حریریزاده ، محمد كمالالدین، صوفى و نویسنده ترك در قرن سیزدهم. وى در 1267 در استانبول به دنیا آمد. نسبش به ابوالحسن على حریرى (متوفى 1248)، از نوادگان شیخ احمد رفاعى* و مؤسس شاخه حریریه طریقت رفاعیه، میرسد. وى از خاندان معروف حریریزادههاى حلب بود (حریریزاده، ج 1، گ 292پ؛ درباره این لقب رجوع کنید به همان، ج 1، گ 289ر).
پدر حریریزاده، شیخ سید عبدالرحمان، نیز از مشایخ بود. حریریزاده دوران تحصیل خود را در استانبول گذراند. فقه حنفى را نزد علامه قاضى شیخ عبداللطیف عمربخارى حلبى، و كتابهاى حدیث (از جمله صحیح بخارى) را نزد علامه شاكر افندى فراگرفت (همان، ج 1، گ 81ر، 83پ ـ 86پ). در نوجوانى، هنگام تحصیل علوم فقه و تفسیر و حدیث، به تصوف گرایید و نخستین طریقتى كه از طریق پدرش بدان منتسب گشت، حریریه بود. وى به خلوتیه و شعب دیگر رفاعیه نیز منسوب است (همان، ج 2، گ 217ر؛ بروسهلى، ج 1، ص 155).
او پس از درگذشت پدرش به تجارت پرداخت، ولى پس از مدتى دوباره به تحصیل علوم دینى روآورد و براى تحصیل سفرهاى بسیار كرد و به دیدار بسیارى از مشایخ رفت (حریریزاده، ج 3، گ 304پ). وى در استانبول و نیز اسكوب، نزد شیخ محمد نورالعربى حسینى (از مشایخ مشهور ملامیه، متوفى 1305) رفت و در 1289 با او بیعت كرد و از وى قصیده تائیه ابنفارض، رسالة الاحدیة و فصوصالحكم ابنعربى را آموخت و خلافتنامه طریقت ملامیه را نیز از او گرفت. حریریزاده به واسطه شیخش، نورالعربى، كه به طریق روحانى به حاجى بكتاشولى منتسب بود، به بكتاشیه* نیز انتساب داشت (د.ا. د. ترك، ذیل مادّه). حریریزاده در سفر به سِلانیك از شیخ علیرضا افندى (متوفى 1295) خلافت رمضانیه و از شیخ ادیب لطفى افندى خلافت سنانیه را گرفت (همانجا؛ گولپینارلى، ص 368). همچنین از طریق شیخ عبداللطیف بخارى در 1287 به طریقت قادریه و از طریق شیخ شرفالدین ادرنوى/ ادرنهاى به طریقت سزائیه منتسب گشت. او تقریباً به دویست طریقت اصلى و شعب آنها انتساب یافته است (د. ا. د. ترك، همانجا).
حریریزاده در تصوف طریق اعتدال را در پیش گرفته بود و پیمودن راه شریعت را بهترین طریق میدانست و از اینكه خداوند، خدمت علماى ظاهر و باطن را نصیب وى ساخته است، سپاسگزار بود. او ابنعربى را از اولیاى برجسته و از مشایخ معتبر میدانست و معتقد بود آنچه از آراى او مغایر شریعت است، خطاست ولى نباید درباره وى راه افراط و تفریط پیمود و او را به سبب خطاهایش به كلى مردود شمرد یا همه گفتههایش را پذیرفت (حریریزاده، ج 3، گ 99ر).
حریریزاده در 1299 درگذشت و در درگاه شیخ حاسب افندى، در محله ایوب استانبول، به خاك سپرده شد (د. ا. د. ترك، همانجا). محمدطاهر بروسهلى*، مشهورترین شاگرد او، جانشین وى شد (بروسهلى، ج 1، ص 155؛ گولپینارلى، ص 369).
او بالغ بر 45 اثر دارد (براى فهرست آثار او رجوع کنید به وصاف، ج 3، ص 123ـ124؛ بروسهلى، ج 1، ص 156ـ157) كه برخى از مهمترین آنها عبارتاند از :
آثار عربى: 1) تبیان وسائل الحقائق فى بیان سلاسل الطرائق، مشتمل بر سه مجلد بزرگ، كه به مثابه دایرةالمعارف طریقتهاست و در آن از 150 طریقت و مؤسسان و مشایخ آنها و كیفیت سلوك در هر طریقت بحث شده است. نسخهاى از این اثر در كتابخانه سلیمانیه (بخش فاتح ابراهیم افندى، ش 430ـ432) موجود است (بروسهلى، ج 1، ص 156؛ گولپینارلى، ص 369؛ د. ا. د. ترك، همانجا؛ براى آگاهى از محتواى این كتاب رجوع کنید به آشكار، ص 213ـ215).
2) جواهرالملوك العالیة فى بواهر سلوك الشاذلیة، درباره زندگى ابوالحسن شاذلى و اساس تعالیم شاذلیه (كتابخانه سلیمانیه، بخش خانقاه شاذلى، ش 57).
3) الموردالخاص بالخواص فى تفسیر سورةالاخلاص. یعقوب چیچك این كتاب را تصحیح و چاپ كرده است (استانبول 1375ش/1996).
آثار تركى: 1) فجرالاسماء و صبحالمسمى، مشتمل بر شرح اسماء سبعهاى كه در مراحلِ سلوكِ خلوتیه و شَعبانیه و بَكریه اهمیت دارد (كتابخانه سلیمانیه، بخش محمود افندى، ش 3159).
2) فتح/ فسح درّ الاَغلى شرح دَوْر الاعلى، كه شرح حزب دورالاعلى ابنعربى است (كتابخانه سلیمانیه، بخش ترنووالى، ش 964).
3) حقیقةالطریقة، ترجمه مكتوباتى است كه شیخ عبدالغنى نابلسى به نام وسائلالتحقیق و رسائل التوفیق گردآورى كرده است (كتابخانه سلیمانیه، بخش ترنووالى، ش 4/898).
4) روشن دلنواز، شرح تركى بر گلشنراز شیخ محمود شبسترى است، كه در آن از شرح شیخ محمدبن یحیینوربخشى نیز استفاده كرده است (كتابخانه سلیمانیه، بخش محمود افندى، ش 2753).
منابع : (1) محمدطاهر بروسهلى، عثمانلى مؤلفلرى، استانبول 1333ـ 1342؛ (2) كمالالدین حریریزاده، تبیان وسائل الحقائق فى بیان سلاسل الطرائق، نسخه خطى كتابخانه سلیمانیه استانبول، مجموعه فاتح، ش 430ـ432؛ (3) عبدالباقى گولپینارلى، ملامت و ملامتیان، ترجمه توفیق ه .سبحانى، تهران 1378ش؛
(4) Mustafa Askar, Tasavvuf tarihi literaturu, Ankara 2001; (5) TDVIA, s.v. "Haririzade" (by Yakup Cicek); (6) Osmanzade Huseyin Vassaf, Sefine-i evliya, ed. Mehmet Akkus and Ali Yilmaz, Istanbul 2006.