responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه کلام اسلامی نویسنده : جمعی از محققین    جلد : 1  صفحه : 20
ابراهيم
ابراهيم خليل از پيامبران اولوالعزم ، داراى شريعت و كتاب آسمانى به نام صحف ، مورد احترام همه پيروان توحيدى.
واژه اَبرام يا ابراهيم عبرى است كه بعداً به ابرام موسوم شد به معناى پدر جماعت بسيار (قاموس كتاب مقدس 4) در متون اسلامى تنها به ابراهيم تعبير شده و يكى از سوره هاى قرآن به نام اوست.
پدر ابراهيم تاروخ نام دارد ، كه با نُه واسطه به حضرت نوح (عليه السلام) مى رسد (تاريخنامه طبرى ، ج1 ، ص1). نام مادر ابراهيم نونا است كه از نوادگان سام مى باشد (المنتظم ، ج1 ، ص258). بعضى گفته اند كه نام وى اميله است (البداية والنهاية ، ج 1 ، ص140).
برخى با توجه به ظاهر آيات ، آزر بت پرست را پدر واقعى ابراهيم دانسته اند (تفسير كبير ، ج7 ، ص42). در حالى كه برخى ديگر معتقدند پدر ابراهيم تاروخ است. و نسب شناسان بر اين مطلب اجماع دارند (مجمع البحرين ، ج1 ، ص69). آنان براى اثبات اين ادعا به دلايل ذيل استناد كرده اند:
1. در برخى از روايات (بحارالأنوار ، ج12 ، ص42) و عهد قديم (پيدايش 10/35) نام پدر ابراهيم تاروخ است ، نه آذر.
2. اطلاق كلمه أب بر آزر در قرآن ، دليل بر اين نمى شود كه وى پدر واقعى ابراهيم باشد ، زيرا عرب ، عنوان أب را بر عمو نيز اطلاق مى كردند ، چنان كه در قرآن اسماعيل كه عموى يعقوب مى باشد پدر يعقوب ناميده شده است (بقره:33).
3. اجداد پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله وسلم طبق شواهدى از قرآن (شعرا:219) و روايات (جوامع الجامع ، ج1 ، ص442) همه موحد و مؤمن بوده اند ، از آن جا كه پدر ابراهيم در سلسله نسب رسول اكرم (صلى الله عليه وآله وسلم قرار دارد ، نمى تواند مشرك باشد (الميزان ، ج7 ، ص167) در حالى كه آزر مشرك بوده است (انعام:74).
4. طبق نص قرآن ، حضرت ابراهيم در آخر عمرش براى پدر و مادرش از خداوند طلب مغفرت مى كند (ابراهيم:41) در حالى كه خداوند در قرآن آشكارا پيامبران و مؤمنان را از اين كه براى بستگان مشرك شان طلب آمرزش نمايند ، منع نموده است (توبه:113) ، بنابراين حضرت ابراهيم (عليه السلام) نمى تواند براى پدر مشرك ، طلب آمرزش كند ، در نتيجه آزر پدر واقعى و حقيقى ابراهيم نيست (الميزان ، ج7 ، ص170) بلكه عموى او و منجم نمرود بوده است (قصص الانبياء ، ص107).
حضرت ابراهيم (عليه السلام) در اول ذى الحجه (المقنع ، ص207) در حدود 1996سال قبل از ميلاد مسيح (قاموس4) در بابِل نزديك محلى به نام اور كه شهرى در كلده بوده است متولد شد (تاريخ جامع اديان ، ص488) مادرش او را از ترس نمروديان كه هر نوزادى را به قتل مى رساندند داخل غارى كه در نزديكى خانه اش بود ، مى گذارد. نوزاد در يك روز به اندازه كسى كه در يك ماه بزرگ مى شود ، رشد مى كند ، وبعد از سپرى شدن 15 ماه ، مادرش او را شبانه از غار بيرون مى آورد (تاريخ امم والملوك ، ص164).
ابراهيم پس از مجاهدت هاى فراوان در مقابل نمرود و بت پرستان ، تصميم به هجرت مى گيرد. او با همسرش ساره و برادرزاده اش لوط از شهر اُور به كنعان يا فلسطين مى روند و پس از مدتى به سبب خشك سالى رهسپار مصر مى گردند (قاموس4). در مصر فرعونى به نام سنان بن علوان فرمان روايى مى كرد. او همان كسى است كه هاجر را به ساره بخشيد (الكامل ، ج1 ، ص88) ابراهيم از بيم فرعون با خانواده اش و لوط ، برادرزاده اش ، از مصر خارج شده و به سوى شمال بيت ئيل حركت مى كند ، در منطقه اى بين بيت ئيل و عاى ساكن مى شود (پيدايش 13/7). پس از گذراندن ده سال در بيت المقدس اسماعيل از هاجر ، كنيز ساره ، متولد مى گردد (قصص الأنبياء ، ج1 ، ص221). آن وقت ابراهيم (عليه السلام) هشتاد و شش سال از عمرش گذشته بود (پيدايش 16/16 و البداية والنهاية ، ج1 ، ص181) تولد اسماعيل به ساره سخت تمام مى شود و ابراهيم به دستور او (يعقوبى ، ج1 ، ص25) هاجر و فرزندش ، اسماعيل را به سوى مكه برده و در همان جا رها كرده و بر مى گردد (مروج الذهب ، ج1 ، ص57ـ 85). زمانى كه اسماعيل به دوره جوانى مى رسد خداوند به ابراهيم دستور مى دهد كه به كمك فرزندش كعبه را تجديد بنا كند (يعقوبى ، ج1 ، ص27) قرآن نيز به اين مطلب اشاره دارد (بقره/250). وقتى ابراهيم صد ساله مى شود (پيدايش 21/6 و يعقوبى ، ص 1 ، ص26) خداوند توسط جبرئيل و دو ملك ديگر به او بشارت مى دهد كه از ساره داراى فرزند خواهد شد (الكامل فى التاريخ ، ج1 ، ص98) قرآن در اين باره مى فرمايد: (وَبَشّرناهُ بِإِسحاق نَبِيّاً مِنَ الصّالِحين) (صافات:112) در آن وقت ساره هشتاد سال از عمرش گذشته بود (المختصر فى اخبار البشر ، ج1 ، ص13).
ابراهيم بعد از تلاش ها و مجاهدت هاى زياد ، هنگامى كه 175 سال از عمرش گذشته بود ، جهان را بدرود گفت ، و او را در مزرعه حبرون به خاك سپردند (المعارف ، ص33).
شريعت ابراهيم برپايه يكتاپرستى و اخلاص و نفى شريك براى خدا بنا شده و از احكام آن نماز ، ختنه ، كوتاه كردن شارب ، چيدن موى زايد زير بغل ، تراشيدن زهار ، بناى خانه خدا و حج و مناسك آن است (علل شرايع ، ج1 ، ص122) و همه پيامبران هم عصر ابراهيم تا زمان موسى (عليه السلام) تابع شريعت او بوده اند (الميزان ، ج2 ، ص145).
ابراهيم پس از آزمون هاى زياد ، مورد الطاف الهى واقع مى شود و خداوند مقام امامت را به او عطا كرده و او را امام مردم قرار مى دهد (بقره:124). اين واقعه در اواخر عمر آن حضرت و بعد از تولد اسماعيل و اسحاق و بعد از آن كه اسماعيل و مادرش را از فلسطين به مكه منتقل مى كند ، اتفاق افتاده است (الميزان ، ج 1 ، ص271). در اين زمان حضرت ابراهيم مقام نبوت را دارا بوده ، زيرا وقتى ملائكه آمده بودند قوم لوط را هلاك كنند و در مسير راه خود بر ابراهيم وارد شدند و بشارت اسحاق و اسماعيل را به او دادند ، ابراهيم در آن موقع پيامبر مرسل بود ، بنابراين معلوم مى شود كه ابراهيم قبل از مقام امامت ، مقام نبوت را دارا بوده و امامتش غير نبوتش مى باشد. (الميزان ، ج1 ، ص271) در اين باره كه مقصود از امامت ابراهيم چيست؟ آراى مختلفى بيان شده است (رك: آيه ابتلاى ابراهيم) در روايات آمده كه خداوند مقامات پنج گانه عبوديت ، نبوت ، رسالت ، خلّت و امامت را به ترتيب به حضرت ابراهيم داده است (اصول كافى ، ج1 ، ص174
نام كتاب ابراهيم صحف بوده است (اعلى:19) كه در اولين شب ماه رمضان بر وى نازل شده است (اصول كافى ، ج2 ، ص628) و اگر به صيغه جمع از آن تعبير شده براى اين است كه صحف يكى دو تا نبوده ، بلكه اجزاى بسيار داشته است. از برخى روايات استفاده مى شود كه متشكل از ده صحيفه بوده است (عوالى اللئالى ، ج1 ، ص93) و نيز برخى آن را داراى بيست صحيفه دانسته اند (المعارف ، ص32). بنا به روايتى ، اين صحف نزد امامان (عليهم السلام) به صورت الواح موجود بوده است (بصائر الدرجات ، ص156). از جمله آيات قرآنى كه در صحف ابراهيم قرار داشته آيات 14الى 17 سوره اعلى مى باشد (خصال ، ص525).
در قرآن معجزه هاى زيادى براى حضرت ابراهيم (عليه السلام) ذكر شده است كه از جمله آنها ، سرد شدن آتش مى باشد ; آن گاه كه نمرود او را با منجنيق در ميان آتش انداخت (اصول كافى ، ج8 ،ص369). خداوند با خطاب تكوين به آتش: (قُلْنا يا نارُ كُونى بَرداً وَسلاَماً على إِبْراهيم) (انبياء:69) خاصيّت آن را كه سوزاندگى و نابود كنندگى است از آن گرفت و از راه معجزه خنك و سالم گردانيد (الميزان ،ج14 ، ص303). در روايتى آمده است كه آتش آنچنان سرد شد ، كه سرما ابراهيم را آزار داد ، تا وقتى كه خطاب سلاماً نيز آمد ، آن گاه از شدت آن كاسته شد (درالمنثور ، ج4 ، ص322).
معجزه مهم ديگر ابراهيم (عليه السلام) احياى مردگان مى باشد ، آن گاه كه به دستور خدا (بقره:260) چهار مرغ (كركس ، مرغابى ، طاووس و خروس) را پس از ذبح ، قطعه قطعه مى كند و درهم مى آميزد و سپس بخشى از آن را بر كوهى مى گذارد ، آن گاه آنها را صدا مى زند ، اجزاى پراكنده هر يك از مرغان ، جدا و جمع شده و به هم مى آميزند و زندگى را از سر مى گيرند (عيون اخبارالرضا ، ج2 ، ص176).
آيين ابراهيم بر محور توحيد ويكتاپرستى دور مى زند ، خداوند بارها دين توحيد را به دين ابراهيم و دين حنيف و دين فطرت وصف كرده و پيامبر اسلام را پيرو آيين او دانسته است (آل عمران:67ـ68).
گرچه در بخش احكام ، دين مقدس اسلام از شريعت ابراهيم (عليه السلام) كامل تر و جامع تر مى باشد ، امّا از پاره اى آيات استفاده مى شود كه شرايع و احكام اسلام همه از آن فطرياتى سرچشمه مى گيرد كه ابراهيم به زبان تشريع بيان كرده است و هر عملى كه موافق فطرت بود مورد امر ، وعملى كه مخالف فطرت بود ، مورد نهى قرار داده بود (الميزان ، ج7 ، ص213).
از مجموع آيات قرآن استفاده مى شود كه حضرت ابراهيم (عليه السلام) چهار مناظره مهم داشته است: مناظره با آزر ; مناظره با بت پرستان ; مناظره با ستاره پرستان و مناظره با نمرود.
الف: مناظره با آزر ; آن گاه كه ابراهيم (عليه السلام) به آزر گفت:چرا چيزى را مى پرستى كه نمى بيند و نمى شنود و از تو رفع نياز نمى كند (مريم:41ـ42) ، آزر به جاى فكر و انديشه در گفتار ابراهيم (عليه السلام) او را تهديد مى كند (مريم:46).
ب: ابراهيم (عليه السلام) در استدلال با بت پرستان كه گفتند چرا بت هاى ما را شكسته اى؟ (انبياء:62) ابتدا مى گويد: بلكه بزرگشان كرده باشد ، از آنها بپرسيد اگر سخن مى گويد (انبياء:63) سپس با استدلال قوى به آنها مى گويد: آيا جز خدا چيزى را مى پرستيد كه نه كمترين سودى به شما دارد و نه زيانى مى رساند (انبياء:67) ، اُف بر شما و بر آن چه غير خداست پرستش مى كنيد ، آيا انديشه نمى كنيد (انبياء:68).
ج: ابراهيم در مناظره با ستاره پرستان ، از طلوع و اُفول ستاره و خورشيد بر عدم الوهيت آنها استدلال مى كند (انعام:75ـ83).
د: حضرت ابراهيم (عليه السلام) در برابر نمرود كه ادعاى الوهيت داشت با قوى ترين استدلال او را مغلوب و مستأصل مى كند ; آن گاه كه مى گويد: خداوند من خورشيد را از افق مشرق مى آورد ، پس اگر تو حاكم جهان هستى خورشيد را از مغرب بياور ، در اين جا آن كافر مبهوت و وامانده شد (بقره:258).
حضرت ابراهيم خليل مانند ديگر پيامبران الهى امتحان هاى زيادى را پشت سر گذاشت ، اما در ميان آنها چند مورد كه از برجستگى خاص برخوردار است ، خداوند از آنها به عنوان كلمات ياد كرده است (الميزان ، ج1 ، ص270).
1. قيام در مقابل بت پرستان بابل و شكست بت ها و دفاع بسيار شجاعانه در آن محاكمه تاريخى و قرار گرفتن در دل آتش و حفظ خون سردى كامل و ايمان در تمام اين مراحل (انبياء:58ـ61).
2. بردن زن و فرزند و گذاشتن آنها در سرزمين خشك و بى آب و گياه مكه ، در جايى كه يك نفر هم سكونت نداشت (بحارالأنوار ، ج12 ، ص97).
3. بردن فرزند به قربان گاه و آمادگى جدّى براى قربانى او به فرمان خدا (صافات:99ـ107).اين رخداد در تورات مفصل تر ذكر شده و اسامى اشخاص معين گرديده است ، اما قصه به آتش انداختن ابراهيم در تورات نيست.همچنين واقعه كشتن چهار مرغ در تورات يافت نمى شود ، در تورات آمده است: ابراهيم گوساله ، قوچ ، قمرى و كبوتر را ذبح كرده است (پيدايش15/9) تورات بناى دو مذبح را به ابراهيم نسبت مى دهد (پيدايش12/7ـ8) ولى از كعبه و مكه ذكرى نمى كند.

منابع
(1) اصول كافى ، كلينى ، محمد بن يعقوب ، دارالكتب الاسلاميه ، 1388ق ؛
(2) بحار الانوار ، مجلسى ، محمد باقر ، داراحياء التراث العربى ، بيروت ـ لبنان ، 1403 ؛
(3) البداية والنهاية ، ابن كثير ، بيروت ، درر ابن حزم ، بى تا ؛
(4) بصائر الدرجات ، صفار ، محمد بن حسن ، تهران ، مؤسسه اعلمى ، 1404ق ؛
(5) تاريخ امم والملوك ، طبرى ، محمد بن جرير ، بيروت ، مؤسسه اعلمى للمطبوعات1403ق ؛
(6) تاريخ جامع اديان ، جان بى ناس ، تهران ، انتشارات علمى فرهنگى 1382ش ؛
(7) تاريخ يعقوبى ، يعقوبى ، احمد بن يعقوب ، مؤسّسة الأعلمى ، بيروت ، 1413ق ؛
(8) تاريخنامه طبرى ، طبرى ، محمد بن جرير ، تهران ، نشر نو ، 136 ؛
(9) تفسير كبير ، رازى ، فخرالدين ، قاهره1357ق ؛
(10) تورات ، انتشارات اساطير ، 1380 ؛
(11) جوامع الجامع ، طبرسى ، امين الدين ، بيروت ، دارالاضواء ، 1405 ؛
(12) خصال ، صدوق ، قم ، جامعه مدرسين ، بى تا ؛
(13) در المنثور ، سيوطى ، جلال الدين ، بيروت ، دارالمعرفه ، 1363ق ؛
(14) علل الشرايع ، صدوق ، مكتبه حيدريه 1386 ؛
(15) عوالى اللئالى ، احسائى ، ابن ابوجمهور ، قم مطبعه سيدالشهداء ، 1403ق ؛
(16) عيون اخبار الرضا ، صدوق ، بيروت ، اعلمى ، 1404ق ؛
(17) قاموس كتاب مقدس ، مستر هاكس ، انتشارات اساطير ، 1377 ؛
(18) قصص الأنبياء ، رازى ، قطب الدين ، قم ، مؤسسه الهادى ، 1318 ؛
(19) الكامل فى التاريخ ، ابن اثير ، بيروت ، دار احياء التراث العربى ، 1408 ؛
(20) مجمع البحرين ، طريحى ، فخر الدين ، 1408 ؛
(21) المختصر فى اخبار البشر ، ابوالفداء ، اسماعيل ، چاپ مصر ، 1325ق ؛
(22) مروج الذهب ، مسعودى ، دارالكتب العلميه ، 1406ق ؛
(23) المعارف ، ابن قتيبه ، ابومحمد عبدالله بن مسلم ، منشورات شريف رضى ، 1315ق ؛
(24) المقنع ، صدوق ، قم ، الهادى ، 1415ق ؛
(25) المنتظم ، ابن جوزى ، عبد الرحمن ، بيروت دارالكتب العلميه ، 1412ق ؛
(26) الميزان ، طباطبائى ، محمد حسين ، قم ، مؤسسه نشر اسلامى ، بى تا.؛
رحمت اللّه ضيايى أُرزگانى
نام کتاب : دانشنامه کلام اسلامی نویسنده : جمعی از محققین    جلد : 1  صفحه : 20
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست