responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 7223

ضرغام ، الملک المنصور ابوالأشبال ضرغام‌بن سوار اللخمی، از وزیران فاطمیان مصر. وی اهل یمن و از قبیلۀ لَخم بود (حمدی المناوی، ص 303). او از رمضان 558 تا پایان جمادی الآخرۀ 559 (همان، ص 259)، در اواخر دورۀ فاطمیان، وزارت کرد؛ زمانی که یکی از قوی‌ترین و پرآوازه‌ترین حکومت‌های اسلامی قرون میانۀ تاریخ اسلام، یعنی حکومت فاطمیان، مشکلات بسیاری داشت.

در این زمان، فاطمیان شعارهای ابتدایی تأسیس حکومت خویش را فراموش کرده بودند و فارغ از مسائل سیاسی و مشکلات حکومت، در ناز و نعمت در قصرهای زیبای قاهره به سر می بردند، امور مردم و شئون حکومت را به دست خدام خویش سپرده و وزیران تمام قدرت‌های خلفا را به خود اختصاص داده بودند، تا جایی که خویش را ملک می خواندند(ابراهیم حسن، ص179).

پس از پایان یافتن وزارت یازوری در سال 450، وضع حکومت فاطمیان چنان تزلزل یافت که در نه سال، چهل وزیر عوض شد. نژاد پرستی و نزاع جناح‌های مختلف در ارتش، به ویژه بین ارتشیان مزدور( از ترکان و سودانیان)، خطری بزرگ شده بود (همو، ص180).

یکی از تحولات اساسی در مملکت‌داری فاطمیان ، دردوران وزارت بدرالجمالی روی داد. وی اولین وزیری بود که، برخلاف روال قدیم، زمام همۀ مناصب و مقامات حکومتی را در دست گرفت و از حمایت سپاه و قوای مسلح مخصوص خود برخوردار شد. از آن پس، ایجاد قوای نظامی شخصی یا نظارت بر قوای از پیش موجود، گامی اساسی برای رسیدن به مقام وزارت گردید، چنانکه پس از سقوط افضل، آنچه از قوای نظامی او باقی ماند، نخست به مأمون وزیر (واکر، ص101-102) و سپس به دیگران رسید و این روال تا پایان حکومت فاطمیان ادامه یافت.

آخرین خلیفۀ فاطمی مصر العاضد لدین‌الله بود (ابن‌خلدون، ج2، ص813)، که مغلوب ارادۀ وزیرانش بود. به نوشتۀ ابن حماد(ص112-113) ، با روی کار آمدن او کار فاطمیان به اتمام رسید و انسجام و وحدتشان از بین رفت.

طلائع بن رزیک، ملقب به الملک‌الصالح – که به گفتۀ واکر( ص105)، آخرین طرفدار واقعی فاطمیان به شمار می‌آمد – در سال 552، در دو مرحله، به اردن لشکر کشید و ضربات سنگینی بر صلیبی‌ها وارد آورد و به قاهره بازگشت و حملاتش در سال بعد، صلیبی‌ها را به تقاضای آتش بس واداشت (ناصری طاهری، ص16). وی، به سبب لیاقتهایش، مورد علاقۀ مردم بود و سردارانش نیز از محبوبیت ویژه‌ای در بین مردم مصر برخوردار بودند. او یک گروه نظامی از امرا ایجاد کرده بود که به آنان برقیه می‌گفتند و ضرغام‌بن عامر‌بن سوار، ملقب به أباالأشبال، فارس المسلمین سردستۀ این گروه بود (مقریزی، ج3، ص261).

ضرغام امین الباب و امیر برقیه بود. برادر او و عده ای دیگر نیز از افراد برقیه (ابن میسر، ص68) و از نزدیکان و خواص طلائع بودند. ضرغام در سال 557 و در دورۀ وزارت العادل رزیک، پسر و جانشین طلائع بن رزیک، برجی نزدیک باب البحر اسکندریه بنا کرد که به برج ضرغام مشهور شد (مقریزی، ج3، ص256).

شاور بن مجیرالدین ابو شجاع السعدی، ملقب به امیر جیوش (ابن کثیر، ج12، ص247)، وزارت را از تصرف بنی رزیک خارج کرد و خود به وزارت رسید. او از قبیلۀ هوازن و عرب بود(ابن العماد، ج6، ص356).

شاور ، از جانب فاطمیان، والی قوص بود. وی با وفاداری ظاهری و خوش خدمتی به وزیر، طلائع بن رزیک، خود را بالا کشید و چنان قدرتی به دست آورد که ابن رزیک جرأت عزل وی را نداشت (ابراهیم حسن، ص178). در دوران وزارت العادل، شاور از مقامش خلع شد و العادل از او خواست که از قوص به قاهره بیاید. در 558، شاور خبر عزل خود را شنید و با گروهی اندک راهی قاهره گشت. در بین راه، مردم به او پیوستند و قدرت وی رو به فزونی گذاشت و چون به قاهره رسید، علم شورش برافراشت (مقریزی، ج3، ص7-256). شاور به سرعت به مقام وزارت دست یافت و العادل را به زندان افکند و وزارت ده ماهۀ خویش را آغاز کرد (متین دفتری، ص309).

هنگامی که العادل در زندان بود، ضرغام با وی تماس گرفت تا از او مجوز شورش برضد شاور را دریافت کند. همین امر، سبب شد که شاور، العادل را به قتل برساند. کشتن او را به پسر شاور، طی، نیز نسبت داده اند (ابراهیم حسن، ص188-189).

شاور با کشتن خاندان و نزدیکان بنی رزیک، محبوبیت خویش را از دست داد. ضرغام، برای انتقام، به سرعت به سوی بزرگران و امرای دولت رفت (مقریزی، ج3، ص258) و جنگ با شاور و طرفدارانش آغاز گردید. ضرغام که با خدمت به ابن رزیک و نشان دادن لیاقت‌ در شکست دادن صلیبیان، در مصر مشهورشده بود(متین دفتری، ص309) خیلی زود شاور را شکست داد.

در جنگ ضرغام با شاور، پسر بزرگ شاور( طی) و برادر کوچکتر شاور( سلیمان الطاوی) کشته شدند. شاور نیز گریخت و به نورالدین محمود پناه برد (ابن خلدون، ج 4، ص381). خانۀ او و اطرافیانش را غارت کردند و اموال بنی رزیک را از وی پس گرفتند و الکامل، پسردیگر شاور، را به زندان انداختند (مقریزی، ج3، ص261).

ضرغام چون به وزارت رسید، خود را به ملک المنصور ملقب کرد. مردم، به سبب روش نیکویش، خدا را شکر کردند. او شهسوار و سرداری نامبردار بود. صورتی زیبا داشت و شوخ طبع و عاقل و کریم بود. اما کرم او در جایی خرج می‌شد که یا موجب بالا رفتن شهرت وی می‌شد یا اطاعت و فرمانبرداری مردم را به دنبال داشت. وی بسیار شکاک بود و اگربه کسی شک می‌برد، آن شک را یقین می‌پنداشت (ابن میسر، ص73-74).همین عیب موجب شد که در امور خویش به افراط بگراید و حمایت مردم را از دست بدهد و نابود شود.

در دوران کوتاه وزارت ضرغام ، صلیبیان به مصر حمله کردند. آموری( کُنتِ یافا و عسقلان) – که به جانشینی بالدوین سوم( پادشاه بیت المقدّس) به قدرت رسیده بود – در شوال 558 به مصر حمله کرد (ناصری طاهری، ص16). وی ضرغام را شکست داد. ضرغام سدهای نیل را باز کرد تا جلوی صلیبیان را بگیرد، اما ا قسمتی از سرزمین‌های مصر به زیر آب رفت و لطمۀ زیادی به مردم مصر وارد آورد (ابراهیم حسن، ص190). از سوی دیگر، شاور شاور به دربار زنگیان در شام پناه برد و نورالدین زنگی را قانع کرد که برای پس گرفتن وزارتش، به وی یاری رساند. درخواست شاور برای حمله به مصر برای نورالدین پرسود بود. پس با شاور سپاهی، به سرکردگی اسدالدین شیر کوه بن شادی، فرستاد (ابن کثیر، ج 12، ص248). ضرغام چون با خطر شاور مواجه شد، ناگزیر، پذیرفت باجی به مبلغ 33000دینار، سالیانه به صلیبیان بپردازد (مقریزی، ج3، ص266).

رفتار ضرغام با بزرگان و امرای مملکتی نیز به وی لطمه‌ای بزرگ زد و او را در مقابل شاور ضعیف کرد. وی حدود هفتاد تن از امرای برقیه را در یک شب به قتل رساند، تنها به این سبب که به حسادت ورزیدن ایشان شک داشت یا گمان می‌کرد اورا کوچک شمرده یا با شاور توطئه کرده اند و قصد قیام دارند (مقریزی، ج3، ص264؛ ابن میسر، ص74). از سوی دیگر، برادر خویش( ناصرالدین همام) را، به فرماندهی لشکری، به جنگ حاکم اسکندریه، ابن مجلی معروف به خلواص، فرستاد، فقط به این سبب که به ارتباط او با شاور بد گمان بود. در این نبرد خلواص شکست خورد، او را به قاهره بردند و سربریدند و سر وی را در باب زویله آویختند، که موجب نفرت مردم از ضرغام شد (مقریزی، ج3، ص264).

ضرغام برای پرداخت هزینه های جنگ، از اموال اوقاف استفاده کرد، که به همین سبب نیز حمایت مردم را از دست داد (ابراهیم حسن، ص190). جنگ با شاور در سال 559 آغاز گردید (ابن العبری، ص212). درابتدای این جنگ، هزاران سوار با برادر ضرغام، امیر سپاه وی، همراه بودند، اما در اواخر جنگ فقط پانصد سوار با او باقی ماندند و بقیه از حمایت او دست کشیدند. از سوی دیگر، چون خلیفه پایان کار ضرغام را مشاهده کرد، عده‌ای را نزد شاور فرستاد تا به وی بگویند حیلۀ خود را در مورد ضرغام به کار بندد. ضرغام دستور داد بر طبل ها بکوبند و در بوق ها بزنند و مردم را به جنگ بخوانند، اما کسی به کمک وی نیامد.هنگامی که وی کشته شد، فقط سی تن با وی باقی مانده بودند (مقریزی، ج3،ص260-270). ضرغام را در نزدیکی قاهره سر بریدند و رها کردند. سگ ها جسد او را خوردند و پس از سه روز، باقی ماندۀ جسدش را دفن کردند و بر آن قبه‌ ساختند (ابن خلکان، ص442؛ ذهبی، ج 5، ص479).


منابع :
(1) ابراهیم حسن، حسن، تاریخ الدوله الفاطمیه فی المغرب و مصر و سوریه و بلاد العرب، قاهره 1958؛
(2) ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، بیروت 1965؛
(3) ابن‌الحماد، اخبار ملوک بنی عبید و سیرتهم، ترجمۀ حجت الله جودکی، تهران1378 ش؛
(4) ابن عبری، تاریخ مختصر الدول، تحقیق انطون صالحانی الیسوعی، بیروت 1992؛
(5) ابن‌العماد، شذرات الذهب فی اخبار من ذهب، تحقیق الأرناووط، بیروت 1986؛
(6) ابن‌خلدون، العبر تاریخ ابن خلدون، ترجمۀ عبد المحمد آیتی، تهران 1363ش؛
(7) ابن‌کثیر، البدایه و النهایه، بیروت 1986؛
(8) ابن‌میسر، فیه النکت العصریه فی اخبار الوزراء المصریه، تصحیح هرتویغ درنبرغ، شالون 1897؛
(9) حمدی الناوی، محمد، الوزاره و الوزراء فی العصر الفاطمی، قاهره، بی‌تا؛
(10) ذهبی، شمس‌الدین محمد‌بن احمد، تاریخ‌الاسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام، تحقیق عمر عبدالسلام تدمری، بیروت 1993؛
(11) متین دفتری، فرهاد، تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ترجمۀ فریدون بدره‌ای، تهران 1376ش؛
(12) مقریزی، تقی‌الدین احمد‌بن علی، اتعاظ الحنفا باخبار الائمه الفاطمیین الخلفا، تحقیق محمد علی محمد احمد، قاهره 1973؛
(13) واکر، پل ای. پژوهشی در یکی از امپراطوری‌های اسلامی: تاریخ فاطمیان و منابع آن، ترجمۀ فریدون بدره ای، تهران 1383ش؛
(14) ناصری طاهری، عبدالله، «نقش شیعیان فاطمی در جنگ‌های صلیبی»، ماهنامه تاریخ اسلام، ش 5.
/ یاسمن یاری/



تاریخ انتشار اینترنتی: 16/08/1391

نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 7223
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست