حُدَیده ، شهرى بندرى در یمن، در ساحل شرقى دریاى سرخ. شهر حدیده در 226 كیلومترى مغرب شهر صنعا، پایتخت یمن، قرار دارد و مركز محافظهاى (استانى) به همین نام است كه در مغرب یمن واقع شده و از شمال به استان حَجّه، از مشرق به استانهاى مَجْویت، صنعا، ذَمار و أِب، از جنوب به استان تَعِزّ* و از مغرب به دریاى سرخ محدود است (الموسوعة الیمنیة، ذیل مادّه؛ اطلس الجمهوریة الیمنیة و العالم، ص 24). این شهر در΄48 َْ14 عرض شمالى و΄57 َْ43 طول شرقى واقع است، حداكثر ده متر از سطح دریا ارتفاع دارد و در قسمت مشرق، به دشت نسبتآ پهناورى منتهى میشود كه مهمترین شهر آن در قسمت مغرب، باجل است كه در ارتفاع 185 مترى قرار دارد (رجوع کنید به >اطلس جامع جهان تایمز<، نقشه 87؛ اطلس الجمهوریة الیمنیة و العالم، ص 25؛ زكریا، ص 101). حدیده در منطقه متراكم جمعیتى یمن واقع است و از طریق سه راه اصلى با این شهرها ارتباط دارد: شهر جازان در عربستان سعودى؛ حَجّه در شمال؛ صنعا و ذمار در مغرب؛ و حیس و تعزّ و عدن در جنوب (رجوع کنید به اطلس الجمهوریة الیمنیة و العالم، ص 32ـ33). در اطراف شهر حدیده شش ناحیه (وادى)، به نامهاى زَبید، رِمَع نازل، لاویه، سِهام نازل، سُرْدُد و مَوْر (بزرگترین وادى تهامه)، هست كه از حیث حاصلخیزى و كشاورزى، جایگاه ویژهاى در استان حدیده دارند (مقحفى، 1422، ذیل مادّه).
نام حدیده در منابع كهن جغرافیایى اسلامى بهچشم نمیخورد، زیرا در گذشته روستاى كوچكى بوده كه فقط صیادان بهعنوان استراحتگاه از آن استفاده میكردند. بعد از آنكه بندر مُخا (شهرى در ساحل دریاى سرخ در شمال بابالمندب) زیر شنها مدفون گردید، كشتیها براى توقف به حدیده روى آوردند كه منشأ آبادى آنجا شد. شهر حدیده از دو بخش مختلف تشكیل شده است: منطقه اصلى با بناهاى قدیمى، خانهها، مساجد و بازارها؛ و حومه كه در قسمت جنوبى واقع شده و اهالى آن به صید ماهى میپردازند (زكریا، ص 84ـ85؛ هلفریتس، ص210). آب شهر حدیده بهسبب وجود معادن نمك در شمال آن، به جز در قسمتهاى شمالشرقیاش، بسیار شور است و آشامیدنى نیست، اما در اطراف حدیده از شورى منابع آبى كاسته میشود (حضرمى، ص 69). آب شرب این شهر از جزیره كَمَران، گاهى از بیتالفقیه* یا از چاههاى متعدد دشتى كه در مشرق حدیده است، تأمین میشود (شكعه، ص 37؛ نخال، ص 82).
آب و هواى این شهر در تابستان بسیار گرم و طاقتفرسا، اما در زمستان، نسبتاً معتدل و خوب است. متوسط درجه حرارت سالیانه حدیده بالاست. بارش در آنجا نامنظم و پراكنده و اندك (حدود 150 میلیمتر در سال) است و رطوبت هواى آن به هشتاد تا نود درصد میرسد كه علت آن، نزدیكى به خط استوا و قرار گرفتن در كنار دریاست (رجوع کنید به الموسوعة العربیة، ذیل مادّه؛ زكریا، ص 82؛ حضرمى، همانجا؛ براى اطلاع بیشتر درباره وضع اقلیمى حدیده رجوع کنید به اطلس الجمهوریة الیمنیة و العالم، ص 26؛ عباس فاضل سعدى، ص 159ـ161).
در منابع معاصر، حدیده شهرى با نخلها و دیگر درختان میوه، خیابانهاى باریك و پر ازدحام، و بازار بسیار كوچك ولى پررونق وصف شده است. در این شهر عربها، هندیها، تركها، ایرانیها و حبشیان زندگى میكنند (رجوع کنید به عمرى، 1409، ص 48، پانویس 2؛ الموسوعة العربیة، همانجا).
نام حدیده، كه به صورت حُدَیدَه نیز ذكر شده (رجوع کنید به حافظ وهْبه، ص 43)، ظاهراً برگرفته از اسم فردى به نام حُدَیده است كه در سال 700 در آنجا زندگى میكرد (رجوع کنید به ثور، ص 423). بهگمان قویتر، حدیده مكانى براى استراحت مسافران یا محل پهلو گرفتن كشتیهاى كوچك تجارى یا از ابتدا محلى براى ماهیگیرى بوده و بهتدریج یكى از بندرهاى معروف یمن و مركز تهامه* (تهامه یمن) شده است (رجوع کنید به حضرمى، ص70؛ زكریا، همانجا؛ مقحفى، 1985، ذیل مادّه؛ شكعه، همانجا). در بیشتر منابع، تاریخ شهر از سده هشتم ذكر شده است و حدیده را در 920 آبادى كوچكى دانستهاند (براى نمونه رجوع کنید به مقحفى، 1422، همانجا؛ الموسوعة العربیة العالمیة، ذیل مادّه؛ قس الموسوعة العربیة، همانجا، كه سابقه این شهر را از قرن نهم دانسته است). چون این مكان نقطه ارتباطى بین شهرهاى مجاور به حساب میآمده، بهسرعت یكى از مشهورترین بندرهاى جزیرةالعرب در ساحل دریاى سرخ شد (رجوع کنید به مقحفى، 1985؛ ثور، همانجاها). اطراف حدیده، در آغاز شكوفاییاش، حصارى با چهار دروازه به نامهاى مشرف، نخیل، ستر و یمن وجود داشت. علاوه بر آن، حدیده عناصر شهر اسلامى همانند قلعه، جامع بزرگ و بازار را داشت (رجوع کنید به الموسوعة العربیة، همانجا). ابنبطوطه (ج 1، ص 256)، هنگام اشاره به شهر زَبید، گفته كه از «مُرسَیالحادث» یا لنگرگاه جدید نیز عبور كرده است. اینكه مرسیالحادث یا مرسیالحدیث همان حدیده باشد، محل تردید است، زیرا مرسیالحادث در نزدیكترین مسیر از ساحل به شهر زبید قرار داشت كه با آبادى دیگرى در جنوب حدیده مطابق است و حدیده در مسیر نزدیكترین فاصله ساحلى به شهر صنعا احداث شده است. در سدههاى هفتم تا نهم كه بنورسول* بر یمن حكومت داشتند، اطلاع اندكى از وضع حدیده در دست است.
این شهر در اواخر سده هشتم، یكى از سواحل وادى سهام معرفى شده است (خزرجى، ج 2، ص 225؛ حضرمى، همانجا). از اواسط سده نهم تا 921، حدیده تحت فرمان بنوطاهر قرار داشت (رجوع کنید به زباره یمنى، ج 1، ص 335). در اواخر این سال، ممالیك مصر به فرماندهى حسین كردى و به بهانه جنگ با پرتغالیها به دریاى سرخ لشكر كشیدند و پرتغالیها را بیرون راندند، ولى در جنگهاى خود در سواحل هند شكست خوردند، به یمن بازگشتند و حدیده را اشغال كردند (رجوع کنید به ابنقاسم، قسم 2، ص 643ـ644؛ عمرى، 1409، ص 48ـ49؛ زكریا، ص 57). در946، عثمانیها وارد حدیده شدند و تا 1038 كه امام محمدبن قاسم، از امامان زیدیه، به حدیده رفت، در آنجا ماندند. در زمان عثمانیها، حدیده یكى از چهار سنجَق (لِوا) یمن، و شامل هفت بخش (قضا) و شانزده ناحیه ادارى كوچك بود و شهرهاى زَبید، لُحَیه (امروزه شهرى ساحلى در شمال حدیده)، زیدیه (امروزه در مسیر حدیده به جازانِ عربستان سعودى)، بیتالفقیه و باجل از جمله بخشهاى آن بودند (حجرى یمانى، ج 1، جزء2، ص 251؛ ثور، ص 422ـ423؛ اباظه، ص 108ـ109). نیبور، كه در اواسط سده دوازدهم /هجدهم حدیده را دیده، آن را شهرى با خانههاى محقر خوانده است (رجوع کنید به ص 228).
در 1217، حمودبن محمد خیراتى ملقب به ابومسمار، بر ابوعریش شریف، امام صنعا، غلبه نمود و با پشتیبانى وهابیان، بر تهامه چیره گشت و تا 1233 تحت فرمان آنان در حدیده حكومت كرد (رجوع کنید به الاطلس التاریخى المملكة العربیة السعودیة، ص70ـ71). طى سده سیزدهم در حدیده منازعات دیگرى، بهویژه میان عثمانیها و عربها، درگرفت (رجوع کنید به حضرمى، ص70ـ72). در 1251 محمدعلیپاشا، والى عثمانى مصر، سپاهى به سوى تهامه فرستاد و حدیده را تصرف كرد و سرانجام در 1256، به منظور برقرارى صلح و حلوفصل مسالمتآمیز مشكلات یمن، طبق معاهدهاى دستور داد سربازان عثمانى یمن را ترك كنند (رجوع کنید به زكریا، ص 63؛ كریملو، ص 147). عثمانیها مجدداً در 1265 با سپاهى به فرماندهى توفیقپاشا و محمدبن عَوْن (امیر مكه) و به دستور عبدالمجید اول، خلیفه عثمانى، به حدیده حمله كردند و بر آن چیره شدند كه در پى آن توفیقپاشا حاكم حدیده شد (جرافى یمنى، ص 154؛ ماكرو، ص 75؛ زكریا، ص 67). در زمان حكومت عثمانیها در حدیده، شهر مركز ادارى مهمى بود (الموسوعة العربیة العالمیة؛ مقحفى، 1422، همانجاها). در 1283 محمدبن عایض، حاكم عسیر*، متوجه تهامه شد. بهدنبال آن تهامه، و به خصوص حدیده، دستخوش تنشهاى شدیدى شدند و به همین دلیل در حدیده فقط جنگجویان باقى ماندند و این شهر چهره نظامى به خود گرفت (رجوع کنید به صفحات مجهولة من تاریخالیمن، ص 89). در 1287 نیز محمدبن عایض به تهامه حمله كرد و حدیده را تحت فرمان خود درآورد، اما سپاهیان عثمانى، به فرماندهى رَدیفپاشا و احمدمختارپاشا، پس از به قتل رساندن ابنعایض، حدیده را ضمیمه عسیر كردند (رجوع کنید به جرافى یمنى، ص 154ـ155؛ زكریا، ص 168؛ نیز رجوع کنید به كندى، ج 2، ص180ـ181).
حدیده در 1317 ولایتى مستقل شد، در حالى كه پپش از آن جزئى از ولایت بزرگ یمن بهشمار میآمد (د. اسلام، چاپ اول، ذیل مادّه). در 1330/1912 كشتیهاى نظامى ایتالیایى حدیده را هدف قرار دادند كه طى آن تمامى تجهیزات دفاعى ارتش عثمانى در حدیده از بین رفت (واسعى یمانى، ص 318ـ319). در جنگ جهانى اول، كشتیهاى بریتانیایى بارها براى ضربه زدن به مواضع ارتش عثمانى در جزیرةالعرب، حدیده را هدف قرار دادند تا اینكه سرانجام در 1336/ 1918 بر آن چیره شدند (رجوع کنید به همان، ص 325ـ327؛ مقحفى، 1422، همانجا). آنان پس از تسلط بر حدیده آن را به محمدبن على ادریسى، شریف عسیر، واگذار كردند. بریتانیاییها سرانجام در 1301ش/1922 حدیده را تخلیه كردند (حضرمى، ص 72؛ حافظ وهبه، ص 43) و روسها تقریباً از همین سالها، جاى خود را در حدیده باز كردند (رجوع کنید به ماكرو، ص 221). در 1304ش/1924 امام یحییبن محمدبن حمیدالدین، حدیده را بدون جنگ و خونریزى از ادریسیان گرفت (واسعى یمانى، ص 334). در 1313ش/1934 نیروهاى سعودى، به رهبرى فیصلبن عبدالعزیز، حدیده را اشغال كردند (عمرى، 1408، ص 187ـ188؛ هاجرى، ص 43؛ زكریا، ص 75ـ76؛ نیز رجوع کنید به الاطلس التاریخى للمملكة العربیة السعودیة، ص 217) كه با واكنش كشورهاى اروپایى ذینفع مواجه شد و سرانجام براساس پیمان طائف، میان امام یحیى و عبدالعزیز ابنسعود، بنیانگذار حكومت سعودى، صلح برقرار گردید و امام یحیى در حدیده باقیماند (رجوع کنید به هاجرى، ص 46).
در اوایل 1340ش/1961، روسها بندرى به نام احمدى در شمال حدیده ساختند (باروز، ص20؛ ونر، ص 188). حدیده و اطراف آن بهتدریج توسعه یافت و راههاى ارتباطى بسیارى از حدیده به مناطق مختلف، از جمله صنعا و حتى مرزهاى سعودى، كشیده شد. حدیده در 1341 ش / 1962 از كانونهاى مهم انقلاب یمن بهشمار میرفت. پس از این سال، عمران و آبادانى در آن بیشتر شد (مقحفى، 1422؛ حضرمى، همانجاها). با پیشرفت اقتصادى، در حدیده امتیازات خاصى براى فعالیتهاى اكتشافى به شركتهاى خارجى واگذار شد كه به دلایل گوناگون (از جمله انقلاب یمن در 1341ش/1962 یا كمبود بودجه) بینتیجه ماند. اكتشاف نفت نیز از 1355ش/1976 در حدیده مورد توجه قرار گرفت (باروز، ص 135ـ136).
بندر حدیده كه از ابتدا بازار خریدوفروش و محل واردات و صادرات كالاهاى گوناگون بود، بهسبب توجه تاجران یونانى و هندى، از ابتدا مورد توجه بازرگانان سرزمینهاى اطراف قرار داشت (رجوع کنید به زكریا، ص 144) و در مواقعى، به سبب حمایت بازرگانان خارجى، در بازرگانى از بندر عدن نیز پیشى میگرفت. مردم حدیده بیشتر به ساختن قایقهاى سنّتى و صید ماهى میپرداختند (كریملو، ص20). پوست از واردات بندر حدیده است و پارچه، مرواریدهاى رنگین، خشكبار، موز، خرما، كندر، صمغ درخت كاج، دخانیات و به خصوص قهوه از صادرات آنجاست (مقحفى، 1422؛ د. اسلام، چاپ اول، همانجاها).
با رونق بازرگانى در حدیده، بهویژه بعد از 1354ش/ 1975، بهتدریج، ساختمانهاى عظیم در شهر ایجاد گردید و با تأمین برق و آب آشامیدنى و برخى امكانات دیگر، توسعه شهر بیشتر شد. این امر موجب افزایش جمعیت این منطقه گردید و حدیده به شهر پرجمعیت و نیز به اولین شهر توریستى یمن بدل شد و از سرمایهگذارى خارجى نیز بهرهمند گردید (رجوع کنید به حضرمى، ص 77).
مردم حدیده مسلمان و اغلب شافعیمذهباند (باروز، ص 8ـ9).
در 1301/ 1883 حدیده حدود بیست هزار تن جمعیت داشت (د. اسلام، چاپ اول، همانجا). در برآورد سال 1343ش/ 1964، این شهر حدود پنجاه هزار تن جمعیت داشته است (د. اسلام، چاپ دوم، ذیل مادّه). براساس آمار 1369ش/1990 شهر حدیده بالغ بر000، 155 تن جمعیت داشت و سومین شهر پرجمعیت یمن بهشمار میرفت (كریملو، ص 21؛ نیز رجوع کنید به الموسوعة العربیة العالمیة، همانجا). امروزه، حدیده بزرگترین بندر یمن در دریاى سرخ است كه با داشتن بازارهاى متعدد (مانند بازار شعبیه) و باغهاى فراوان، از مراكز تجارى و صنعتى یمن محسوب میشود (حجرى یمانى، ج 1، جزء2، ص250؛ الموسوعةالعربیة، همانجا). این شهر از مراكز علوم اسلامى یمن بهشمار میآید و از سده دوازدهم تا چهاردهم علماى متعددى، در آنجا پرورش یافتهاند، از جمله صدیقبن ابیالفتح، احمدبن عبداللّهبن احمدبن طاهر قدیمى ملقب به زواك، و احمدبن محمد زواك (رجوع کنید به حضرمى، ص 73).
منابع : (1) فاروق عثمان اباظه، الحكمالعثمانیفیالیمن: 1872ـ 1918، (قاهره) 1986؛ (2) ابنبطوطه، رحلة ابنبطوطة، چاپ محمد عبدالمنعم عریان، بیروت 1407/1987؛ (3) ابنقاسم، غایة الامانى فى اخبار القطرالیمانى، چاپ سعید عبدالفتاح عاشور، قاهره 1388/1968؛ (4) الاطلس التاریخى للمملكة العربیة السعودیة، ریاض: دارةالملك عبدالعزیز، 1421/2000؛ (5) اطلس الجمهوریة الیمنیة و العالم، بیروت : جیوپروجكتس، 2003؛ (6) عبداللّه ثور، هذه هیالیمن: الارض و الانسان و التاریخ، بیروت 1985؛ (7) عبداللّه جرافییمنى، المقتطف من تاریخ الیمن، بیروت 1407/ 1987؛ (8) حافظ وهبه، جزیرةالعرب فیالقرن العشرین، (قاهره?1375/ 1956)؛ (9) محمدبن احمد حجرى یمانى، مجموع بلدانالیمن و قبائلها، چاپ اسماعیلبن على أكوع، صنعا 1416/1996؛ (10) عبدالرحمان حضرمى، «تهامة فیالتاریخ»، الإكلیل، سال 1، ش 2 (خریف 1400)؛ (11) علیبن حسن خزرجى، العقود اللؤلؤیة فى تاریخ الدولة الرسولیة، ج 2، چاپ محمدبن علیاكوع، صنعا 1403 / 1983؛ (12) محمد زباره یمنى، ائمة الیمن، ج 1، تاریخ جامع لأئمة الیمن الهاشمیین، تعز، یمن (1375)؛ (13) احمد وصفى زكریا، رحلتى الى الیمن، دمشق 1406/1986؛ (14) مصطفى شكعه، مغامرات مصرى فى مجاهلالیمن، در ثلاث و ثائق عربیه عن ثورة 1948، بیروت : دارالعودة، 1985؛ (15) صفحات مجهولة من تاریخ الیمن، لمؤلفٍ مجهول، چاپ حسینبن احمد سیاغى، صنعا: مركز الدراسات و البحوث الیمنى، 1404/1984؛ (16) عباس فاضل سعدى، «التحلیل الجغرافى لمشكلة الغذاء فیالیمن»، مجلة دراسات الخلیج و الجزیرة العربیة، ش 43 (شوال 1405)؛ (17) حسینبن عبداللّه عمرى، الامراء العبید و الممالیك فیالیمن : بحث تاریخى مقارن بینالشرق و الغرب حتى القرن العشرین، بیروت 1409/1989؛ (18) همو، المنار و الیمن: 1315ـ1354ه / 1898ـ1935م، دمشق 1408/1987؛ (19) داود كریملو، جمهورى یمن، تهران: وزارت امورخارجه، دفتر مطالعات سیاسى و بینالمللى، 1374ش؛ (20) سالمبن محمد كندى، تاریخ حضرموت، المسمّى بالعدّة المفیدة الجامعة لتواریخ قدیمة و حدیثة، چاپ عبداللّه محمد حبشى، صنعا 1424/2003؛ (21) اریك ماكرو، الیمن و الغرب: 1571ـ1962م، نقله الى العربیة و علق علیه حسین بن عبداللّه عمرى، دمشق 1407/1987؛ (22) ابراهیم احمد مقحفى، معجمالبلدان و القبائل الیمنیة، صنعا 1422/2002؛ (23) همو، معجم المدن و القبائل الیمنیة، صنعا 1985؛ (24) الموسوعة العربیة، دمشق: هیئة الموسوعةالعربیة، 1998ـ، ذیل «الحدیدة» (از محمد سلیمان)؛ (25) الموسوعةالعربیة العالمیة، ریاض: مؤسسة اعمال الموسوعة للنشر و التوزیع، 1419/1999؛ (26) الموسوعة الیمنیة، زیرنظر احمد جابر عفیف و دیگران، صنعا 1412/1992؛ (27) حامد احمد نخال، «تقویم صلاحیة المیاه الجوفیة فى منطقتى صنعاء و الحُدیدة بالجمهوریة العربیة الیمنیة»، مجلة دراسات الخلیج و الجزیره العربیة، ش 19 (شعبان 1399)؛ (28) عبدالواسعبن یحیى واسعى یمانى، تاریخ الیمن، المسمّى فرجة الهموم و الحزن فى حوادث و تاریخ الیمن، صنعا 1991؛ (29) یوسف هاجرى، السعودیة تبتلع الیمن، لندن 1988؛ (30) هانس هلفریتس، الیمن منالباب الخلفى، تعریب خیرى حمّاد، (بیروت ? 1961)؛
(31) Robert D. Burrowes, The Yemen Arab Republic: the politics of development, 1962-1986, Boulder, Colo. 1987; (32) EI1, s.v., "Al-Hodaida" (by J. Schleifer); (33) EI2, s.v., "AL-Hudayda" (by L. O. Schuman); (34) Carsten Niebuhr, Beschreibung von Arabien, Graz 1969; (35) The Times comprehensive atlas of the world, London: Times Books, 2005; (36) Manfred W. Wenner, Modern Yemen: 1918-1966, Baltimore 1967.