responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 6815

 

خانديش ، خانديش، ناحيهاى قديمى در مغرب هندوستان. اين ناحيه كه در شمالغربى فلات دكن قرار داشت، امروزه شامل قسمتهايى از شمالغربى ايالت مهاراشترا و جنوبشرقى ايالت گجرات در مشرق خليج خَمبايَت* است. اين ناحيه به طول حدود 250 و عرض حداكثر 110 كيلومتر، تقريباً ميان ْ73 تا ْ 76 طول شرقى و ْ20 تا ْ22 عرض شمالى واقع است و بر اين مبنا، بخش عمده و مهم خانديش در ايالت مهاراشترا قرار دارد. مرزهاى شمالى ناحيه خانديش به دامنه كوههاى نهچندان مرتفع در جنوبغربى ايالت مادياپرادش مىرسد (>اطلس جامع جهان تايمز<، نقشه 28ـ29؛ شيام، نقشه پيوست).

محيط طبيعى خانديش كوهستانى با دشتهاى محدودِ ميانكوهى است و بخش اصلى آن در حوضه آبريز رود تاپتى/ تاپى قرار دارد كه با جهت شرقى ـ غربى، از فلات دكن سرچشمه مىگيرد و در شمال شهر سورَت* به خليج خمبايت مىريزد (رجوع کنید به مهاجن، ص 2؛ >اطلس جامع جهان تايمز<، همانجا). ناهمواريهاى ناحيه خانديش مانند ستپوره با امتداد شرقى ـ غربى در شمال ناحيه و ساتمالا در مرز ايالات مهاراشترا و مادياپرادش ارتفاع زيادى ندارند و بهطور كلى مىتوان گفت از مشرق به مغرب، از ارتفاع ناحيه كاسته مىشود (رجوع کنید به >اطلس جامع جهان تايمز<، همانجا).

نام خانديش مركّب از خان و ديش به معناى كشور خان و احتمالا مأخوذ از عنوان حاكمان فاروقى ناحيه است (مهاجن، ص 1) و در دورههاى مختلف تاريخى، خانديس (رجوع کنید به فرشته، ج 2، ص 287؛ نهاوندى، ج 2، ص 378) و داندش/ دَندش (علّامى، ج 2، ص 106؛ مهاجن، ص 1، 88) خوانده شده است. اين ناحيه ميان نواحى قديمى مالوه در سراسر مرزهاى شمالى، احمدنگر در جنوب و جنوبغربى و برار در جنوب و جنوبشرقى قرار داشت (رجوع کنید به شيام، همانجا؛ مهاجن، ص 2). تاريخ كهن ناحيه خانديش چندان مشخص نيست. احتمالا راجپوتها به صورت پراكنده در اين سرزمين ساكن بودند و از قرن پنجم بعد از ميلاد، قبايل بومى شبهقاره در آنجا حكومتهاى محلى تشكيل دادند (رجوع کنید به شيام، ص 2).

نخستين اطلاع ما از دوره اسلامى در خانديش به اواخر سده هفتم و اوايل سده بعد مىرسد كه علاءالدين خلجى (حك : 695ـ715) قلمرو خلجيان دهلى را تا ناحيه خانديش گسترش داد و سپس در نيمه اول سده هشتم، محمدبن تغلقشاه (دومين حاكم سلسله تغلقيه*) تغلقيان را بر اين ناحيه مسلط كرد (رجوع کنید به همانجا؛ نيز رجوع کنید به خلجيان*). با اينحال، اعتبار ناحيه خانديش از زمان به قدرت رسيدن فاروقيان* در آنجاست كه از نيمه دوم سده هشتم تا اوايل سده يازدهم بر خانديش حكومت كردند. معتبرترين گزارشها از وضع خانديش در زمان حكام فاروقى را فرشته در تاريخ فرشته (مقاله ششم) و بهويژه نهاوندى در مآثر رحيمى (ج 2) ارائه كردهاند. نظامالدين احمد هروى (متوفى 1003) در طبقات اكبرى (ج 3، ص199ـ235)، وضع خانديش و برخى حكام فاروقى را در طبقه سلاطين گجرات بيان كرده است.

به گفته نهاوندى (ج 2، ص 433ـ435) و فرشته (ج 2، ص 276)، راجا احمد فاروقى حكومت فاروقيان را در قلعه تالنير در پَرگَنه خانديش در 772 بنياننهاد (قس مهاجن، ص 17). درباره اينكه راجا احمد فرزند خانجهان يا شخص ديگرى به نام خواجهجهان بوده است، ترديدهايى وجود دارد (رجوع کنید به شيام، ص 8)، اما روشن است كه وى نسبش را به خليفه دوم عمر فاروق مىرسانده و مريد شيخزينالدين دولتآبادى بوده است. ملكاحمد پس از وفات در شعبان 801، در تالنير به خاك سپرده شد (نهاوندى، ج 2، ص 436ـ437). نصيرخان فاروقى، كه به جاى پدر نشسته بود، قلعه مستحكم اسير (اسيرگره) را در خانديش تصرف و بازسازى كرد. وى بهسبب منزلتى كه عرفا نزد وى داشتند، دو شهر برهانپور* و زينالدين را به احترام برهانالدين غريب* و شيخزينالدين، كنار رود تاپتى ساخت و پس از آنكه برهانپور به سرعت رشد يافت، آنجا را دارالملك خود قرار داد (فرشته، ج 2، ص 277ـ278؛ نهاوندى، ج 2، ص 437ـ442، 472). نصيرخان كه خطبه خانديش را به نام خود خوانده بود، در تكريم علما، فضلا و شعرا تلاش بسيارى كرد و بر رونق علمى خانديش افزود. در دوره وى خانديش در ميان نواحى پيرامون به آرامش نسبى و اعتبار سياسى دست يافت. نصير در 841 وفات يافت و در مقبره فاروقيه، كنار پدرش، دفن شد (فرشته، ج 2، ص280؛ نهاوندى، ج 2، ص 437، 445).

پس از نصيرخان، فرزندش (ميران عادلخان) به حكومت رسيد، اما حكومتش بيش از سه سال دوام نياورد (فرشته، ج 2، ص 283؛ نهاوندى، ج 2، ص 445ـ446). در سده نهم و اوايل سده دهم، تاريخ سياسى خانديش با تاريخ دكن درآميخته است (رجوع کنید به بهمنيان دكن*). دستكم مىتوان گفت، قسمتى از ناحيه خانديش در اين دوره تابع دكن بود (رجوع کنید به نهاوندى، ج 2، ص380، 388، 429ـ430).

حكام فاروقى خانديش در سده دهم، بهرغم رويدادهاى گوناگون، در آبادانى و استقلال آن كوشيدند. از جمله در اوايل اين قرن، عادلخان (متوفى 907) براى استحكام بيشتر قلعه اسير، قلعه ديگرى به نام ماليكر در كنار آن ساخت. هرچند خانديش در اين دوره گاهى بهسبب درگيرى با حكام گجرات و احمدنگر آسيب ديد و غارت شد (رجوع کنید به همان، ج 2، ص 447ـ 448، 459ـ460). در 926، ميران محمدشاه حاكم خانديش شد و چون در اواخر عمرش به سلطنت گجرات رسيد، عنوان شاه براى نخستينبار به او داده شد (رجوع کنید به فرشته، ج 2، ص 284؛ نهاوندى، ج 2، ص 453ـ454).

در اواخر قرن دهم، در دوره راجا عليخان، خانديش همانند بسيارى از بخشهاى هند در تصرف اكبرشاه (سومين سلطان تيمورى هند از 963 تا 1014) بود و عليخان از وى اطاعت مىكرد. عليخان با علما و فضلاى حنفى خانديش مجالست مىكرد و به عمران شهرهاى ناحيه همت داشت (رجوع کنید به فرشته، ج 2، ص 288ـ289؛ نهاوندى، ج 2، ص 464ـ466، 469). بهادرخان، آخرين حاكم فاروقى، نيز در آبادانى شهرهاى اين ناحيه كوشيد. او بهادرپور را در نزديكى برهانپور احداث كرد (رجوع کنید به فرشته، ج 2، ص 289ـ291؛ نهاوندى، ج 2، ص 469ـ 470، 475؛ نيز رجوع کنید به فاروقيان*).

پس از انقراض فاروقيان و گسترش حكومت اكبرشاه در خانديش، سلطان دانيال، فرزند اكبر، صوبه خانديش را اداره مىكرد (رجوع کنید به علّامى، ج 2، ص 106؛ مهاجن، ص 1؛ جوشى، ص 516). در سده يازدهم، راه تجارى بندر سورت (در گجرات) به صوبه برار و اورنگآباد از شهرهاى خانديش مىرسيد كه به رونق اين ناحيه انجاميد. قلاع مهم آن مانند سلطانپور در شمالغربى، تالنير در مركز و در مسير راه تجارى، و اسير در مشرق، همچنان مراكز مهم نظامى بهشمار مىرفتند و صوبه خانديش، چندين سركار (واحد تقسيماتى كوچكتر از صوبه) مانند اسير، نندوربار، بيجاگره، هنديا، مولر به مركزيت برهانپور داشت (رجوع کنید به خافىخان نظامالملكى، ج 2، ص 167؛ مهاجن، ص 171ـ172). در اين سده، چند درگيرى سخت در مناطق مختلف صوبه خانديش روى داد و به برخى از شهرها آسيب رسيد (رجوع کنید به خافىخان نظامالملكى، ج 2، ص270).

در همين سده، جهانگير (حك : 1014ـ1037) شاه جهان را براى توسعه قلمرو بابريان در شمال و جنوب به خانديش فرستاد (رجوع کنید به كنبو، ج 1، ص 95؛ مهاجن، ص 31). سپس، در نيمه دوم اين سده، در دوره اورنگزيب، مراتههها* بخشهايى از خانديش را تصرف كردند (رجوع کنید به صمصامالدوله شاهنوازخان، ج 3، ص 23ـ24، 714ـ715، 745؛ مهاجن، ص 47ـ49).

در سده دوازدهم، خانديش با نواحى و صوبههاى پيرامون، بهويژه دكن، منازعاتى داشت (رجوع کنید به خافىخان نظامالملكى، ج 2، ص 778ـ780، 796ـ797، 887ـ888). از اواخر سده دوازدهم/ هجدهم، انگليسيها در خانديش حضور يافتند. پس از مدتى، برهانپور و اسيرگره تابع بخش نمار در استان مركزى هند شدند و از 1324/1906 خانديش به دو بخش شرقى و غربى تقسيم شد (د. اسلام، چاپ دوم، ذيل مادّه). پس از استقلال هند در 1326ش/ 1947، خانديش به بخشهاى مختلف تقسيم شد و چندين استان در اين ناحيه قرار گرفت (رجوع کنید به نهرو، ج 1، ص 456؛ حكمت، ص 392).

در ناحيه خانديش، امروزه بخشهاى جلگاون، دوليا، نمار، ناسك و شهرهاى سلطانپور، پركاشا، اسيرگره، نواپور، برهانپور، سونگر، نير و عادلآباد معروفترند (رجوع کنید به مهاجن، ص 2؛ >اطلس جامع جهان تايمز<؛ د. اسلام، همانجاها).

ادبيات مكتوب و مهمترين منابع و اسناد درباره خانديش به فارسى است (براى فهرست برخى از مهمترين منابع رجوع کنید به مهاجن، ص 7ـ13). از اين ناحيه علما، مشايخ و عرفاى متعددى با عنوان برهانپورى* (مانند قطبالدين، محمدبيگ، برهانالدين و محمدهاشم كِشْمى) و شيوخ قادرى شهرت دارند (رجوع کنید به شيام، ص 136؛
نيز رجوع کنید به همان، ص 136ـ144). بيشتر آثار قديمى خانديش از دوره فاروقيان است، از جمله جامع اسيرگره (رجوع کنید به همان، ص 148ـ149، 152ـ153).


منابع:
(1) علىاصغر حكمت، سرزمين هند: بررسى تاريخى و اجتماعى و سياسى و ادبى هندوستان از ادوار باستانى تا عصر حاضر، تهران 1337ش؛
(2) محمدهاشم خافىخان نظامالملكى، منتخباللباب، ج 2، چاپ كبيرالدين احمد، كلكته 1874؛
(3) صمصامالدوله شاهنوازخان، مآثرالامرا، كلكته 1888ـ1891؛
(4) ابوالفضلبن مبارك علّامى، آئين اكبرى، چاپ سنگى لكهنو 1892ـ1893؛
(5) محمدقاسمبن غلامعلى فرشته، تاريخ فرشته (گلشن ابراهيمى)، چاپ سنگى (لكهنو): مطبع منشى نولكشور، (بىتا.)؛
(6) محمدصالح كنبو، عمل صالح، الموسوم به شاهجهاننامه، ترتيب و تحشيه غلام يزدانى، چاپ وحيد قريشى، لاهور 1967ـ1972؛
(7) عبدالباقى نهاوندى، مآثر رحيمى، چاپ محمد هدايت حسين، كلكته ( 1924)ـ1931؛
(8) جواهر لعل نهرو، كشف هند، ترجمه محمود تفضلى، تهران 1361ش؛
(9) احمدبن محمد مقيم هروى، طبقات اكبرى، چاپ بى. دى و محمد هدايت حسين، كلكته 1927ـ( 1935)؛


(10) EI2, s.v. "Khandesh" (by J. Burton - Page);
(11) P. M.sh Joshi, "Khandesh", in History of medieval Deccan (1295-1724), ed. H.K. Sherwani, vol.1, Andhra Pradesh: The Government of Andhra Pradesh, 1974;
(12) T.T. Mahajan, Khandesh under the Mughals, 1601-1707, New Delhi 1991;
(13) Radhey Shyam, The kingdom of Khandesh, Delhi 1981;
(14) The Times comprehensive atlas of the world, London: Times Books, 2005.

/ وحيد رياحى /

نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 6815
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست