responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 2996

 

پیوندِ گیاهان ، در اصطلاح باغبانی ، فرآیند و یا نتیجة پیوستنِ قسمتی (معروف به «پیوند» یا «پیوندک »)، معمولاً قطعه ای از شاخه یا جوانه ای شاخه زا با پوستِ پیرامونِ آن ، از درخت یا درختچه ای به شاخه یا ساقه (یا گاهی ریشة ) گیاه چوبی بالندة دیگری (معروف به «پایه ») به منظور تکثیر آن پیوندک یا بهسازی گلها یا میوه های آن «پایه ».

از لحاظ نظری (تئوریک )، پیوند در صورتی ، به اصطلاح ، «می گیرد» (یعنی اتّحاد و التصاق کامل بافتهای زایای دو گیاه منظور حاصل می شود و هردو به رشدِ خود ادامه می دهند) که هر دو گیاه چوبی از حیث گیاهشناسی علمی به یکدیگر بسیار نزدیک باشند: «پیوند میان دو نوع ( از یک تیرة / خانوادة گیاهی ، مثلاً، بادرنگ * / بالنگ و نارنج ، هردو از تیرة نارنجیان ) غالباً می گیرد، میان دو جنس ( از یک تیره ، مثلاً پیوند میان درختان سیب ، به ، گلابی ، ازگیل و زالزالک ، همه جنسهای مختلفی از تیرة سُرخگُلیان ) گاهی می گیرد، و میان افرادی از دو تیره ( مثلاً، پیوند رَز از تیرة تاکیان بر چنار از تیرة چناریان ، یا پیوند درختچة بادرنگ از تیرة مذکور بر درخت زیتون از تیرة زیتونیان ) تقریباً هرگز نمی گیرد» ( بریتانیکا ، مقالة "graft" ( «پیوند» ) ).

آنچه چند دانشمند کشاورزی و باغبانی دورة اسلامی در بارة پیوند (در عربی ، با نامهای ترکیب ، تطعیم یا گاهی اِنشاب ) ذکر کرده اند (بجز ابن وحشیّة ) اساساً به چندین تن از مؤلفان کشاورزی رومی و یونانی بازمی گردد (نامهای بعض معاریف آنان در این مقاله مذکور است )، اما با آنچه امروزه در بارة کلیات پیوند و انواع آن (مثلاً پیوند «اِسْکِنه »، «سِکَمی »، «مجاورتی »، «لوله ای ») دانسته است ، تفاوت چندانی ندارد، مگر در بعض پیوندهای شگفت انگیز میان درختانی نامتجانس که از نظر فیزیولوژی گیاهشناسی علمی بعید می نماید. مع ذلک ، بسیاری از این پیوندهای شگرف را از نوشته های چهار تن از نامداران این رشته برای ثبت در تاریخ باغبانی دورة اسلامی در اینجا ذکر می کنیم . به نوشتة کلمان ـ موله (1864 میلادی )، دانشمند فرانسوی و مترجم کتاب الفِلاحة ابن عَوّام اِشْبیلی ( رجوع کنید به ادامة مقاله )، «دانشمندان ( جدید امکانِ ) همة این پیوندهای شاذّ و نابهنجار را که با فیزیولوژی گیاهی بسیار متعارض است ، از مدّتها پیش مردود دانسته اند» (مقدمة مترجم ، ج 1، ص 28، و تعلیقات او بر ترجمة متن ، ص 395).

1) ابوبکر احمد بن علی کَسْدانی (= بابِلی ، کلدانی )، معروف به ابن وَحْشیّة * (سدة چهارم )، مؤلف یا مترجم (؟) کتاب نامدار الفِلاحة النَّبَطیّة * . وی در این تألیفِ بسیار مبسوط ، عقاید و شیوه های غالباً خُرافی کشاورزی نَبَطیها (یا بابلیان / کلدانیان قدیم ) را بتفصیل ذکر کرده است ؛ از جمله ، این عقیدة بنیادی نابخردانة «صِغْریث »، از فضلای کسدانی (ج 1، ص 169ـ170)، که درخت گردو و یا بلوط «اصلِ» همة درختان «برّی » (خودرو، وحشی ) ــ از جمله ، شمشاد، سَرو، بید، چنار، طَرْفاء (درختچه یا بوتة کتیرا) و اُمّ غیلان (= «خارِ مُغیلان ») ــ بوده است ، یا، به بیان دیگر، همة درختان و درختچه های خودرو از «ترکیب » (پیوند ( زدن ) ) بر این دو درخت پدید آمده اند. اما همان صغریث در جای دیگری (ج 2، ص 1281) گفته است که «نه همة درختان ، بلکه بعضِ آنها ترکیب ( پیوند ) پذیرند». یَنْبوشاد، دانشمند کسدانی دیگری ، معتقد بود که «همة ( درختان ) عَلَی العموم پیوند می پذیرند اگر روش درست در ترکیب آنها به کار رود، ( یعنی ) شایسته است که پیوند میان دو ( درختی ) باشد که در بیشتر وجوه ، مُقارَبه ( نزدیکی ) و مُشاکَلَه ( هم شکلی ، همسانی ) داشته باشند» (همانجا). ابن وحشیّة (؟) چنین توضیح کرده که «همانا درختان انواع بسیاری دارند که ( شاید میان دو نوعِ منظور از آنها ) تَخالُف یا توافق و تَقارُب یا تَباعد باشد؛ ( لذا ) اگر درختی بر درخت دیگری ترکیب شود که از لحاظ نوع ، شکل ، طبع و ' شخصیّت ` ( کذا ) با آن مُتوافق باشد، پیوندپذیری آن بیشتر است » (همانجا؛ برای توضیح بهتر این همگونی و سازواری میان «انواع » درختان از لحاظ پیوند رجوع کنید به گروهبندی چهارگانة درختان به نقل ابن عوّام ، منقول در ادامة مقاله ).

با وجود این شرطهای تجانس و توافق و تشابه برای موفقیت پیوند، ابن وحشیّة و بعض دانشمندانِ کسدانی پیوندهای غریب و عجیبی را ذکر کرده اند. مثلاً، خودِ ابن وحشیّة شیوة پیوند درختچة «اُتْرُج » (بادرنگ ) به درخت زیتون را وصف کرده (ج 1، ص 13ـ14) و مدّعی است که شاخة مزبورِ اترج پس از دو سال میوه هایی خواهد داد «لطیف ، درست همانند زیتون ولی از بادرنگ معمولی حجماً بسیار کوچکتر، بسیار خوشبو و به رنگی میان سرخی و زردی »، که از آنها روغنی تندبو دارای «منافع » کاربردی و درمانیِ بسیار، می توان گرفت . از دیگر پیوندهای شگرفِ عدیدِ مذکور دراین کتاب ، اینها را ذکر می کنیم (با تذکار این موضوع مُهم که موفقیت کارهای کشاورزی ( شامِل «تراکیب »، پیوندها ) غالباً در این تألیف آمیخته به سِحْر و جادو و نیز مشروط به موافقت اوضاع فلکی و اختربینانه است ): ترکیب ساقة سَقَمونیا (یا مَحموده ، گیاه علفی پیچنده ای دارای خواصّی درمانی ) بر درخت انجیر (ج 2، ص 1292) که ، در نتیجه ، انجیرها برخی از خواص دارویی مزبور را کسب می کنند (شرایط پیوند: خورشید به فلان درجه از بُرج جَدْی رسیده باشد؛ پیوند زننده هفت بار به گِردِ درخت انجیر بگَردَد و پیوندک سقمونیا را در دَورِ هفتم در ساقة درخت بنشاند)؛ پیوند قطعه ای از ریشة سِپِسْتان * / سبستان بر درخت زیتون ، که ، در نتیجه ، زیتونهای سفیدِ گردِ درشت ، دارای روغن فراوان و فاقد مزة تلخ زیتون ، حاصل خواهد شد (ج 2، ص 1294)؛ به نقل از صغریث ، پیوند ساقة نیشکر به ریشة درخت زردآلو، که ، در نتیجه ، زردآلوها لطیف ، شیرین چون شِکر، و دارای مغز خوشمزه می گردند، و پیوند قطعه ای از درخت توتِ شیرین بر درخت گُلابی ، که گُلابیهای پیشْرَس ، لطیف و شیرین حاصل می شود (ج 2، ص 1295)؛ از قول «قوثامی »، یکی دیگر از فضلای کسدانی ، پیوند ساقة ضخیمی از درختچة آس (= مُورد * ) به ریشة درخت توت ، که سبب پیدایش دانه های بزرگ و شیرین مورد خواهد شد (همانجا)؛ پیوند درختانِ دارای میوة روغنی (گردو، بادام ، پسته و فندق ) به یکدیگر (ج 2، ص 1296).

2) ابو زکریاء یحیی بن محمد، معروف به ابن عَوّام * ، از اهل اِشْبیلیّه در اَنْدَلُس ، در کتاب الفلاحة خود (تألیف در اواخر سدة ششم یا نیمة نخست سدة هفتم ) فصلی را (ترجمة فرانسوی ، ج 1، ص 380ـ 468) به موضوعهای مربوط به پیوند اختصاص داده است ، که عمدتاً تألیفی است از بعض آرای مذکور در الفلاحة النبطیّة ، چهار دانشمند اندلسیِ کشاورزی (یعنی : محمد بن ابراهیم معروف به ابن بَصّال ( سدة پنجم ) ، از اهل طُلَیطُلَه ؛ ابوعُمر احمد بن محمد اِشبیلی ، معروف به ابن حَجّاح ، صاحب المُغْنی فی الفلاحة ، تألیف آن در 466؛ ابوالخَیر اشبیلی * ( سدة پنجم ) ؛ و شخصی ملقّب به «الحاجّ الغَرْناطی » ( شاید = محمد بن مالک طِغْنَری ، صاحب زَهْرَة البستان ...، تألیف آن در اوایل سدة ششم ) )، و از طریق این چهار، نوشته های بعض متقدّمان رومی و یونانی (عمدتاً، یونیوس ( = کُلومِلاّ ، سدة نخست میلادی ) ، «قُسطوسِ رومی » ( به گمان بعضی = کاسیانوس باسوس ، سدة ششم میلادی ) ، و کتاب گئوپُنیکا >( کشاورزی )< ، منسوب به فلورنتینوس یا دیگری ؛ دربارة مآخذ ابن عَوّام رجوع کنید به مقدمة کلمان ـ موله بر ترجمة مذکور، ج 1، ص 68ـ79، و د.اسلام ، چاپ دوم ، مقالة a.II" ¤ h ¦ "Fila ). مؤلف گاهی رأی خود را هم ذکر کرده است . مهمترین آرای این پیشینیانِ ابن عوّام را در بارة پیوند می توان چنین تلخیص کرد:

الف ) بعض کشاورزان برای شناخت تجانس (سازگاری ) یا تخالف (ناسازگاری ) میان دو درخت از لحاظ پیوند، درختان را به چهار گروه بخش کرده اند (ابن عوّام ، ج 1، ص 398): 1. درختانی که بیرون و اندرون میوة آنها «روغندار» است ، مثلاً، درخت زیتون و بُطْم ( رجوع کنید به پسته * )؛ 2. درختانی که تنة آنها «صَمغدار» است ، مانند درخت زردآلو، گوجه ، بادام و پسته ؛ 3. درختانی که شیرة آنها آبکی و «سبُک » (رقیق ) است و برگهایشان در فصل سرما می ریزد، مثلاً، درخت گلابی ، به ، انگور و انار؛ 4. درختانی که «آب » (= شیره ) آنها «سنگین » (غلیظ ) است و برگهایشان در زمستان نمی ریزد، مثلاً، درخت زیتون و بلوط ، مُورد، غار (= برگِ بو * ) و سَرْو. این چهار گروه را «رُؤوس » (لفظاً، «سَران ») یا «اُمَّهات الاجناس » (لفظاً، «مادران جنسها ( یِگیاهی ) ») می گویند. به عقیدة همان کشاورزان ، افراد هریک از چهارگروه با افراد گروه دیگر تَنافُر دارند و جز به روشهای خاصّی از افراد گروه دیگر پیوند نمی پذیرند، اما درختان هر گروه را می توان به آسانی به یکدیگر پیوند زد.

ب ) اما، برخلاف این نظریه ، ابن عوّام موارد عدیدی از پیوند را از مآخذ خود ذکر کرده که کاملاً متناقض با «قاعدة » مزبور است ، چندان که می توان چنین نتیجه گرفت که عملاً هر درختی را می شود با موفقیت به هر درخت دیگری پیوند زد (البته با رعایت دستورهایی که در بارة این پیوندها داده اند)، مثلاً (با حذف واژة درخت یا درختچه ): پیوند بادرنگ بر سیب و انگور؛ توت بر بادرنگ ؛ سیب بر بادرنگ و چنار؛ آلوبالو بر انگور (همه به نقل از ابن حَجّاح ، و او از یونیوس ؛ همان ، ج 1، ص 391)؛ بادرنگ بر توت (در نتیجه ، بادرنگها سرخ خواهند شد) و انار؛ آلوی سیاه بر گلابی ، سیب بر انار، انگور بر آلو، آلوی زرد بر سیب و بادرنگ (همه به نقل از ذیمقراطیس ( ! ) ؛ همانجا)؛ انجیر بر توت ، شاهبلوط ، فندق ، سیب و گلابی ؛ شاهبلوط بر گردو، فندق و بلوط ؛ به بر گلابی ، زردآلو، گوجه و بادام (همه به نقل از قُسطوس ؛ همان ، ج 1، ص 391ـ392)؛ انار بر بید، هلو، گلابی و مورد؛ پسته بر درخت تبریزی و بادام بر پسته (به نقل از سَمانُس ( ؟ ) ؛ همان ، ج 1، ص 392ـ393).

3) در کتاب مجهول المؤلف یَواقیت العلوم و دراریّ النجوم (تألیف آن محتملاً در نیمة دوم سدة ششم )، که گونه ای دایرة المعارف موضوعی به شیوة پرسش و پاسخ است ، فصلی (فنّ بیست وششم ، ص 222ـ 228) «در علم فلاحت » است ، که در آن از چند «مسئله » و «جواب » آنها که مربوط به «تطعیم » و «ترکیب » (هردو به معنایِ «پیوند ( زدن ) ») است ، دو تا به موضوع این مقاله ربط دارد: یکی (ص 224ـ225) مسئلة امکان «ترکیب درخت انگور بر... درخت دیگر»، که مؤلف در جواب می گوید: «هیچ درخت ترکیب انگور قبول نکُند مگر درخت چنار، از مُشاکَلَتی که میان ایشان است در چوب و برگ ». دیگری (ص 227) دربارة «غرائبِ ترکیبهای درختان »، که مؤلف در جواب ، این «غرائب » را ذکر کرده است : ترکیب سیب یا امرود (گلابی ) بر بید؛ نارنج و ترنج ، که «لیموی بزرگ بار آرَد» ( ! ) ؛ بادام بر ونمشک ( کذا؛ شاید تمشک درست باشد ) ، که «پستة عَجب بار آرد ( ! ) »؛ و ترکیب ترنج و سیب بر توت سیاه که ، بترتیب ، ترنج سیاه و سیب سیاه به بار می آورد ( ! ) .

4) رشید الدین فضل الله همدانی (ح 645ـ 718)، وزیر دانشمند نامدار روزگار ایلخانان مغول ، که به کشاورزی و فن باغبانی نیز بسیار علاقه مند بود، در آثار و اَحیاء ِ خود، افزون بر فصلی (ص 107ـ124) در کُلّیات عمل پیوند، در فصل دیگری در «احوال درختان » (ص 1ـ102)، به مناسبت ، ذکری از «تناسب پیوند» فلان درخت بر درخت یا درختان دیگری هم کرده است . تفاوت آشکار آثار و اَحیاء با دو تألیف اوّلِ مذکور در این مقاله در این است که از موهومات و خرافات خالی است و مؤلف ، به ادّعای خود، فقط طبق تجربه و «تتبّع و تفکّرِ» خود و مَسموعات خویش از «مَردمِ معتَمَد القول » سخن گفته و تألیفات پیشینیان دربارة کشاوری را نخوانده است (ص 107ـ 108). وی دو عامل را شرط موفقیت و امکان پیوند دو درخت دانسته است : الف ) «مناسبت » و همجنسی آن دو (ص 108، 123) و ب ) تناسب سختی با سُستی چوب دو درخت منظور (ص 124). در توضیح اصل «مناسبت » چنین توضیح کرده است (ص 123): «بعضی ( از درختان ) بابعضی ( دیگر ) پیوند بگیرد و با بعضی نگیرد... اگر مناسبت ( میان آن دو ) نباشد، پیوند مُحال بود». مع ذلک ، وی در ردّ نظر کسانی از « ( مصنّفانِ ) کُتُب فلاحت و ( آنان که ) از این علم خبری دارند... که هر درخت که ثمرة آن استخوان ( = هسته ) دارد با درختی که استخوان ... و دانه ندارد، پیوند کنند، نگیرد»، می گوید که «فی الواقع نه چنین است ( زیرا ) مجرَّب است که بید که ثمره ندارد، شفتالو برآن پیوند کنند ( و ) شفتالو در غایت عذوبت ...، ( بسیار ) آبناک و لذیذ ( می شود ) و ( در آن ) یا استخوان نمی باشد یا، اگر می باشد، از هم شکافته می گردد» (همانجا). همچنین ، درختِ «اَمرود بَلْخی ( را ) که در اصفهان بوَد» مثال آورده که از پیوند امرود بر «بید بلخی » (= بیدْمُشک ؛ رجوع کنید به بید * ) به دست می آید (ص 124).

به هرحال ، رشید الدین این پیوندهای ناهمجنس (یعنی میان افراد دو تیرة گیاهی مختلف ) را ذکر کرده است (مفروضاً از روی تجربة خود یا به نقل از ثِقات ): «پیوند انجیر با توت ... ( که ) بغایت خوب می آید» (ص 9)؛ پیوند انار به مورد، توت ، بادرنگ ، سیب ، گلابی و جز اینها (ص 11)؛ پیوند بهْ بر بید، بیدمشک و «سفید درخت » (= سپیدار) (ص 15)؛ پیوند آلو به «زُغال » (= زغالْ اخته ) (ص 19)؛ پیوند سپستان «بر دیگر درختها» (ص 41)؛ پیوند شاهبلوط به سیب و گلابی (ص 42)؛ پیوند بوتة زرشک بر انار، توت و «بسیار درختها ( یِ دیگر ) » (ص 45)؛ پپوند درختهای مُثمِر و غیرمثمِر بر چنار، و بالعکس (این پیوند را «کسانی که بُلهوس باشند جهت امتحان و تجربه کنند تا بسیار چیزها معلوم شود»؛ ص 57)؛ پیوند «اکثر میوه ها» بر بیدمشک ، که ، در نتیجه ، میوه ها «خوشبوی ، نازک و آبناک و لذید» می شود (ص 60)؛ پیوند «گُل » (= اقسام گل سرخ یا رُز) «بر اکثر درختها»، از جمله ، بید، سپیدار، نارنج ، لیمو، بادرنگ ، به و مورد (ص 65)؛ پیوند ارغوان بر بید، سپیدار، سیب و «دیگر درختها» (ص 68)؛ و پیوند یاسمین (= یاس ) با نارنج ، بادرنگ ، لیمو، مورد و «بر دیگر درختها» (همانجا).

ناگفته نماند که آنچه ابونصری هروی ، صاحب ارشاد الزراعة (تألیف آن در 921)، در بارة کلیّات پیوند (ص 225ـ 228) و در بارة پیوند بعض درختان آورده انتحال ناقصی است (بی ذکر مأخذ) از نوشته های مذکور رشید الدین فضل الله و جز او.


منابع :
(1) قاسم بن یوسف ابونصری هروی ، ارشاد الزراعة ، چاپ محمد مشیری ، تهران 1346 ش ؛
(2) رشید الدین فضل الله ، آثار و احیاء ، چاپ منوچهر ستوده و ایرج افشار، تهران 1368 ش ؛
(3) الفلاحة النبطیة ، الترجمة المنحولة الی ابن وحشیة ، چاپ توفیق فهد، دمشق 1993ـ 1998؛
(4) یواقیت العلوم و دراری النجوم ، چاپ محمدتقی دانش پژوه ، تهران 1345 ش ؛


(5) EI 2 , art. "Fi â a ¦ h ¤ a.II: Muslim West" (by G. S. Colin);
(6) Ibn ـ Awwa ¦ m, Le livre de l'agriculture d'Ibn-al-Awam ( Kitab al-felahah ), tr. J. -J. Clإment-Mullet, Paris 1864-1867, repr. Tunis 1983;
(7) The New Encyclopaedia Britannica , Chicago 1985, Micropaedia .

/ هوشنگ اعلم /



نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 2996
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست