واله اصفهانی ، محمدیوسف، مورخ، ادیب، شاعر و از دیوانیان روزگار شاهصفی تا شاهسلیمان صفوی. محمدیوسف، فرزند میرزا حسین، در قزوین به دنیا آمد. از تاریخ تولد او آگاهی نداریم. استوری (ج1، ص 131) بر این اساس که وی در جنگ قندهار (1058) هفتاد ساله بوده، تاریخ تولد او را 886 دانسته است، اما با توجه به درگذشت محمدیوسف در 1105، این تاریخ درست نیست. محمدیوسف بعد از دورۀ کودکی و جوانی، به کسب دانش پرداخت و در تحصیل علوم دینی تلاش بسیار کرد (نصرآبادی، ج 1، ص 114) و پس از اتمام درس، به کارهای دیوانی وارد شد. او در 1048، به دیوان اعلی رفت و به نوشتن دفتری از دفاتر توجیه دیوان اعلی پرداخت و با نفوذ برادرش، وحید قزوینی، در 1056 در بخش تحریر ارقام لازمالاحترام دیوان اعلی به کار مشغول شد (واله اصفهانی، 1380، ص 287ـ 288، 564؛ نصرآبادی، ج 1،ص 114). وی به سبب این شغل، همواره در دربار و سفرهای شاه حضور داشت، از جمله در لشکرکشی و سفر جنگی شاهعباس به قندهار، او نیز در دفترخانه شاهی حضور داشت (واله اصفهانی، 1380، ص 564ـ 565).
در 1066، شاهعباس دوم در ساختار سپاه صفوی تغییراتی ایجاد کرد و تشکیلات اداری توپخانه را، همچون دیگر بخشهای سپاه، مستقل کرد و دستور داد دفاتر خرج توپخانه از دیگر بخشهای سپاه جدا شود و محمدیوسف را نیز به وزارت توپخانه منصوب کرد (همان، 1380، ص 563ـ 565؛ نصرآبادی، ج 1، ص 114). در همان سال، محمد یوسف نخستین مأموریت نظامیش را انجام داد، که همراهی با اللهویردی خان( بیگلربیگی کوهگیلویه) برضد سبحان قلیخان و ازبکان، و حفظ امنیت مرزهای خراسان بود (واله اصفهانی، 1380، ص582ـ583).
واله اصفهانی پس از مرگ شاهعباس دوم، در روزگار شاهسلیمان صفوی، و حتی پس از برکناری برادرش وحید قزوینی از مشاغلش در 1084، همچنان وزیرتوپخانه ماند. وی طی هفده سال خانهنشینی برادرش، همواره انیس او بود. وحید قزوینی در 1101 صدراعظم شاهسلیمان صفوی شد. محمدیوسف گمان کرد که برادرش، همچون گذشته، او را برخواهد کشید، اما وحید فقط به او وعده داد .محمد یوسف در این باره نوشته است که هرچه روز و شب را میشمردم، خبری از توجه برادرم نبود. وی سرانجام ، از سردی مهر برادرش، بیمار شد ویک سال در بستر بیماری بود. در این دوران همۀ خویشانش، جز برادرش محمدطاهر وحید، از اودلجویی کردند و او سرانجام، پس از دلجویی شاهسلیمان، از بستر بیماری برخاست و حتی به دربار راه یافت (واله اصفهانی، 1380، ص 566ـ 569).
واله اصفهانی در 1105 یا 1106 در اصفهان درگذشت. او از خوشنویسان دیوانی بود (نصرآبادی، ج1، ص114؛ ابوتراب اصفهانی، ص 21). علی قلی واله داغستانی او را مجموعهای از کمالات و محسّنات دانسته است (ج 4،ص 2464).
وی شعر هم میسرود و واله تخلص می¬کرد. نصرآبادی ( همانجا) نوشته است که او در نظم و نثر سحرپرداز و بیشریک بود ، و افزوده است که تفسیری هم دارد، اما نام آن را ذکر نکرده است. واله اصفهانی جز کتاب خلدبرین*ــ که تاریخ عمومی است از تاریخ پیامبران تا سال 1071ــ رسالۀ کوتاهی در شرححال خاندانش داردکه گویا بخشی از کتاب خلدبرین است (ج 2، ص 610).
والهاصفهانی پنج پسر داشت: میرزا رحیم که جانشین او در وزارت توپخانه شد، محمدنعیم، میرزا نصیر( مستوفی رامکوه)، میرزا اشرف، و میرزا هاشم،که همگی کارهای دیوانی می-کردند و از خوشنویسان اواخر عصر صفوی نیز بودند (نصیری، ص 58).
منابع : (1) علی صدرایی خویی و ابوالفضل حافظیان بابلی، فهرست نسخههای خطی کتابخانۀ عمومی آیتالله العظمی گلپایگانی، کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی، چاپ مصطفی درایتی، تهران 1388؛ (2) محمدطاهر نصرآبادی، تذکرة الشعراء، چاپ محسن ناجینصرآبادی، تهران 1378؛ (3) محمدابراهیم نصیری، دستور شهریاران، چاپ محمدنادر نصیریمقدم، تهران 1373؛ (4) محمدیوسف واله اصفهانی، ایران در زمان شاه صفی و شاه عباس دوم (حدیقه ششم و هفتم از روضه هشتم خلدبرین)، چاپ محمد نصیری، تهران 1380؛ (5) علیقلی واله داغستانی، ریاضالشعراء، چاپ محسن ناجی نصرآبادی، تهران 1384؛ (6) C. A. Storey, Persian Literature, A Bio-Bibliographical Survey, London 1972.
/ سیدسعید میرمحمد صادق/