responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 855

 

برادری ، پیوند نسبی میان دو تن ، اعم از زن و مرد، که توسعاً به پیوند عمیق دینی و عاطفی نیز دلالت می کند.

1)پیوند نسبی . از اشتراک بیواسطه در پدر و مادر یا یکی از آن دو پدید می آید و آثار و احکام ویژة حقوقی ، فقهی و اخلاقی دارد. برادری علاوه بر نسب ، از راه رضاع * نیز حاصل می شود. اهمّ مواردی که «برادری » «خواهری » از نظر فقهی دارای حکم است ، عبارت است از: الف ) میراث که بنا به اجماع همة مذاهب ، در صورت فقدان افراد طبقة اول یعنی پدر، مادر و فرزندان ، نوبت به افراد طبقة دوم یعنی برادر و خواهر خواهد رسید. در جزئیات این حکم ، آرای متفاوت وجود دارد (رجوع کنید به منابع فقهی ، از جمله : محقق حلّی ، ج 4، ص 9ـ29؛
ابن رشد، ج 2، ص 342ـ346؛
ابن قدامه ، ج 7، ص 4؛
نجفی ، ج 39، ص 166؛
موسوعة جمال عبدالناصر فی الفقه الاسلامی ، ج 4، ص 58ـ60)؛
ب ) حِضانت برادر یا خواهر خردسال که برخی از فقها به وجود چنین حقی فتوا داده اند (محقق حلّی ، ج 2، ص 346؛
نجفی ، ج 31، ص 296؛
ابن حزم ، ج 10، ص 323؛
موسوعة جمال عبدالناصر فی الفقه الاسلامی ، ج 4، ص 40ـ43)؛
ج ) وجوب یا استحباب پرداخت هزینة زندگی برادر یا خواهر تهیدست (محقق حلّی ، ج 2، ص 352؛
ابن حزم ، ج 10، ص 100؛
موسوعة جمال عبدالناصر فی الفقه الاسلامی ، ج 4، ص 48ـ50)؛
د) پذیرفتن گواهی یک نفر به سود برادر یا خواهر که برخی از فقهای مذاهب عامّه نسبت به آن تردید کرده اند (محقق حلّی ، ج 4، ص 130؛
ابن رشد، ج 2، ص 464؛
موسوعة جمال عبدالناصر فی الفقه الاسلامی ، ج 4، ص 51ـ52؛
نجفی ، ج 41، ص 74؛
برای موارد دیگر رجوع کنید به مباحث نکاح * ، هِبه * ، اقرار * و حدود * ).

2)پیوند دینی و عاطفی . الف ) در قرآن و حدیث . قرآن برای ایجاد روح دوستی و همکاری و همبستگی بین مؤمنان و در جامعة دینی (قطب ، ج 7، ص 530) آنان را برادر یکدیگر خوانده است (حُجرات : 10). برخی مفسّران ، این تعبیر را تشبیه بلیغ ، برخی استعاره (آلوسی ، ج 26، ص 151) و برخی قراردادِ (اُخُوَةٌ اعتباریّةٌ) دینی با آثار اجتماعی خاصّ (طباطبائی ، ج 18، ص 316ـ317) دانسته اند و حتی به نقل فخر رازی (ج 28، ص 129) از برخی لغت نویسان عرب ، کاربرد کلمة «اِخْوَة » (برادران نَسَبی ) به جای اِخْوان (= برادرانی که با یکدیگر دوست اند) در این آیه به منظور تأکید بر این پیوند بوده است (قس : ابن منظور، ذیل واژه ). طباطبائی (ج 18، ص 315) این گزارش قرآنی را، گذشته از جنبة اخباری آن ، متضمّن انشاء نیز می داند، بدین بیان که مؤمنان باید با یکدیگر برادر باشند. لازمة قطعی این برادری ، البته دعوت به اصلاح و پرهیز از نزاع و اختلاف در مناسبات اخلاقی و در سطح اجتماعی است (مراغی ، ج 26، ص 131؛
قطب ، همانجا). در قرآن (آل عمران : 103) نیز بر نقش ایمان در نابود کردن کینه ها و منازعات و ایجاد روح دوستی و همدلی و به تعبیر قرآن برادری ، تأکید شده است .

در احادیث به جنبه های گوناگون «برادری دینی » اشاره شده است ، از جمله اینکه برادری دینی از هر پیوند نَسَبی و خویشاوندی پایدارتر است (آمدی ، ج 1، ص 94) و گسستن آن نکوهیده (مجلسی ، ج 74، ص 210)؛
باید همواره از حال برادر دینی ، بویژه اگر مدتی غایب شود، خبر گرفت (طبرسی ، ص 19)؛
راز برادر دینی را نگاه داشت ، عیب او را باز نگفت (مجلسی ، ج 71، ص 281)؛
در سختی و آسودگی باید به او نیکی کرد (حرّ عاملی ، ج 8، ص 503)؛
از جدال ، مباهات ، فخر فروشی ، عنادورزی و حسد نسبت به برادر دینی دوری جست و با او به انصاف و عطوفت رفتار کرد (مجلسی ، ج 75، ص 236، 291). نشانه های برادر دینی خصلتهایی چون : مواسات * ، یاری رساندن در راه فرمانبرداری از خدا، گوشزد کردن لغزشهای انسان به او، خیرخواهی ، پوزش پذیری ، بی نیاز سازی به هنگام نیاز، ترس زدایی از انسان و از همه مهمتر اهتمام ورزی به نماز است (حرّ عاملی ، همانجا؛
آمدی ، ج 1، ص 237، 350، 353؛
مجلسی ، همانجا؛
محمدی ری شهری ، ج 1، ص 42ـ64). برای آشنایی بیشتر با مطالب حدیث رجوع کنید به مجلسی ، ج 1، ص 221ـ 278)؛


ب ) در آغاز اسلام . براساس بسیاری از روایات ، پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه وآله وسلّم میان هر دو تن از صحابة خود پیوند برادری برقرار کرد که در تاریخ اسلام با نام «مؤاخاة » شناخته می شود (ابن هشام ، ج 2، ص 150؛
ابن حنبل ، ج 2، ص 598؛
ابن حجر عسقلانی ، الاصابة ، ج 2، ص 507؛
ابن سعد، ج 1، ص 238). برخی از منابع شیعی این کار را پس از نزول آیة 10 سورة حجرات دانسته اند (مجلسی ، ج 38، ص 340 به نقل از ابن شهر آشوب ؛
بحرانی ، ج 4، ص 207 بنقل از طوسی ). امّا بنابر گزارشهای دیگر مؤاخاة دوبار انجام شده است ؛
بار نخست ، پیش از هجرت و در میان مسلمانان مکّه و بار دوم در نخستین ماههای پس از هجرت ، میان مهاجرین و انصار (ابن عبدالبرّ، ج 3، ص 1098؛
ابن اثیر، ج 4، ص 16). در شمارة اشخاصی که مؤاخاة بین آنان انجام گرفت اختلاف نظر هست . به گفتة برخی ، تعداد آنان نود تن بوده است که بعدها اشخاص دیگری نیز به آنان اضافه شده اند (ابن حجر عسقلانی ، فتح الباری ، ج 7، ص 217) و به گفتة برخی دیگر، تا سیصد تن نیز می رسیده است (مجلسی ، ج 19، ص 130). در منابع تاریخی و حدیثی ، نامهای کسانی که با یکدیگر «برادر» شدند، آمده است (ابن حنبل ، همانجا؛
حاکم نیشابوری ، ج 3، ص 14؛
ابن هشام ، ج 2، ص 151ـ153؛
مجلسی ، ج 38، ص 333). طبق این منابع ، پیوند برادری گاهی بین دو تن از مهاجران ، گاهی بین دو تن از انصار و گاهی بین یک نفر از مهاجران و یک نفر از انصار بر قرار شده بود. پیوند برادری بین صحابه بر اساس رعایت حق و مواسات نسبت به دیگری بود (ابن سعد، ج 3، ص 22). برخی ، ارث بردن از یکدیگر (توارُث ) را نیز به آن اضافه کرده و گفته اند که پس از نزول آیة «وَاُولُو اْلاَرح'امِ بَعْضُهُمْ اَوْلی ' بِبَعْضٍ فی کت'ابِ اللّهِ» (= به حکم کتاب خدا، خویشاوندان به یکدیگر سزاوارترند؛
انفال : 75) توارث فسخ شده است (مجلسی ، ج 38، ص 339؛
ابن سعد، ج 1، ص 238؛
ابن کثیر، ج 3، ص 227). در برابر، به اعتقاد برخی محقّقان ، توارث از مواد مؤاخاة نبود، بلکه عده ای از مسلمانان چنین گمان کرده بودند و با نزول آیة مذکور، خلاف آن روشن شد. گواه بر این نکته ، اجرا نشدن توارث میان کشتگان بدر بود، با اینکه این جنگ قبل از نزول آیه روی داد (عاملی ، ج 3، ص 58).

بیشتر مورّخان و سیره نویسان به برقراری پیوند برادری میان پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه وآله وسلّم و علی علیه السّلام ، در پایان واقعة مؤاخاة اشاره کرده اند و گزارش آن را با عباراتی مشابه آورده اند (ابن حنبل ، همانجا؛
ترمذی ، ج 5، ص 636؛
ابن سعد، ج 2، ص 22؛
سیوطی ، ج 2، ص 76؛
خطیب بغدادی ، ج 12، ص 268؛
حاکم نیشابوری ، ج 3، ص 14؛
سمهودی ، ج 1، ص 268؛
ابن مغازلی ، ص 37ـ39؛
متقّی ، ج 13، ص 105). در متون حدیثی شیعه نیز همین گزارش آمده است (ابن شهر آشوب ، ج 2، ص 184ـ189؛
ابن بطریق ، ص 215؛
مجلسی ، ج 38، ص 330ـ347). افزون بر این واقعه ، پیامبر اسلام در مواردی دیگر نیز بر برادری خود با علی علیه السّلام تأکید کرده است (ابن ابی الحدید، ج 11، ص 117، ج 13، ص 221).

ازینرو حضرت علی پس از در گذشت پیامبر در مواردی به این پیوند استناد می کرد. به نوشتة ابن عبدالبرّ (ج 3، ص 1098) و ابن شهر آشوب (ج 2، ص 186) علی علیه السلام بارها می گفت که من بندة خدا و برادر پیامبرم ، و هر که جز من چنین سخنی بگوید دروغگوست (نیز رجوع کنید به مجلسی ، ج 38، ص 334 به نقل از صدوق و طوسی ). پیوند برادری پیامبر صلّی اللّه علیه وآله وسلّم با علی علیه السّلام در بین مردم شهرت بسیار داشت و به نوشتة ابن ابی الحدید (ج 13، ص 221) در روزگار بنی امیّه آنگاه که عدیِّ بن اَرطاة به آن حضرت ناسزا گفت ، حسن بصری با گریه بانگ بر آورد: «امروز به کسی ناسزا گفته شد که برادر پیامبر در دنیا و آخرت بود».

با اینهمه ، برخی از مؤلفان ، ماجرای مؤاخاة بین مهاجران بویژه مؤاخاة پیامبر صلّی اللّه علیه وآله وسلّم و علی علیه السّلام را انکار کرده اند از آنرو که کاری لغو و بی ثمر بوده است (ابن حجرعسقلانی ، فتح الباری ، ج 7، ص 217 به نقل از ابن تیمیّه ؛
ابن کثیر، ج 3، ص 227). در برابر، گفته شده است که این مناقشات ، از قبیل رد گزارشی مستند بر پایة ذهنیّات و ناشی از غفلت و ناآگاهی به فلسفة مؤاخاة است ؛
زیرا مهاجران از نظر ثروت پیوندهای خانوادگی و تواناییهای دیگر، یکسان نبودند و پیامبر صلّی اللّه علیه وآله وسلّم بین آنان پیوند برادری بر قرار ساخت تا از یکدیگر بهره ور شوند. برادری پیامبر صلّی اللّه علیه وآله وسلّم ، علی علیه السّلام نیز برخاسته از همبستگی نزدیک آن دو از دوران کودکیِ علی علیه السّلام بود که همچنان ادامه داشت .


منابع :
(1) علاوه بر قرآن ؛
(2) محمودبن عبدالله آلوسی ، روح المعانی ، چاپ محمود شکری آلوسی ، بیروت ( بی تا. ) ؛
(3) عبدالواحدبن محمد آمدی ، غررالحکم و درر الکلم ، چاپ اعلمی ، بیروت 1407/1987؛
(4) ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة ، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم ، بیروت 1387/1967؛
(5) ابن اثیر، اسدالغابة ، تهران 1336 ش ؛
(6) ابن بطریق ، عمدة عیون صحاح الاخبار ، چاپ محمودی و بهادری ، تهران 1412؛
(7) ابن حجر عسقلانی ، فتح الباری ، بیروت 1405؛
(8) همو، کتاب الاصابة فی تمییز الصحابة ، بیروت ( بی تا. ) ؛
(9) ابن حزم ، المحلّی ، بیروت ( بی تا. ) ؛
(10) ابن حنبل ، فضائل الصحابة ، چاپ و صی الله ، مکه 1403؛
(11) ابن رشد، بدایة المجتهد ، بیروت 1408/1988؛
(12) ابن سعد، الطبقات الکبری ، بیروت 1380/1960؛
(13) ابن شهرآشوب ، مناقب آل ابی طالب ، قم ( 1379 ) ؛
(14) ابن عبدالبرّ، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب ، چاپ علی محمد بجاوی ، قاهره ( 1380/1960 ) ؛
(15) ابن قدامه ، المغنی ، بیروت 1403/1983؛
(16) ابن کثیر، البدایة و النهایة ، بیروت 1402/1982؛
(17) ابن مغازلی ، مناقب الامام علی بن ابی طالب علیه السلام ، چاپ محمدباقر بهبودی ، بیروت 1403/1983؛
(18) ابن منظور، لسان العرب ، بیروت 1412/1992؛
(19) ابن هشام ، السیرة النبویة ، چاپ مصطفی سقا، ابراهیم ابیاری ، و عبدالحفیظ شبلی ، بیروت ( بی تا. ) ؛
(20) هاشم بن سلیمان بحرانی ، البرهان فی تفسیر القرآن ، چاپ محمودبن جعفر موسوی زرندی ، تهران 1334 ش ؛
(21) محمدبن عیسی ترمذی ، الجامع الصحیح ، ج 5، چاپ ابراهیم عطوه عوض ، بیروت ( بی تا. ) ؛
(22) محمدبن عبدالله حاکم نیشابوری ، المستدرک علی الصحیحین ، بیروت ( بی تا. ) ؛
(23) محمدبن حسن حر عاملی ، وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعة ، چاپ عبدالرحیم ربانی شیرازی ، بیروت 1403/1983؛
(24) احمدبن علی خطیب بغدادی ، تاریخ بغداد ، مدینه ( بی تا. ) ؛
(25) علی بن احمد سمهودی ، وفاءالوفا ، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، بیروت ( بی تا. ) ؛
(26) عبدالرحمن بن ابی بکر سیوطی ، الجامع الصغیر فی احادیث البشیر النذیر ، بیروت 1981؛
(27) محمد حسین طباطبائی ، المیزان فی تفسیر القرآن ، بیروت 1390ـ1394/ 1971ـ1974؛
(28) حسن بن فضل طبرسی ، مکارم الاخلاق ، چاپ علاءالدین علوی طالقانی ، کربلاء ( بی تا. ) ؛
(29) جعفر مرتضی عاملی ، الصحیح من سیرة النبی الاعظم صلی اله علیه وآله وسلم ، قم 1403؛
(30) محمدبن عمرفخر رازی ، التفسیر الکبیر ، قاهره ( بی تا. ) ، چاپ افست تهران ( بی تا. ) ؛
(31) سیدقطب ، فی ظلال القرآن ، بیروت 1386/1967؛
(32) علی بن حسام الدین متقی ، کنزالعمال ، ج 13، چاپ بکری حیانی و صفوة سقا، بیروت 1985؛
(33) محمدباقربن محمد تقی مجلسی ، بحارالانوار ، بیروت 1403/1983؛
(34) جعفربن حسن محقق حلّی ، شرایع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام ، چاپ عبدالحسین محمدعلی ، نجف 1389/1969؛
(35) محمد محمدی ری شهری ، میزان الحکمة ، قم 1362 ش ؛
(36) احمد مصطفی مراغی ، تفسیر المراغی ، بیروت 1985؛
(37) موسوعة جمال عبدالناصر فی الفقه الاسلامی ، ج 4، قاهره 1411/1990؛
(38) محمدحسن بن باقر نجفی ، جواهر الکلام فی شرح شرایع الاسلام ، بیروت 1981.

/ یحیی رهایی /



نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 855
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست