responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 7213

نقض (النقض) ، کتاب، اثری در تبیین و اثبات عقاید امامیه و رد اتهامات مخالفان و در نقض کتاب بعض فضائح الروافض ، به فارسی، نوشتۀ عبدالجلیل قزوینی رازی در حدود سال 560.

نام اصلی کتاب، بعض مثالب النواصب فی نقض بعض فضائح الروافض است، اما به «نقض» شهرت دارد. مؤلف کتاب، نصیرالدین ابوالرشید عبدالجلیل بن ابی¬الحسین بن ابی-الفضل قزوینی رازی (قس رافعی، ج 2، ص 536، که کنیۀ او را ابوالراشد نوشته است)، از واعظان و عالمان امامی‌مذهب ساکن ری بوده و تصنیفاتی نیز داشته است، از جمله کتاب السؤالات و الجوابات در هفت جلد(منتجب الدین رازی، ص 87؛ رافعی، ج 2، ص 536؛ نیز رجوع کنید به افندی، ج 3، ص 72، که نوشته در پشت نسخه¬ای از نقض، مؤلف آن با عباراتی همچون صدر الامام، رکن الاسلام، سلطان العلماء و ملک الوعّاظ وصف شده است). قزوینی کتاب نقض را در رد کتابی به نام بعض فضائح الروافض نوشته ( قزوینی رازی، ص 2، 100) ، که نویسنده ای سنی مذهب، ساکن ری، در محرّم سال 555 تألیف آن را به پایان برده (همو، ص 464) و ظاهراً تا سال 559 به تکمیل آن مشغول بوده است (رجوع کنید به همو، مقدمۀ مصحح، ص بیست و یک - بیست و دو).

نام نویسندۀ بعض فضائح الروافض دانسته نیست. در نسخه‌ای از کتاب که به دست قزوینی رسیده بوده، نام مصنف ذکر نشده (قزوینی رازی، ص 5)؛ گویا مؤلف آن به افشای نام خود تمایل نداشته است. اما از برخی اشارات قزوینی می‌توان دریافت كه وی مؤلف بعض را می‌شناخته، چنانكه به شصت سالگی او (همو، ص 558) و به کتابی از او با نام تاریخ الایام و الانام اشاره کرده است (همو، ص 141 و پانوشت 1 همانجا؛ نیز رجوع کنید به ص 22، که مؤلف بعض فضائح الروافض از کتاب تاریخ الایام و الانام خود یاد کرده است). محمد بن علی راوندی در راحة الصدور (تألیف¬شده در 599 - 603) به كتابی از خود در «شرح فضایح و قبایح رافضیان و خبث عقیدت ایشان» اشاره کرده است(راوندی، ص 394). نظیر این عبارات در منقولات قزوینی از بعض فضائح الروافض نیز دیده می‌شود (رجوع کنید به قزوینی رازی، ص 8، 9، 17). از این رو، احتمال دارد مؤلف بعض فضائح الروافض راوندی باشد،گرچه با تاریخ تولد راوندی (حدود 550 تا 555) همخوانی ندارد.

چون قزوینی مطالب بعض فضائح الروافض را عیناً نقل کرده و سپس به رد آنها پرداخته است، می‌توان بعض فضائح الروافض را به طورکامل از نقض استخراج کرد. از منقولات قزوینی پیداست که بعض فضائح الروافض هرچند به فصل‌های جداگانه تقسیم شده بوده (برای نمونه، رجوع کنید به ص 20-21، 137، 178، 184، 262، 453)، نظم موضوعی خاصی نداشته، اما «فضائح» بخش مستقلی از آن بوده كه در بخش پایانی كتاب جای داشته و مؤلف در آن، 67 فضیحت برای شیعیان برشمرده است (رجوع کنید به همو، ص 481 -646).

مؤلف بعض فضائح الروافض، به گفتۀ خود، تا 25 سالگی شیعه بوده و سپس به مذهب اهل سنت درآمده است (رجوع کنید به همو، ص 14-15، 21، 63). از این رو، قزوینی، به تعریض، از او با عنوان «خواجۀ نو سنی» (ص 158، 161، 173، 200، 251، 251، 261، 266، 355، 446-447، 463، 480، 522، 524، 532)، «مصنف نوسنی» ( ص 193، 254)، «مصنف نوناصبی» ( ص 350)، «مصنف انتقالی» ( ص 481) و «خواجۀ نومسلمان» ( ص 63) یاد کرده و او را ناآگاه از عقاید و باورهای اهل سنت شمرده ( ص 66، 251) و به طعنه، «خواجۀ امام» ( ص 519) خوانده است. از اشارۀ قزوینی و منقولات او از کتاب بعض فضائح الروافض برمی‌آید كه مؤلف بعض فضائح الروافض شافعی مذهب بوده است (همو، ص 271)؛ اما، با وجود عداوت با شیعیان، برای اهل بیت، مخصوصاً امام حسین علیه السلام ، احترام بسیار قائل بوده و حتی به ایشان علاقه داشته است (رجوع کنید به همو، ص 358- 359). مؤلف بعض به برخی آثار شیعی استناد کرده (برای نمونه، رجوع کنید به همو، ص 252-253، 613) و به سفر خود به ساری و شنیده‌هایش از شیعیان آنجا اشاره نموده است (رجوع کنید به همو، ص 519). بعض فضائح الروافض بیشتر جنبۀ جدلی و تبلیغی داشته تا نقد کلامی و اعتقادی (برای نمونه، رجوع کنید به ص23-26). قزوینی در ردیۀ خود به اشتباهات پیش‌پا‌افتادۀ مصنف بعض و نا‌آگاهی او از تاریخ توجه داده است ( ص250، 516-517). از جمله باورهای تعصب‌آمیز وی، که قزوینی نیز بر آن خرده گرفته(ص 161)، این بوده که خلافت تا ظهور عیسی علیه السلام در عباسیان باقی خواهد ماند.

نسخه‌ای از بعض فضائح الروافض در ربیع الاول سال 556 به دست قزوینی رسید و وی بی‌درنگ به تألیف ردیۀ خود بر آن پرداخت (برای شرح دستیابی قزوینی به این کتاب و آغاز تألیف نقض رجوع کنید به همو، ص 2-6). ظاهراً مؤلف بعض فضائح الروافض تا سال 559 به تکمیل کتاب خود مشغول بوده و قزوینی نیز اضافات بعدی او را به نسخۀ خود منتقل کرده است (رجوع کنید به همو، مقدمۀ مصحح، ص بیست و یک – بیست و دو). بنا بر برخی اشارات موجود در نقض، قزوینی تألیف نقض را پیش از سال 566 به پایان برده است (رجوع کنید به همو، مقدمۀ مصحح، ص بیست و دو). قزوینی دیباچۀ کتاب خود را به نام امام دوازدهم شیعیان، مهدی بن الحسن العسکری، امام روزگار، کرده و عقیده داشته وجود عالم به واسطۀ بقای اوست(ص 2). پس از دیباچه، قزوینی تا پایان کتاب، عبارات بعض فضائح را عیناً نقل کرده و در ذیل هر بخش بدان پاسخ گفته است.

چون مطالب بعض فضائح الروافض جنبۀ جدلی داشته ، مباحث نقض نیز، به تبع آن، بیشتر حاوی نقد تاریخی است تا مباحث و استدلالات كلامی صرف. با این همه، قزوینی به قصد پاسخگویی به مطالب بعضی، به تبیین و تشریح و اثبات عقاید گوناگون امامیه پرداخته است، از جمله به موضوعات اعتقادی ای چون توحید و معاد و امامت (ص 415-416)، تحلیل تاریخی و اعتقادی ماجرای جانشینی پیامبر و جایگاه نص در امامت ( ص 602-610)، اثبات نقلی مهدویت ( ص 267-270)، رجعت ( ص 270-271)، علت اطلاق عنوان «قطعی» بر امامیه ( ص 547-548)، متعه (553-554)، تقیه (ص 137، 461-462)، رد وجوب نماز جمعه در عصر غیبت (ص 552)، مسئلۀ «حی علی خیر العمل» در اذان (ص 420) و ایمان ابوطالب (ص 510-513). همچنین مباحث دیگری را، مانند نقد احادیث منقول از ابوهریره و انس بن مالك (ص 629-630)، در لابلای پاسخگویی‌های نقض می‌توان یافت. ردیه‌های قزوینی، برخی تبیین صحیح اعتقادات امامیه، و برخی رد اتهاماتی است كه قزوینی آنها را از پایه بی‌اساس دانسته است . در بسیاری موارد هم قزوینی نوشته‌های مؤلف بعض را تهمت و بهتان شمرده است (برای نمونه‌ای از این تهمت‌ها رجوع کنید به همو، ص 293، 300، 428، 561-562).

از جای جای نقض، گرایش‌های عقلی قزوینی را به خوبی می‌توان دریافت. وی در دیباچۀ کتاب به لزوم تفکر، در برابر تقلید، اشاره ( ص 1) و بر نقش عقل در معارف شیعی تأکید کرده است (ص 29، 59). قزوینی از گرایش صحیح در میان امامیه، با تعبیر «شیعۀ اصولیه» یاد نموده است (ص 18، 59، 257، 318، 322، 375، 514، 613؛ برای تعابیر مشابه رجوع کنید به ص 119، 121، 190، 212، 222، 231، 235، 281، 296، 459، 415، 476). وی به سختی با مشایخ مکتب شیعی قم مخالفت ورزیده و با ذکر عنوان اخباریه برای آنان، به انتقاد و رد برخی اعتقادات مشایخ این مکتب، مانند اعتقاد به سی روز بودن ماه رمضان بر اساس محاسبات نجومی، پرداخته و در برابر، به صراحت، بر مكتب سید مرتضی و شیخ طوسی – که آن را «مذهب اصولیان» نامیده – تأكید کرده است (ص 568-569). از اینجا می‌توان پی برد که مقصود او از «شیعۀ اصولیه» مکتب عقل‌گرای مفید و سید مرتضی است، در برابر مکتب اخباری قم که در قرن ششم در میان شیعیان طرفدار نداشت. قزوینی البته از صدوق، در کنار مفید و سید مرتضی، در شمار علمای بزرگ امامیه نام ‌برده و او را در زمرۀ اخباریان نگنجانده ( ص 190)، هرچند که پیداست برای مفید و سید مرتضی و شیخ طوسی – که از آنان با تعبیر «محققان شیعۀ اصولی» یاد کرده ( ص 504) – جایگاه والاتری قائل بوده است. حتی می‌توان گفت که بیشتر به مکتب مفید و سید مرتضی متمایل بوده تا به مکتب شیخ طوسی، زیرا بر خلاف نظر طوسی، خبر واحد را مردود شمرده (رجوع کنید به ص 39) و نوشته است که تنها برخی از فقهای امامیه خبر واحد را قبول دارند و بیشتر آنان فقط خبر متواتر را می‌پذیرند (ص 575).

قزوینی مُحدّثان را به غواصانی تشبیه کرده است كه هر چه به دست می آورند عرضه می کنند و به غث و ثمین آن كاری ندارند (ص 255)، فلاسفه را از دشمنان دین دانسته (ص 18) و بر بعضی از صوفیان اهل سنت تاخته و از آنان، به تعریض، با عنوان «زاهدان و عارفان» یاد کرده ، هرچند کسانی همچون شبلی و جنید و بایزید را از آنان متمایزدانسته است (ص 417-418). قزوینی برای تألیف و تصنیف ارزش خاصی قائل است، چنانکه با وجود ستایش از دینداری یکی از علمای امامی، با نام ابوطالب بابویه، او را از نظر علمی در مرتبه‌ای ندانسته است که بتواند کتابی بنویسد( ص 294).

قزوینی دربارۀ خلفا، به نوعی، با مدارا برخورد کرده و آنان را به عنوان «بزرگان دین» ستوده است( ص 11)، به زیدیان نظر مثبتی داشته و با وجود توجه به برخی اختلافات اعتقادی امامیه و زیدیه (رجوع کنید به ص 375)، ائمۀ زیدیه را افرادی اهل صلاح و سداد دانسته، بزرگان آنان را ستوده و بر آن بوده است كه مبانی اعتقادی امامیه با اعتقادات زیدیه اختلاف چندانی ندارد ( ص 240، نیز رجوع کنید به ص 375، 420-421، 557). قزوینی به تندی بر اسماعیلیه، که آنان را ملاحده خوانده، و به رهبران آنان( ازجمله حسن صباح) تاخته و ایشان را اساساً از زمرۀ شیعیان ندانسته (رجوع کنید به ص 304-317، 94-100، 124-132، 111، 133، 425، 475) و به رساله ای مختصر از خود در رد ملاحده اشاره کرده است (ص475).

یکی از جنبه های مهم نقض، اطلاعاتی است که قزوینی از وقایع تاریخی و وضع شیعیان روزگار خود به دست داده است. این اطلاعات از حیث تاریخ شیعیان و به ویژه تحلیل جامعه شناختی شیعیان ایرانی در خور توجه بسیار است. مثلاً اشاره کرده که زمان تألیف نقض، بر دیوار كعبه، شهادت به ولایت علی علیه السلام در كنار شهادت به وحدانیت خدا و رسالت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم درج شده بود ( ص 147). از دیگراطلاعات شایان توجه نقض اینهاست: یاد کردن از نهج البلاغه و تأکید بر جامعیت آن (ص 107)، که نشان دهندۀ رواج آن در محیط شیعی ایران در قرن ششم است؛ شهرت ابوالفتوح رازی و تفسیر وی و رواج نسخه‌های آن ( ص 280)؛ جایگاه کتاب الارشاد شیخ مفید (ص 296)؛ اشاره به بعضی آثار شیعی که اینک موجود نیست، مانند کتاب رامش افزای، در چند مجلد، از محمد بن حسین محتسب (ص 212)؛ ذکر علمای بزرگ شیعی از دورۀ غیبت تا عصر مؤلف (ص 209-212)؛ ذکر نام دانشمندان و بزرگان شیعی (ص 213-231)، علمای امامی ایران (برای نمونه، ص 212)، شعرای فارسی‌گوی امامیه (ص 231-232، 577)، شهرهای شیعه‌نشین مانند قم و ساری و سبزوار (ص 194- 202)، مدارس امامیه و خانقاه‌های آنان ( ص 34-38)، بزرگان سادات در ایران (ص 398-400)، کتابخانه‌های بزرگ شیعی (ص 18)؛ برپایی مراسم نماز جمعه از سوی امامیۀ معاصر او ( ص 395)؛ ذکر سلسلۀ سند کتاب غرر سید مرتضی از معاصران خود تا سید مرتضی (ص 190)؛ و یادکرد برخی وقایع عصرش (برای نمونه، رجوع کنید به ص 143، 197-198). در نقض، اشعار متعدد عربی (برای نمونه، رجوع کنید به ص 46-47، 61-62، 68-69، 89، 145-146، 173، 191-192، 217، 228، 230، 242، 541-543) و نیز اشعاری به فارسی (ص 119-120، 130، 183، 205- 206، 327، 452، 590) نقل شده است. برخی ازاین اشعار فارسی، برای آگاهی تاریخی از اندیشه‌های شاعران شیعی در خور توجه است، مانند ابیاتی که یکی از شاعران شیعی در تعریض به شاهنامه سروده است (رجوع کنید به ص 183).

در نقض به احوال و آثار قزوینی نیز اشاراتی هست، مانند اینکه مدرسه‌ای بزرگ داشته و روزهای آدینه در آن وعظ می‌كرده ( ص 137-138) و کتابهایی نوشته بوده است، همچون کتاب البراهین فی إمامه امیرالمؤمنین ( ص 376، 641)، مفتاح الراحات فی فنون الحکایات (ص 177، 239؛ قس منتجب الدین رازی، ص 87، که از این کتاب با نام مفتاح التذکیر یاد کرده است؛ نیز رجوع کنید به طهرانی، ج 21، ص 322)، كتاب فی تنزیه عایشه (ص 115، 295) و رساله ای مختصر در رد ملاحده (ص475). وی در نقض، از برادرش، اوحدالدین ابوعبدالله حسین قزوینی، حدیثی را به سلسله سند متصل از خود تا راوی اصلی روایت كرده است( ص 495؛ نیز رجوع کنید به ص 211، که از برادرش در شمار علمای شیعه یاد نموده است).

نقض به نثری روان نوشته شده است. قزوینی از خطبۀ عربی مؤلف بعض فضائح الروافض انتقاد کرده و نوشته که، بنا بر عرف، کتاب فارسی نباید دیباچۀ عربی داشته باشد (ص 7). همچنین تصریح کرده که نقض را، بر خلاف دیگر آثارش، با عباراتی «سهل و آسان» نوشته است تا همگان بتوانند از آن استفاده کنند (همانجا). با این همه، دیباچۀ نقض (رجوع کنید به همو، ص 1-2، 6) دارای صنایع لفظی و معنوی است. قزوینی، به مناسبت، مثل های فارسی را نیز در کتابش به کار برده است (رجوع کنید به ص 22).

دانشمندان امامی بعدی ، با واسطه و بی واسطه، به مطالب نقض توجه داشته اند: افندی (ج 3، ص 73)، ضمن ستایش از نقض، نوشته که بخش هایی از نقض را در بخش سوم وثیقة النجاه خود نقل کرده است؛ قاضی نورالله شوشتری (ج 1، ص 483-489) بخش هایی از نقض را در مجالس المؤمنین آورده؛ مجلسی (ج 57، ص 228، که در آن «کتاب النقض» به «کتاب القصص» تصحیف شده ) روایتی را از آن نقل کرده؛ و نجفی (ج 10، ص 409) دربارۀ تکبیرات سه‌گانه در پایان نماز، به نقض استناد نموده است (نیز رجوع کنید به قزوینی رازی، مقدمۀ مصحح، ص بیست و چهار- بیست و پنج).

قاضی نورالله شوشتری (ج 1، ص 484) به کمی نسخه¬های نقض، سقیم بودن آنها و کوشش خود در تصحیح آن اشاره کرده است. در قرن یازدهم، افندی از نسخه هایی کهن از نقض سخن گفته که یکی از آنها در اختیار وی و دیگری در تملک ملا ذوالفقار بوده است (افندی، ج 3، ص 73).

امروزه از نقض، دست کم، نه نسخۀ خطی شناسایی شده است (برای مشخصات آنها رجوع کنید به قزوینی رازی، مقدمۀ مصحح، ص بیست و هفت - چهل و پنج). این کتاب نخستین بار در1331 ش، به کوشش سید جلال¬الدین حسینی ارموی (محدث)، در تهران به چاپ رسید. وی در 1335 ش رساله¬ای با نام مقدمۀ نقض و تعلیقات آن، و در 1336ش کلید نقض و تعلیقات آن را منتشر کرد. محدث پس از چاپ نخست، پژوهش در بارۀ نقض را رها نکرد و به تکمیل تصحیح و تعلیقات آن پرداخت که نتیجۀ آن چاپ دوم کتاب بود که اندکی پس از مرگ وی در 1358 ش انجمن آثار ملی آن را منتشر کرد وهمراه با متن نقض، تعلیقات مفصّل محدث در دو مجلد، با عنوان تعلیقات نقض، نیز به چاپ رسید.


منابع :
(1)افندی اصفهانی، عبدالله، ریاض العلماء وحیاض الفضلاء، قم1401؛
(2) طهرانی، الذریعه؛
(3)رافعی قزوینی، عبدالکریم بن محمد، التدوین فی اخبار القزوین، چاپ عزیزالله عطاردی، تهران 1376ش؛
(4) راوندی، محمد بن علی، راحة الصدور و آیة السرور، چاپ محمد اقبال، تهران 1333 ش؛
(5) شوشتری، قاضی نورالله، مجالس المؤمنین، تهران1354 ش؛
(6) قزوینی رازی، عبدالجلیل، نقض (بعض مثالب النواصب فی نقض بعض فضائح الروافض)، چاپ میر جلال‌الدین محدث، تهران 1358 ش؛
(7)مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، بیروت1403؛
(8) محدث، میر جلال‌الدین، تعلیقات نقض، تهران 1358 ش؛
(9) منتجب‌الدین رازی، علی بن بابویه، الفهرست، چاپ سید جلال‌الدین محدث ارموی، قم 1366 ش؛
(10) نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، چاپ عباس قوچانی، تهران1365 ش.
/ سید محمد عمادی حائری/



تاریخ نشر اینترنتی: 05/07/1391

نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 7213
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست