responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 7312

نخودکی اصفهانی، ، نخودکی اصفهانی، حسن¬علی، عالم و عارف امامی قرن سیزدهم و چهاردهم. حسن¬علی مقدادی در 1279 در اصفهان به دنیا آمد. اشتهار وی به نخودکی در اواخر عمر، به سبب اقامتش در نخودک، یکی از روستاهای اطراف مشهد، بود (مقدادی اصفهانی، ج‌1، ص14ـ 15، ص80ـ81، پانویس 1؛ آشتیانی، ص‌136).

پدر نخودکی، علی اکبر مقدادی، فردی عامی و از کاسبان اصفهان و متصف به زهد و پارسایی بود (امامی خویی، ج‌2، ص‌965؛ مقدادی اصفهانی، ج‌1، ص14؛ قس رازی، ج‌7، ص‌111؛ مرعشی، ج‌2، ص‌307؛ امینی، ج‌3، ص‌1228، که از پدر نخودکی با عنوان آخوند و ملا یاد کرده¬اند). وی همچنین مرید محمد صادق تخت پولادی، از مشایخ سلسلۀ چشتیه* ، و مشهور به استجابت دعا و کرامت بود(مقدادی اصفهانی، همانجا؛ همایی،ص‌121؛ مدرسی چهاردهی، ص‌182؛ قس مدرسی چهاردهی، همانجا، که به جای محمد صادق تخت پولادی، محمد صادق اصفهانی رنگرز نوشته است). علی اکبر فرزندش، حسن علی، را نیز نزد مرشدش برد و از او خواست تا تربیت و مراقبت از وی را برعهده بگیرد. حسن علی از هفت سالگی تا یازده سالگی زیر نظر محمدصادق تخت پولادی به ریاضتهای شرعی مشغول شد(رجوع کنید به مقدادی اصفهانی، ج‌1، ص15 ـ 16). در 1290 محمد صادق تخت پولادی درگذشت و حسن علی سه سال دیگر نیز به ریاضت¬ پرداخت، چنانکه شب¬ها تا صبح بیدار می¬ماند و هر روز، روزه می¬گرفت. پس از آن برای بهره بردن از محضرسیدجعفر حسینی قزوینی، که گویا از مجذوبان سالک بود، به شهرضا رفت (مقدادی اصفهانی، ج1، ص15ـ16، 18؛ رازی، ج‌7، ص‌112؛ قس مهدوی، ص‌184، که حسینی قزوینی را از مریدان محمدجواد سرجوئی بیدآبادی دانسته است؛ نیز قس بلاغی، ص‌217، که او را از مریدان عارفی به نام رستم از سلسلۀ نعمت اللهی خوانده است).

نخودکی در کنار تهذیب نفس، به آموختن علوم دینی نیز پرداخت. او نزد استادان مشهور حوزۀ علمیۀ اصفهان، مانند جهانگیرخان قشقایی*و آخوند ملامحمد کاشی (رجوع¬ کنید به کاشی،آخوند ملامحمد*)، به آموختن علوم ادبی، منطق، فلسفه، فقه، اصول و ریاضی و نزد سید سینا، فرزند سیدجعفر کشفی (رجوع کنید به کشفی، سیدجعفر*)، به آموختن تفسیر قرآن مشغول شد (رجوع کنید به امامی خویی، همانجا؛ مقدادی اصفهانی، ج‌1، ص‌16ـ 17؛ رازی؛ مرعشی، همانجاها). وی در 1303 به مشهد رفت و حدود یک سال در آنجا اقامت گزید و در یکی از حجره¬های فوقانی صحن عتیق در حرم امام رضا علیه السلام، به ریاضت پرداخت. سپس به اصفهان بازگشت و در 1304 به نجف رفت و تا 1311 در آنجا ماند و نزد استادان حوزۀ علمیۀ نجف به تکمیل معلومات خویش در درسهای خارج‌ فقه و اصول پرداخت، استادانی چون میرزا حبیب¬الله رشتی (رجوع کنید به رشتی، میرزاحبیب¬الله*)، سیدمحمد فشارکی اصفهانی (رجوع کنید به فشارکی¬ اصفهانی، محمد*)، سیدمحمدکاظم طباطبائی یزدی (رجوع کنید به طباطبائی یزدی، سید محمدکاظم*)، محمدحسن مامقانی(رجوع کنید به مامقانی، محمدحسن‌بن عبدالله*) و ملا اسماعیل قره¬باغی (رجوع کنید به مقدادی اصفهانی، ج‌1، ص‌17، 20 ـ 21؛ امینی؛ مرعشی، همانجاها). او در همین شهر به دیدار عالم و زاهد مشهور، سیدمرتضی کشمیری، رفت و مدتها¬ با او ارتباط داشت و در تهذیب نفس، از راهنماییهای وی بهره برد (رجوع کنید به مقدادی اصفهانی، ج‌1، ص‌17).

نخودکی از 1311 تا 1314 در مشهد اقامت گزید و به ریاضتهای شرعی پرداخت و از درس استادانی همچون محمدعلی خراسانی (مشهور به حاجی فاضل)، سیدعلی حائری یزدی، حاج‌آقا حسین قمی (رجوع کنید به قمی، حاج‌آقا حسین*) و عبدالرحمن مدرس استفاده کرد (رجوع کنید به همان، ص‌17ـ 18، 21). وی در 1319به شیراز سفر کرد و در آنجا به فراگرفتن طب و آموختن کتاب قانون نزد میرزا جعفر طبیب پرداخت (رجوع کنید به همان، ص‌22 ). نخودکی در رمضان همان سال به بوشهر و از آنجا، از طریق دریا، به مکه رفت (رجوع کنید به همان، ص‌23). وی چند بار دیگر نیز به نجف و اصفهان سفر کرد(رجوع کنید به همان، ص‌22) و سرانجام در 1329 به مشهد رفت و تا پایان عمر در آنجا ماند(رجوع کنید به همان، ص‌23 ـ 24).

نخودکی در مشهد بیشتر اوقات خویش را به عبادت، ریاضت، اعتکاف و زیارت قبور عرفا، مانند ابوعلی فارمدی، شیخ محمد کارَندِهی (مشهور به پیر پالان¬دوز) و شیخ محمد مؤمن، ¬گذراند. وی با وجود عبادت¬ بسیار، گاه در فقه و اصول و ریاضیات، کتابهایی چون شرح لمعه، معالم¬الدین و خلاصةالحساب را تدریس می¬کرد (همان، ص‌24 ـ 25؛ آشتیانی؛ مرعشی، همانجاها). نخودکی به علوم غریبه نیز مسلط بود و در این رشته شاگردانی داشت (رجوع کنید به ابطحی، ص‌243 ـ 244). پاره¬ای از اوقاتِ او نیز صرف پاسخگویی به سؤالات طالبان سیر و سلوک و دادن دعا و دوا به گرفتاران و بیمارانی می¬شد که از شهرهای دور و نزدیک به او مراجعه می¬کردند (رجوع کنید به عبدالرحمن مدرس، ص‌252 ـ 253)

از نخودکی کرامتهای بسیاری نقل شده است (برای نمونه، رجوع کنید به مقدادی اصفهانی، ج‌1، ص‌49 به بعد). برخی وی را قطب یا شیخ سلسلۀ چشتیه معرفی کرده و لقب طریقتی وی را‌ بنده-علی دانسته‌اند، اما وی کسی را به این سلسله دعوت نکرد (رجوع کنید به مدرسی چهاردهی؛ آشتیانی، همانجاها؛ قس بلاغی، همانجا، که ‌بنا بر نقلی او را از فقرای ذهبیه دانسته است). او به درویشان خاکسار نیز علاقه¬مند بود و بیشتر شبهای جمعه به تکیۀ گنبد سبز، که محل اجتماع خاکساران بود، می¬رفت و با آنان معاشرت می کرد (مدرسی چهاردهی، همانجا؛ مقدادی اصفهانی، ج‌1، ص‌25).

نخودکی در17 شعبان 1361 درگذشت. پیکر وی با حضور بسیاری از اهالی مشهد تشییع و در صحن عتیق حرم امام رضا علیه السلام به خاک سپرده شد (مقدادی اصفهانی، ج‌1، ص‌34 ـ 35؛ رازی، ج‌7، ص‌112؛ امینی، ج‌3، ص‌1228 ـ 1229؛ قس بلاغی، همانجا، که به اشتباه سال درگذشت وی را 1365 نوشته است).

برخی از شاگردان و مریدان نخودکی عبارت¬ بودند از: فرزندش علی مقدادی اصفهانی، عبدالنبی خراسانی، ذبیح¬الله امیر شهیدی، محمدحسین خراسانی، محمود حلبی، محمد احمدآبادی (مشهور به طبیب‌زاده)، سیدعلی رضوی، و ابوالحسن حافظیان (رجوع کنید به بلاغی، ص‌220 ـ 221؛ ابن بابویه، مقدمۀ عرفانیان، ص‌149ـ150؛ هاشمی خراسانی، ص‌3، 11، 33؛ ابوالحسن حافظیان، مقدمۀ حکیمی، ص‌13؛ مدرس گیلانی، حاشیه و ذیل صدوقی سها، ص‌25 ـ 26). آیت الله سیدشهاب¬الدین مرعشی نجفی (رجوع کنید به مرعشی نجفی، شهاب¬الدین*) و غلامرضا عرفانیان یزدی نیز ازشاگردان وی در حدیث و از جمله کسانی بودند که از او اجازۀ نقل حدیث گرفتند (رجوع کنید به حسین‌بن سعید کوفی، مقدمۀ عرفانیان، ص‌42؛ مرعشی، همانجا).

آثار نخودکی را فرزند وی، مقدادی اصفهانی، در کتابی به نام نشان از بی نشانها، در دو مجلد، به چاپ رسانده، که مشتمل است بر تعلیقه¬ای بر کتاب تذکرةالمتقین اثر شیخ محمد بهاری همدانی، نامه¬هایی به برخی از مریدان، تقریر برخی از مجالس وی، و رساله¬هایی با موضوعهای بیشتر عرفانی و اخلاقی همچون توحید، ولایت و محبت اهل بیت علیهم السلام، عشق و محبت، زهد و پارسایی، حقوق مسلمانان بر یکدیگر، دعا و شرایط استجابت آن، و اخلاص‌ (رجوع کنید به مقدادی اصفهانی، ج‌1، ص‌117ـ166، 168ـ 493، 504ـ 593).

نخودکی کتابهای ارشاد البیان و اسرار نامۀ عطار نیشابوری را تصحیح و در 1355 و 1356 در تهران به چاپ رساند. او همچنین کتاب ترجمه الصلاة، اثر ملا محسن فیض کاشانی، را به همراه تأویلاتی از خویش دربارۀ نماز، چاپ کرد (آقابزرگ طهرانی، ج‌9، قسم 3، ص‌730، ج‌11، ص‌57؛ عبدالرحمن مدرس؛ مهدوی، همانجاها؛ قس مدرسی چهاردهی، ص‌183، که گفته نخودکی منطق الطیر را با حذف منقبتهای¬ خلفای سه¬گانه به چاپ رساند؛ قس امینی، ج‌3، ص‌1229؛ مرعشی،همانجا، که به اشتباه ترجمۀ کتاب الصلاة را به نخودکی نسبت داده¬اند). او گاهی شعر نیز می¬سرود (برای نمونه‌های شعر وی رجوع کنید به هاشمی خراسانی، ص‌11؛ مقدادی اصفهانی، ج‌2، ص‌186).

اساس دستورهای سلوکی نخودکی به شاگردانش عبارت بود از: اهتمام فراوان به رعایت شرع ، حلال بودن غذا، گزاردن نمازهای واجب در اول وقت، و سعی در تحصیل حضور قلب. وی همچنین به بیداری در سحرها، مراقبه در طول روز و محاسبه در شب بسیار توصیه می کرد (برای نمونه، رجوع کنید به مقدادی اصفهانی، ج‌1، ص‌141ـ142، 145، 147 ـ 148). بنا بر بعضی از نامه¬های نخودکی به شاگردانش، او اعتقاد داشته است که در زمان وی، عارف کامل و استادی که توانایی دستگیری از سالکان را داشته باشد، وجود ندارد. وی ضمناً مکرر اظهار می-داشته است که کامل نیست و نمی¬تواند مرشد باشد و بنابراین، از سر ناچاری، برای کسانی که طالب بودند و اصرار داشتند، دستورهایی را از شخص‌ کاملی که موفق به درک او شده بود به طالبان می داد و مداومت بر آنها را تا رسیدن به محضر یکی از عارفان کامل توصیه می‌کرد (رجوع کنید به همان، ص‌134، 139ـ140، 142، 144ـ146، 153). وی همچنین تصوف را طریق وصول الی‌الله می دانست و ازاین‌رو اعتقاد داشت که تصوف مخصوص ‌اسلام نیست و در همۀ ادیان وجود دارد و طریقۀ همۀ انبیا و اولیا بوده، ولی صورت کامل آن در اسلام به ظهور رسیده است. او همچنین ظاهر تصوف را شریعت اسلام و باطن و حقیقت آن را اتصال با ولایت، یعنی ایمان به ولایت حضرت علی و جانشینان وی علیهم السلام، می¬دانست.‌ بنابراین، از نظر وی قطب کسی است که رشتۀ اجازۀ وی به علی و فرزندان معصوم وی علیهم السلام اتصال داشته باشد تا بتواند راهنمایی دیگران را بر عهده بگیرد و آنکه به ولایت متصل نیست، اگرچه ظاهر اعمالش با شرع نبوی مطابقت داشته باشد، از اسلام و تصوف بهره‌ای ندارد (همان، ص263، 256ـ266).


منابع :
(1) جلال¬الدین آشتیانی، در حکمت و معرفت مجموعۀ مقاله¬ها و مصاحبه¬های حکمی معرفتی استاد سیدجلال-الدین آشتیانی، چاپ حسن جمشیدی، تهران 1385ش؛
(2) آقابزرگ طهرانی؛
(3) حسن ابطحی، پرواز روح، قم 1376ش؛
(4) محمدبن علی ابن بابویه، فضائل الاشهر الثلاثة، چاپ غلامرضا عرفانیان، بیروت 1412/1992؛
(5) لوح فشردۀ اهل بیت؛
(6) محمدامین امامی خویی، مرآةالشرق: موسوعة تراجم اعلام الشیعة الامامیة فی القرنی الثالث عشر و الرابع عشر، چاپ علی صدرائی خویی، قم 1427/2006؛
(7) محمدهادی امینی، معجم رجال الفکر و الادب فی النجف خلال الف عام، نجف 1413/1992؛
(8) عبدالحجت بلاغی، کتاب مقالات الحنفاء فی مقامات شمس العرفاء، تهران 1327ش؛
(9) ابوالحسن حافظیان، شرح و تفسیر لوح محفوظ، تهران 1386ش؛
(10) محمدشریف رازی، گنجینۀ دانشمندان، قم 1354ش؛
(11) عبدالرحمن مدرس، تاریخ علماء خراسان، چاپ محمدباقر ساعدی خراسانی، مشهد 1341ش؛
(12) علی‌بن محمد علوی، المجدی فی انساب الطالبیین، چاپ احمد مهدوی دامغانی، قم 1409؛
(13) CD؛
(14) حسین¬بن سعید کوفی، کتاب الزهد، چاپ غلامرضا عرفانیان، قم 1399؛
(15) CD؛
(16) مرتضی مدرس‌گیلانی، منتخب معجم‌الحکماء، چاپ منوچهر صدوقی‌سها، تهران 1384ش؛
(17) نورالدین مدرسی چهاردهی، سلسله¬های صوفیۀ ایران، تهران 1360ش؛
(18) محمود مرعشی، المسلسلات فی الاجازات، قم 1416؛
(19) علی مقدادی اصفهانی، نشان از بی¬نشان¬ها، ج1 و2، تهران 1382، 1378ش؛
(20) مصلح¬الدین مهدوی، تذکرةالقبور یا دانشمندان و بزرگان اصفهان، اصفهان 1348ش؛
(21) حجت هاشمی خراسانی، کتاب مرآة الحجة شرح حال حجت هاشمی خراسانی، مشهد 1400؛
(22) CD؛
(23) جلال¬الدین همایی، تاریخ اصفهان: مجلد ابنیه و عمارات فصل تکایا و مقابر، چاپ ماهدخت بانو همایی، تهران 1381ش.
/ شهرام صحرائی/

تاریخ انتشار اینترنتی: 1392/06/02

نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 7312
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست