قصّاب ، محمّدبن علی، کنیه اش ابوجعفر، از عارفان بغداد در قرن سوم. از زندگی وی اطلاع چندانی در دست نیست. گفته اند که با ابوالحسین نوری و سمنونبن حمزه و سَری سَقَطی* مصاحبت داشته است (سلمی، ص164، 195؛ قشیری، ص407). جنید بغدادی*، به گفتۀ خود، شاگرد محمّدبن علی قصّاب بوده است نه سرّی سَقَطی (خطیب بغدادی، ج 4، ص104؛ انصاری، ص 278).
از محمدبن علی قصّاب سخنان کمی در کتابهای صوفیه آمده که معروفترین آنها در تعریف تصوّف است. از نظر او تصوف «حال» بود و به «قال» تنزل یافت و از آن پس به فریبکاری انجامید (محمدبن منور، ج1، ص261). در جای دیگری نیز تصوف را «خلق کریم» خوانده¬است (قشیری،ص280؛ خرگوشی، ص27؛ انصاری، همانجا). یکی از سخنان وی دربارۀ سبب ناشناخته ماندن اصحابش است. به گفتۀ او، خواست خدا بوده است که از در آثار دیگران آنان ذکری به میان نیاید، زیرا وجود آنان اشارتی است به سوی خدا و نباید خود مورد اشاره باشند، بنابراین خدای تعالی آنان را از توجه و اقبال غیر منع کرده و خاص خویش گردانیده است ( خطیب بغدادی، همانجا).
تاكنون از محمّدبن علی قصّاب اثری به دست نيامده و در منابع نیز به تألیفی از او اشارهای نشده است. تاریخ درگذشت او را 275 یا 276 ذکر کردهاند(خطیب بغدادی، همانجا؛ ابناثیر، ج6،ص359).
منابع : (1) ابناثیر؛ (2) عبداللّهبن محمد انصاری، طبقات الصوفیه، چاپ محمد سرور مولائی ، تهران 1362ش؛ (3) خطیب بغدادی؛ (4) عبدالملک خرگوشی، تهذیب الاسرار ، چاپ محمد احمد عبدالحلیم، قاهره 1431/2010؛ (5) محمدبن حسین سلمی ، طبقات الصوفیه، چاپ نورالدین شریبه ، حلب 1406/ 1986؛ (6) عبدالکریمبن هوازن قشیری، الرساله قشیریه، چاپ معروف زریق و علی عبدالحمید بلطه جی، دمشق،بیروت 1408/1988؛ (7) محمدبن منوّر، اسرارالتوحید فی مقامات الشیخ ابی سعید ، چاپ محمدرضا شفیعی کدکنی ، تهران 1366ش.
/ فائزه رحمان /