responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 7080

خشخاش ، خشخاش، نام گياهان متعلق به جنس Papaver مخصوصآ گونه P. somniferum L. كه مادّه ترياك* از آن به‌دست مى‌آيد. خشخاش گياهى است علفى به ارتفاع يك تا دو متر و داراى ساقه‌اى قائم و منشعب و برگهاى متناوب سبز و غبارآلود و بريدگيهاى نامنظم. گلهاى درشت و زيبايش در جورهاى مختلف به رنگهاى متفاوت و ميوه‌اش، كپسولى ناشكوفا و حاوى دانه‌هاى بسيار است (زرگرى، ج 1، ص 122). اين گياه در مناطق مختلف ايران (تبريز، كرمانشاه، خوزستان، لرستان، فارس، كرمان، خراسان، يزد)، افغانستان، پاكستان و كشورهاى منطقه مديترانه و شمال افريقا مى‌رويد (كالن، ص 15؛ كريمى، ص550؛ براى مباحث واژگانى و تاريخچه رجوع کنید به رادگلى، ص 199ـ200؛ ترياك*).

قسمتهاى مختلف انواع خشخاش داراى مواد و كاربردهاى دارويى است. مهم‌ترين مادّه دارويى ـ تخديرى و در عين حال سمّى اين گياهان، شيره كپسول آنهاست كه ترياك نام دارد و در ايران و افغانستان از يكى از جورهاى گونه P. somniferum L. با نام album (سفيد)، در مصر و آسياى صغير از جور glabrum و در نواحى ديگر از جور setigerum به‌دست مى‌آيد. روغن خشخاش اغلب از جور nigrum (سياه) اين گياه تهيه مى‌شود. گاه از جورهاى مذكور، هم ترياك و هم روغن خشخاش به‌دست مى‌آيد. از روغن خشخاش در مصارف دارويى، تغذيه و صنعتى استفاده مى‌كنند (رجوع کنید به ابن‌سينا، ج 1، كتاب 2، ص 767؛ زرگرى، ج 1، ص 122ـ126؛ عقيل، ص 183).

در كتب گياه ـ داروشناسى قديم به انواع مختلف خشخاش اشاره شده است. رازى (ج20، ص 401ـ413) شرح مفصّلى از انواع و خواص آنها را آورده كه بيشتر برگرفته از نوشته‌هاى حكماى يونانى از جمله جالينوس (به نقل ابن‌بيطار، 1291، ج 2، ص 59ـ61) و ديوسكوريدس (ص 331ـ334) است. خشخاش اَسْوَد (سياه)، منثور (مُنْتَثَر/ مصرى/ رُمّان‌السُعال)، بستانى، برّى، مُقَرَّن (بحرى) و زُبْدى از انواعى است كه رازى (ج20، ص 402ـ410) برشمرده است.

براى خشخاش سياه، همان نام علمى P. somniferum را در نظر گرفته‌اند اما خشخاش منثور احتمالا همان گياه P. rhoeasاست كه قهرمان (ج 24، لوحه 2982) و گل گلاب (ص 28)، آن را شقايق و مظفريان (ص 393) آن را خشخاش زراعى ناميده‌اند (قس رضايى‌نژاد، ص 433 كه شقايق سرخ را معادل آن دانسته) و وجه تسميه‌اش نيز پراكنده شدن سريع گلبرگهايش است. تفكيك اين گياهان در منابع اسلامى بسيار مشكل است چنان‌كه ابوالخير اشبيلى (ص 217) انواع سفيد، قرمز، فرفيرى، مقرّن و زرد را جز انواع برّى دانسته است. ابن‌بيطار (1989، ص 293) خشخاش مقرّن و برّى را يكى، انصارى شيرازى (ص 145) خشخاش برّى و بستانى را از انواع خشخاش سياه و نوع برّى را همان سياه و بستانى را همان خشخاش سفيد دانسته‌اند (نيز رجوع کنید به ابن‌ميمون، ش 401، ص 42). لذا اسامى علمى كه مؤلفان امروزى براى اين گياهان ارائه كرده‌اند، گاه متفاوت است (براى نمونه رجوع کنید به غسّانى، ص 319ـ320؛ توضيحات خطّابى؛ قبيسى، ص 161؛ كريمى، ص 547ـ550؛ مظفريان، همانجا) و حتى برخى از اين انواع را متعلق به جنسهاى ديگرى دانسته‌اند مثلا گاه خشخاش برّى و مقرّن گونه‌هايى از جنس Glaucium و زبدى گونه‌اى Silene در نظر گرفته شده است (رجوع کنید به ابن‌بيطار، 1989، ص 293ـ294، پانويس 58ـ61؛ قهرمان و اخوت، ج 1، ص 134ـ135).

براى انواع خشخاش خواص فراوان و متفاوتى در منابع دوره اسلامى آمده كه اغلب تكرار نوشته‌هاى حكماى يونانى است. برگ و گل اين گياه براى بهبود زخمها، ريشه آن براى درمان بيمارى عرق‌النساء (سياتيك) و بهبود اورام گرم، سرفه و اسهال مزمن، و تخم آن براى پالايش سينه و خروج بلغم و موارد فراوان ديگر كاربرد داشته است (رازى، ج20، ص 401ـ413؛ ابن‌سينا، همانجا). در طب جديد هم از اجزاى مختلف گياه P. somniferum L. در مصارف درمانى استفاده مى‌شود، مثلا برگ آن، خواب‌آور ملايم؛ گلهايش، آرام‌كننده و نسبتآ خواب‌آور؛ كپسول آن، مؤثر در برخى بيماريهاى گوارشى، عصبى و نيز مسكّن است و دانه آن، نيز موجب فربهى، سستى و خواب‌آلودگى مى‌شود. در استفاده از كپسول آن بايد جانب احتياط را، مخصوصآ در مورد برخى بيماريها، رعايت كرد (زرگرى، ج 1، ص 128ـ129؛ حاجى‌شريفى، ص 459ـ461). گاه خواصى كه در منابع قديم و جديد براى خشخاش آمده به هم شبيه است، چنان‌كه هم در نوشته‌هاى رازى (ج20، ص 402ـ403) و هم زرگرى (ج 1، ص 128) كپسول و بذر اين گياه براى درمان اسهال و برخى سرفه‌ها و نيز تسكين دردها مفيد تشخيص داده شده است.

در گذشته كه كاشت خشخاش در ايران مرسوم بود، از دانه‌هايش به عنوان مادّه غذايى استفاده مى‌شد. چنان‌كه در دوره قاجار براى تزيين ظرف سمنو (رجوع کنید به آشپزباشى، ص 79) و تا قبل از ممنوعيت كشت، از آن به عنوان تنقلات استفاده مى‌شد و گاه نيز دانه‌هايش را روى نان مى‌پاشيدند (مظلوم‌زاده، ص 237، 242). در برخى شهرهاى ايران به نشانه بركت، نان سنگك را بر روى سفره عقد مى‌گذارند، كه در گذشته گاهى با دانه‌هاى خشخاش يا سياه دانه جملاتى بر روى اين نان مى‌نوشتند. همچنين به نشانه باطل كردن سحر و جادو، يكى از خانه‌هاى خوانچه اسفند سفره عقد را با خشخاش پر مى‌كردند (شكورزاده، ص 176 و پانويس 5؛ كتيرائى، ص 165؛ روغنى، ص 282).


منابع :
(1)على‌اكبربن مهدى آشپزباشى، سفره اطعمه، چاپ عكسى تهران 1353ش؛
(2) ابن‌بيطار، تفسير كتاب دياسقوريدوس فى الادوية المفردة، چاپ ابراهيم‌بن مراد، بيروت 1989؛
(3) همو، الجامع لمفردات الادوية و الاغذية، بولاق 1291، چاپ افست بغداد [.بى‌تا]؛
(4) ابن‌سينا؛
(5) ابن‌ميمون، شرح اسماء العقار، چاپ ماكس مايرهوف، قاهره 1940؛
(6) ابوالخير اشبيلى، كتاب عمدة‌الطبيب فى معرفة النبات، چاپ محمد عربى خطّابى، تهران: مؤسسه مطالعات تاريخ پزشكى، طب اسلامى و مكمل، 1384ش؛
(7) على‌بن حسين انصارى شيرازى، اختيارات بديعى (قسمت مفردات)، چاپ محمدتقى مير، تهران 1371ش؛
(8) احمد حاجى‌شريفى، اسرار گياهان دارويى، تهران 1382ش؛
(9) پدانيوس ديوسكوريدس، هيولى الطب فى الحشائش و السموم، ترجمة اِصْطِفَن‌بن بَسيل و اصلاح حنين‌بن اسحاق، چاپ سزار ا. دوبلر و الياس تِرِس، تطوان 1952؛
(10) محمدبن زكريا رازى، كتاب الحاوى فى الطب، حيدرآباد، دكن 1374ـ1393/ 1955ـ1973؛
(11) داود روغنى، نان سنگگ: مطالعه‌اى مردم‌شناختى، به‌اهتمام جواد صفى‌نژاد، تهران 1385ش؛
(12) على زرگرى، گياهان داروئى، ج 1، تهران 1368ش؛
(13) ابراهيم شكورزاده، عقايد و رسوم مردم خراسان، تهران 1363ش؛
(14) محسن عقيل، معجم الاعشاب المصوّر، بيروت 1423/ 2003؛
(15) عقيلى علوى شيرازى؛
(16) ابوالقاسم‌بن محمد غسّانى، حديقة الازهار فى ماهية العُشب و العَقّار، چاپ محمد عربى خطّابى، بيروت 1405/ 1985؛
(17) حسّان قبيسى، معجم الاعشاب و النباتات الطيّبة، بيروت 1415/ 1995؛
(18) احمد قهرمان، فلور ايران، ج 24، تهران 1381ش؛
(19) احمد قهرمان و احمدرضا اخوت، تطبيق نام‌هاى كهن گياهان دارويى با نام‌هاى علمى، تهران 1383ش‌ـ؛
(20) محمود كتيرائى، از خشت تا خشت، تهران 1378ش؛
(21) هادى كريمى، فرهنگ رستنى‌هاى ايران: گياهان، تهران 1381ش؛
(22) حسين گل‌گلاب، گيا: راهنماى گياهى، تهران 1340ش؛
(23) ولى‌اللّه مظفريان، فرهنگ نامهاى گياهان ايران: لاتينى، انگليسى، فارسى، تهران 1375ش؛
(24) محمدمهدى مظلوم‌زاده، آش‌پزى در فرهنگ مردم كازرون، تهران 1383ش؛
(25) J. Cullen, Papaveraceae, (Flora Iranica, ed. Karl Heinz Rechinger, no.34), Graz 1966.
(26) Al Rezainejad, The unabridged botany, entomology and biology dictionary, Tehran 1381 Sh.
(27) Richard Rudgley, "Psychoactive palnts", in The Cultural history of plants, ed. Ghillean Prance and Mark Nesbitt, NewYork: Routledge 2005.
/ شمامه محمدى‌فر /

نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 7080
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست