responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 754

 

بدرخان (پاشا) ، رئیس موروثی طایفة بُخْتی در سدة چهاردهم و عامل اتحاد امرای کرد برای استقلال از عثمانیها. بدرخان در 1217 در جزیره ، پایتخت امارت بوتان ، به دنیا آمد. از آغاز زندگی او اطلاع روشنی در دست نیست جز آنکه پس از مرگ پدر در 1237 امیر بوتان شد (کندال ، شریف وانلی ، و نازدار، ص 61(

در سراسر سدة سیزدهم /نوزدهم ، ملی گرایی (ناسیونالیسم ) کرد موازی با شورش دیگر اقوام ساکن در عثمانی ، مانند ارامنه و اعراب ، حرکت کرد (انتصار، ص 49) و بدرخان اولین کسی بود که به کشمکش میان عثمانی و امیران کُرد صبغة قومی داد و خواستار حکومت ملی شد؛ بدین سبب او را پدرِ ملی گرایی کُرد می دانند (کوچرا، ص 21(

بدرخان در اندیشة سلطنت بر کردستان بود؛ ازینرو در قیام میرمحمد، حاکم امارت سوران ، بر ضد عثمانی شرکت نکرد (کندال ، شریف وانلی ، و نازدار، ص 58ـ59). او، پس از شکست میرمحمد، رهبری قبایل بدوی کرد به مرکزیت جزیره را به عهده گرفت (بلوک و موریس ، ص 80). وی با نوراللّه بیگ امیر هَکاری ، محمود خان موکوس (کندال ، شریف وانلی ، و نازدار، ص 61)، امیر وان (کوچرا، ص 23)، کورحسین ،بیگ قارص و آجُره و امیر اردلان متحد شد (کینان ، ص 70، نیکیتین ، ص 412) و از این قبایل ارتشی سامان داد (کندال ، شریف وانلی ، و نازدار، ص 61)؛ همچنین با فرستادن هدایای گرانبها برای روحانیان و کمک به تمام مسلمانانی که توانایی خرید اسلحه نداشتند، آنان را گرد خود جمع کرد (کوچرا، ص 22(

بدرخان در 1244، که بر قدرتش افزوده شده بود، اعلام استقلال کرد (بلوک و موریس ، ص 80). در 1252 ترکها، پایتخت او (جزیره ) را محاصره کردند. متحدان بدرخان که نیروهای مختلطی از کردها و ارمنیها و آسوریهای مسیحی بودند، برای رهایی او به یاریش شتافتند (همان ، ص 81). بدرخان در خلال سالهای 1252ـ1254، حملة سپاه عثمانی را دفع کرد و در 1255 با سلطان عثمانی پیمان صلح بست ، اما پس از چند هفته که عثمانیها در نیزیب ، شهرکی در استان گازی آنتپ (غازی عینتاب ) از ابراهیم پاشای مصر، شکست خوردند، کردها که اوضاع را مناسب دیدند، به رهبری بدرخان سر به شورش نهادند (کندال ، شریف وانلی ، و نازدار، ص 61). از این پس بدرخان منطقة نفوذ خود را در سرتاسر کردستان عثمانی گسترش داد، حتی با بیگهای قارص در شمالیترین منطقة کردستان متحد شد (همانجا) و منطقة نفوذ او تا وان ، موصل ، ساوجبلاغ (مهاباد)، اورمیه و دیار بکر گسترش یافت (نیکیتین ، ص 412) و ( در 1261 ) به نام او سکه زدند و خطبه خواندند (مردوخ روحانی ، ج 3، ص 524؛ کوچرا، ص 23(

در 1261، نسطوریانِ ساکن بوتان بر بدرخان شوریدند و از پرداخت عوارض و مالیات خودداری کردند (نیکیتین ، ص 412). بدرخان ، با یاری نورالله بیگ ، به اشغال و غارت مناطق مسیحی نشین پرداخت و گروهی را اسیر کرد (ویگرام ، ص 306). به گزارش بروئینسن (ص 231) حدود ده هزار مرد از آنان را کشتند و زنان و کودکانشان را به اسارت گرفتند و سربازان امیر، تعدادی از راهبان نسطوریِ سرزمینهای بوتان را، که تابع بدرخان بودند، به قتل رساندند (دُرّه ، ص 90). بدینسان ، نسطوریان مطیع بدرخان شدند. اما این یورش برای او سرانجام خوشی نداشت . اروپاییان برای پشتیبانی از مسیحیان کردستان به دولت عثمانی تذکر دادند (کوچرا، ص 24). در آن هنگام بدرخان که در جزیره آذوقه و مهمات ذخیره کرده بود (مردوخ روحانی ، ج 3، ص 523ـ524)، برای باب عالی مشکل بزرگی شده بود؛ ازینرو در 1261 سلطان عثمانی ، به حافظ پاشا مأموریت داد که به جزیره برود تا بدرخان را به استانبول بیاورد، اما او موفق نشد. لشکر انبوهی برای سرکوبی او فرستاد که شکست خورد (همان ، ج 3، ص 524). دو سال بعد، عثمان پاشا با لشکری به جنگ بدرخان رفت و آنان در اطراف اورمیه با یکدیگر روبرو شدند و سردار عثمانی ، امیر عزالدین شیر (همانجا) یا یزدان شیر (کندال ، شریف وانلی ، و نازدار، ص 62)، برادرزادة بدرخان ، را به خیانت به وی واداشت ، و یزدان شیر در خلال نبرد (در 1264)، با بخشی از سپاه ، به نیروی عثمانی پیوست (همانجا؛ بلوک و موریس ، ص 81). بدرخان مدت هشت ماه در دژ ئیروح آروخ در محاصره بود و سرانجام پس از کاسته شدن ساز و برگ سپاهیانش از دژ به در آمد و پس از نبردی به همراه دو پسرش اسیر شد. دولت عثمانی به یادگار این فتح ، ( اهدای ) نشان افتخاری را به نام «نشان جنگ کردستان » مرسوم ساخت (مردوخ روحانی ، ج 3، ص 524ـ525).

بدرخان ، پس از این شکست ، نخست به وارنای بلغارستان و پس از آن به کاندیا (کانه ) در جزیرة کرت و سرانجام به دمشق تبعید شد و در 1267 در همانجا درگذشت (کندال ، شرف وانلی ، و نازدار، ص 62).

جنبش بدرخان چندان طول نکشید، اما منطقة اقتدارش در کردستان تا پیرامون دجله گسترش یافت . در قلمرو حکومت بدرخان ، عدل و قانون و امنیت برقرار بود؛ زیرا او با ارتشا، راهزنی و بی نظمی بشدت مبارزه می کرد. در 1261، مأمور کنسولی فرانسه امنیت مناطق زیرنفوذ او را ستوده و از رفاه روستاییان در زمان او یاد کرده است (کوچرا، ص 23ـ24).

بدرخان مردی متدین بود و فرایض دینی را بدقت انجام می داد (همان ، ص 22) و احتمالاً، همانند خانواده اش پیرو خالدیّه (فرقة نقشبندیّه کردستان ) بود (بروئینسن ، ص 208)، اما در امور مذهبی سیاست سازگارانه ای داشت و خود را رئیس روحانی مناطق آزاد شده از زیر سلطة ترکان می دانست (نیکیتین ، ص 412). سفْراستیان ارمنی ، دادگری بدرخان را ستوده و از عدالت او نسبت به ارمنیان و آشوریان و کلدانیان سخن رانده است (کندال ، شریف وانلی ، و نازدار، ص 61).


منابع :
(1) محمود دُرّه ، القضیّة الکردیّة ، بیروت 1966؛
(2) کندال ، عصمت شریف وانلی ، و مصطفی نازدار، کردها ، ترجمة ابراهیم یونسی ، تهران 1372 ش ؛
(3) کریس کوچرا، جنبش ملی کرد ، ترجمة ابراهیم یونسی ، تهران 1373 ش ؛
(4) درک کینان ، کردها و کردستان ، ترجمة ابراهیم یونسی ، تهران 1372 ش ؛
(5) بابامردوخ روحانی ، تاریخ مشاهیر کرد ، ج 3 : امرا و خاندانها ، چاپ ماجد مردوخ روحانی ، تهران 1371 ش ؛
(6) واسیلی نیکیتین ، کرد و کردستان ، ترجمة محمد قاضی ، تهران 1366 ش ؛
(7) ویلیام ویگرام ، مهدالبشریة : الحیاة فی شرق کوردستان ، ترجمة جرجیس فتح الله ، بغداد 1971؛


(8) Martin van Bruinessen, Agha, shaikh and state: the social and political structures of Kurdistan, London 1992;
(9) John Bulloch, Harvey Morris, No friends but the mountains: the tragic history of the Kurds, New York 1992;
(10) Nader Entessar, Kurdish Ethnonationalism, London 1992.

/ منیژه ربیعی /



نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 754
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست