تره تیزک (یا تَرْتیزک ، شاهی )، گیاهی خوراکی از تیرة چلیپاییان با نام علمی لپیدیوم ساتیوم . به سبب عطر و طعم تندِ مطبوعش ، در سطح وسیعی در مزارع سبزیِ ایران و بسیاری از کشورهای جهان کشت می شود (طباطبائی ، کتاب اول ، ص 574). حوزة انتشار جغرافیایی آن در ایران ، مناطق شمالی ، شمال غربی ، جنوبی ، سواحل خلیج فارس ، جنوب شرقی و بخش مرکزی است ( رجوع کنید بهقهرمان ، ج 6، ش 700؛ هج و رشینگر ، ص 64). علاوه بر گونة رایج آن ، تره تیزک آبی ، آبْتره یا بولاغ اودی با نام علمی ناستورتیوم افیسینال یا لپیدیوم لاتیفلیوم ، نیز در ایران شناخته شده است و مصرف می شود
(طباطبائی ، کتاب اول ، ص 576؛ مظفریان ، ص 359، ش 4963).
در منابع عربی دورة اسلامی برای انواع تره تیزک نامهای مشترک گوناگونی به کار رفته است ، از جمله : حُرْف ، رَشاد ، حَبّالرشاد ، ثُفّاء (اسحاق بن سلیمان اسرائیلی ، ج 3، ص 139؛ ابوریحان بیرونی ، ص 212). نام سریانی آن ، مَقْلیاثا (ابن سینا، ج 3، کتاب پنجم ، ص 2339؛ ابن بیطار، ج 2، ص 15) و معرّب نام یونانی آن ، قردمون ( ؛ دیوسکوریدس ، ش 155، ص 212؛ ابوریحان بیرونی ، همانجا) است . در منابع فارسی ، نامهای شاهتره ، سپندان ، شب خیزک و جَرْجیر نیز به کار رفته است (حکیم مؤمن ، ص 71؛ انصاری شیرازی ، ص 121؛ عقیلی علوی شیرازی ، ص 349)، در منابع پزشکی فارسی ظاهراً نخستین بار حکیم مؤمن در تحفة المؤمنین / تحفة حکیم مؤمن (تألیف در 1080) جرجیر را به معنای تره تیزک به کار برده (همانجا) که سبب خلط دو گیاه جرجیر (مَنْداب ) و تره تیزک در منابع بعدی شده است (مثلاً عقیلی علوی شیرازی ، سدة سیزدهم ، ص 302، قس ص 349ـ351، مقالة «حُرف »؛ در بارة زمان و نحوة کاشت و نگهداری آن در قدیم رجوع کنید به الفلاحة النبطیة تألیف یا ترجمة (؟) ابن وحشیه ، سدة چهارم ، ج 2، ص 794 و ابن عوّام ، سدة ششم ، ج 2، ص 248).
انواع . در هیولی الطب فی الحشائش و السموم ، ترجمة عربی کتاب دیوسکوریدس (سدة نخست میلادی )، انواع حُرف مشخص نشده و دیوسکوریدس فقط از بهترین نوع آن ، «حُرفِ بابِل »، یاد کرده است (همانجا). اریباسیوس (سدة چهارم میلادی ؛ به نقل رازی ، ج 20، ص 321) و بُولُس (سدة هفتم میلادی ؛ به نقل همو، ج 20، ص 322) نیز فقط «حُرفِ بابِلی » را ذکر کرده اند. جالینوس (سدة دوم میلادی ؛ به نقل همو، ج 20، ص 320ـ321)، دو گونة «بابِلی » و «ابیض » را ذکر کرده است . در الفلاحة النبطیة ، بر اساس تفاوت برگ و دانه ، چهارگونه حُرف تمیز داده شده است (همانجا). اسحاق بن سلیمان اسرائیلی (متوفی 325؛ همانجا) و انصاری شیرازی (729ـ806؛ همانجا) برحسب رنگِ دانة حُرف ، آن را به دو گونة سرخ و سفید تقسیم کرده اند. غَسّانی (سدة یازدهم ؛ ص 112) و حکیم مؤمن (همانجا) دوگونة برّی (وحشی ) و بُستانی (مزروع ) برای آن ذکر کرده اند. حکیم مؤمن (همانجا) برای گونة برّی ، دو قسم و برای گونة بستانی سه قسم قائل شده است .
طبع . همة منابع دورة اسلامی طبع حُرف را گرم ، و بیشتر آنها، آن را گرم و خشک ذکر کرده اند، فقط در الفلاحة النبطیة طبع آن گرم و تَر دانسته شده است (ج 2، ص 795).
خواص . دیوسکوریدس آن را لینَت بخش ، تحلیل برندة آماسهای طحال ، پاک کنندة زخمهای جلدی ، خارج کنندة اخلاط سینه ، پَزَندة دُملها، مؤثر در درمان حشره گزیدگی و عرق النساء، و دودکردن آن را برای دور کردن حشرات مفید دانسته است (همانجا). خواص دیگری هم برای تره تیزک ذکر کرده اند، از جمله : ساقط کنندة جنین (علی بن سهل طبری به نقل رازی ، ج 20، ص 322؛ همو، به نقل از ابن بیطار، ج 2، ص 16؛ اسحاق بن عمران به نقل ابن بیطار، همانجا؛ اسحاق بن سلیمان اسرائیلی ، ج 3، ص 141؛ هروی ، ص 105؛ انطاکی ، ص 177)، نفخ شکن ( الفلاحة النبطیة ؛ ابن ماسویه به نقل رازی ؛ ابن بیطار، همانجاها)، درمانِ تنگ نفس (جالینوس به نقل رازی ، ج 20، ص 321؛ ابن سینا، ج 2، کتاب سوم ، ص 1138؛ غسّانی ، همانجا)، درمان کنندة زَحیر (اسهال خونی ) و درد روده (ابن ماسویه به نقل رازی ، ج 20، ص 322؛ اسحاق بن سلیمان اسرائیلی ، ج 3، ص 140؛ ابن سینا، ج 3، کتاب پنجم ، ص 2339)، خارج کنندة کرم از بدن ( الفلاحة النبطیة ، همانجا؛ اسحاق بن سلیمان اسرائیلی ، ج 3، ص 139؛ عقیلی علوی شیرازی ، ص 350) و بازدارندة ریزش مو (ابن ماسه به نقل رازی ؛ اسحاق بن سلیمان اسرائیلی ، همانجاها؛ انصاری شیرازی ، ص 121؛ عقیلی علوی شیرازی ، همانجا).
مضار. ( افراط در ) خوردن آن را سبب تقطیرالبول ، تاریکی چشم و مضر برای معده و مثانه و مجاری ادرار (بقراط به نقل ابن بیطار، همانجا؛ علی بن سهل طبری به نقل رازی ، ج 20، ص 323؛ الفلاحة النبطیة ، همانجا؛ ابونصری هروی ، ص 136) و مصلح آن را کاهو، سرکه ، نبات ، اَسْپغول (بَزْرْقطونا رجوع کنید بهبارهنگ * ) و گلاب (ابونصری هروی ، همانجا؛ انصاری شیرازی ، ص 122) دانسته اند.
در پزشکی امروزی به سبب وجود مواد معدنی گوناگون و فراوان در این گیاه ، آن را دارای خاصیت قوی ضد اسکوربوت ، اشتهاآور، مُدرّ، تصفیه کنندة خون و مفید در درمان آنژین صدری می دانند (زرگری ، ج 1، ص 188).
منابع : (1) ابن بیطار؛ (2) ابن سینا، القانون فی الطب ، چاپ ادوارقش ، بیروت 1408/ 1987؛ (3) ابوریحان بیرونی ، الصیدنة ؛ (4) قاسم بن یوسف ابونصری هروی ، ارشاد الزراعة ، چاپ محمد مشیری ، تهران 1356 ش ؛ (5) اسحاق بن سلیمان اسرائیلی ، کتاب الاغذیة ، چاپ عکسی از نسخة خطی کتابخانة سلیمانیه ، چاپ فؤاد سزگین ، فرانکفورت 1406/ 1986؛ (6) علی بن حسین انصاری شیرازی ، اختیارات بدیعی (قسمت مفردات )، چاپ محمدتقی میر، تهران 1371 ش ؛ (7) انطاکی ؛ محمدمؤمن بن محمدزمان
(8) حکیم مؤمن ، تحفة حکیم مؤمن ، چاپ سنگی تهران 1277، چاپ افست 1378؛ (9) دیوسکوریدس ، هیولی الطب فی الحشائش والسموم ، ترجمة اِصْطِفَن بن بَسیل و اصلاح حنین بن اسحاق ، چاپ سزار ا. دوبلر و الیاس تِرِس ، تطوان 1952؛ (10) محمدبن زکریا رازی ، کتاب الحاوی فی الطب ، حیدرآباد دکن 1374ـ1390/ 1955ـ1971؛ (11) علی زرگری ، گیاهان داروئی ، ج 1، تهران 1368 ش ؛ (12) محمد طباطبائی ، گیاه شناسی کاربردی برای کشاورزی و منابع طبیعی ، کتاب اول : گیاهان زراعت های بزرگ ، تهران 1365 ش ؛ (13) عقیلی علوی شیرازی ؛ (14) ابوالقاسم بن محمد غَسّانی ، حدیقة الازهار فی ماهیة العُشب و العَقّار ، چاپ محمد عربی خطّابی ، بیروت 1410/1990؛ (15) الفلاحة النبطیة ، الترجمة المنحولة الی ابن وحشیه ، چاپ توفیق فهد، دمشق 1993ـ 1998؛ (16) احمد قهرمان ، فلور ایران ، ج 6، تهران 1363 ش ؛ (17) ولی اللّه مظفریان ، فرهنگ نامهای گیاهان ایران : لاتینی ـ انگلیسی ـ فارسی ، تهران 1375 ش ؛ (18) هروی ؛