حكیم شیرازى ، میرزا محمود، متخلص به حكیم، شاعر و خوشنویس قرن سیزدهم. وى دومین فرزند وصال شیرازى* بود. در 1234 در شیراز به دنیا آمد (هدایت، ج 2، بخش 1، ص 229؛ فسائى، ج 2، ص 1006). داور شیرازى (ص 173) بر آن است كه تخلص وى نخست طوبى بوده و پس از مهارت در علم طب، تخلص حكیم را برگزیده است، اما به نظر دیوانبیگى (ج 1، ص 480)، چون وى حكمت الهى میدانسته، تخلص حكیم را برگزیده است. حكیم علوم و فنون ادبى و عربى و نیز خوشنویسى را نزد پدر و برادر بزرگترش، وقار شیرازى*، فراگرفت (داور شیرازى، همانجا). وى بر مباحث حكمت، بهویژه حكمت طبیعى، وقوف داشت و به طب نیز علاقهمندتر بود (دیوانبیگى، همانجا؛ فرصت شیرازى، ج 2، ص 567). اشعار برجاى مانده از وى اندك ولى دلنشین است (ماهیارنوابى، ص 122). حكیم در خوشنویسى، خصوصآ خط نستعلیق، مهارت داشت (داور شیرازى؛ فرصت شیرازى، همانجاها). او از ارادتمندان رحمتعلیشاه و داماد وى بود و آداب سلوك را نزد وى آموخت (معصومعلیشاه، ج 3، ص 374؛ ركنزاده آدمیت، ج 2، ص 320).
حكیم در زمان محمدشاه (حك 1250:ـ1264) به تهران آمد و با رضا قلیخان هدایت، مؤلف مجمعالفصحا، آشنا و از مصاحبان او شد. حدود یك سال در تهران ماند و سپس به شیراز بازگشت (هدایت، همانجا؛ معصومعلیشاه، ج 3، ص 375؛ بیانى، ج 3، ص 869). در 1265، او و برادرش وقار و فتحعلى حجاب*، به درخواست نظامالملك (فرماندار دكن)، رهسپار هندوستان شدند و در 1266 به آنجا رسیدند و در بمبئى اقامت كردند (هدایت، همانجا؛ ركنزاده آدمیت، ج 2، ص 319ـ320). از شعرهاى حكیم استنباط میشود كه از این سفر راضى نبوده است (ماهیارنوابى، ص 121). وى در آنجا علاوه بر خوشنویسى به طبابت نیز میپرداخت. او پس از دو سال اقامت در بمبئى، به شیراز بازگشت (هدایت؛ ركنزاده آدمیت، همانجاها).
از حكیم آثار چندانى باقى نمانده و حتى اشعارش در یكجا جمعآورى نشده، اما همین اندك شعر باقیمانده از او، نمونه خوبى از شعر این دوره است. سبك شعرى او را در قصیده چون ناصرخسرو قبادیانى* و سناییغزنوى* دانستهاند. وى در غزل پیرو سعدى* بود (فسائى، ج 2، ص 1005؛ داور شیرازى، ص 174). در اشعار حكیم مدح كمتر به چشم میخورد (ماهیارنوابى، ص 126؛ ركنزاده آدمیت، ج 2، ص 320).
وى در نوشتن خطوط نسخ و نستعلیق، به ویژه با قلم خفى، مهارت بسیارى داشت. او در سال نخست اقامت خود در هند، دیوان حافظ را به خط نستعلیق نوشت (دیوانبیگى؛ معصوم علیشاه، همانجاها). آثار او در خوشنویسى عبارتاند از: مجموعهاى از اشعار عشرت وصال (متوفى 1318ش)، محفوظ در كتابخانه ماهیار نوابى (رجوع کنید به ماهیارنوابى، ص 127)؛ دوره كامل روضةالصفاى میرخواند، در یك مجلد، به قلم كتابت خفى، كه در سالهاى 1261 تا 1265 نوشته شده است و در كتابخانه ملى تهران نگهدارى میشود؛ و یك نسخه لوایح جامى، به قلم كتابت جلى عالى، كه در 1265 نوشته شده است (رجوع کنید به بیانى، ج 3، ص 870ـ873).
حكیم در 14 محرّم 1274 بر اثر وبا درگذشت (دیوانبیگى؛ معصومعلیشاه، همانجاها). مادّهتاریخى كه وقار ساخته نیز مطابق همین تاریخ است (معصومعلیشاه، همانجا)؛ بنابراین، سخن هدایت (همانجا)، كه زمان مرگ حكیم را 1268 دانسته است، صحیح نیست. آرامگاه حكیم در شیراز، حرم احمدبن موسى (شاهچراغ)، در كنار پدرش، واقع است (دیوانبیگى؛ معصومعلیشاه، همانجاها). وى پسرى به نام عبداللّه، متخلص به رحمت، داشت كه گفتهاند جامع كمالات پدر و جدش، رحمتعلى شاه، بوده است (رجوع کنید به معصومعلیشاه، همانجا؛ ماهیار نوابى، ص 122).
منابع : (1) مهدى بیانى، احوال و آثار خوشنویسان، تهران 1345ـ 1358ش؛ (2) مفیدبن محمد نبى داور شیرازى، تذكره مرآت الفصاحه : شرح حال و نمونه اشعار شاعران فارس، چاپ محمود طاووسى، شیراز 1371ش؛ (3) احمد دیوانبیگى، حدیقةالشعراء، چاپ عبدالحسین نوائى، تهران 1364ـ1366ش؛ (4) محمدحسین ركنزاده آدمیت، دانشمندان و سخنسرایان فارس، تهران 1337ـ 1340ش؛ (5) محمدنصیربن جعفر فرصت شیرازى، آثار عجم، چاپ منصور رستگار فسائى، تهران 1377ش؛ (6) حسنبن حسن فسائى، فارسنامه ناصرى، چاپ منصور رستگار فسائى، تهران 1367 ش؛ (7) یحیى ماهیارنوابى، خاندان وصال شیرازى، (تهران) 1335ش؛ (8) محمدمعصومبن زینالعابدین معصومعلیشاه، طرائقالحقائق، چاپ محمدجعفر محجوب، تهران 1339ـ 1345ش؛ (9) رضاقلیبن محمدهادى هدایت، مجمعالفصحا، چاپ مظاهر مصفا، تهران 1336ـ1340ش.