقاصد ، ص 130 ; اللوامع الالهيه ، ص 462).
تفضل در برابر استحقاق قرار دارد و عبارت است از نفعى كه از جانب خداوند به بندگان ، هر چند مستحق آن نفع نباشند مى رسد و اين ايصال نفع ، خالى از هرگونه تعظيم است (الاقتصاد ، ص 89 و 108 ; قواعد المرام ، ص 119). تفاوت تفضل با استحقاق از اين قرار است:
اولاً ، تفضل نعمت و موهبت خداوندى است (التبيان ، ج2 ، ص 553 ; ايضاح المراد ، ص 307) كه به برخى بندگان بدون انجام تكليفى و به صرف داشتن شايستگى تعلق مى گيرد ، مانند اطفال ، بُله ها و حتى بهائم كه همگى مكلف نيستند (اوائل المقالات ، ص 91) و متفضل عليه هيچ نوع استحقاقى ندارد (الذخيره ، ص 239).
ثانياً ، ثواب و عقاب كه متعلق استحقاق است ، بايد از شوايب خالى و خالص باشد ، اما در تفضل خلوص از شوايب واجب و لازم نيست بلكه جايز است (شرح المقاصد ، ص 124 ; شرح المواقف ، ص 307 ; كشف المراد ، ص 411).
ثالثاً ، در تفضل نوعى غضاضت و نقصان وجود دارد كه در ثواب نيست (مناهج اليقين ، ص 506).
رابعاً ، از بررسى آراى متكلمان معلوم مى شود كه استحقاق لازم الاجرا و وفاى به آن واجب است ، اما تفضل چنين نيست و فضل و تفضل بر خداوند واجب نيست (الاقتصاد ، ص 91 ; شرح المقاصد ، ص 124 ; شرح المواقف ، ص 307). تفضل از ناحيه خدا مى تواند عقاب را زايل كند (الاقتصاد ، ص 117 ; الذخيره ، ص 302) برخى از متكلمان خلف وعيد و عذاب نكردن از جانب خدا را مصداق تفضل معرفى كرده اند (شرح المقاصد ، ج5 ، ص 126). رعايت ثواب و عوض بر اساس استحقاق و عدالت است ، اما تفضل فوق عوض و عدالت است (الاعتقادات ، ص 47 ; تصحيح الاعتقاد ، ص69).
اكثر متكلمان اماميه همچون سيد مرتضى (شرح جمل العلم والعمل ، ص 138) ، علامه حلى (مناهج اليقين ، ص 505 ; كشف المراد ، ص 408 ; كشف الفوائد ، ص 342) ، فاضل مقداد (ارشاد الطالبين ، ص 314) ، ابن ميثم بحرانى (قواعد المرام ، ص 159) شيخ سديد الدين حمصى (المنقذ من التقليد ، ص 16 ـ 17) و اكثر متكلمان معتزلى همچون قاضى عبد الجبار (شرح الاصول الخمسه ، ص 614) انسان را مستحق دريافت ثواب از جانب خداوند و اعطاى ثواب را بر خدا واجب مى دانند و قائل به عقلى بودن اين موضوع هستند ، اما متكلمان اشعرى نه انسان را مستحق دريافت ثواب مى دانند و نه اعطاى ثواب را بر خدا واجب مى دانند بلكه آن را تفضلى از جانب خداوند قلمداد كرده اند و قائل به نقلى بودن آن مى باشند (شرح المقاصد ، ج5 ، ص 127 ; تفسير كبير ، ج2 ، ص 128 ; ج9 ، ص 176 ; ج13 ص 82 ; الغنيه فى اصول الدين ، ص 168). البته در ميان متكلمان اماميه برخى مانند: شيخ طوسى (التبيان ، ج2 ، ص 553) و شيخ مفيد (اوائل المقالات ، ص 91ـ 92) و از متكلمان معتزلى ابو القاسم بلخى كعبى (اللوامع الالهيه ، ص 463 ; كشف المراد ، ص 409ـ 410) اعطاى ثواب از جانب خداوند را تفضل مى دانند. از جانب هر دو گروه براى اثبات ديدگاه هاى خود استدلال هايى بيان شده است (ر. ك: ثواب و عقاب).
دليل عمده منكران استحقاق اين است كه ما نمى توانيم چيزى را بر خدا واجب كنيم ، نه ثواب بر طاعت و نه عقاب بر معصيت را ، بلكه طاعت و معصيت نشانه اعطاى ثواب و عقاب است ، نه علت و سبب ، زيرا خداوند هيچ گاه مستحق عليه واقع نمى شود ، چون لازم مى آيد حاكم و موجبى مافوق خدا باشد و خدا هيچ مافوقى ندارد ، پس اگر خداوند به بنده اش ثوابو عطا مى كند تنها بر اساس تفضل است ، كه در قرآن به آن وعده داده است ، نه اين كه بنده مستحق آن باشد (المواقف ، ج2 ، ص 307 ; اصول الدين ، ص 174 ; شرح المقاصد ، ج5 ، ص 127 ; الغنية فى اصول الدين ، ص 168 ; تفسير كبير ، ج9 ، ص 175).
متكلمان اماميه وجوب على اللّه را كه استحقاق يكى از مصاديق آن است به گونه اى توضيح و تبيين كرده اند كه هيچ منافاتى با حاكميت مطلق خداوند ندارد.وجوب على اللّه يك وجوب و حكم فقهى تكليفى حقوقى نيست ، تا محكوميت خدا را به دنبال داشته باشد ، بلكه اين وجوب ، يك مفهوم و حكم هستى شناسانه است ; يعنى از مطالعه ذات و صفات خداوند به اين نتيجه مى رسيم كه خداوند به وعده هايش عمل كرده و به مطيعان ثواب مى دهد. بنابراين نقش عقل در اين باره ايجاب و الزام نيست ، بلكه فهم و كشف است ، عقل از شناخت ذات و صفات خداوند اين وجوب را مى فهمد. به عبارت ديگر ، مبدأ اين وجوب ، خداوند است: (كتب على نفسه الرحمة) (انعام:12 (وعلى اللّه قصد السبيل) (نحل:9) وعقل انسان آن را درك و كشف مى كند (القواعد الكلاميه ، ص 74 ; الالهيات ، ج2 ، ص 54).
فخر رازى در تفسير آيه: (ونودوا أن تلكم الجنة الّتى أورثتموها بما كنتم تعملون) (اعراف:43) اعتراف مى كند كه باء در (بما كنتم تعملون) براى عليت است و اين آيه دلالت مى كند كه عمل انسان موجب و علت جزا (ثواب) است و سپس اضافه مى كند كه اين عليت را خود شرع علت قرار داده است (تفسير كبير ، ج13 ، ص 82).
استحقاق يا حق پيدا كردن عبد بر خداوند مانند پيدا كردن حق اجير بر مستأجر نيست ، چرا كه خداوند مالك حقيقى انسان و جهان است ، بلكه استحقاق يعنى اين كه انسان مطيع ، به واسطه اطاعتى كه انجام داده شايستگى دريافت پاداش را دارد و همين شايستگى را نيز خود خدا وضع كرده است. بنابراين ميان اين گفته كه تمام عطاهاى خداوند ، چه دنيوى يا اخروى ، همه تفضل است زيرا خدا مالك على الاطلاق است و اين سخن كه مؤمن مستحق ثواب است تنافى نيست.
در قرآن نيز خداوند از ثواب ، به عطاى الهى تعبير و آن را تفضل از جانب خويش معرفى كرده و در عين حال اعطاى آن را بى حساب و بدون ملاك ندانسته و براى آن معيار قايل شده است (شايستگى) (إِنّ للمتقين مفازاً و... جزاءً من ربّك عطاءً حساباً) (نبأ:3631) (ليوفيهم أُجورهم ويزيدهم من فضله) (فاطر:29 30 ; ايضاح المراد ، ص 306ـ 307).
استحقاق در مباحث ديگر كلامى همچون نبوت و امامت نيز مطرح است ; به اين صورت كه نبوت وامامت آيا بر اساس استحقاق نبىّ و امام است يا اين مقام و موهبت تفضلى از جانب خداوند به آنهاست (اوائل المقالات ، ص 63 و64) عقيده درست اين است كه نبوت و امامت اگر چه تفضلى از جانب خداوند است ، اما به كسانى اعطا مى شود كه شايستگى آن را دارند (الشافى في الامامه ، ج1 ، ص 328). بدين جهت است كه خداوند نخست ابراهيم (عليه السلام) را مى آزمايد ، آن گاه منصب امامت را به او اعطا مى كند (بقره:124) و حضرت موسى (عليه السلام پس از آزمون هايى به مقام نبوت مى رسد (طه:40). بنابراين ، نبوت وامامت از آن جهت كه كسى چيزى را از خداوند طلبكار نيست ، از مقوله تفضل الهى است و از آن جهت كه اعطاى آن از جانب خداوند به افراد در گرو شايستگى آنان است از مقوله استحقاق مى شود.
زمان استحقاق ثواب و عقاب مكلفان از ديگر موضوعات مورد اختلاف متكلمان است ; برخى قائلند مكلف در همان زمان صدور طاعت و معصيت مستحق ثواب و عقاب است و برخى ديگر زمان استحقاق را به آخرت واگذار كرده اند و گروه سوم استحقاق را در زمان مرگ مى دانند و هر كدام براى تثبيت ادعاى خويش دلايلى آورده اند ( ك ثواب و عقاب

منابع
(1) ارشاد الطالبين ، فاضل مقداد ، جمال الدين مقداد بن عبدالله ، مكتبة المرعشى ، قم ، 1405ق ؛
(2) اصول الدين ، تميمى بغدادى ، ابومنصور عبد القاهر بن طاهر ، 429هـ ، دارالكتب العلمى ؛
(3) اصول الدين ، غزنوى حنفى ، جمال الدين احمد بن محمد بن محمود ، 593هـ ، دار البشائر الاسلاميه... ؛
(4) الاعتقادات ، تحقيق عصام عبدالسيد بى جا ، بى تا ؛
(5) الاقتصاد الهادى إلى طريق الرشاد ، طوسى ، تحقق حسن سعيد چهلستون ، 1400ق ؛
(6) الالهيات على الهدى ، سبحانى ، جعفر ، مركز العالمى ، قم ، 1411ق ؛
(7) اوائل المقالات فى المذاهب والمختارات ، مفيد ، محمد بن نعمان ، 483هـ ؛
(8) ايضاح المراد فى شرح كشف المراد ، ربانى گلپايگانى ، على ، مركز مديريت حوزه علميه قم ؛
(9) التبيان فى تفسير القرآن ، طوسى ، ابوجعفر محمد بن حسن ، 460هـ ، داراحياءالتراث العربى ؛
(10) تصحيح الاعتقاد ، شيخ مفيد، محمد بن نعمان (م/413ق)، دارالمفيد، بيروت؛
(11) تفسير كبير ، فخررازى ، داراحياء التراث ، بيروت ؛
(12) تقريب المعارف فى علم الكلام ، حلبى ، ابوالصلاح ، 447هـ ، محقق رضا استادي ؛
(13) الذخيرة فى علم الكلام ، محقق سيد احمد حسينى ، مؤسسه نشر اسلامى ، قم ؛
(14) ... ؛
(15) الشافى فى الامامة ، سيد مرتضى ، على بن حسين ، مؤسسة الصادق ، تهران ، 1407ق ؛
(16) شرح الاصول الخمسه ، معتزلى ، عبدالجبار بن احمد ، مكتبة وهبة ؛
(17) شرح المقاصد ، تفتازانى ، مسعود بن عمر ، 793هـ ، محقق: دكتر عبدالرحمن عميرة ؛
(18) شرح المواقف ، جرجانى ، سيد شريف على بن محمد ، مطبعة السعادة ، مصر ، 1325هـ ؛
(19) شرح جمل العلم والعمل ، سيد مرتضى ، 436هـ ، مصحح شيخ يعقوب جعفرى مراغى ، دارالاسوة للطباعة والنشر ؛
(20) الغنية فى اصول الدين ، شافعى نيشابورى ، 478هـ ، محقق عمادالدين احمد حيدر ، مؤسسة الكتب الثقافيه ؛
(21) القواعد الكلاميه ، مؤسسه امام صادق(عليه السلام) ، قم ، 1418هـ.ق ؛
(22) قواعد المرام فى علم الكلام ، بحرانى ، ابن ميثم ، 699هـ ، مكتبه آيت اللّه مرعشى ؛
(23) ... كشف الفوائد فى شرح قواعد العقائد ، محقق حسن على عاملى ، دارالفتوة ، بيروت ؛
(24) كشف المراد ، حلّى ، حسن بن يوسف ، 648ـ 726هـ ، مصحح استاد حسن زاده آملى ، مؤسسه نشر اسلامى ، قم ؛
(25) اللوامع الالهية فى المباحث الكلاميه ، فاضل مقداد ، 826هـ ، محقق استاد مصباح يزدى ، مجمع الفكر الاسلامى ؛
(26) المغنى ، اسد آبادى ، ابوالحسن عبد الجبّار ، 415هـ ؛
(27) مناهج اليقين فى اصول الدين ، مركز الدراسات الاسلاميه ؛
(28) المنقذ من التقليد ، حمصى رازى ، سديدالدين ، مؤسسه نشر اسلامى ؛
(29) المواقف ، ايجى ، عضدالدين ، مطبعة السعادة.؛
محمد جواد اصغرى و رحيم لطيفى
نام کتاب : دانشنامه کلام اسلامی نویسنده : جمعی از محققین    جلد : 1  صفحه : 36
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست