خِرّيت بن راشد ناجى ، خِرّيت بن راشد ناجى، از صحابه و از خوارج*. در منابع مطالب اندكى در شرححال او آمده و نام او گاه به حارث بن راشد (رجوع کنید به ابنحجر عسقلانى، ج 1، ص 667) و حريثبن اسد (نجاشى، ص320) نيز تصحيف شده است. به نوشته مسعودى (ج 3، ص 159) بنوناجيه ادعا داشتند كه از فرزندان سامةبن لُؤَىّبن غالباند، اما مسعودى (همانجا) در صحت اين ادعا ترديد كرده است (نيز رجوع کنید به ابنعبدالبرّ، قسم 2، ص 459).
بهنظر سيفبن عمر تميمى در كتاب الفتوح، خرّيت به همراه گروهى از بنوسامه، در منطقهاى ميان مكه و مدينه با پيامبر ديدار كرد (به نقل ابنعبدالبرّ، ج 2، ص 458ـ459؛ ابنحجر عسقلانى، ج 2، ص 235). در جنگهاى رِدّه* در ايام خلافت ابوبكر، مسلمانان به يارى خرّيت كه رهبرى بنوناجيه را برعهده داشت، بر لقيطبن مالك ازدى، حاكم شورشى عمان، پيروز شدند (رجوع کنید به ابنحجرعسقلانى، ج 2، ص 235، ج 3، ص 375). به نوشته سيفبن عمر، خرّيت در دوره عثمان نيز به فرمان عبداللّهبن عامربن كريز به امارت منطقهاى در فارس رسيد (رجوع کنید به ابنعبدالبرّ، قسم 2، ص 459؛ ابنحجر عسقلانى، ج 2، ص 235).
مفصّلترين گزارش از زندگى خرّيت بن راشد، درباره شورش او در ايام خلافت حضرت على عليهالسلام است. وى در جنگ جمل* جانب طلحه و زبير را گرفت (طبرى، ج 4، ص 505؛ ابنعبدالبرّ، همانجا؛ قس بلاذرى، ج 2، ص 296). بنوناجيه پس از جنگ جمل بر موضع خود پايدار ماندند و قصد نبرد با حضرت على را داشتند. در باب موضع خرّيت در اين هنگام، در منابع سخنى نيامده است. گزارش ثقفى از اين واقعه (ج 1، ص 330ـ331) حاكى از مسيحى بودن بنوناجيه است.
خرّيت به همراه سى تن از اصحاب خود پس از جنگ صفّين* نزد امام على عليهالسلام رفت و پس از اعلام مخالفت خود با آن حضرت، تصميم به جدا شدن از ايشان گرفت. امام ضمن يادآورى عهد خرّيت در بيعت با خود، او را از اين كار برحذر داشت (ثقفى، ج 1، ص 332ـ333؛ قس طبرى، ج 5، ص 113ـ 132 كه تعداد همراهان خرّيت را سيصد تن نوشته است). به گفته مسعودى (ج 3، ص 159ـ160) خرّيتبن راشد پس از آن به همراه سيصد تن به دين مسيحيت بازگشت و همان شب از سپاه امام جدا شد. حضرت براى سركوب شورش او، زيادبن خَصَفه را همراه گروهى به تعقيب خرّيت فرستاد. خرّيت و يارانش به دهكده نِفَّر در اطراف كوفه رفتند و زادانبن فرح را كه از هواداران حضرت و احتمالا والى آنجا بود، به قتل رساندند. زياد در منطقه مذّار بين واسط و بصره با خرّيت درگير شد. خرّيت شكست خورد و با دويست تن از هوادارانش كه تازه از كوفه به او پيوسته بودند، به اهواز گريخت. با بالاگرفتن خطر خرّيت و شورش برخى از بنوناجيه، حضرت على سپاهى به فرماندهى مَعْقِلبن قيس رياحى براى سركوب او فرستاد. خرّيت پس از شكست از معقل، نزد قبيله عبدالقيس رفت و توانست آنها را به شورش بر حضرت وادارد. اما در پى اعلان امان معقل، شمارى از هوادارى خرّيت دست كشيدند و گروه كثيرى از هوادارانش او را ترك كردند. سرانجام، نعمانبن صهبان در نبردى خرّيت را به قتل رساند (ثقفى، ج 1، ص 334ـ361؛ نيز رجوع کنید به ابنحجر عسقلانى، همانجا).
منابع : (1)ابنحجر عسقلانى، الاصابة فى تمييز الصحابة، چاپ عادل احمد عبدالموجود و على محمد معوض، بيروت 1415/ 1995؛ (2) ابنعبدالبرّ، الاستيعاب فى معرفة الاصحاب، چاپ علىمحمد بجاوى، قاهره ]1380/ 1960[؛ (3) احمدبن يحيى بلاذرى، انسابالاشراف، چاپ محمود فردوسعظم، دمشق 1996ـ2000؛ (4) ابراهيمبن محمد ثقفى، الغارات، چاپ جلالالدين محدث ارموى، تهران 1355ش؛ (5) طبرى، تاريخ (بيروت)؛ (6) مسعودى، مروج (بيروت)؛ (7) احمدبن على نجاشى، فهرست اسماءمصنّفى الشيعة المشتهر ب رجال النجاشى، چاپ موسى شبيرى زنجانى، قم 1407.
/ مينا احمديان /