responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 6885

خانيكوف، نيكالاى ولاديميروويچ ، خانيكوف، نيكالاى ولاديميروويچ، خاورشناس، جغرافىدان و مردمشناس روسى. او به روايتى در 1819/1234 (رجوع کنید به د. آ.، ج 1، ص 49) و به روايتى ديگر در 1822/1237 (مراد، ص 317؛ عقيقى، ج 3، ص 73) در سنپترزبورگ (فرهنگ خاورشناسان، ج 3، ص620)، يا در حوالى آن شهر (مراد؛ عقيقى، همانجاها) به دنيا آمد. پس از تحصيل در همان شهر و ادامه تحصيل در پاريس و بازگشت به روسيه، به استخدام دولت درآمد و از 1838/1254 به بعد در ايالات مختلف روسيه خدمت كرد و حدود يك سال بعد زمانى كه در لشكركشى روسيه به خاننشين خيوه منشى فرمانده سپاه بود، به گردآورى اطلاعات مختلف درباره آن خاننشين پرداخت و تشويق شد. در 1841/1257 هم به پيشنهاد همان فرمانده، كه از نزديكان تزار بود، به هيئتى پيوست كه به سرپرستى يك مهندس معدن عازم آسياى ميانه براى مذاكرات سياسى بود. حاصل اقامت چند ماهه خانيكوف در بخارا، كتابى ارزشمند درباره خاننشين بخارا بود. اين اثر نخستين تحقيق موثق درباره اوضاع طبيعى و اقليمى بخارا، تركيب قومى اهالى، خصوصيات كشاورزى، نظام ادارى و حيات فرهنگى مردم آن است (رجوع کنید به خالفين، آينده، سال 5، ش10ـ11، ص 805ـ806) و پژوهندگانى چون بارتولد (رجوع کنید به1352ش، ج 1، ص 216، 235، 261، 268، ج 2، ص 1161) از آن استفاده و به آن استناد كردهاند. اين اثر را بارون كلمت با عنوان > بخارا: امير و مردم آن< به زبان انگليسى ترجمه و در 1845/ 1261 در لندن منتشر كرد (رجوع کنید بهفرهنگ خاورشناسان، ج 3، ص 621). معاصران خانيكوف، اثر مذكور را ــكه دربردارنده اطلاعات تفصيلى متنوع و نيز نقشههاى بخارا و سمرقند و در حكم «دايرةالمعارف بخارا» بودــ به حق ارج نهادند (رجوع کنید به خالفين، آينده، سال 5، ش 10ـ12، ص 807). خانيكوف بهسبب علاقهمندى به مطالعات درباره خاور زمين، به فراگيرى زبانهاى شرقى بهطور خودآموز ادامه داد. پس از بازگشت به سنپترزبورگ، در دايره اول شعبه دوم وزارت امورخارجه به كار پرداخت و مأمور رسيدگى به امور اقوام چادرنشين نواحى قفقاز، حاجىطرخان (آستاراخان) و بخشى از ايالت ساراتوف و همچنين قرقيزها و قبچاقها و عشاير ديگر شد و در اوايل 1845/1261 براى كار در دفتر سياسى اداره كل نواحى ماوراى قفقاز به تفليس انتقال يافت (رجوع کنید به همانجا؛ فرهنگ خاورشناسان، ج 3، ص620ـ621).

مأموريت جديد به وى امكان داد كه درباره مباحث مختلف مرتبط با اسلام و چگونگى انتشار آن در قفقاز به تحقيق بپردازد و مقالاتى در اين زمينه از جمله درباره احكام فقهى جنگ و مريديسم (رجوع کنید به د.ا.د.ترك، ذيل "Muridizm"؛ نيز رجوع کنید به مريديه*) بنويسد (رجوع کنید به خالفين، آينده، سال 5، ش10ـ12، ص 808). خانيكوف در همين دوره به دستور حاكم قفقاز با سفر به نواحى مختلف قفقاز جنوبى به جمعآورى اطلاعات درباره روحانيان مسلمان پرداخت و نظامنامهاى تهيه كرد كه طرح تأسيس محاكم شرعى در ماوراى قفقاز در آن پيشبينى شده بود. حكومت تزارى اين نظامنامه را به اجرا درنياورد، اما شوراى اداره كل نواحى ماوراى قفقاز به آن توجه كرد (رجوع کنید بههمان، ص 808، 810).

خانيكوف حاصل سفرش به نواحى كردنشين ايران را در مقاله >«سفر به كردستان ايران»< ارائه كرد (رجوع کنید بههمان، ص 810 ـ811؛ فرهنگخاورشناسان، ج3، ص621؛ خانيكوف، پيشگفتار يغمائى، ص 7؛ گابريل، ص 204). همچنين مقاله مفصّل و جامع او، >«درباره تغييرات متناوب سطح درياى خزر»<، در 1269/ 1853 در مجلهاى در تفليس به چاپ رسيد (رجوع کنید به خالفين، آينده، سال 5، ش10ـ12، ص810، 814؛ فرهنگ خاورشناسان، همانجا؛ درباره انتقاد بارتولد از اين مقاله رجوع کنید به1358ش، ص 69). خانيكوف كه در اين سالها عضو وابسته فرهنگستان علوم روسيه شده بود، >«برخى كتيبههاى اسلامى ]شهر باستانى[ آنى و حوالى باكو»< را نيز منتشر كرد (رجوع کنید به خالفين، آينده، سال 5، ش10ـ12، ص 811؛ فرهنگ خاورشناسان، همانجا). از جمله كارهاى خانيكوف كشف كتيبه فارسى يرليغ ابوسعيد بهادر در مسجد آنى بود كه اهميت خاصى داشت (رجوع کنید به بارتولد، 1358ش، ص 275ـ276، 278، 280ـ 281؛ رشيدالدين فضلاللّه، ج 4، تعليقات روشن و موسوى، ص 2279ـ2280). او همچنين نسخ خطى زيادى را كشف و گردآورى و در خبرنامه فرهنگستان علوم و مجلات علمى ديگر معرفى كرده است (رجوع کنید به خالفين، آينده، سال 5، ش 10ـ12، ص 811). بخش سوم تاريخ رشيدالدين فضلاللّه (جامع التواريخ) هم از يافتههاى او در همان دوره است (رجوع کنید به خالفين؛ فرهنگ خاورشناسان، همانجاها). او نسخه منحصر ميزانالحكمة خازنى* را كه در تملك خود داشت، براى نخستين بار به محافل علمى شناساند و قسمتهايى از آن را در >مجله انجمن شرقشناسى امريكا< منتشر كرد (رجوع کنید به كراچكوفسكى، ص90). خانيكوف كه در همين دوره بارها به قصد اكتشافات جغرافيايى به شمالغرب ايران سفر كرده بود، سركنسول روسيه در تبريز (1270ـ1273/ 1854ـ1857) شد و فرصت بيشترى براى تعيين مكان صحيح بسيارى از نقاط نقشه ايران و مطالعات مردمشناسى در اين منطقه پيدا كرد (خالفين؛ خانيكوف، همانجاها). سپس در رأس هيئتى تحقيقاتى ـ تجسسى مركّب از چند دانشمند، كارشناس و نقشهبردار، كه مجهز به ابزارها و وسايل علمى متداول در آن زمان براى شناسايى مناطق گوناگون بودند، به مناطق مختلف ايران سفر كرد (گابريل، ص190؛ خالفين، آينده، سال 5، ش10ـ12، ص 811ـ813؛ خانيكوف، همان پيشگفتار، ص 8). اين مأموريت كه از شعبان 1274/ مارس 1858 از لنگرگاه آشوراده، در نزديكى استرآباد، شروع شد، منطقه پهناورى از شرق و مركز ايران و جنوب آسياى مركزى را دربرگرفت و تا اواخر 1275/ اواسط تابستان 1859 به مدت نزديك به يك سالونيم ادامه داشت (رجوع کنید به خالفين، آينده، سال 6، ش 9ـ12، ص 731). حاصل اين مأموريت دستاوردهاى درخور توجه علمى فراوانى بود كه براى آگاهى از كموكيف آنها بايد به گزارشها و مقالات و كتابهاى خانيكوف از جمله >«گزارشهايى درباره سفر تحقيقاتى به خراسان»<، و >گزارشى درباره بخش جنوبى آسياى مركزى< (رجوع کنید به فرهنگ خاورشناسان، ج 3، ص 622ـ623) مراجعه كرد. اثر اخير كه خانيكوف مدتها براى آماده كردنش زحمت كشيده بود، در 1278/ 1861 به زبان فرانسه در پاريس منتشر و با استقبال محافل علمى مواجه شد، چنانكه خانيكوف به همين مناسبت مدال طلاى انجمن جغرافيايى پاريس را دريافت كرد، كه فقط به خدمات علمى برجسته تعلق مىگرفت. اين كتاب، گزارشى دقيق و پرمحتوا درباره اوضاع طبيعى و نحوه زندگى مادى و معنوى اهالى منطقهاى محسوب مىشد كه گذر كمتر جهانگردى به آنجا افتاده بود (خالفين، آينده، سال 6، ش 9ـ12، ص 733). اين اثر با عنوان سفرنامه خانيكوف: گزارش سفر به بخش جنوبى آسياى مركزى، در 1375ش به زبان فارسى در تهران ترجمه و منتشر شده است. كتاب >يادداشتهاى مردمشناسى ايران< را كه در حقيقت ادامه كتاب قبلى بود، انجمن جغرافيايى پاريس در 1283/ 1866 انتشار داد. خانيكوف در اين زمان عضو چند انجمن علمى روسيه، بريتانيا، فرانسه و آلمان بود (رجوع کنید بههمان، ص 734ـ735).

او سالهاى پايانى زندگى را در پاريس گذراند و در آن شهر با بعضى از انديشمندان و نويسندگان نامآور روس چون هرتسن/ گرتسن(متوفى 1287/ 1870) و تورگنيف (متوفى 1300/ 1883) مراوده داشت (همان، ص 732) و سرانجام در 1295/ 1878 در همان شهر درگذشت (د.آ.، ج 1، ص 49). خانيكوف آثار تحقيقى بسيارى در زمينههاى مختلف، از جمله خاورشناسى، جغرافيا، مردمشناسى، تاريخ و ادبيات دارد (براى مشخصات بعضىاز آنها رجوع کنید به فرهنگ خاورشناسان، ج3، ص621ـ 624؛ عقيقى، ج 3، ص 74؛ مراد، ص 317). او نخستين اروپايى به شمار مىرود كه اثرى تحقيقى درباره خاقانى شروانى تأليف كرده است (رجوع کنید به مينورسكى، ص 121). نخستين اثر او درباره خاقانى نامهاى است كه در شعبان 1273/ آوريل 1857، از تبريز به م. دورن، نوشته است. موضوع اين نامه جزئيات تاريخى گردآورى شده از آثار خاقانى درباره شروانشاهان است (رجوع کنید به مينورسكى، همانجا؛ فرهنگ خاورشناسان، ج3، ص622). اثر ديگر مقالهاى است با عنوان >«تذكره خاقانى شاعر ايرانى سده دوازدهم»< كه در >مجله آسيايى< (مارس ـ آوريل 1865، ص296ـ367) به چاپ رسيده است (نيز رجوع کنید به مينورسكى، همانجا؛ فرهنگ خاورشناسان، ج 3، ص 623). مينورسكى (همانجا) ضمن آنكه يادداشتهاى خانيكوف را درباره خاقانى تحقيقات پرارزشى دانسته، معتقد است كه خانيكوف اشعار خاقانى را احياناً از نسخ خطى مغلوطى نقل كرده و نسبت به وزن و بحر شعر نيز حساسيت نداشتهاست. خانيكوف به احوال و آثار شاعران ديگرى چون ابوالعلاء گنجوى، فلكىشروانى و مجيرالدين بيلقانى نيز علاقهمند بوده است (رجوع کنید به د.آ.، همانجا).


منابع :
(1) واسيلى ولاديميروويچ بارتولد، تركستاننامه: تركستان در عهد هجوم مغول، ترجمه كريم كشاورز، تهران 1352ش؛
(2) همو، گزيده مقالات تحقيقى، ترجمه كريم كشاورز، تهران 1358ش؛
(3) نفتولا آرونوويچ خالفين، «نيكلاى خانيكف»، ترجمه ابوالفضل آزموده، آينده، سال 5، ش 10ـ12 (دى ـ اسفند 1358)، سال 6، ش 9ـ12 (آذر ـ اسفند 1359)؛
(4) نيكالاى ولاديميروويچ خانيكوف، سفرنامه خانيكوف: گزارش سفر به بخش جنوبى آسياى مركزى، ترجمه اقدس يغمائى و ابوالقاسم بيگناه، مشهد 1375ش؛
(5) رشيدالدين فضلاللّه؛
(6) نجيب عقيقى، المستشرقون: موسوعة فى تراث العرب، مع تراجم المستشرقين و دراساتهم عند، منذ الف عام حتى اليوم، قاهره ]1980ـ 1981[؛
(7) فرهنگ خاورشناسان: زندگينامه و كتابشناسى ايرانشناسان و اسلامشناسان، ج 3، به سرپرستى پرويز مشكيننژاد، تهران: پژوهشگاه علوم انسانى، مطالعات فرهنگى، 1386ش؛
(8) ايگناتى يوليانوويچ كراچكوفسكى، تاريخ نوشتههاى جغرافيايى در جهان اسلام، ترجمه ابوالقاسم پاينده، تهران 1379ش؛
(9) يحيى مراد، معجم اسماء المستشرقين، بيروت 1425/ 2004؛
(10) Azarbayjan Savet ensiklopediyas, Baku 1976-1987.
(11) AlfonsGabriel,Die Erforschung Persiens,Vienna 1952.
(12)Vladimir Fedorovich Minorsky, Iranica: twenty articles Tehran 1964.
(13) TDVIA, s.v. "Muridizm" (by Suleyman Uludag).
/رحيم رئيس نیا /

نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 6885
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست