گلبدن بیگم، ، گلبدن بیگم، دختر بابر( بنیانگذار امپراتوری مغول) و مؤلف کتاب گلبدن نامه. صالحه سلطان، ملقب به گلبدن بیگم، در 929 در کابل به دنیا آمد (گلبدنبیگم، ص 10).
اولین خبر دربارۀ وی، سفر او و گروهی از بانوان دربار در 936 از کابل به اگره، برای پیوستن به دربار بابر، است. گلبدن بیگم در 947 پس شکست برادرش، همایون، از شیر شاه سوری، به کابل رفت و تا زمان قدرت گیری دوبارۀ همایون در 952، در آنجا ماند (رجوع کنید به همان، ص 49). وی در 946 با خضرخان خواجه جغتائی، خواهرزادۀ بابر، ازدواج کرد. خضرخان در دورۀ حکومت همایون به مقام امیرالامرایی رسید (حسنی، ج 5، ص 328؛ د. اسلام، ذیل مدخل؛ هروی، ج 2، ص 428).
گلبدن بیگم در جنگ قدرت میان برادرانش از همایون حمایت کرد و در تمام مدت پناهندگی همایون به ایران، در کابل حضور داشت و از اقدامات برادرانش برضد همایون ناخشنود بود. جانبداری گلبدن بیگم از همایون سبب شد کامران میرزا، برادر و رقیب همایون، رفتار نامناسبی با گلبدن داشته باشد و او را وادارد تا به همسرش، خضرخان، نامه بنویسد و از وی بخواهد همراه نیروهایش به کامران میرزا بپیوندد، اما گلبدن بیگم به بهانۀ بیسوادی خضرخان، از این کار سرباز زد و مخفیانه به او پیغام داد که طرف کامران میرزا را نگیرد (رجوع کنید به گلبدن بیگم، ص 117). خبر دیگر در بارۀ زندگی گلبدن بیگم، سفر حج وی در 982 است، که بیش از سه سال به طول انجامید (بایزید بیات، ص 7، 355؛ بداؤنی، ج 2، ص 147؛ حسنی، ج 5، ص 328). از دیگر اخبار راجع به گلبدن بیگم، وساطت برای شاهزاده سلیم نزد اکبرشاه در 1011 است که به علت ارتکاب خطایی بزرگ، کسی جرأت میانجگری نداشته است (علامی، ج 2/3، ص 815). به نظر میرسد این کار از آخرین کارهای گلبدن بیگم بوده و وی در همین سال درگذشته است (گلبدن بیگم، ص 9؛ بدخشانی، ص 69).
گلبدن بیگم از زنان صاحب رای و دانشمند روزگار خود بود و زبانهای ترکی و فارسی را به خوبی میدانست (حسنی، ج 5، ص 328؛ اصغر، ص 98). بر اساس همین تواناییها، جلالالدین اکبر پادشاه از وی خواست تا حوادث دوران پدر(بابر) و برادرش(همایون) را بنویسد تا منبع ابوالفضل علامی باشد در تألیف حوادث عصر بابر وهمایون در اکبرنامه (رجوع کنید به گلبدن بیگم، ص 29؛ بیات، ص 1). در نتیجه، وی کتاب گلبدننامه را نوشت، مشتمل بر دو بخش: بخش اول، خاطرات دورۀ بابر؛ و بخش دوم، وقایع عصر همایون که به حادثۀ کور شدن کامران میرزا در سال 961 خاتمه مییابد. قسمت آخر کتاب، که وقایع سه سال آخر حکمرانی همایون بوده، از میان رفته است. نکته مهم و جالب توجه در تاریخنگاری گلبدننامه، پرداختن به احوال زنان در خلال بیان حوادث است (برای اطلاعات بیشتر در این باره رجوع کنید به گلبدننامه، ص 56، 59ـ 67، 69، 74).
زبان گلبدن نامه فارسی آمیخته با لغات مغولی و اصطلاحات هندی است (برای نمونه، رجوع کنید به همان، 29، 40- 41، 69، 70، 82، 113، 116، 152)، با بیان محاورهای، جملات کوتاه و به کار بردن ترکیبات خاص (برای اطلاع بیشتر رجوع کنید به همان، ص 56، 69). کلنل جرج ویلیام هامیلتون در 1868 نسخۀ خطی این کتاب را خرید و به مجموعه نسخ خطی موزۀ بریتانیا سپرد (همان، مقدمه ایرج افشار، ص 16). گلبدن نامه را نخستین بار آنتس بوریج به انگلیسی ترجمه کرد که در 1902 منتشرشد. رشیداختر بدوی، از روی چاپ بوریج، در1345ش/ 1966 آن را به اردو ترجمه و در لکهنو چاپ کرد (اصغر، ص 101).
منابع : (1) اصغر، آفتاب، تاریخنویسی هندو پاکستان (تیموریان بزرگ از بابر تا اورنگ زیب)، اسلامآباد 1364؛ (2) محمدبن معتمد بدخشانی، تاریخ محمدی، چاپ امتیاز علی عرشی، علیگره 1960؛ (3) عبدالحی حسنی، نزههالخواطر و بهجه المسامع والنواظر، دکن 1981؛ (4) گلبدن بیگم، گلبدننامه، به کوشش ایرج افشار، تهران1383ش؛ (5) ابوالفضلبن مبارک علامی، اکبرنامه، چاپ مولوی آغا احمد علی و مولوی عبدالرحیم، کلکته 1877ـ 1888؛ (6) نظامالدین احمد هروی، طبقات اکبری، بی، تی، ام، ای، سی، اس، ایشیاتیک سوسیاتی بنگال، بی تا؛ (7) EI2, “Gulbadan Begam” (by H. Beveridge).
/ رقیه سخایی/