responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 866

 

براعت استهلال ، یکی از صنایع معنوی علم بدیع ؛ و آن آغاز کردن شعر یا نثر با کلماتی زیبا و ساده و روشن است که با اشاره ای لطیف و متناسب - و نه بتصریح - به اصل مقصود رهنمون باشد، چنانکه خواننده ادامة آن را در یابد. لفظ «براعت » در عربی به معنای برتری یافتن در دانش و فضیلت و جمال ، و «استهلال » به معنای برآمدن ماه نو یا نخستین گریة نوزاد و رویهمرفته در ادب مجازاً به معنای برتریِ دیباچة کلام و نیکو آغاز کردن سخن است .

برخی براعت استهلال را با براعت مطلع یا حسن مطلع یا حسن ابتدا یکی دانسته اند، در حالیکه حسن ابتدا، در اصطلاح صناعات ادبی ، آغاز کردن شعر با کلماتی نیکو و روشن و خوشایند است ، به طوری که طبع شنونده به شنیدن باقی آن انگیخته شود (برای آگاهی از معانی این دو صناعت و تفاوت آنها رجوع کنید به هاشمی ، ص 419؛ شریف ، ص 113ـ114، تعلیقة ادیب هروی ؛ همائی ، ج 2، ص 303، 318). برخی نیز آن را از فروع حسن ابتدا (تقوی ، ص 214؛ نشاط ، ج 2، ص 109) یا نوعی خاص از آن (سیوطی ، ج 1، ص 74ـ75) یا نوعی از صنعت تناسب و مراعات نظیر (همائی ، ج 2، ص 303) به شمار آورده اند.

نخستین بار جاحظ (متوفی 255) در تعریف بلاغت ، از قول اسحاق بن حسّان قُوَّهی (قرن دوم ) می نویسد: «هیچکس چون ابن مقفع بلاغت را تفسیر نکرده است »، آنجا که می گوید: «ولیکن در آغاز سخنِ تو نشانه ای از قصد توست ...» (ج 1، ص 116)، که در آن اشاره ای پوشیده به براعت استهلال وجود دارد؛ و نیز در این سخن خود او: «... باید در صدر و آغاز هر یک از این خطبه ها (نکاح ، عید، صلح ، مواهب ) عبارتی باشد که بر عَجُز و پایان خطبه دلالت کند».

نخستین کسی که در علم بدیع ـ نه به معنای رایج امروزی ـ کتابی جداگانه نوشت ، ابن مُعْتَز (متوفی 296) بود. وی البدیع را در 274 نگاشت و در آن از محسَّنات هجده گانه نام برد و علاوه بر محسنات بدیعی به معنای امروزی ، از مسایل اساسی علم بیان ، یعنی استعاره و تشبیه و کنایه ، هم بحث کرد. ابن معتز از براعت استهلال سخنی به میان نیاورده ، اما یکی از بابهای محاسن کلام را حسن الابتداءات دانسته است (ص 75). به نوشتة ابن ابی اِصبع (ص 168) متأخران اصطلاح «براعة الاستهلال » را - که از حدود سدة ششم با معنایی گسترده رایج شد (برای نمونة آن رجوع کنید به همان ، ص 172) - از «ابتداءات » ابن معتز گرفته و آن را بر نخستین بیت از ابیاتی که به معنای تازه ای می پردازد اطلاق کرده اند.

تا حدود قرن ششم و هفتم ، بسیاری از نویسندگان به تألیف کتابهای بلاغی پرداختند، اما از براعت استهلال سخنی نگفتند، از جمله : قدامة بن جعفر (متوفی 337) در نقدالشعر ، ابو هلال عسکری (متوفی 395) در الصناعتین ، ابن رشیق قیروانی (متوفی 463) در العمدة فی صناعة الشعر و نقده ، ابن سنان خفاجی (متوفی 466) در سرّالفصاحه ، رادویانی (قرن پنجم ) در ترجمان البلاغة ، جرجانی (متوفی 471) در دلایل الاعجاز و اسرار البلاغة ، رشید وطواط (متوفی 573) در حدائق السحر فی دقائق الشعر ، ابن مُنَقَّذ (متوفی 584) در البدیع فی نقد الشعر ، شمس قیس رازی (قرن هفتم ) در المعجم فی معاییر اشعار العجم ؛ تا اینکه در قرن هشتم ، خطیب قزوینی (متوفی 739) در تلخیص دقیق خود از مفتاح العلوم سکاکی ، به نام تلخیص المفتاح ، در خاتمة فن سوم که از بدیع سخن گفته است ، فصلی را به حسن ابتدا اختصاص داد و یادآور شد که یکی از مواردی که کلام باید «اَعذبُ لفظاً» و «اَحسنْ سبکاً» و «اَصحُّ معنیً» باشد، آغاز آن است و لازم است با مقصود هم متناسب باشد، و آن را براعت استهلال نامید (ص 386ـ387). تفتازانی (متوفی 791) نیز که دو شرح طولانی و کوتاه بر تلخیص المفتاح نوشته ، سخن خطیب قزوینی را توضیح داده و از جانب خود گفته است : «گفتار آغازینِ مناسب مقصود را براعت استهلال گویند» (ص 389). محمد هاشم دویدری (ص 203) نیز در شرح تلخیص المفتاح ، یادآور شده که گفتار متکلم در سه جای ، از جمله در ابتدای آن ، باید زیبا باشد که اگر ابتدای گفتار مناسب مقصود باشد، بدان براعت استهلال گویند.

پس از خطیب قزوینی ، بتدریج اصطلاح براعت استهلال در کتابهای علمای بلاغت به کار رفت ، مثلاً ابن حِجّة حَمَوی (متوفی 837) در مقدمة خزانة الادب و غایة الارب ، با ذکر مثال ، بتفصیل از این صناعت سخن گفته است . سیوطی (متوفی 911) یکی از وجوه اعجاز قرآن را فواتح و خواتم سوره ها دانسته و نوعی خاص از حسن ابتدا را براعت استهلال نامیده است (همانجا).

نمونه هایی از براعت استهلال در سر آغاز و مقدمة کتابها و منظومه ها به کار رفته است ، از جمله در تعزیه نامه ها دربارة قضای الهی و اجل محتوم و ناپایداری دنیا و مراسم ماتم و عزاداری ، در آغاز تهنیت نامه ها دربارة بزم و سرور و شادمانی ، در سوگنامه ها دربارة فلسفة مرگ و حیات و قضا و قدر (مثلاً آغاز داستان رستم و سهراب در شاهنامة فردوسی (کتاب دوم ، ج 2، ص 323) که نمونة خوبی است از براعت استهلال طبیعی ، و مطلع قصیدة سعدی (ص 578) در رثای ابوبکر سعدبن زنگی : دل شکسته که مرهم نهد دگر بارش / یتیم خسته که از پای برکند خارش )، در مقدمة کتابهای ادبی به طور مجازی (مثلاً عبارتِ «اَحسَنُ کلمةٍ یبتدأ بها الکلام و خیرُ خبرٍ یختتم به المرام ...» در آغاز فوائدالصمدیة شیخ بهائی )، در مقدمة کتابهای علمی (مثلاً مفتاح الحساب و رسالة محیطیة غیاث الدین جمشید کاشانی )، در مقدمة کتابهای فقه و اصول ، منطق و فلسفه ( مثلاً معالم الدین حسن بن زین الدین ، تهذیب المنطق و الکلام تفتازانی ، حکمة العین کاتبی قزوینی ) و مانند اینها.


منابع :
(1) ابن ابی اصبع ، تحریر التحبیر ، چاپ حفنی محمد شرف ، قاهره 1383/1963؛
(2) ابن حِجَّة ، خزانة الأدب و غایة الارب ، بیروت 1970؛
(3) ابن معتز، کتاب البدیع ، چاپ اغناطیوس کراتشکوفسکی ، چاپ افست بغداد 1967؛
(4) مسعودبن عمر تفتازانی ، مُطَوَّل ، چاپ سنگی به خط محمد کاظم ؛
(5) نصرالله تقوی ، هنجار گفتار: در فن معانی و بیان و بدیع فارسی ، تهران 1317 ش ؛
(6) عمروبن بحر جاحظ ، البیان و التبیین ، چاپ عبدالسلام محمد هارون ، مصر 1395/1975؛
(7) محمدبن عبدالرحمن خطیب قزوینی ، تلخیص المفتاح فی المعانی و البیان و البدیع ، قم 1363 ش ؛
(8) محمد هاشم دویدری ، شرح التلخیص فی علوم البلاغة ، دمشق 1390/1970؛
(9) مصلح بن عبدالله سعدی ، کلیات سعدی ، با مقدمة عباس اقبال آشتیانی ، تهران 1370 ش ؛
(10) عبدالرحمن بن ابی بکر سیوطی ، معترک الأقران فی اعجاز القرآن ،چاپ علی محمد بجاوی ، قاهره 1969ـ1973؛
(11) عبدالقهاربن اسحق شریف ، عروض همایون ، ( میزان الاوزان ـ لسان القلم )، چاپ محمد حسن ادیب هروی ، تهران 1337 ش ؛
(12) ابوالقاسم فردوسی ، شاهنامة فردوسی ، چاپ ژول مول ، تهران 1369 ش ؛
(13) محمود نشاط ، زیب سخن ، یا، علم بدیع پارسی ، ج 2، تهران 1346 ش ؛
(14) احمد هاشمی ، جواهر البلاغة فی المعانی و البیان و البدیع ، مصر 1383/1963؛
(15) جلال الدین همائی ، فنون بلاغت و صناعات ادبی ، تهران 1361ـ1363 ش .

/ محمد علوی مقدم /





نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 866
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست