responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 7272

اسحاق‌خان قرائی ، اسحاق‌خان قرائی، از رجال دورۀ فتحعلی‌شاه قاجار. از تاریخ تولد و آغاز زندگی وی اطلاعی در دست نیست.

فتحعلی شاه برای فتح خراسان و نابود کردن مدعیان از این ایالت، در محرّم 1217 به خراسان لشکرکشید (مفتولی دنبلی، ص 153؛ خاور شیرازی، ج 1، ص 164). وی برای رسیدن به هدفش به حمایت امرای خراسان احتیاج داشت. اسحاق‌خان ابتدا متحد زمان شاه دُرّانی بود(خاوری شیرازی، ج1، ص163؛ هدایت، ص338)، اما چون با لشکرکشی فتحعلی شاه روبرو شد، او و دیگر خانهای خراسان مصلحت را در پیوستن به شاه قاجار دیدند. اسحاق‌خان، برای نشان دادن حسن نیت خود، به نیشابور رفت و در آنجا جعفر خان بیات، حاکم نیشابور، را که برضد فتحعلی شاه طغیان کرده بود، به اطاعت از شاه قاجار درآورد و او را با خود متحد کرد و هر دو (خاوری شیرازی، ج 1، ص 164؛ هدایت، همانجا) و نیز دیگر خانهای خراسان برای اظهار اطاعت به اردوی شاه قاجار پیوستند. فتحعلی شاه محمد علی میرزا دولتشاه را، به همراه اسحاق خان قرائی، به تصرف مشهد روانه کرد (خاوری شیرازی، همانجا؛ اعتضادالسلطنه، ص101). فتح مشهد چندین ماه طول کشید و در این بین اسحاق خان و طایفۀ قرائی نقش مؤثری در تصرف مشهد ایفا کردند (رجوع کنید به نوری، ج1، ص 114ـ118).

در 1218 محمد ولی میرزا، پسر دوم فتحعلیشاه و داماد اسحاق خان، به والیگری خراسان گماشته شد. از آن پس، نفوذ اسحاق خان در خراسان افزایش یافت. اسحاق خان در فتح دیگر شهرهای خراسان نیز تأثیر بسیاری داشت، از جمله به همراه طایفۀ خود در فتح تُرشیز و غوریان شرکت کرد و بدین ترتیب، خود را بیش از پیش به والی خراسان نزدیک گرداند (رجوع کنید به نوری، ج1، ص152 – 156).

به درخواست اسحاق خان، والی گری غوریان به برادرزاده اش، یوسف علی خان، سپرده شد (همو، ص 205ـ 206). طولی نکشید که یوسف علی خان برضد محمد ولی میرزا طغیان کرد و حاجی فیروز، حاکم هرات، را به تصرف خراسان تحریک کرد، ولی طغیان وی سرکوب شد و او را دستگیرکردند. اسحاق خان هرچه کوشید محمد ولی میرزا، یوسف علی خان را نبخشید و سرانجام، او را کشت (رجوع کنید به همو، ج1، ص 431ـ 436).

در 1227 فتحعلی شاه، محمد ولی میرزا و اسحاق خان قرائی و ناصرالدین توره( امیر بخارا) را به تهران فراخواند و برای زحماتی که در خراسان کشیده بودند، به آنان التفات کرد(خاوری شیرازی، ج1، ص346؛ هدایت، ص363). اینکه از میان تمام خانهای خراسان، شاه قاجار از اسحاق خان به همراه حاکم خراسان دعوت کرده، نشان دهندۀ نفوذ فوق العادۀ اسحاق خان و احتمالاً وجود اختلافاتی بین اسحاق خان و محمد ولی میرزا است. در 1228 خانهای خراسان، به رهبری اسحاق خان، در صحرای گرگان گرد آمدند و هم قسم شدند تا محمد ولی میرزا را از میان بردارند و در خراسان قدرت را بین خود تقسیم کنند (خاوری شیرازی، ج 1، ص 371؛ هدایت، ص 367). اسحاق‌خان به تربت حیدریه رفت و با خانهای کرد در 27 شعبان 1228 در چناران دست به غارت زد (خاوری شیرازی، همانجا). محمد ولی میرزا، که از حضور اسحاق خان در این حملات بی خبر بود، او را به مشهد دعوت کرد و محمد خان قاجار و میرزا رضا قلی نوایی وزیر را به استقبال او فرستاد، ولی اسحاق خان هر دو را زندانی ساخت و قلعه و شهر مشهد را به تصرف درآورد (خاوری شیرازی، ج 1، ص 371ـ 372؛ هدایت، همانجا). اسحاق‌خان، محمد ولی میرزا را نیز زندانی نمود و خانهای خراسان( از جمله نجفقلی خان شادلو حاکم بزونجرد، بیگلرخان چاپشلو حاکم دره جز، سعادت قلی خان بغایرلو حاکم جهان ارغیان، و رضا قلی خان کرد زعفرانلو) را به مشهد دعوت کرد. در این جلسه میرزا هدایت الله مشهدی( از روحانیان بانفوذ مشهد) از خانها خواست تا رهبری اسحاق خان را بپذیرند، ولی آنان مخالفت کردند (خاوری شیرازی، ج 1، ص 372ـ 373؛ هدایت، همانجا). اسحاق خان که از حمایت خانها بی بهره مانده بود و می‌دانست به تنهایی حریف نیروهای شاه قاجار نمی شود، صلاح را در عذرخواهی از محمد ولی میرزا دید. وی در 28 رمضان همان سال، او را آزاد کرد و روز عید فطر به مسند حکومت خراسان بازگرداند (خاوری شیرازی، ج 1، ص 373؛ هدایت، همانجا). در پی این موضوع، اسحاق خان خبر سرکشی خانهای خراسان و حمایت خود را از والی خراسان به اطلاع فتحعلی شاه رساند (خاوری شیرازی، ج1، 373ـ 374؛ سپهر، ج1، ص248ـ 249).

از آن پس، دشمنی پنهان اسحاق خان و محمد ولی میرزا وارد مرحلۀ جدیدی شد و اسحاق خان کوشید فتحعلی شاه را راضی کند که حکومت خراسان را به شخص دیگری بدهد. در 1229 اسحاق خان پسرش، حسینعلی خان، را در ظاهر برای گرفتن حکومت ترشیز(کاشمر) از شاه قاجار و در اصل برای درخواست برکناری محمد ولی میرزا روانۀ تهران کرد (خاوری شیرازی، ج 1، ص 394؛ هدایت، ص 372). فتحعلی شاه با درخواست واگذاری حکومت ترشیز به حسینعلی خان موافقت، ولی با عزل محمد ولی میرزا مخالفت نمود و معتمدالدوله میرزا عبدالوهاب منشی الممالک را، برای ایجاد آرامش و کسب حمایت خانها، به خراسان فرستاد(خاوری شیرازی، ج1، ص394، 424ـ 425). از آن طرف، اسحاق خان دست از تلاش برنداشت و شخصی به نام حسن بیگ قرائی را به تهران فرستاد تا مجدداً از فتحعلی شاه عزل محمد ولی میرزا را بخواهد. به سبب این حوادث، محمد ولی میرزا از اسحاق خان کینۀ شدیدی به دل گرفت، ولی چون حسینعلی خان حاکم ترشیز بود ا قدامی نکرد، تا اینکه در 1231 که حسینعلی خان به مشهد رفته بود، محمد ولی میرزا، اسحاق خان و حسینعلی خان را به حضور طلبید. در این مجلس، حسینعلی خان با محمد ولی میرزا غیر محترمانه صحبت کرد و محمد ولی میرزا بلافاصله دستور داد پدر و پسر را بکشند و نعش هر دو را در میدان ارک بیندازند و به ضبط داراییها و حبس وابستگان اسحاق خان اقدام کنند (هدایت، خاوری شیرازی، ج1، ص 425؛ سپهر، ج1، 273ـ 274؛ اعتمادالسلطنه، تاریخ منتظم ناصری، ج 3، ص 1530). در اواخر ماه رمضان این خبر به فتحعلی شاه رسید. شاه قاجار در ظاهر محمد ولی میرزا را سرزنش کرد، ولی در باطن از کاهش قدرت خانهای خراسان و تقویت حکومت مرکزی در خراسان خشنود بود. محمد ولی میرزا بعد از قتل اسحاق خان به تصرف شهرهایی پرداخت که بستگان اسحاق خان در آنجا حکومت می‌کردند. از جملۀ این شهرها، ترشیز و تربت حیدریه و سرجام خواف بودند. با روی گردانی طایفۀ قرائی، از بازماندگان اسحاق خان، این شهرها تحت تسلط دولت مرکزی درآمد (خاوری شیرازی، ج1، ص 425ـ 427).


منابع :
(1) رضا قلی خان هدایت، فهرس التواریخ، چاپ عبدالحسین نوائی و میر هاشم محدث، تهران 1373ش؛
(2) عبدالرزاق بیگ دنبلی، ماثرالسلطانیه (تاریخ جنگ های اول ایران و روس)، چاپ غلامحسین زرگری‌نژاد، تهران؛
(3) علیقلی میرزا اعتضادالسلطنه، اکسیر التواریخ، چاپ جمشید کیان فر، تهران 1370ش؛
(4) محمد تقی لسان الملک سپهر، ناسخ التواریخ، چاپ جمشید کیان فر، ج1، تهران 1377 ش؛
(5) محمد تقی نوری، اشرف التواریخ، چاپ سوسن اصیلی، ج1، تهران 1386ش؛
(6) میرزا فضل الله شیرازی، تاریخ ذوالقرنین، چاپ ناصر افشارفر، تهران 1380 ش.
/مهدی وزین افضل/



تاریخ انتشار اینترنتی : 1392/03/05



نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 7272
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست